بخشی از مقاله
چکیده
آموزه های دینی جدا شده از معانی متعالی و مبانی حکمی و فلسفی، برای انتقال به مخاطبان و یا مومنان به نام حفظ حریم ملکوتی دین تنها منجر به حذف امر مقدس اصلی و والای آن دین مورد پرستش می شود.و اندک زمانی پس از این آموزش های بدون محتوا، دین و شعائر دینی تنها در قالب یک سری از اعمال خشک و روز مره بدون توجیه عقلی به مخاطبان و مومنان نسل های آینده منتقل می شود .
شعائر روزمره و خشک بدون مبانی حکمی یا نگرش عرفانی در اندک زمانی خصوصیت خود را به محیط اطراف باز تاب می نماید و مومنان پرستشگر بدون پرسش اولین نمود این جریان را در مکان مقدس یا فضای مقدس مورد پرستش نمود می دهند ساخت این فضا ها - اماکن مقدس - که عموما شرح حالی هست از جهان بینی موجود مردمان آن دیار هنر معماری و ساخت فضا را شکل می دهد ،پس شناخت فرم و فضای معماری و پیگیری تطور اشکال در تاریخ معماری می تواند مارا به بازخوانی وضع موجود و پیشگویی آینده هر نحله فکری و دینی کمک کند .
این مقاله سعی است دوباره برای خوانش اندیشه تکفیر در قالب معماری و ساخت و ساز های معاصر سرزمین و مرکز اصلی تکفیر تفکر یعنی عربستان سعودی و تطبیق اندیشه های حاکم بر این جریان فکری با اندیشه های گذشته در تاریخ تفکر مسیحیت که به چه نوع در معماری جهان مسیحیت ظهور و بروز یافت و سرانجام منجر به انحطاط و دین گریزی جوامع غربی گشت.
مقدمه
معماری هنری در هم تنیده با زندگی مردمان و تجلی گر سنت های فرهنگی و دینی هر ملتی می باشد. برای فهم جهان بینی هر قوم، از معماری،] مطالعه مشخصات شکلی می تواند مارا با بسیاری از تاثیرات تاریخی ،خویشاوندی ها و تضادها ،مصالح و شیوه ها آشنا سازد .همچنین در صورتی که ما خواسته باشیم ،می تواند ما را به ملاحظات فرهنگی مذکور هدایت کند .ما با تحلیل چگونگی دستکاری مردم در شکل و فضای ساختمان هایشان می توانیم به ژرفای رفتارها ،ارزش ها و آرزوهای ایشان آشنا شویم
از میان گونه های مختلف کارکردی در معماری آنچه بیش از همه مورد کاوش و بررسی برای فهم سبک زندگی و جهان بینی امتی بیش از سایر گونه های مورد بررسی قرار می گیرد معماری بناهای مذهبی و یادمانی آن ملت است. ]معماری یادمانی با هدف تحت تاثیر قرار دادن تماشاگران به کمک ابعاد ،پایندگی و ممتاز بودنش به اجرا در می آید .این گونه ساختمانها اغلب به مثابه بیانیه هایی سیاسی و برای تضمین یا سلطه یک گروه بر گروه های دیگر،یا صدور بیانیه ای درباره آنچه از دیدگاه حاکمان وقت دارای ارزش به شمار می رود بر پا می شود.
بررسی بناهای مذهبی بخصوص مسجد به عنوان بنای شاخص و اصلی امت اسلامی در کشور های عربی معاصر بخصوص عربستان سعودی که خواستگاه ومحل رشد افکار وهابیت و تکفیر در طول قرون اخیرمی باشد مارا به نوعی از واقعیت تکرار شده در تاریخ هنر مسیحی رهنمون می شود.واقعیتی از جنس هنر تجسدی و دین پاک شده از تفکر و تاویل.
پیشینه تفکر وهابیّت:
با نظری به افکار اهل تکفیر متوجه خواهیم شد که] وهابیان بر اثر عدم قدرت کافی علمی بر تحلیل مسائل اسلامی به خصوص مساله توحید و شرک گرفتار وسواس عجیبی در این مساله شده و هرجا دستاویزی پیدا کردند به مخالفت برخاستند
پدر معنوی و نظریه پرداز اصلی این گروه فکری یعنی] ابن تیمیه بارها در مصر و شام به واسطه تندرویهایش از طرف فقها و قضات شافعی و مالکی و حنفی تکفیر شد[ - دوانی،19، - 1366 و پس از او این جریان فکری به حیات خود در مناطق مختلف جهان اسلام ادامه داد تا با ظهور محمد بن عبدالوهاب در سده دوازدهم هجری در سرزمین نجد دستگاه فکری این گروه بصورت یک مکتب ایدولوژیکی و مملکت داری برای برخورد با دیگر نقاط جهان اسلام خودنمایی کرد.
از جمله آموزه ها و دغدغه های این تفکر - وهابیت تکفیری - مسئله ای است بنام تکفیر و باطل شمردن دیگران به غیر از خود که] محمد ابن عبد الوهاب ناشر مجدد افکار ابن تیمیه در رساله کشف الشبهات بیش از 24 بار مسلملنان را مشرک خوانده و بالغ بر 25 مورد مسلمانان را کافر، مرتد منافق منکر توحید[ - حسینی قزوینی،1387، - 167 و یا با دیگر القاب معرفی می نماید.
مسئله دیگر و مهم تاثیر گذار در جهان بینی و برخورد با محیط پیرامون در افکار اهل تکفیر] که ابن تیمیه بنیان گذار فکری وهابیت به نشر آن همت گماشته اعتقاد به جسمانیت خداوند متعال و اثبات لزوم جسمانیت مانند: قرار گرفتن بر روی ،خندیدن،راه رفتن و مانند این ها برای حق تعالی بود
این استنباط فکری و فلسفی از قرآن برای ابن تیمیه ریشه در آموزه های تورارت و یا به عبارتی اسرائیلیات دارد ]بسیاری از یهودیان که به طرف اسلام کشیده شدند احادیث متعددی را در جسمانیت حق تعالی ساختند و وارد شریعت اسلامی کردند و تمامی احادیث تجسیم از تورات سرچشمه گرفته است
لازم به یاد آوری است که قوم یهود در طول تاریخ پر فرازو نشیب خود و سرگردانی در سرزمین دیگر امم برای تنبیه، به اراده و دستور خداوند، خواه یا ناخواه زمینه ورود و حضور اندیشه های دینی دیگر ملت ها را در آموزه های دینی خود فراهم نمود.حضور اندیشه های دینی شرک آمیز همچون اسطوره های بین النهرینی و مصری یا تفکرات فلسفی مادیگرایانه یونانی و رومی که هیچگونه سنخیتی با آموزه های توحیدی و دینی شریعت موسوی نداشت ادامه یافت تا سرانجام آموزه های مسیحیت وجهان اسلام را نیز تحت تاثیر آموزه های مسموم خویش قرار داد]عرب صدر اسلام بهره ای از علم و کتابت نداشتند و مطالب مربوط به آفرینش جهان و اسرار هستی را از عالمان یهود و اهل تورات و یا از نصاری همانند کعب الاحبار ،وهب بن منبّه و عبداالله بن سلام می پرسیدند
سوی دیگرآموزه های این گروه مربوط به زیارت قبور و همچنین ساخت زیارتگاه ها بود آموزه ای که محیط پیرامون و یا به عبارتی مسئله معماری را تحت تاثیر قرار می داد.
