بخشی از مقاله

چکیده شعربراي ایجاد تاثیر در مخاطببهموسیقینیازمند است. موسیقیپیش از آنکهبراي مامعنا و مفهومی

داشتهباشدیعنیقبل از آن که اندیشهما را بهفعالیت وادار سازد، احساسات ما را تحریکمیکند. در میان شاعران عصرمشروطهعارف قزوینیموسیقی را وسیله ي نشر و تبلیغعقاید انقلابی و افکار آزادي خواهیخود نموده است. وي تصنیفسازي استکهمضامین اجتماعی، افکار سیاسی و اوضاع زمانیخود را در لباس شعر و آهنگمجسمکرده است. عارف خود آهنگساز و گوینده ي شعر است و بههمینعلت ، تصنیفهاي وي ازلحاظ تلفیقشعر و موسیقیبسیار خوب از کار درآمده است. در اینمقالهسعیشده استبهبررسیعلمموسیقی در تصنیفهاي عارف قزوینیپرداختهشود.

مقدمه

موسیقیشعردامنه ي گسترده دارد،گویانخستینعاملیکهمایه ي رستاخیزکلمهها درزبان شده وانسان ابتدایی رابهشگفتی واداشته است ،همینکاربرد موسیقی درنظام واژه هابوده است.انسان ابتدایی رستاخیزواژه ها را نخستینباردرعرصه ي وزن یاهمراهی زبان وموسیقیبههنگام کاراحساس کرده است درسیرتاریخی اینهماهنگیصورتهاي مختلفموسیقی زبان یا زبان نظام یافته،تغیرات ودگرگونیهاي بسیاردیده وتکاملیافته است. آن چهکهمشخص است این استکهموسیقیبراي آن کهبیشترمؤثرباشدمحتاج بهشعر وشعرنیازمندموسیقی است. وهرگاه این دو بایکدیگر آمیختهشوندتاثیرشان شدیدتر است.عارف کهنویسنده اي
مقالههاي پنجمینهمایشپژوهشهاي زبان و ادبیات فارسی1181
زبردست ، شاعري ملی ویکنفر استاد ماهرموسیقی ویکگوینده ي مقتدر وتوانایکخواننده ي بینظیر و از همهمهمتریکفرد ستمدیده و آزرده دل بود توانستباهنرمندي هرچهتمام ترسهعنصرشعر، موسیقی وآواز را درکنار همقراردهد و بدین وسیلهتصنیفهاییبگویدکهجایگاهیبسوالا در موسیقی ایران پیدا بکندکهمخصوصا در پیشبردن احساسات آزادیخواهینقشبسزایی داشتهباشند .

عارف ومشروطیتگعارف قزوینی ازمشهورترینترانهسرایان میهنی وسیاسیعصرمشروطه است.وي در دورانیمی زیسته است

که آزادیخواهان ومشروطهطلبان علیهطبقه ي بیدادگرقیام کرده اند.

هرکسبهقدردانش وبینشخوددراینعرصهگام برمی داشت وبراي روشنساختن افکار ملتستمدیده ومحروم ایران کوشش ومجاهدت میکرد.

ملت ایران ازاستبداد اعمال قاجاربهجان آمده وزمزمه ي مشروطیت درسراسرکشوربلندشده بود مردم دیگرزیرباردیکتاتور نمی رفتند.عارف آزادیخواه کهجزبه وطنشبههیچچیزعشقنداشتمشروطیت رابراي ایران مفیدشناخته وبراي رسیدن به اینمنظورازهیچگونه اقدامیفروگذار نمیکرد،غزلیات سیاسی وتصانیف آزادیخواهیعارف بهتدریج درفضاي ایران منتشرمیگردید وازهرطرفیصداي زنده بادونابودبادطنین اندازمیشد،بهطوریکه ازمرزهاي ایران نیزتجاوزمیکرد ناگهان همه ي مردم»هنگام می وفصلگل وگشتچمن«بهیادشیهدان وطن وجوانان بهخون آغشته ي میهنبهخواندن ترانههاي عارف میپرداختند.

هنگام می وفصلگل وگشتچمنشد      دربادبهاري تهی اززاغ وزغنشد
ازابراکرم،خطبه ي ري،رشکختنشد      دلتنگچومنمرغ قفسبهروطنشد. - قزوینی، - 17: 1369
ازبارزترینترانههاي میهنیعارف میتوان بهموارد زیراشاره کرد:
خانه زهمسایه ي بد درامان نیستحب وطن دردل بر،خطرتتان نیست
سگبهکسیبیسببیمهربان نیستنرم کن ازآن دام که آن دانه دارد - قزوینی - 361:1342
موسیقی:

موسیقیعلمتأویل الحان و ادوار ونغمات میباشد. - شیرازي ، - 11:1345لفظموسیقی از واژه ایییونانی وگرفتهشده ازهفطکأپع و مشتق از کلمه ي ککأعمیباشدکهنام رب النوع حافظشعر وادب و موسیقییونان باستان میباشد . موز بهمعنی رب النوع است و مانندپسوند»یک«درکلما ت کلاسیک ، رومانتیک و غیره پسوندنسبت و منسوب است اما در لفظفرانسوي بهپیشوندتبدیلمیشود مثل : مووزیکو، موزیقو و موزیقان یاموزقان وهمچنینشکلیافته ي آن در تلفظفارسیبهمزقان - مزغان - و مزغانجیبهمعنیموزیک و موزیکچییامطرب و نوازنده ي ساز میباشد .

کلمه ي موسیقیطبقگفتهها از قرن سوم هجري در ایران رایجشده وحکماي قدیمیمعتقدبودندکهموسیقیمعلول صداهاي ناشی از تحرك وجنبش افلاك است.. همچنین این واژه به آهنگیکهگروهی از نغمات پی در پی و ترکیبیباشند اطلاق میشود . بههرصورت موسیقی را هنربیان عواطف واحساسات به وسیله ي اصوات گفته اند و مهمترینعامل آن را صدا و وزن ذکرنموده اند. و همچنینصفتترکیب اصوات بهلحنیخوشایندکهسببلذت سامعه وانبساط وانقلاب روح گردد نامیده شده است. - نفري، - 11:1340

بدان کهعلمموسیقییکی از علوم حکمت ریاضی استکهعلمبه احوال نغم و اختلاف آن و حال ابعاد انتقالات و ایقاع و کیفیتتالیف الحان است و اینعلم از تالیف وضعحکماستکه روح را از آن لذتی و فرحی استنهجسم را و موضوع آن سمع است ونفس را بواسطه آن حرکتی و جنبشیحاصلشود و از آن لذتییابد. - شیرازي، - 9:1345

بنیاد جهان وحیات انسان، همواره برتنوع وتکرار است.از تپشقلب و ضربان نبضتاسپري شدن روز و شب وتوالیفصول ودرنسبتخاصی از تنوع و تکرارهاستکهموسیقیمفهوم خویش را باز مییابدعارف قزوینیچنگ وچغانه ي شغرخویش را در مقامی اینچنینباز کرده وباچنیننوایی استمیسراید.

وظیفه ي شعر ،باز پسگرفتنچیري استکهموسیقی از او سلبکرده است - عباسی،1975 م: - 5

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید