بخشی از مقاله

چکیده

ترجمه دانش ظریفی است که کوچکترین غفلتی از خصوصیات و اقتضاء ات زبان مبدأ یا مقصددرآن منجر به رخ دادن اشتباهاتی از سوي مترجم در امر ترجمه می شود، بخصوص اینکه اگر متنی که قصد ترجمه آنرا دارد یک معجزه الهی ونصی پر رمز و راز مانند قرآن کریم باشد.ترکیبات وصفی و اضافی یکی از موارد لغزش مترجمین در ترجمه متون عربی- عموما- و قرآن کریم - بطور أخصاست-. از آنجا که نحوه ي قرارگیريِ صفت براي هریک ازمضاف ومضاف الیه درچنین ترکیبهایی، تفاوتهایی رادردوزبان فارسی وعربی بهمراه داردکه گاه خواننده ي نص قرآنی رادرفهم صحیح موصوف بودنِ مضاف یامضاف إلیه دچارإبهام وسردرگمی میکند، باید اهمیت ویژه اي در ترجمه به آنها داده شود، چرا که مترجمین غالبا در انتقال معانی این ترکیبات از عربی به فارسی دچار اشتباه شده اندکه مواردمتعددي ازاین دست که عدم تشخیص صحیحِ وصفیت ازسوي مترجمین درآنها مشهود بوده،وبه تبعِ آن ترجمه ي ناصحیحی نیزبدنبال داشته است رادرپژوهش حاضربه بحث می نشینیم.

کلیدواژهها: قرآن کریم؛ زبان عربی؛ ترجمه هاي فارسی؛ موصوف وصفت، مضاف و مضاف إلیه.

مقدمه

درآغاز بحث،وپیش ازآنکه به بررسی عینی شواهدقرآنی دراین زمینه بپردازیم،لازم است نخست اشاره اي کوتاه به ماهیت این دوترکیب درزبانهاي فارسی وعربی،ونحوه ي قرارگیري صفت درساختارآنهاداشته باشیم،وآنگاه به بررسی آیات موردبحث وتحلبل نمونه هایی از ترجمه هاي معاصر قرآن کریم به زبان فارسی بپردازیم.ترکیبهایی که دراین باب موردبحث قرارمیگیرند به سه دسته تقسیم می شوند: -1 وصف مضاف -2 وصف مضاف الیه -3 وصف بعد از جار و مجرور.مقایسه میانساختار ترکیبهاي وصفی و اضافی در دو زبان عربی و فارسینشان میدهدکهدر زبان عربی اگر مضاف وصف شود - یعنی صفتی براي آن بیاید - این صفت بر خلاف زبان فارسی بعد از مضاف الیه ذکر می شود، در حالیکه در زبان فارسی صفت مضاف بلافاصله بعد از آن می آید - یحیی معروف؛فن ترجمه،ص . - 98 مراد از صفت در این مبحث صفت مفرد است نه جملات وصفی که خارج از حوزه ي بحث ماست. براي مثال می توان به مورد زیر اشاره نمود:

در عربی: مضاف - موصوف - + مضاف الیه+ صفت: منظرُالبیتالجمیلُ در فارسی: مضاف - موصوف - + صفت + مضاف الیه : نماي زیباي خانه همانطور که ملاحظه شد در اینجا اختلاف بارزي بین استفاده از این اسلوب در دو زبان وجود دارد و طبیعی است که پیاده کردن این اسلوب در دو زبان عربی و فارسی مهارت و کارآیی مترجم را می طلبد.اما اگر مضاف الیه در زبان عربی وصف شود دیگر تفاوتی با زبان فارسی ندارد بطوریکه صفت مستقیمالپس از مضاف الیه می آید:در عربی: مضاف+ مضاف الیه - موصوف - + صفت: منظرُالبیتالجمیلِ در فارسی: مضاف+ مضاف الی - موصوف - + صفت: نماي ساختمان زیباطبیعی است که مترجم در تعیین اینکه صفت براي مضاف آمده یا مضاف الیه، در صورت عدم اعراب گذاري کلمات، دچار اشتباه شود.

مثلا هنگامی که مترجم با همین عبارت - منظر البیت الجمیل - بدون علامتگذاري روبرو است، در ترجمه آن با مشکلاتی مواجه می شود، چرا که نمی داندکلمهلجمیللحقیقتا صفت براي منظر است یا بیت، مگر آنکه قرینه اي وجود داشته باشد که تعلق صفت به مضاف یا مضاف الیه را مشخص کند، مثل اینکه بگوییم: میدان المدینه الجمیل، که در اینجا جمیل دیگر نمی تواند صفت براي مدینه باشد چرا که مدینه مؤنث و جمیل مذکر است.

