بخشی از مقاله

چکیده:

توسعه فرآیندی است پیچیده، مرکب و چندوجهی و کلیه کشورهای توسعه یافته کنونی مسیری ناهموار از موانع ارزشی و نهادی را پشت سرگذاشته اند و شرایط لازم برای استمرار توسعه را در جوامع خود نهادینه کرده اند.توسعه را فرآیندی هدف دار می دانند که به وسیله انسان آغاز و هدف آن بهبود شرایط زیستی کلیه کسانی است که در یک جامعه زندگی می کنند.

هیچ فرمول قاطعی برای توسعه وجود ندارد. هدف تعلیم و تربیت تولید انسانی است که از توانمندی بالایی برخوردار باشد . توسعه انسانی همان بحثی است که تعلیم و تربیت و توسعه را با هم ربط می دهد فرآیند توسعه و تحقق همه ابعاد آن همان تربیت نیروی انسانی است که ریشه در آموزش و پرورش دارد. بایدگفت که توانمندسازی افراد، هدف نظام تعلیم و تربیت در همه جوامع است .در این مقاله موضوع تعلیم و تربیت وتوسعه بررسی می شود.

مقدمه:

به عبارت دیگر توسعه مفهومی است که هر فرد و گروه و جامعه ای ، معانی و ارزش های خاصی از آن استنباط می کند و هیچ اجماعی در این زمینه در کل دنیا وجود ندارد تعاریف گوناگونی که برای توسعه ارائه گردیده نشان از اهمیت و پیچیدگی آن دارد. فرآیند توسعه، همواره یک بعدی و بدون مشکل نیست بلکه به تعریف ژروف شومپیتر1 که نظریه توسعه اقتصادی خود را در سال 1911 مطرح کرد فرآیند توسعه ناهموار، غیرمستمر و ناموزن است . - 1 - مقوله توسعه یکی از اصلی ترین مباحثی است که از دهه 1960 به دغدغه اصلی کشورهای جهان سوم، سازمان ها و نهادهای بین المللی تبدیل شده است و آنچه مسلّم است مفهوم توسعه در دید همگان یکی نیست یکی از علل اصلی ابهامات و نارسایی های موجود در تعاریف توسعه، خود ماهیت توسعه است که ارزشی، هنجاری و نسبی است.

آنچه مسلم است این است که بایدتوسعه در ابعاد مختلف آن - سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی - صورت گیرد و تا زمانی که ریشه در فرهنگ و باورهای جامعه نداشته باشد راه به جایی نخواهد برد .در اغلب الگوها و مدل های توسعه که اغلب غربی و سرمایه داری اند ،هدف، ارتقای رفاه مادی است در چارچوب اسلامی. توسعه تنها فرآیندی مادی نیست بلکه فرآیندی انسانی است که هدف آن توسعه و پیشرفت فرد در هر دو زمینه مادی و معنوی است در این میان انسان و سرمایه انسانی آموزش دیده و مهارت یافته نقش وسیع تر، تعلیم و تربیت محقق خواهد شد. هدف تعلیم و تربیت توانمندسازی انسان است در تبیین رابطه توسعه و تعلیم و تربیت، گاهی توسعه را محصول یک نظام کارآمد تعلیم و تربیت می دانند و گاهی هر مرحله از توسعه یافتگی، تغییرات و تحولات متناسبی را بر نظام تعلیم و تربیت به جای می گذارد.

توسعه:

پروفسور فردریک هاربیسون2 از دانشگاه پرنیستون منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملتها را تشکیل می دهد انسان ها سازمان های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند به وضوح کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو موثری بهره برداری کند قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.

از نظر جرالد میر: توسعه فراگردی است که قابلیت ها3 و استحقاق های4 مردم را برای زندگی به روشی که ارزشمند است بسط می دهد و اقتصاددانان توسعه به جای تمرکز بر محصول ملی یا درآمد کل باید بر استحقاق های مردم و قابلیت هایی که این استعداد را پدید می آورد متمرکز شوند

در مجموع توسعه فرآیندی است پیچیده، مرکب و چندوجهی و کلیه کشورهای توسعه یافته کنونی مسیری ناهموار از موانع ارزشی و نهادی را پشت سرگذاشته اند و شرایط لازم برای استمرار توسعه را در جوامع خود نهادینه کرده اند.

هیچ الگوی از پیش تعیین شده ای و جهان شمولی برای راهبردی جامعه در مسیر توسعه وجود ندار هر کشور باید در چارچوب مقتضیات و داده های اقلیمی، محیطی، انسانی و نهادی خود طرح خاصی از توسعه را طراحی و اجرا کند

توسعه انسان محور با توجه به آموزه های اسلامی:

آموزش و پرورش را به عنوان یک مصرف کننده نباید در نظر گرفت به عنوان یک تولیدکننده آن هم تولیدکننده مهمترین و اساسی ترین عنصر برای پیشرفت کشور باید در نظر گرفت اگر کشوری بخواهد به عزت مادی، سعادت معنوی، سیطره سیاسی، پیشروی علمی، آبادانی زندگی دنیا و هر آرزویی بخواهد دست پیدا کند، باید به آموزش و پرورش به عنوان یک کار بنیادی بپردازد.

تبیین رابطه توسعه و تعلیم و تربیت:

امروزه باید اذعان داشت که پیشرفت هر ملت تنها وابسته به افزایش درآمد ملی نیست بلکه این امر مستلزم توسعه در همه ابعاد از جمله افزایش سطح آگاهی، بلوغ فکری، فرهنگی و دگرگونی در همه ابعاد زندگی است با این رهیافت توسعه به مثابه سایر پدیده ها متغیر وابسته ای است که علل و عوامل مختلفی در آن نقش آفرین هستند یکی از عوامل تعلیم و تربیت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید