بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه علمی تأثیر جنبش اصلاح طلبی در ایران بر آغاز و افزایش سیاست تنش زدایی جمهوری اسلامی ایران بر روابط با عربستان سعودی بعد از روی کار آمدن آقای خاتمی میباشد. به منظور پایان دادن به دوران تیرگی روابط در ایجاد تفاهم و اعتماد میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس و بویژه با عربستان سعودی، برنامه کار دولت خاتمی که مبتنی بر تغییر در سیاست داخلی و خارجی که این برنامه متأثر از اصول احزاب اصلاح طلبی در ایران از جمله حزب مشارکت و احزاب همسو با تکتل سیاسی آقای خاتمی است که به هدف اتخاذ سیاست تنش زدایی و گفتگوی تمدنها جهت بازگشایی در روابط خارجی و ایجاد اعتماد پس از گذشت دو دهه تشنج در روابط خارجی بعد از انقلاب اسلامی در راستای تحقق اهداف ملی جمهوری اسلامی ایران است. در آغاز این پژوهش با بحث نظر مختصر درباره سه مفهوم جنبش اصلاح طلبی در ایران و تنش زدایی و همکاری در روابط بین الملل پرداخته شد. در قسمت های بعدی فرضیه یعنی تأثیر جنبش اصلاح طلبی در ایران بر افزایش سیاست تنش زدایی و نقش آن در بهبود و گسترش روابط دو جانبه اقتصادی، تحولات نظامی بین الملل، محیط ناامنی منطقه بعنوان عوامل و زمینه های مؤثر در اتخاذ سیاست تنش زدایی از سوی دولت های مورد بحث و بررسی قرار گرفت. و در نهایت تحقیق به نتیجه گیری کلی چشم انداز زمینه های همکاری میان ایران و عربستان اشاره شده است.
مقدمه
هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه علمی تأثیر جنبش اصلاح طلبی در ایران بر آغاز و افزایش سیاست تنش زدایی جمهوری اسلامی ایران بر روابط با عربستان سعودی بعد از روی کار آمدن آقای خاتمی میباشد. به منظور پایان دادن به دوران تیرگی روابط در ایجاد تفاهم و اعتماد میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس و بویژه با عربستان سعودی، برنامه کار دولت خاتمی که مبتنی بر تغییر در سیاست داخلی و خارجی که این برنامه متأثر از اصول احزاب اصلاح طلبی در ایران از جمله حزب مشارکت و احزاب همسو با تکتل سیاسی آقای خاتمی است که به هدف اتخاذ سیاست تنش زدایی و گفتگوی تمدنها جهت بازگشایی در روابط خارجی و ایجاد اعتماد پس از گذشت دو دهه تشنج در روابط خارجی بعد از انقلاب اسلامی در راستای تحقق اهداف ملی جمهوری اسلامی ایران است. در آغاز این پژوهش با بحث نظر مختصر درباره سه مفهوم جنبش اصلاح طلبی در ایران و تنش زدایی و همکاری در روابط بین الملل پرداخته شد. در قسمت های بعدی فرضیه یعنی تأثیر جنبش اصلاح طلبی در ایران بر افزایش سیاست تنش زدایی و نقش آن در بهبود و گسترش روابط دو جانبه اقتصادی، تحولات نظامی بین الملل، محیط ناامنی منطقه بعنوان عوامل و زمینه های مؤثر در اتخاذ سیاست تنش زدایی از سوی دولت های مورد بحث و بررسی قرار گرفت. و در نهایت تحقیق به نتیجه گیری کلی چشم انداز زمینه های همکاری میان ایران و عربستان اشاره شده است.
هدف پژوهش:
با توجه به اینکه سیاست خارجی هر کشور تابع شرایط و تغییرات داخلی و بین المللی می باشد، در این راستا داشتن شناخت دقیق از عوامل که باعث به حکومت رسیدن اصلاح طلبان در ایران شد که به نوبت خود چه عواملی هم باعث اتخاذ سیاست تنش زدایی و همکاری از طرف ایران و چه پیامدهای برای تهران و ریاض داشته است.
- سؤال اصلی: چه عواملی باعث شد جنبش اصلاح طلبی در ایران سیاست تنش زدایی اتخاذ شود و چه تأثیری داشته است.
- فرضیه اصلی: جنبش اصلاح طلبی در ایران باعث افزایش تنش زدایی بین عربستان و ایران شد.
- متغیر مستقل: جنبش اصلاح طلبی در ایران
- متغیر وابسته: افزایش تنش زدایی بین ایران و عربستان
- شاخصه های عملیاتی مستقل:
-1 تأکید بر اصلاحات و مردم سالاری دینی، آزادیهای سیاسی و مشارکت عمومی.
-2 افزایش مخالفت مردم با حکومت انحصاری راست گرایان مذهبی.
-3 نیازهای و مشکلات اقتصادی و ضرورت تعدیل ساختار اقتصادی. -4 واقع گرایی و تغییر در سلسله مراتب اهداف و منافع ملی.
- عمده کردن منافع ملی در تنظیم روابط خارجی.
- آمادگی قدرتمندانه برای رویارویی با تهدیدات خارجی.
- احساسات زدایی از سیاست خارجی.
-5 همزیستی میان مذاهب و ادیان مختلف - گفتگوی تمدنها -
- شاخص های عملیاتی متغیر وابسته
-1 تنش زدایی و بهبود روابط سیاسی و دیپلماتیک با عربستان سعودی -2 اعتماد سازی و مشارکت فعال در محافل جهانی - سازمان اوپک - سازمان کنفرانس اسلامی - . -3 پیمان مشترک دفاعی - امنیتی بین ایران و عربستان سعودی -4 توسعه روابط اقتصادی و تجاری دو جانبه -5 تحکیم مناسبات فرهنگی و علمی
- لازم است سه عوامل بین المللی از قبیل فروپاشی شوروی و حضور گسترش نفوذ آمریکا در خلیج فارس
و تهدیدات امنیتی برای ایران و منطقه که در آخر به آن بطور مختصر پرداخته شود.
- چارچوب نظری پژوهش:
- روانشناختی جنبش اصلاح طلبی در ایران
ایران در طول صد سال گذشته پنج جنبش اجتماعی و اصلاح طلبی را داشته است. - مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت، 15 خرداد، انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحات، در یک نگاه روانشناختی می توان گفت هر جریانی که به سلطه می رسد تلاش دارد تا امتیازات ویژه خود را تحکیم و گسترش بخشد و بر دامنه آن بیافزاید. هر طبقه سلطه جوی اجتماعی که قدرت را فرا جنگ می آورد به طور طبیعی سنگرهایی را که برای دفاع از موضع خود در اختیار دارد چندین برابر ساخته تا خود را از کنترل توده ها برهاند. آنان که به قدرت رسیده اند دیگر به آسانی حاضر به ترک مواضع خود و بازگشت به مواضع پائین گذشته نیستند. پس از این یک تعریف کلی از اصلاح طلبی ارائه می دهیم. اصلاح طلبی حرکتی سیاسی سازمان یافته داخلی جهت تغییر و اصلاح همه جانبه جهت بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور برای جلوگیری از تشنج فراگیر داخلی و خارجی، اطلاق میشود. پس جنبشی که تحت عنوان اصلاح طلبی در ایران معروف شده است جنبش است، آزادی خواهانه، عدالت جویانه و استقلال طلبانه، نیازهای چنین جنبشی اقتضا می کند که رهبران آن با درک خواستهای بنیادین جنبش مردم، از منش انقلابی برخوردار بوده و با پیگیری و صداقت و وفاداری به توده های زحمتکش را، سرلوحه اعمال خود قرار دهند.
- سیاست تنش زدایی:
تنش زدایی در م جموع میتوان بارزترین نکته سیاست خارجی دولت اصلاح طلب ایران دانست. این سیاست به محض برقراری توازن در شرایط متعارض با یک واحد سیاسی و ایجاد نظم جدید پس از یک دوره چالش است و این سیاست را مهمترین اصل در روابط بین الملل دانسته که با توسل به شیوه های مسالمت آمیز و نوسازی روانی در سطح بین المللی و فعال کردن دیپلماسی برای رسیدن به اهداف و منابع ملی میباشد.
- تنش زدایی به معنای پایان دوران تیرگی روابط و ایجاد تفاهم از طریق گفتگو میباشد. - 3 -
جنبش اصلاح طلبی در ایران و تأثیر آن بر سیاست داخلی و خارجی کشور مبحث اول:
- تأکید بر اصلاحات، مردم سالاری دینی، آزادیهای سیاسی و مشارکت عمومی
شعارهای تبلیغاتی اصلاح طلبان در ایران و بویژه آقای خاتمی به نکاتی اصلی و چارچوبی در صحنه داخلی و خارجی کشور تأکید داشت. خط مشی های داخلی اعلام شده عبارت بودند از، حاکمیت، قانون، رعایت حقوق
و آزادیهای سیاسی مردم، رفع تبعیض های اجتماعی، تسامح و مدارا، ایجاد امنیت اجتماعی، تداوم بازسازی اقتصادی کشور، حمایت از تشکیل احزاب سیاسی. اما در عرصه سیاست خارجی آقای خاتمی خط مشی تنش زدایی، اعتمادسازی و بهبود و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی ایران با کشورهای جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه را مد نظر قرار داد. جنبش اصلاح طلبی در ایران با تکیه به قانون اساسی از طریق آراء ملت توانست، نقطه عطفی در جهت ارتقای حاکمیت ملی باشد. و این امر ریشه در شعور و آگاهی و هوش سیاسی مردم داشته و دارد، مردم به تجربه دوم خرداد سال 1376 رمز تغییر و اصلاح روندهای غلط گذشته را آموختند و تجلی اراده خویش را همانطور که در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 دیده بودند، در دوم خرداد نیز آزمودند. بنابراین مردم، اصلاحات آغاز شده را راهی بی بازگشت میدانند و معتقدند که اگر حاکمیت و نهادهای حاکمیتی، خواهان اقتدار و ثبات کشور، امنیت ملی و به تعبیری حفظ کیان جمهوری اسلامی هستند، لاجرم میبایست در روندهای و رویه های گذشته در اداره کشور تجدید نظر شده و در آن اصلاحات اساسی صورت گیرد. محور و رکن اصلی »اصلاحات« تحقق مردم سالاری دینی است. مردم سالاری دینی یعنی عینیت اقتدار ملت از طریق نهادهای غیر دولتی در حوزه های گوناگون فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، در مردم سالاری دینی مجامع گوناگون و نهادهای مدنی باید بتوانند با قدرت و دقت، قدرت را مهار کنند و در اختیار خود در آوردند. و سهمی از آن را متناسب با ظرفیت و استعداد و شایستگی از آن خود سازند. لازمه مردم سالاری دینی حضور مستقیم و غیر مستقیم مردم در اداره امور کشور است. لازمه مردم سالاری و دینی نظارت سازماندهی