البته راههاي تشخیصیِ دیگري نیزدرزبان عربی براي تعیین آنکه صفت واردشده پس ازترکیب اضافی،وصف مضاف است یامضاف الیه وجوددارد،وبطورکلی درتشخیص این وصفی درزبان عربی ازچهارپارامتر:عدد، جنس، إعراب ومعنی سودجسته میشود - الغلایینی؛ج:3،ص - 546؛براي مثال درعبارتأُستاذال  الجامعهالبارعانِلدیگرکلمه لالبارعان=برجستهل نمیتواند صفت براي مضاف إلیه یعنیلالجامعه=دانشگاهباشد،چراکهل مضاف الیه مفرداست وصفت واردشده مثنی،که بلحاظ عددي استلزام آن رامینمایدکه صفت براي مضاف یعنیأُستاذانللباشد،که دراین حالت معناي آن چنین استلدو استادبرجسته ي شاخصِ دانشگاهل بعدي درتعیین وصفیت صحیحِ نعت واردشده پس ازترکیب اضافی معنی ومفهوم عبارت است،بدینسان که گاهی بلحاظ منطقی وعرفی ومفهومی منافاتی میانِ صفت ذکرشده ومضاف یامضاف الیه وجودداردکه موصوف بودن یکی ازآن دورامنتفی میکند، مانند این عبارت که بگوییم:لقلب الإسلام الخافق،کهل دراینجاصفت تپندگی - الخافق - بلحاظ مفهومی مناسب ومطابق حال قلب است،وقلب است که به تپندگی وصف میشودنه اسلام.بنابراین دراینجابه مددمعنا، وصفیتلالخافقلبراي قلب محرزشده ومعناي عبارت اینچنین میشود:قلب تپنده ي اسلام!.

همانطور که پیشتر اشاره کردیم،ودرمثالهاي ذکرشده نیزبه وضوح روشن شد،به دلیل اینگونه اختلافات درترکیبهاي دوزبان،مترجمان در رویارویی با این اسلوب در متون عربی وبخصوص قرآن کریم دچار اشتباه شده،و از آنجاکه پژوهش حاضربرآنست که به بررسی متون دینی به طورعام و قرآن کریم به طور ویژه بپردازد،به مواردي از این گونه ترکیبات در قرآن کریم اشاره کرده، و پاره اي از اشتباهات تأثیرگذارمترجمین معاصر در ترجمه آنهارابه یاري خداوندیادآوري خواهیم کرد.شایان ذکر است که مباحث این پژوهش بر ترجمه پنج تن از مترجمین مشهور معاصر تکیه دارد که عبارتند از:-1مهدي الهی قمشه اي -2 محمد مهدي فولاد وند -3 بهاء الدین خرمشاهی -4 آیت االله مکارم شیرازي -5 جلال الدین مجتبوي.

بررسی شواهدقرآنی موردبحث:

الف: وصف مضاف:}مضاف - موصوف - + مضاف الیه + صفت{-1و **نادیناه من جانبِالطورِالأیمنِ - ** مریم - س - - 52/ شاهد: الأیمن. در مورد کلمه أیمن و اعراب آن دو نظر وجود دارد، و می شود ترجمه هاي فارسی را براساس هر کدام از این دو رأي بررسی کرد.الف: اینکهلایمنلصفت جانب - یعنی مضاف - باشد.به نظر می رسد که» ایمن« در این آیه شریفه صفت مضاف باشد همچنانکه قرائن معنوي که بدان اشاره خواهیم کرد، به این امر دلالت دارد.ترجمه هاي ناقص - نادرست - بر اساس این نظر: او را از جانب طور ایمن ندا دادیم - خرمشاهی - ما او را از وادي مقدس طور نداد دادیم - الهی قمشه اي - به نظر می رسد که مشکل این ترجمه ها به ترجمه کلمه» الایمن« بعنوان صفت مضاف الیه بر می گردد،

یعنی» الطور«، مضاف بر اینکه آقاي خرمشاهی معادل فارسی ایمن را ذکر نکرده و» طور ایمن« را با هم اسم خاص براي مکان قرار داده اند. همچنین ایشان کلمه أیمن را به مقدس ترجمه کرده اند، در حالیکه ما همچنین معادلی براي کلمه ایمن در فرهنگها نمی یابیم - الفیومی؛ المصباح المنیر، ج 4، ص » . - 395 ایمن« به معناي طرف راست، مقابل طرف چپ است یا اینکه کسی که در طرف راست نشسته است و همچنین معناي» یمن« و » برکت« را نیز افاده می کند - الفیروزآبادي؛ القاموس المحیط، ج 4، ص . - 395و اما قرینه اي که اثبات می کند ایمن صفت مضاف است نه مضاف الیه آیه هشتادم سوره مبارکه طه می باشد، آنجا که می فرماید: *وواعدناکم جانبالطّورِالأیمنَ*؛ همانطور که می بینیم ایمن در این آیه شریفه بنابرمفعولی ت دوم برايلواعدناکملمنصوب آمده است، چونکه صفت براي جانب است، این در حالی است که قراءات متواتر سبعه نیزبر نصب ایمن دلالت می کند - ابراهیم پور، فرزیب؛ تهذیب القراءة، ص . - 319

اما در ارتباط با آراءمفسرین می بینیم که بزرگان آنها مانند علامه طبرسی و آلوسی و علامه طباطبائی - ره - با این نظر موافقند - الطبرسی؛ مجمع البیان، و الآلوسی؛ روح المعانی، ذیل آیه شریفه - .همچنانکه آراء ادبا و علماي بلاغت نیز اعراب مذکور را تأیید می کند - محی الدین درویش؛ اعراب القرآن و بیانه،ذیل آیه شریفه - .بنابراین وجه صحیحی براي صفت بودن لأیمنلدرآیه سوره مبارکه مریم براي لفظلالطورلنمی یابیم.و اما ترجمه هاي صحیح بر اساس این نظر:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید