بخشی از مقاله

چکیده

مهدکودک را باید اولین نهاد اجتماعی آموزشی دانست که کودکان به آن قدم می گذارند. مهدکودک تأثیر زیادی در اجتماعی شدن، قانونمند شدن و مستقل بار آمدن کودکان دارد. مهد کودک در واقع امروزه به مکانی برای آموزش مهارتهای اولیه زندگی به کودکان تبدیل شده است.کودکان در این مرحله سنی میتوانند ازطریق ارتباط بصری مستقیم، با اشیا ومحیط پیرامون خود ، قادر به کشف بیشتر و بهتر محیط گردند. تاکید بر شوق انگیز بودن محیط و سامان یافتگی فضا و ایجاد شرایط لازم برای پیوند عاطفی میان کودکان در مهدکودک ، گسترش روابط اجتماعی آنان و ایجاد محیطی بانشاط، فعال و پویا و نهایتا طراحی مناسب فضا هایی که بتواند ، به نوعی حس پنجگانه کودک را تحریک کرده و او را به چالش و تفکر وادار نماید و باعث امنیت روانی و احساس دلپذیری در محیط را فراهم نماید ، از جمله وظایف یک معمار بوده و میطلبد که ، با دیدگاه جدید و حس مسئولانه تری ، نسبت به طراحی فضا های معماری مهد کودک اقدام نماید.

اما آنچه نگران کننده می باشد، جدی نگرفتن رابطه کودک و محیط پیرامون آن بوده وهمچنین تفکیک ناعادلانه آندوست. امروزه مکانهایی که به این قصد - مهد کودک - ، بنا شده اند، انگشت شمارند. اکثر این مکانها ساختمانهایی هستند که تغییر کاربری یافته اند و یک فضای نا منظم، تکراری، بی نظم و نهایتا ، ناهنجاری را القاء می کنند و نمی توانند حس تعلق پذیری کودک به فضا را ایجاد نمایند. در این مقاله سعی میشود ، با ایجاد راه کارها وتمهیدات لازم ، در جهت تحقق بخشیدن به این امر مهم ، قدمهای هر چند کوچکی برداشته شود.

کلمات کلیدی : مهد کودک ، رابطه کودک ، حس تعلق پذیری ، فضای معماری ، وظیفه معمار

مقدمه

مسائلی در زمینه مهد کودک ها وجود دارد که توجه به آنها ضروری است. از جمله مکان مهد کودک ، امن بودن فیزیکی مهد کودک ، تخصص و علم مربیان و همچنین رفتار مناسب با کودکان است.کودکانی که به مهد کودک می روند به دلیل تعدد بازیها و همبازی ها ی بیشتر، نسبت به سایر کودکان فعال تر و پر تحرک ترند. و در مقابل ، برخی کودکانی که به مهد کودک نمی روند بیشتر بازیهای نشسته انجام داده و از همه بدتر ، بسیاری از وقت خود را به تماشای تلویزیون می گذرانند که می تواند بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیرات منفی و بلند مدت بگذارد. مهد کودک ها علاوه بر این می توانند به ارتقاء مهارتهای اجتماعی و تقویت هوش کودکان کمک کنند. و نهایتا ، محیطی را برای کودک فراهم می کنند که کودک درآن خود را بشناسد. کودک از طریق این محل های بازی ، می آموزد که باید با دیگران شریک شود. از حقوق خود دفاع کند و به دیگران احترام بگذارد.

بنابراین کودک از دنیای خود محور به مرحله اجتماعی شدن قدم می گذارد. برخلاف تصور اکثر افراد، مهدکودک ، فقط جایی برای بازی کردن نیست ، بلکه کودک در آن ، دائم در حال یادگیری است و توانایی های خود را توسعه می دهد. مثلا وقتی او در اتاق بازی ، به بازی های نمادین می پردازد، اطلاعاتی درباره خانه و خانواده به دست می آورد. نقاشی کردن و چکش کاری ، یا بازی با خمیر ، به رشد عضلات بازوها و دست های کودک کمک می کند که بعد ها این امر ، او را در نوشتن یاری خواهد کرد. واقعیت مهمی که در جامعه امروز با آن روبرو هستیم و تهدیدی جدی برای آیندگان بشمار می رود، اهمیت ندادن و یا بعبارتی دیگر ، ناچیز شمردن فضای بازی و جهان کوچک آنها می باشد.

کودکان همواره دوست دارند در محیطی قرار گیرند که همواره مورد علاقه آنها باشد ، محیطی باشد که بتوانند احساس استقلال کنند و همچنین به محیط هایی علاقه مندند که احساس آزادی کرده و آرامش خاطر داشته باشند. توجه به نقطه نظرات کودکان با در نظر گرفتن ضوابط و استانداردهای کمی وکیفی مربوط به فضا ، باعث خواهد شد که کودکان قبل از یادگیری، به محیط علاقه مند شوند و احساس کنند ، از اینکه در چنین جایی هستند ، خوشحالند. فرآیند تمامی موارد ذکر شده ، تاکید بر اهمیت فضا های معماری داشته و میزان تاثیر گذاری محیط بر رشد فکری کودک و حس تعلق پذیری کودک به فضا را ، به وضوح آشکار میکند.در این مقاله نخست تعریفی از مهد کودک خواهیم داشت. سپس پیشینه مهد کودک را بررسی کرده و همچنین نمونه های خارجی و داخلی را تحلیل نموده و در خاتمه به نتیجه گیری خواهیم پرداخت.

تعریف ما از مهد کودک چیست؟ تعریف اول

مهد کودک به مرکز یا موسسه یا کانون فرهنگی- تربیتی اطلاق می شود که مسوولیت نگهداری، مراقبت، پرورش و فراهم کردن زمینه بروز رشد استعدادهای کودکان تا سن قبل از ورود به دبستان را بر عهده دارد. و یا به عبارتی دیگر , مهدکودک ، مرکزی پرورشی، آموزشی، تربیتی، و فرهنگی است که توسط شخص حقیقی یا حقوقی تاسیس میگردد، و مسئولیت مراقبت و رشد و پرورش کودکان در ابعاد، شناختی، اجتماعی، مذهبی، معنوی، جسمی و روانی کودکان شیرخوار - از چهار ماهگی تا دو سالگی - ، کودکان نوپا - از ابتدای سال سوم تا پایان آن - ، و کودکان نوباوه - از آغاز سال چهارم تا قبل از شروع دبستان - را عهدهدار میباشد.

تعریف دوم

مهدکودک جاییست که عشق به دانستن در کودکان را به وجود بیاورد، دانش عمومی آنها را زیاد کند و قابلیت آنها را برای کنار آمدن با بقیه ، افزایش دهد و علاقه آنها را به جهان و طبیعت برانگیزد. مهمترین مسئله این است که ، کودکان درمهد کودک ، هنوزکودک باشند. آماده شدن برای مدرسه به این معنی نیست که به جای بازی ، بچه ها را مجبور به یادگیری کنند یا اینکه بچه ها مجبور به یادگیری مهارتهای مربوط به دبستان باشند .برنامه ریزان آموزشی مهدکودک ، در واقع باید اینطور مسائل را به عنوان یک زنگ تفریح در کنار فعالیتهای گروهی و فردی دیگرقرار دهند. کلاسهای یک مهدکودک مناسب ، میتواند رشد هدفمندی ، هویت فرهنگی ، استقلال و نیروهای فردی آنها را بروز دهد. بچه های مهدکودک نحوه کنترل رفتارهای خودشان را در معیت راهنمایی بزرگسالان ، با علاقه یاد می گیرند. در این مرحله بچه ها واقعا مایل به یاد گرفتن هستند و کنجکاوی مادرزادیشان هم به آنها کمک می کند.

تعریف سوم

مهدکودک به مرکزی اطلاق می گردد که مسئولیت مراقبت و فرایند یاددهی، یادگیری کودکان در ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی را عهده دار می باشد و با فراهم آوردن فرصت ها و تجارب یادگیری کودکان از سن 6 ماه تا قبل از سن ورود به دبستان تحقق این مهم را میسر می سازد.

تعریف چهارم

مهدکودک به کودکان این شانس را میدهد که یک گروه بزرگتر را تجربه کنند، روابط گوناگونی با کودکان دیگر ایجاد کرده و هم چنین با آنها دوستی برقرار کنند.در مهدکودک روزانه موقعیت هایی برای تعیین قواعد و حل کردن مسائل پیش می آید.کودکان یاد می گیرند خود را در یک گروه تطبیق دهند، نشان دهند ، همکاری کنند و بقیه را از یک ایده متقاعد کنند.همه این تجارب، در ارتباط با خود ودر زندگی با دیگران، پایه مهمی برای زندگی آینده ویادگیری در مدرسه است

تاریخچه پیدایش مهد کودک در جهان و ایران

صاحبان سرمایه در اروپا که به نیروی کار ارزان احتیاج داشتند به استخدام زنان و دختران در کارگاه ها و کارخانه پرداختند؛ اما برای این کار یک مشکل اساسی وجود داشت و آن بچه های خردسالی بودند که در زمانی که مادرشان در محل کار حضور میافت به نگهداری و آموزش احتیاج داشتند. از همین رو مهد کودک ها برای نگهداری و آموزش کودکان تاسیس شدند.به همین جهت فردریک فریبل، اولین مهدکودک را در سال 1840 میلادی در آلمان تاسیس کرد اما خیلی ها مدعی تاسیس اولین مهدکودک ها در جهان بوده و هستند… موفقیت فریبل در تاسیس موسسه پیش دبستانی در آلمان این نوع موسسات را با همین لقب »کیندرگارتن« جهانی کرد و بعد از آلمان در کل اروپا و جهان تکثیر پیدا کرد.اولین مهدکودک در آمریکا توسط مارگاریت میرشورز - همسر فرماندار کارل شورز - سال 1856 و در ایالت واترتون وینسکونسین تاسیس شد.

او این مهدکودک را بر پایه اصول فردریک فریبل که در اروپا فراگرفته بود پایه گذاری کرد.خواهر بزرگ تر شورز »برتامیر« کودکستانی را در لندن، منچستر - 1851 1859 - تاسیس کرد. مارگاریت شورز در ابتدا 5 بچه ای که در خانه ش بودند را وارد مهدکودکش کرد.موفقیت او باعث شد که بچه های دیگری را هم برای آموزش در مهدکودکش ثبت نام کند. همزمان با اولین مهدکودک آلمانی زبانی که او تاسیس کرد از تاسیس مهدکودک انگلیسی زبان نیز طرفداری می کرد. بعد از آن سال »پی بادی« اولین مهدکودک انگلیسی زبان را در بوستون آمریکا و با تقلید از مهدکودک شورز تاسیس کرد.البته اولین مهدکودک رایگان در آمریکا در سال 1870 توسط کانرادپاپن هوسن تحت نام موسسه پاپن هوسن تاسیس شد که تا امروز هم وجود دارد و اولین مهدکودک عمومی آمریکا توسط سوزان بلو سال 1873 در لوییز تاسیس شد. الیزابت هریسن تئوری هایی در مورد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید