بخشی از مقاله
تشخيص سلول هاي توموري در گردش در بيماران سرطان پستان با استفاده از روش Flow cytometry و از طريق Immunomagnetic beads
چکيده
سرطان پستان يکي از بدخيمي هاي بافت هاي اپي تليالي و يکي از رايج ترين سرطان ها در دنيا مي باشد. عود مجدد بيماري مي تواند بدليل وجود سلول هاي توموري گردشي موجود در خون (CTCs) باشد، که سلول هايي هستند که مي توانند در خون بيماران مبتلا به انواع مختلف سرطان پستان در مراحل اوليه تا پيشرفته يافت شوند. با توجه به منشا اپي تليالي سرطان پستان ، مي توان از مارکرهاي اپي تليالي مانند خانواده سيتوکراتين ها (CKs)، ٢ -Her و EpCAM و تکنيک هاي مختلفي چون ايمونوهيستوشيمي، RT-PCR و فلوسايتومتري براي تشخيص CTCs استفاده نمود. هدف از اين مطالعه بررسي بيان مارکرهاي EpCAM و Pan-CK جهت تشخيص CTCs است . دراين مطالعه ، ٣٥ نمونه خون بيماران مبتلا به سرطان پستان ، قبل از هرگونه درمان و ٣٥ نمونه خون سالم به عنوان کنترل بررسي شد. جهت شناسايي CTCs از کيت MACS استفاده شد. در اين بررسي از آنتي بادي هاي اختصاصي EpCAM و Pan-CK استفاده شد و آناليز توسط فلوسايتومتري صورت گرفت . در نهايت آناليز آماري توسط آزمون Chi- Square انجام گرفت . بيان اين مارکرها در خون محيطي بيماران مبتلا به سرطان پستان در مراحل II تا IV مثبت بود، اما در بيماران در مرحله I و افراد سالم منفي بود. ٤٠٪ از بيماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از فلوسايتومتري، Immunomagnetic و مارکرهاي Pan-CK مثبت تشخيص داده شدند. بيان اين مارکرها در خون بيماران و افراد سالم بررسي و با مشخصات پاتولوژي بيماران مقايسه شد و بيان اين مارکرها با مراحل مختلف بيماري از نظر آماري (٠.٠٥> PValue) معني دار بود. اين مارکرها براي تشخيص CTCs در بيماران سرطان پستان اختصاصي مي باشد و نياز به بررسي تعداد بيشتري از بيماران مي باشد. بنابر اين ، در بيماران مبتلا به سرطان پستان زودرس ، CTCs مي تواند به عنوان يک منبع قابل ارزيابي آسان براي نظارت درماني، بيشتر مورد مطالعه قرار بگيرد.
کلمات کليدي: CTCs، فلوسايتومتري، EpCAM،Pan-CK
مقدمه
سرطان پستان ، قديمي ترين سرطان شناخته شده است (١٩٩٨ ,Bazzichi et al). اين سرطان ، در زنان و در موارد نادر در مردان ايجاد شده (٢٠٠٨ ,and Bombardieri et al ٢٠١١ ,Hamid et al) و شايع ترين ، کشنده ترين و از نظر رواني تأثيرگذارترين سرطان در زنان است و موجب بروز مشکلات هيجاني و عاطفي عميقي چون افسردگي شده ( Momeni ٢٠١٢ ,Ghaleghasemi et al) و دومين علت مرگ ناشي از سرطان در زنان بعد از سرطان ريه به شمار مي رود (علومي و همکاران ، ١٣٩٠). سرطان پستان ، حاصل رشد غير قابل کنترل سلول هاي اپي تليالي بافت هاي مختلف پستان مانند مجاري شيري و يا غدد توليد کننده شير مي باشد( ٢٠١٥ ,and Haghighi et al ٢٠١٣,Mokhtari et al). سلول هاي بدخيم منشأ گرفته از بافت پستاني، به طور نامنظم و فزاينده اي تکثير مي يابند و بدون اين که موجب عکس العمل تدافعي و تهاجمي در سيستم ايمني بدن شوند، از سيستم ايمني و دفاعي بدن عبور مي کنند ( عنصري و رعناپور، ١٣٩٠). سرطان پستان ، شايع ترين سرطان در زنان ، با وقوع حدود١.١٠٠.٠٠٠ مورد جديد در سال مي باشد و سالانه موجب مرگ و مير ٥٠٠.٠٠٠ نفر مي _ شود. ميزان شيوع اين سرطان در ايران ، سالانه ٧.٠٠٠ مورد جديد است . سن وقوع اين بيماري درکشورهاي توسعه يافته ،٤٠ تا٥٠ سال مي باشد، در حالي که متاسفانه سن شيوع آن در ايران ١٠ سال کمتر بوده و٣٠ تا ٤٠ سال مي باشد ( ,Lin et al ٢٠٠٩). با توجه به گزارش کشوري ثبت موارد سرطاني، سرطان پستان مقام اول را در بين زنان ايراني داشته است و ١٦% کل سرطان ها را به خود اختصاص داده است ( گوهري و همکاران ، ١٣٩٢). در حال حاضر درمان هايي که براي سرطان پستان صورت مي گيرد ، جراحي و شيمي درماني مي باشد و در بيشتر موارد امکان برگشت بيماري وجود دارد که از دلايل عود بيماري سلول هاي توموري گردشي يا (Circulating Tumor Cells)CTC هستند (٢٠٠١٣ ,Khazen et al).
اين سلول ها براي اولين بار در سال ١٨٦٧ توسط Thomas Ashworth شناسايي شدند ( ,Kanwar and Done٢٠١١). اين سلول ها، يک جمعيت سلولي کمياب در خون هستند که مي توانند به عنوان يک فاکتور مهم در تشخيص اوليه و پيشرفت سرطان تلقي شوند و بررسي اين سلول ها مي تواند اطلاعات زيادي درباره درمان بيماري بدهد. CTCs به شدت ناهمگن هستند و از نظر ويژگي هاي مولکولي اهميت داشته و منشأ بدخيمي را تاييد مي کنند (٢٠١١ ,Markou et al). زمان حضور سلول هاي توموري گردشي در جريان خون به خوبي مشخص نيست . به نظر مي رسد که آن ها در دقايق اوليه ورودشان به جريان خون ، در اندام ها به دام مي افتند. از اين رو، حضور آن ها در خون بسيار کوتاه است (نوري دلويي و همکاران ، ١٣٩١). نقش اين سلول ها در خون افراد مبتلا به سرطان پستان اوليه در حال بررسي مي باشد و مطالعه کمي در زمينه تشخيص CTCs در مراحل اوليه سرطان پستان انجام شده است (٢٠١١ ,Graves and Czerniecki). با توجه به اين که سرطان پستان جزء سرطان هايي با منشأ اپي تليالي مي باشد در نتيجه مي توان از تومور مارکرهايي که بر روي اين سلول هاي اپي تليالي بيان مي شوند و بيان آن ها بر روي سلول هاي خوني مشاهده نمي شود، جهت تشخيص سلول هاي توموري استفاده نمود (٢٠٠١٣ ,Khazen et al). جهت تشخيص CTCs از مارکر هاي مختلفي استفاده مي شود؛ از جمله مارکرهايي که براي تشخيص اين سلول هاي توموري به کار مي روند؛ مارکرهاي اپي تليالي مانند خانواده سيتوکراتين ها و نيز مولکول چسبنده سلولي اپي تليالي ١ (EpCAM) مي باشد ( ٢٠١١ ,and Zhe et al ٢٠١٢ ,Andreopoulou et al).