اصول و باورهای وهابیّت - شروع تکفیر معنی - :
ابن تیمیه در قرن هفتم و شاگرد او محمد ابن عبدالوهاب در قرن دوازدهم پیدا شدند و بنای قبور را بدعت و حرام و شرک پنداشتند.[در پی این حکم شرعی و ظاهر نگری دینی و استنباط فقهی نادرست ]نخستین کاری که محمدبن عبدالوهاب انجام داد ویران کردن زیارتگاه های صحابه و اولیا در اطراف عیینه بود که از جمله آنان تخریب قبر زید ابن خطاب برادر خلیفه دوم بود که با واکنش عالمان و بزرگان روبرو شد
این گونه برخورد های سطحی و عاری از تفکر و و عدم فهم باطن
قرآن و شریعت توسط اهل تکفیر منجر به قشریگری در طول تاریخ همه ادیان و بخصوص اسلام گشته است .با وجود قرآن،قلب تپنده جامعه مسلمانان می توان گفت اساسا ]تمدن اسلامی تمدن متن است ،می توان گفت که این تمدن ،تمدن تاویل نیز هست
یعنی برای فهم بطن تمدن اسلامی و منبع آن یعنی قرآن و یافتن کشف بطون قرآن دانش و آگاهی به همراه دید عرفانی که در مجموع حکمت گفته می شود لازم و گریز ناپذیر است اما ]هنگامی که قشری گری ظهور پیدا کند و هیچ گونه عمل تاویلی را برنتابد ،صاحبان اندیشه مخالف را اهل بدع - بدعت گذار - می خوانند و خود را اهل سنت و جماعت تا بتوانند ایشان را به کفر و خود را به صدق و ایمان منتسب کنند
به نظر ایشان - اهل تکفیر - ملاک تفسیر صحیح چیزهایی است که از پیامبر یا صحابه رسیده است ،چه ایشان ،شاهد نزول وحی بوده و از این جهت در فهم معنای آن صائب ترند لذا در ایشان تفسیر همواره باید مستند به نقل باشد ،زیرا به زعم ایشان استدلال همواره راه را به خطا می برد
این عدم اعتماد به عقل و استنتاجات عقلی و به طبع آن تاویل و تفسیر - درحد مجاز - توسط اربابان دین و ماندن در ظاهر هر شریعتی مسلما راه را برای مومنان به آن دین برای تجربه بطون آن مکتب می بندد و هنگامی که مومنان آن دین توانایی درک صحیح و باطنی از دین مورد پرستش خود را نداشته باشند نمی توانند به تجربه امر قدسی در ساحت درونی خویش وبه تجربه روحانی دست یابند .
گرچه ممکن است وجود و ظهور این گونه عقاید موفق به تربیت یک یا دو نسل از مومنان بدون پرسش گردد اما با عبور از چند نسل، دیگر دین جذابیتی برای امت مورد پرستش خود نخواهد داشت چرا که پرستش بدون پرسش جایی برای تجربه روحانی نمی گذارد ،پرسشهایی که باید توسط تاویل پاسخ داده شوند و تاویل یعنی گذشتن از ظاهر و رسیدن به باطن .
اربابان دین برای بستن راه تاویل چاره ای جزجذاب کردن و پر زرق و برق کردن ظاهر دین نداشته اند،مسلماً معماری و ساخت بنای مقدس از موقعیت های ظهور دین بشمار می رود معماری به همان قدر که می تواند موجب آرامش و اطمینان مومنان به دین گردد به همان مقدار نیز می تواند با بکار بردن ترفند های بخصوص موجب ترس مومنان و تحت تاثیر قرار گرفتن آنان گردد. و تاثیر پذیری از جنس ترس و یا ظاهر فریبی مقدس نمود های دینی، فقط تا زمانی ادامه می یابد که قالب یا جسم مقدس دینی در حال ظهور و بروز باشد و این در صورتی است که]اشیائ مادی و حتی کل جهان هستی بسیار پست تر و ناچیز تر از آن است که بتواند نشان دهنده عظمت و جلال و کمال الهی باشد،آنچه این مهم را ممکن می سازد منشا درک جلال و کمال الهی است که در روح انسان قرار دارد و آن عشق آدمی بر شهود عالم وجود و درک چهره عقلانی و ریاضی آن است
شکل گیری مساجد با توجه به اندیشه های وهابیّت:
برای ظهور چهره عقلانی و ریاضی در عالم کون و فساد نیاز به علم هندسه و اشکال می باشد که واسطی است بین عالم مجردات و عالم محسوسات از پی این ]امر قدسی برای نشان دادن خود باید در چیزی تجلی پیدا کند این تجلی می تواند از مقدماتی ترین حالت به صورت تجلی در بعضی اشیای معمولی مانند یک سنگ یا یک درخت آغاز شده تا عالی ترین حالت به صورت حلول در یک انسان - مثلابه اعتقاد مسیحیان حلول خداوند در عیسی مسیح - انجام شود اما هرگز این حلول و تجسد بدون دانستن زبان رمزی میسر نمی گردد] بنابراین از آنجا که خدا شباهتی با هیچ یک از موجودات دیگر ندارد هرچه درباره او گفته شود جز از طریق رمز و تمثیل زبان نمادین نخواهد بود
برای فهم معماری معاصر مساجد مرکز تفکر وهابیت یعنی عربستان سعودی با نگاهی به تاریخ و معماری جهان مسیحیت می توانیم نکاتی برای تحلیل بدست آوریم.
