بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله تلاش می شود ، با یک مدل ذهنی که عدم قطعیت را در نظر دارد و پیچیدگیهاي موجود در پروژه هاي واقعی IT را تا اندازه زیادي در نظر می گیرد ، روشی براي برنامه ریزي این پروژه ها ارائه شود. براي حل مساله برنامه ریزي و زمانبندي پروژه در شرایط محدود بودن منابع با بهره گیري از دو مورد از مولفه هاي اصلی رایانش نرم - هوش محاسباتی - یعنی الگوریتم ژنتیک و تئوري فازي ، روشی ارائه میشود.
در این روش که روشی چند معیاره براي تخصیص منابع محدود پروژه محسوب می گردد ، کلیه پارامترهاي مساله به صورت اعداد فازي در نظر گرفته می شوند و زمانبندي فعالیتها در آن بصورت موازي و مبتنی بر الگوریتم ژنتیک می باشد. ضمن تعریف دقیق مسأله و فرضها و محدودیتهاي آن ، محاسبات مربوط به اعداد فازي که در مدل الگوریتم ژنتیک استفاده میگردند، تشریح می شوند و در پایان به ارائه و توصیف مدل چند معیاره پرداخته می شود و ضمن بررسی یک مثال واقعی در حوزه IT نتایج حاصله را ارائه می گردد.
مقدمه
پیتر سنگه بزرگترین کاستی گروههاي مدیریتی را در این می داند که تلاش می کنند واقعیات پیچیده را با زبانی که براي مسائل ساده طراحی شده است ، حل کنند و در جایی دیگر تفکر مبتنی بر مدلهاي ساده ذهنی را به عنوان عامل مشکل زا معرفی می نماید.[1] در این مقاله تلاش می شود ، با یک مدل ذهنی که عدم قطعیت را در نظر دارد و پیچیدگیهاي موجود در پروژه هاي واقعی IT را تا اندازه بیشتري در نظر می گیرد ، روشی براي برنامه ریزي این پروژه ها ارائه شود.
براي حل مساله برنامه ریزي و زمانبندي پروژه در شرایط محدود بودن منابع با بهره گیري از دو مورد از مولفه هاي اصلی رایانش نرم - هوش محاسباتی - یعنی الگوریتم ژنتیک و تئوري فازي ، روشی ارائه میشود. در ابتدا تعریف دقیقی از مسأله و فرضها و محدودیتهاي آن مطرح میگردد. در ادامه، محاسبات مربوط به اعداد فازي که در مدل الگوریتم ژنتیک استفاده میگردند، تشریح می شوند و در پایان نیز به ارائه و تشریح مدل چند معیاره خود می پردازیم و ضمن بررسی یک مثال واقعی در حوزه IT نتایج حاصله را ارائه می دهیم.
تعریف مساله و مشخصه هاي آن
هر یک از فعالیتها به یک یا چند واحد از m نوع منبع مختلف نیاز دارند که این منابع ممکن است مواد، ماشینآلات یا نیروي انسانی باشند.در پروژه هاي IT منابع ما عموما نیروي انسانی می باشد. به دلیل محدود بودن ظرفیت منابع و نیز روابط پیشنیازي بین فعالیتها، دو سري محدودیت به مسأله تحمیل میشود. لذا در هر مقطع زمان فعالیتهایی قابل انجام هستند که:
1 - فعالیتهاي پیشنیازشان قبلاً انجام شده باشد.
2 - منابع مورد نیازشان موجود باشند - ظرفیت آزاد داشته باشند -
هدف برنامه ریزي تخصیص منابع به فعالیتهاست به نحوي که پروژه در زودترین زمان ممکن خاتمه یابد، در عین اینکه هزینههاي تحمیل شده به پیمانکار حتیالمقدور کم باشند. منظور از هزینهها، هزینههایی همچون هزینه ناشی از بیکار ماندن منابع، هزینه ناشی از بهرهوري ناصحیح از منابع، هزینه دیرکرد - یا پاداش زودکرد - ، هزینه معطل ماندن فعالیت در انتظار آزاد شدن منبع و از این دست میباشد.این هدف می تواند در قالب معیارهاي زیر تامین شود :
Ü حداقل کردن زمان انجام پروژه
Ü حداکثر کردن جریان نقدي تنزیل یافته - ارزش خالص کنونی -
Ü حداقل کردن نوسانات سطح استفاده از منابع مفروضات ما در این مساله نیز عبارتند از :
Ü شبکه تقدم و تأخر فعالیتها جهتدار است.
Ü پس از شروع هر فعالیت توقف و تعلیق در آن مجاز نیست.
Ü ظرفیت منابع محدود و معین به شکل دقیق میباشد.
Ü مدت زمان لازم براي انجام هر فعالیت قابل تعیین ولی به حالت غیر دقیق - به صورت عدد فازي - است و این مقدار در مدت انجام پروژه ثابت می باشد.
Ü سطح مورد نیاز منابع براي هر فعالیت قابل تعیین به شکل غیر دقیق - به صورت عدد فازي - و بدون تغییر است. - این سطح با تغییر مدت زمان انجام فعالیت قابل تغییر نیست. -
Ü جریان نقدي هر فعالیت در هر روز از مدت انجام آن مشخص ولی غیر دقیق - به صورت عدد فازي - است.
- براي هر فعالیت به لحاظ منابع ، تعداد محدودي روش انجام وجود دارد که هر یک متناظر با یک حالت تخصیص منبع می باشد و زمان و هزینه هر یک می تواند متفاوت باشد. همچنین هزینه و زمان انجام فعالیت می تواند با توجه به سطح توانمندي ، تجربه و تخصص منابع انسانی بکارگرفته شده و یا برون سپاري1 بخشهایی از کار ، متفاوت باشد.
- توجه عمده به تخصیص منابع تجدید پذیر و غیر مصرفی می باشد اما علی رغم عدم تعیین کننده نبودن منابع مصرفی و غیر کاري با توجه به ویژگی پروژه هاي IT و نیز عدم محدودیت اینگونه منابع بطور عمومی ، هزینه احتمالی ناشی از این منابع در قالب جریان نقدي می تواند منظور شود.