سيتوکراتين ها (CKs)، ساختارهاي بزرگ پروتئيني موجود در سلول هاي اپي تليالي و از خانواده ي رشته هاي حد واسط هستند (٢٠٠٣ ,Kirfel et al). در حال حاضر، بيش از ٢٠ نوع سيتوکراتين مختلف شناسايي شده است که CK8، CK18 و CK١٩، فراوان ترين سيتوکراتين هاي سلول هاي اپي تليالي در سرطان هايي چون پستان ، پروستات ، ريه و روده مي باشند ( ٢٠١٢ ,Olszewski-Hamilton et al). چندين سال است که مارکر CK18 به عنوان يک مارکر اپي تليالي ر تشخيص هيستوپاتولوژي شناخته شده است . چندين گروه تحقيقاتي گزارش دادند که CK8 و CK18، بيان هم زمان را در تومورهاي مختلف دارند ( ٢٠١٢ ,Kanaji et al). به طور معمول در اغلب موارد CK18 همراه با CK8 در انواعي از اندام هاي اپي تليالي مانند کبد، ريه ، کليه ، لوزالمعده ، دستگاه گوارش ، غدد شيري پستان و نيز در سرطان هايي که از اين بافت ها بوجود مي آيند، بيان مي شود (٢٠١٢ ,Weng et al). CK٧، از جمله مارکرهاي بيولوژيکي مي باشد که در اپي تليوم غده اي و مجرايي ريه ، سرويکس ، پستان ، مجاري صفراوي و مجاري جمع کننده ادرار در کليه نيز بيان دارد. برخي از مطالعات نشان داده است که مارکر CK7در سرطان پستان تهاجمي، بيان بيشتري را در مقايسه با پستان نرمال دارد. با توجه به نتايج مطالعات انجام شده ، به نظر مي رسد که اين مارکر مي تواند فاکتور مؤثري در پيش آگهي سرطان پستان باشد ( Jalali
٢٠٠٧ ,Nadoushan et al). CK١٩ بيشترين فراواني در تشخيص CTCs را داشته و به عنوان مارکري مفيد در انواع سرطان هايي با منشاء اپي تليالي مطرح شده است (٢٠١٠ ,Mavroudis). هم چنين ، اين مارکر با موفقيت به عنوان يک مارکر بسيار حساس و برتر براي تشخيص اوليه و نيز پيشرفت سرطان پستان ، در سلول هاي توموري منتشر شده در مغز استخوان ، غدد لنفاوي زير بغل و خون محيطي استفاده شده و يک شاخص پيش آگهي مهم در اين سرطان مي باشد (٢٠١٣ ,and Zhao et al ٢٠١٢ ,Kummalue et al). در اغلب موارد، مارکر CK8 همراه با مارکرهاي CK٧، CK18 و CK١٩، جهت شناسايي CTCs به کار مي رود ( ٢٠١٢ ,Weng et al).
مارکر اپي تليالي ديگري جهت تشخيص ، مارکر EpCAM مي باشد. اين مارکر يک گليکو پروتئين گذرنده از غشا١ مي باشد (٢٠١٠ ,Raffel et al) که در انواع سرطان هاي اپي تليالي مانند پستان ، معده ، پروستات و مري بيان مي شود ( Kim et
٢٠٠٩ ,al). اگرچه اين مارکر اپي تليالي در برخي از سلول هاي نرمال بيان دارد؛ اما به طور کلي، به عنوان مارکر ويژه توموري در نمونه هاي خون محيطي تائيد شده است . اين مارکر در سرطان اوليه و متاستاتيک پستان حدود ١٠٠ تا ١٠٠٠ برابر نسبت به سلول هاي طبيعي پستان ، بيان بالا دارد. از مارکر EpCAM نيز همانند CK٧، CK8، CK18 و CK١٩ براي تشخيص CTCs استفاده مي شود(٢٠١٢ ,Weissenstein et al).
هر چند پيشرفت هاي بزرگي در بهبود سرطان پستان ايجاد شده است ، اما به طور کلي ميزان آن رو به افزايش است و بسياري از بيماران پس ازجراحي به دليل پراکندگي سلولهاي توموري غير قابل کشف ، عود بيماري را دارند (٢٠١٣ ,Khazen et al).
پيشگيري از سرطان پستان غالباً امکان پذير نيست . بهترين راه براي درمان اين سرطان ، تشخيص سريع آن است که تشخيص به موقع آن باعث جلوگيري از مرگ و مير زود هنگام بيماران خواهد شد. اخيرًا با پيشرفت هايي که در رابطه با سرطان پستان صورت گرفته است ، توجه محققين به سمت سلول هاي توموري گردشي بيشتر شده است که بررسي اين سلول هاي توموري، مي تواند اطلاعات زيادي درباره درمان سرطان بدهد. CTCs در نمونه هاي خوني، بسيار کمياب هستند؛ بنابراين به کارگيري روش هاي خاص و حساس براي تشخيص و شناسايي سلول هاي توموري لازم است ( and ٢٠٠٩ ,Wang et al ٢٠١١ ,Markou et al). براي تشخيص CTCs، روش هاي ميکروسکوپي، مولکولي و فلوسايتومتري توسعه پيدا کرده اند .(Hoeppener et al, 2012)
روش فلوسايتومتري از طريق ٢ Immunomagnetic، يکي از روش هاي تشخيص CTCs مي باشد. در اين روش ، فرآيند غني سازي ٣، معمولا يکي از پيش نيازها براي هرگونه پروتوکل تشخيص و جداسازي توصيف شده است . CTCs، طي دو مرحله در اين روش تشخيص داده مي شوند؛ مرحله اول غني سازي CTCs و مرحله دوم تشخيص CTCs مي باشد (٢٠١٠ ,Alunni-Fabbroni and Sandri). مرحله غني سازي، شامل برهم کنش سلول هاي هدف با آنتي بادي کونژوگه شده به دانه هاي ايمونومگنت مي باشد. چندين روش غني سازي براي CTCs وجود دارد که جداسازي با دانه هاي ايمونومگنت ، جداسازي بر اساس چگالي سانتريفيوژ و جداسازي بر اساس اندازه ، نمونه هايي از اين روش مي باشند. هر کدام از اين روش هاي غني سازي دو انتخاب به نام هاي انتخاب مثبت و انتخاب منفي دارند ( ,Alunni Fabbroni and Sandri ٢٠١٢ ,and Hoeppener et al ٢٠١٠). بعد از غني سازي سلول هاي توموري، مرحله ي تشخيص سلول ها صورت مي _ گيرد. براي تشخيص بهتر CTCs غني سازي شده ، از مجموعه اي از مارکرها (Pan-CK) استفاده مي شود و در نهايت سلول هاي توموري توسط دستگاه فلوسايتومتري، مورد بررسي قرار مي گيرد(٢٠١١ ,Kanwar and Done).
