بخشی از مقاله
چکیده :
از نظر قرآن انسان موجودی برگزیده از طرف خداوند و خلیفه و جانشین او در زمین است. نیمی ملکوتی و نیمی مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند واین اتفاق نمی افتد مگر با تربیت صحیح ،این تربیت صحیح بالا برنده ی انسان به سوی کمال وسعادت است در این مقاله از نقش خانواده ، والدین ، محیط ،وراثت ، وگاها از نقش متربی در تربیت کودک مورد بحث واقع شده جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای ودیگر منابع اطلاعاتی است
مقدمه:
تربیت یعنی رشد و شکوفایی همه جانبه انسان به سوی کمال مطلق.کتابهای لغت برای واژه»تربیت«سه ریشه ذکر کرده اند:رب،یربو،ربی،یربی،رب،یرب،در تمام این موارد نوع پروراندن گوش دادن و افزودن در معنای تربیت اخذ شده است.صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی برای بیان بازسازی و پرورش متربی و فرام آوردن موجبات شکوفایی و توانایی های کودک و ایجاد تعامل بین قوا کمتر از واژه تربیت استفاده کرده اند و به جای آن از واژگاان تهذیب ،تادیب،ریاضت،سیاست،أدب،بهره برده اند.در حدیثی از قول پیامبر اکرم - ص - میخوانیم خدایم چهل سال مرا تأدیب کرد و آنگاه گفت براستی تو بر خلق و خوی سترگ آراسته ای.
در نهج البالاغه نیز از لفط أدب استفاده شده است در هم تنیدگی فرآیند تربیت و اخلاق که در گذشته مرز مشخصی میان این به تصویر نشود و فرآیند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شود اما به نظر می رسد تربیت اعم از اخلاق است تربیت اقسام فراوان دارد مانند تربیت بدنی،عقلانی،تربیت عرفانی،تربیت میگویند اولین کسی که روانشناسی کودک را بنیان گذاشت ژان ژاک روسو است. اگر به طور حتم روسو را بانی اصلی روانشناسی کودک ندانیم،بایستی ویرا یکی از بانیان این فن بشمار آوریم.
ژان ژاک روسو که از سال 1712 تا 1788 میزیسته بخوبی از روش و طرز لط تعلیم و تربیت مدارس زمان خود آگاه بوده و بنابر این برای مقابله با معایب و نقایص این طرز تعلیم و تربیت قیام کرد. روسو ملاحظه کرد که جبر و فشاری که از جانب معلمین به کودکان وارد میشود به کلی استعدادها و قوای فعاله آنان را فلج میسازد و با بیان این جمله که »بهترین تربیت آن است که هیچ تربیتی اعمال نشود«عقیده تربیتی خود را بیان کرد با این معنی که کودکان بایست به حال خود وا گذاشته شوند و تربیت صحیح را از طبیعت بیاموزند.
رورو نظر دیگری نیزی از تربیت کودکان ابراز داشته که فوقالعاده از لحاظ روانشناسی کودک حائز اهمیت است و آن این است که باید کودکان خود را بشناسید و سپس به تربیت آنان همت گمارید زیرا یقین شما با احوال آنان آگاهی کامل ندارید. سومین عقیده ای که روسو در روانشناسی کودک بیان داشت تقسیم بندی دوران زندگی کودک است . که این عقاید و نظریات هیچگاه از حدود نظری خارج نشده و جنبه عملی و تحقیقاتی به خود نگرفته است.
درسال1856 نشریه ای به نام - کودک به دنیای خارج - توسط سیک سیموند و در سال 1859 نشریه بنام - مطلاعات درباره روانشناسی کودک - توسط کوسمل انتشار یافت.اما این نشریات با وجود ارزش و اهمیت که دارا بودند.اثر مهمی بوجود نیاوردند .تا این که در سال 1881 کتاب معروف پریره بنام - روح کودک - منتشر شد.این کتاب بین والدین شهرت یافت و مورد استفاده عملی قرار گرفت و به این جهت خدمت بسزایی از لحاظ روانشناسی کودک انجام داد. بهره ی اولیای اطفال از این کتاب این بود که ملاحظات و مشاهدات خود را درباره کودکان از اغاز تولد یادداشت نمایند و به بررسی تغییرات روحی آنان و نتایج حاصله بپردازند. علاوه بر ان در فرانسه عالمانی مانند تن واگر،وپره و در انگلستان داروین و پلاک مطالعات و تحقیقات مشابه ای انجام دادند.
مراحل رشد و تکامل
بر اساس مطالعات انجام شده در شد آدمی »شش مرحله« به شرح زیر در نطر گرفته شده است:
- 1دوران طفولیت:از تولد تا هجده ماهگی
نخستین مرحله رشد آدمی دوره طفولیت است که از تولد تا هجده ماهگی ادامه دارد و طی آن باید در خانه یا در محیطی که برای فعالیتش مناسب باشد زندگی کند اطفال بیشتر در این سن از سه حس لامسه،چشایی و بویایی لذت می برند.ژان پیاژه این دوره را حسی -حرکتی نامیده است.
- 2دوره کودکی اول:از 2 تا 4 سالگی
دوره دوم که از هجده ماهگی تا پایان چهار سالگی را شامل است کودکی اول نامیده شده است. دراین دوره کودک علاوه بر احساس مستقیم دوره دنیای خارج در درون خود نیز دنیایی می یابد اعمال کودک که در این دوره حسی حرکتی بر اساس تکرار و تمرین به حد تسلط و مهارت نسبی میرسد. داستان های عجیب و غریب برای کودکان ایجاد تخیل میکند و اشخاص بی جان را برای خود مخاطب قرار میدهد .زبان کودک هم در این دوره رشد پیدا میکند.
- 3دوره کودکی دوم:از 4تا 7 سالگی
بر اساس نظریه ژان پیاژه،کودک در این دوران در مرحله ی فکر شهودی قرار دارد که از مشخصات آن ،ماهیت غیر منطقی ،متناقض و خود محور بودن تفکر کودک است. در این دوره کودک به تصور کلی از جهان دست می یابد و هنوز قادر به تجزیه و تحلیل نمیباشد. تفکرش در این دوره دارای دو یژی میباشد.الف - خود محوری ب - ساخته پنداری
- 4دوره کودکی سوم:از 7 تا 12 سالگی
از آنکه محور بحث،شناخت کودک در این دوره از رشد است تا بتوان بر اساس آن به مسائل مربوط به تعلیم و تربیت دینی او همت گمارد،در این قسمت ابعاد مختلف رشد کودک در مرحله کودکی سوم مطرح میگردد و بر بخش هایی از آن که ارتباط بیشتری با آموزش دینی در دوره دبستان دارد تاکید می کند.در این دوره رشد و تکامل بدنی صورت میگیرد.و هم چنین رشد و تکامل بویایی نیز صورت میگیرد.و رشد و تکامل عقلی در این دوره افزایش می یابد و کودک در این دوره قادر به تجزیه و تحلیل میباشد و میواند ترتیب اشیا را تشخیص داده.در این دوره میتواند فرایند تفکر معکوس کند و تکالیف پیچیده را انجام دهد و به جای تکیه بر ملموسات برای انجام فعالیت ها از فعالیت های ذهن استفاده کند.
- 5دوره نوجوانی : از 12 تا 16 سالگی
این دوره حدودا از 12 تا 16 سالگی به طول می انجامد ک دارای ویژگی هایی است که اهم آنها عبارت اند از :
- کودک مرحله انضمامی را پشت سر گذاشته،در آستانه فکر انتزاعی قرار میگیرد.
-از نظر رشد شخصیت،ثبات پیشین دچار تحول ناگهانی شده و با روحیه تشخص طلبی ،سازگاری اجتماعی او دچار اشفته گی میشود.
-علائم جسمی و روانی بلوغ جسمی ظاهر میشود.
-عواطف کودک روی جنس مخالف متمرکز میشود و به الگو پردازی و تقلید گرایی میپردازد.و رغبت های وی افزایش میباید.رقابت با خود و دیگران را گسترش میدهد.
- او در شرایط خاص جسمی و روانی خود از مواجه با واقعیت بیمناک و از کفایت خود نگران است و زندگی مستقل را پایه گذاری میکند. -استعدادهای خاص به تدریج ظهور میکند و حس کنجکاوی در وی تقویت میشود.
-تنوع خوی و خصلت با وضوح هر چه تمام تر آشکار میشود.
- 6دوره جوانی: از 16 تا 20 سالگی
در این دوره جوان با پشت سر گذاشتن بحران نوجوانی استحکام تازه یافته و نیروی بی سابقه ای برخوردار است و قسمت اعظم استعدادهای خاصش به ظهور میرسد.به مرحله ادراک ارزش های اجتماعی،اقتصادی،معنوی و غیره رسیده است.احساس مسئولیت در خود میکند و به شغل و همسر و ادراه ی خانواده گرایش پیدا میکند عواطف مبهم دوره ی نوجوانی جای خود را به احساس شدید داده است. شور و التهاب گر چه همچنان به شدت خود باقی است،اما از صورت کلی خارج شده به سازگاری با محیط و ماجراجویی مبدل میگردد.تماسهای اجتماعی متنوع تر
و فراوانتر میگرددو سازگاری اجتماعی آسان تر میشود تصمیمات وی عاقلانه تر و دور اندیش تر در وی نسبت به تجاربش ایجاد میگردد.
تقویت نقش تربیتی خانواده
کارکرد های تربیتی خانواده را می توان در ابعاد مختلف بررسی کرد ؛از جمله این که خانواده مهم ترین نقش را در جامعه پذیری کودکان ایفا می کند . به گفته ی - - پارسونز - - :
کودک در خانواده دوست داشته شدن ودوست داشتن را می آموزد ،باچگونگی رفع نیاز های خود توسط دیگران آشنا می شود وشیوه ی مطلوب تعاملات اجتماعی را فرا می گیرد. وبه اگو براداری از رفتار والدین می پردازد.از دیگر کارکردهای تربیتی خانواده می توان به تاثیر ان در شکل گیری اعتقادات ورفتار های اخلاقی ودینی فرزند اشاره کرد از این برای تقویت نقش تربیتی خانواده باید پرورش کودک به گونه ای باشد که با خداوند انس بگیرد