درنظر تئوریسین های تاریخ مسیحیت مانند ]آنسلم عقل تابع ایمان است از اینجا می گوید باور می کنم تا بفهمم یا ایمان دارم پس می فهمم و درک می کنم
بار دیگر این عقل ستیزی دینی در قالب مسیحیت راه را برای ظهور و بروز شکلی و تجسمی امر مقدس دین باز می کند کسانی مانند ] یوحنای زرین دهان که از متئلهان شرق مسیحی بود به شدت از شمایل پرستی حمایت کرد به اعتقاد او و شورای نیفیه ،شمایل برای عوام مانند کلمه است برای خواص
از تجلی گاه های اصلی شمایل برای مومن مسیحی محلی نبود جز بنای مقدس مسیحیان یعنی کلیسا که ]بر حسب اقوال ابائ کلیسا معماری بنای مقدس در درجه اول مظهر مسیح ،در مقام ذات الوهیت متجلی در این خاکدان است .آگوستینوس قدیس هیکل سلیمان را با کلیسا که سنگ بنایش ،جماعت مومنان و پی هایش انبیا و حواریون اند قیاس می- کند و ماکسیموس قدیسا قرارنیوس کلیسای بنا شده در کره ارض را تن مسیح و نیز انسان و عالم می داند
با وجود این نوع نگرشها در ساخت بنای مقدس مسلما دیگر مظاهر معماری نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت ]معماری سنتی اروپا نیز که اصل آن معماری کلیسایی است همیشه به صورت یک صلیب به مثابه مظهر جسد حضرت مسیح شناخته می شد و از لحاظ تمثیلی و سمبلیک رابطه ای بس نزدیک با تصویر و یا تجسم مسیح داشته است
ادامه تفکر تجسمی در مورد دین و تصویر گری امر مقدس در قالب جسد منجر به ]انحطاط معنوی هنر در معماری آن زمان که به وضوح در ساختمان واتیکان نیز دیده می شود گردید .هرگاه زائر شرقی که هنوز تجدد سراغش نیامده به کلیسای سن پیترو برود آن را بیش از یک قصر سلطنتی نخواهد یافت
تصویر 1 :نمایی از میدان سن پیترو واتیکان - دنیا نگری و تجسد نا قدسی امر قدسی -
پس می توان نتیجه گرفت هنر مسیحی تجسمی برای یادآوری و تذکر راه را در طول قرون متمادی اشتباه پیمود و برخورد ظاهری با امور مقدس منجر به این گردید تا دوران رنسان اروپا دوران دین ستیزی و دین پیرایی از جامعه غربی باشد دورانی که از بندهای سنتی قرون وسطا خود را آزاد می دید و قرون وسطا را با کلیساهای سبک گوتیک اش که کلیسای گوتیک را انجیل بی سوادن می دانستند ترک نماید.
تصویر :2 نمایی از کلیسای گوتیک شهر میلان - انجیل بی سوادان در قرون وسطا -
هنر اسلامی تفکری معناگرا:
تفکر اسلامی ناب محمدی مبتنی بر روحانیت و تعقل است اما ]خردمندی و روحانیت از هم جدایی ناپذیرند و وجوه مختلف یک حقیقت به حساب می آیند،حکمتی که هنر اسلامی بر آن استوار است چیزی جز جنبه خردمندانه خود روحانیت اسلامی نیست. خردمندی توام با روحانیت که هنر اسلامی اصیل را می آفریند.