مطالعات بسيار کمي در زمينه تشخيص CTCs در مراحل اوليه سرطان پستان صورت گرفته است ؛ از جمله مطالعه Hu و همکاران ، که CTCs را به روش فلوسايتومتري بر روي ٤٥ نمونه خون بيمار و ٣ نمونه سالم و با استفاده از مارکرهاي CD٥٤،EpCAM ، CK8، CK18 و CK١٩ بررسي کردند به علاوه ، روش فلوسايتومتري را با RT-PCR، از نظر ميزان حساسيت ١ و اختصاصيت ٢ ، جهت تشخيص CTCs، ارزيابي کردند. (٢٠١٠ ,Hu et al).I Van der و همکاران ، سه تکنيک Cell Search System،Adna test و RT-PCR را جهت تشخيص CTCs در ٧٦ نمونه خون بيمار مبتلا به سرطان پستان و ٢٠ نمونه خون سالم را مورد بررسي قرار دادند. در اين مطالعه ، در روش Cell Search System، از Immunomagnetic-EpCAM و مارکرهاي CK8، CK18 و CK١٩ استفاده شد. تشخيص سلول هاي توموري توسط ميکروسکوپ Visual confirmation of fluorescently labeled cells انجام شد. در روش RT-PCR از مارکرهاي CK١٩ و mammaglobin استفاده شد. در روش Adna test، از Immunomagnetic و مارکرهاي ٢-Her، ١-MUC و EpCAM استفاده شد؛ سپس تشخيص سلول هاي توموري توسط RT-PCR Multiplex انجام شد ( I Van٢٠١٠ ,der et al ). مطالعه Andreopolou و همکاران که ، CTCs را با استفاده از روش هاي AdnaGen Adna test و CellSearch، در ٥٥ نمونه خون بيماران مبتلا به سرطان پستان تشخيص دادند و اين دو روش را با هم مقايسه کردند. در روش AdnaGen AdnaTest از Immunomagnetic، و مارکرهاي ٢-Her، ١-MUC و ٢-GA٧٣٣ استفاده شد و سپس ، تشخيص سلول هاي توموري توسط RT-PCR انجام شد. و ٢-GA٧٣٣ استفاده شد و سپس ، تشخيص سلول هاي توموري توسط RT-PCR انجام شد. در روش CellSearch، از EpCAM- Immunomagnetic، CD٤٥ و مارکرهاي CK8، CK18 و CK١٩ استفاده شد. تشخيص سلول هاي توموري توسط دستگاه CellSpotter و ميکروسکوپ فلورسنت انجام شد. (٢٠١٢ ,Andreopoulou et al).Strati و همکاران ، از سه روش مولکولي RT-qPCR،multiplex RT-qPCR وAdna Test، جهت تشخيص و توصيف ويژگي CTCs در ٢٥٤ نمونه خون بيمار مبتلا به سرطان پستان اوليه ، ٥١ نمونه خون بيمار مبتلا به سرطان پستان متاستاتيک و٣٠ نمونه خون سالم استفاده کردند و نيز اين سه روش را با هم مقايسه کردند. براي RT-qPCR از مارکر CK١٩، براي multiplex RT-qPCR از مارکرهاي CK١٩،HER- ٢، Beta-actin، MAGE-A٣ و PBGD و برايAdna test از مارکرهاي ١-MUC، ٢-GA٧٣٣ و ٢-HER استفاده شد (٢٠١٣ ,Strati et al).
جلالي و همکاران ، بيان CK7را در٧٥ نمونه خون بيمار مبتلا به سرطان پستان با استفاده از روش ايمنوهيستوشيمي مورد بررسي قرار دادند و ارتباط آن را با درجه بدخيمي، مرحله تومور و درگيري گره هاي لنفاوي بررسي کردند ( Jalali ٢٠٠٧ ,Nadoushan et al). علومي و همکاران ، بيان CK١٩ را با روش RT-PCR در خون محيطي٣٠ بيمار مبتلا به سرطان پستان و ٣٠ فرد سالم بررسي کردند (علومي و همکاران ، ١٣٩٠). در مطالعه ديگر اين محققين بيان چندين مارکر از جمله CK١٩ را با روش RT-PCR در زنان ايراني مبتلا به سرطان پستان بررسي کردند (٢٠١٣ ,Oloomi et al).
تشخيص CTCs در ايران به روش فلوسايتومتري از طريق Immunomagnetic در بيماران سرطان پستان (در مراحل مختلف بيماري و قبل از هر نوع درماني)، تاکنون انجام نشده است . و هدف از اين مطالعه تشخيص CTCs در خون بيماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از روش Flow cytometry از طريق Immunomagnetic با مارکرهايCK١٩، CK18، CK8 ، Pan-CK( CK٧) مي باشد.
روش بررسي
جمعيت مورد مطالعه
زنان بيمار مراجعه کننده به بيمارستان ميلاد، پس از تشخيص توسط متخصص و قبل از انجام هرگونه درماني انتخاب شده و افراد سالم پس از معاينه پزشکي به طور داوطلبانه در اين بررسي شرکت نمودند. جهت انجام بررسي آماري، تعداد ٣٥ بيمار و
٣٥ فرد سالم مورد بررسي قرار گرفت . بيماران و افراد سالم در اين مطالعه در گروه هاي سني يکساني در نظر گرفته شدند.
افراد بيمار و افراد سالم با حداقل سن ٣٢ سال و حداکثر ٧٤ سال مورد مطالعه قرار گرفت .در اين پژوهش ، نمونه خون افراد با تشخيص سرطان پستان که در مراحل I-IV بيماري قرارداشتند، مورد استفاده قرار گرفت . قبل از خون گيري، فرم هاي رضايت نامه و پرسشنامه توسط افراد پر و موارد فوق از افراد در نظر گرفته شده بود: سن بيمار، وضعيت تأهل ، تعداد فرزندان ، سابقه ابتلا بستگان به سرطان ، مصرف دارو، نام داروي مصرفي، آدرس پستي و شماره تماس . سپس حدود ١٠ ميلي ليتر خون محيطي افراد سالم و بيمار در لوله حاوي سديم سيترات جمع آوري شد و پاتولوژي آن ها مورد بررسي قرار گرفت و نمونه ها همراه با پاتولوژي به انستيتو پاستور ايران انتقال داده شد و جهت انجام اين مطالعه مورد استفاده قرار گرفت .
روش کار فلوسايتومتري از طريق Imunomagnetic
براي هر کدام از نمونه هاي خون بيمار و سالم جهت انجام فلوسايتومتري از طريق Imunomagnetic، ٣ اپندورف (يک اپندورف براي افزودن آنتي بادي ضد CK و دو اپندورف ديگر به عنوان کنترل ) در نظر گرفته شد. ابتدا ١ ميلي ليتر نمونه خون ، در فالکون ١٥ ميلي ليتري افزوده ، سپس به نمونه ٥ ميلي ليتر بافر ليز کننده RBC اضافه شد و نمونه سوسپانسيون شد و به مدت ١٠ دقيقه بر روي يخ قرارگرفت . ٦ ميلي ليتر X١ PBS به نمونه اضافه و سوسپانسيون شد. سپس با دور rpm ١٥٠٠ به مدت ١٠دقيقه سانتريفيوژ شد. محلول رويي تخليه شد و ١ ميلي ليتر X١ PBS به نمونه اضافه شد و سپس با دور rpm١٥٠٠ و دماي ٤ درجه سانتي گراد به مدت ١٠ دقيقه سانتريفيوژ شد. بعد از آن ، محلول رويي تخليه شد و از کيت MACS استفاده شد و مراحل مطالعه مطابق با دستور العمل شرکت سازنده انجام شد. ١ ميلي ليتر autoMACS Rinsing buffer به نمونه اضافه شد و با دور rpm ١٥٠٠ و دماي ٢٠ درجه سانتي گراد به مدت ١٠ دقيقه سانتريفيوژ شد. محلول رويي تخليه شد و ٣٠٠ ميکروليتر autoMACS Rinsing buffer به نمونه اضافه شد. سپس ٥٠ ميکروليتر FCR Blocking Reagent به نمونه اضافه شد. نمونه پپيتاژ شد و ٥٠ ميکروليتر EpCAM MicroBeads به نمونه افزوده شد، در واقع سلول ها با EpCAM MicroBeads غني سازي شدند و نمونه به مدت ٣٠ دقيقه در دماي ٨-٤ درجه سانتي گراد قرار داده شد. سپس MACS Multistand در محلي مناسب قرار داده شد و بر روي آن MiniMACS Separation قرار گرفت . Ms column بر روي MiniMACS Separation قرار داده شد، سپس Ms column با ٥٠٠ ميکروليتر autoMACS Rinsing buffer شسته شد. نمونه حاوي EpCAM MicroBeads به Ms column منتقل شد و ١ ميلي ليتر autoMACS Rinsing buffer به Ms column افزوده شد. سپس با فشار دادن اپليکاتور Ms column، محلول داخل Ms column تخليه شد. ٥٠٠ ميکروليتر autoMACS Rinsing buffer به Ms colum افزوده شد، سپس Ms column از MiniMACS Separation جدا گرديد و محلول داخل آن تخليه شد.
٥٠٠ ميکرو ليتر Inside Fix به نمونه افزوده شد و به مدت ٢٠ دقيقه در دماي اتاق قرار داده شد پس از طي زمان گفته شده ، نمونه با سمپلر داخل Ms column تخليه شد و به آن ٥٠٠ ميکروليتر Inside Perm افزوده شد.٥٠ ميکروليتر آنتي بادي Pan-CK( Anti-Cytokeratin) افزوده شد و به مدت ١٠ دقيقه در دماي اتاق قرار داده شد. پس از طي زمان گفته شده ، ٥٠ ميکروليتر Anti IgG conjugate PE به نمونه افزوده شد و٢٠ دقيقه در دماي اتاق قرار داده شد. بعد از اين مرحله ، محلول داخل Ms column تخليه شد. ٥٠٠ ميکروليتر Inside Perm به Ms column افزوده شد و سپس تخليه شد. ١ ميلي ليتر PBSX١ به Ms column افزوده شد، column Ms از MiniMACS Separation جدا شد و محلول آن داخل اپندورف تخليه شد. سپس آناليز توسط دستگاه فلوسايتومتري انجام شد. نمونه کنترل ١ فاقد -Anti Cytokeratin،EpCAM MicroBeads و نمونه کنترل ٢ فاقد Anti-Cytokeratin در نظر گرفته شد.
يافته ها
جامعه آماري مورد مطالعه
در اين مطالعه ، از ٣٥ بيمار مبتلا به سرطان پستان که در مراحل مختلف بيماري هستند و ٣٥ نمونه سالم ، نمونه گيـري خـون وريدي بعمل آمد و نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفتند. در اين بررسي، نمونه خون سالم به عنوان کنترل در نظر گرفته شد.
نتايج حاصل از فلوسايتومتري از طريق Immunomagnetic
نتايج بدست آمده از فلوسـايتومتري از طريـق Immunomagnetic بـا اسـتفاده از مـارکر هـاي EpCAM، CK٧، CK8، CK18، CK١٩ براي تشخيص CTCs، با استفاده از درصدي که توسط دستگاه داده شد، مثبـت و منفـي بـودن نمونـه هـا تعيين شد و نتايج در جدول ١ آورده شده است .
نتايج بدست آمده از آناليز فلوسايتومتري از طريق Immunomagnetic، بر روي بيماران سرطان پستان در مراحل II،III و IV بيماري، بياني تقريباً يکسان در مارکر هاي CK٧، CK8، CK18 و CK١٩ براي تشخيص CTCs نشان داد. با توجه به آناليز فلوسايتومتري که به صورت نمودار هيستوگرام و نقطه اي انجام شد، مجموعه اين مارکرهاي مورد اسـتفاده در ايـن روش در نمونه هاي خون سالم و نمونه خون بيماران با مرحله I بيماري بيان نشدند (شکل ١ و٢) و در نمونه خون بيماران بـا مرحلـه II،III و IV بيماري، بيان اين مارکرها تقريبا يکسان بود (شکل ٣ و٤).