بخشی از مقاله

چکیده

از دیر زمان، بحران های اجتماعی و سیاسی در جهان اسلام، اغلب برخاسته از تعصب ورزی های به ظاهر مذهبی بوده است. در دهه اخیر جریان های سلفی تکفیری در حوادث منطقه خاورمیانه به ویژه سوریه و عراق خودنمایی کرده و به جنایات فراوانی دست یازیدند. اکنون سؤال آن است که ریشه های بحران تکفیر در اندیشه های نخبگان سلفی تکفیری جهان اسلام چیست؟ این نوشتار در پاسخ به این سؤال، خاستگاه این بحران را در دو حوزه کلامی و فقهی بررسی کرده و به نتایج درخور توجهی دست یافته است. تفسیر خاص از توحید عبادی، منع تقلید از غیرکتاب وسنت، مبارزه با طاغوت در کشورهای اسلامی و وجوب هجرت و جهاد برای تشکیل حکومت اسلامی ازجمله مبانی اندیشه ای نخبگان تکفیری است. این تحقیق از نوع توسعه ای کاربردی است که با روش کتابخانه ای و اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته است.

مقدمه

سلف در لغت به معنای پیشین است. - ابن منظور، بدون تاریخ، ج 9، ص - 158 به گفته ابن فارس، سلف اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. سلف کسانی هستند که درگذشته بوده اند. - ابن فارس، 1408، ج 3، ص - 95 بنا بر اینسَلَف مفهومی نسبی دارد و در مقابل خَلَف است. تا زمان ابن تیمیه 728 -661 - ق - سلف به معنای لغوی آن استعمال می شد و معنای دیگری مد نظر نبود؛ اما ابن¬تیمیه معنایی تازه و اصطلاح جدیدی وضع کرد. منظور او از سلف، صحابه، تابعین وتابعینِ تابعین پیامبر 9 است که ازنظر وی، افکار و رفتار آنان در همه زمینه ها باید مرجع علمی و عملی مسلمانان قرارگیرد.

او با تفسیر خاص خود از حدیثی منسوب به پیامبر 9، بهترین قرون را سه قرن اول هجری میداند. به اعتقاد او: سلف کسانی هستند که در سهقرنِبهترِ اسلام زندگی میکردند و دارای تمامی فضائل بودند و آنان برای حل هر مشکلی شایسته¬تر ازسایرین هستند. - ابن تیمیه، 1425، ج 4، ص - 96 وی تا آنجا به سلف اهمیت می داد که ایشان را در کنار کتاب خدا و سنت پیامبر 9، بهعنوان یکی از منابع دین معرفی میکرد: - ن.ک: همان، ص - 703 ابن تیمیه سلف را »ورثه انبیاء«، »خلفای پیامبران«، »اعلام هدی و چراغ هدایت« معرفی میکند. - ابن تیمیه، 1425، صص - 197–196 هر چند وی به صراحت سلف را معصوم نمیداند، اما تمجید او به اندازه ای است که گویی سلف، مصون از خطا و اشتباه و معصوم هستند.

- ن.ک: ابن تیمیه، 1425، صص - 197–196 بامرگ ابن تیمیه، افکار او به محاق رفت و طرفدار چندانی نیافت و بهطور طبیعی، واژه سلفیه نیز به معنای خاص ابن تیمیه ای، کاربردی نشد. با ظهور محمد بن عبدالوهاب بار دیگر افکار ابن تیمیه مطرح شد و کلید واژه های او بر سر زبان ها افتاد. در سده اخیر برای اولین بار، محبالدین خطیب و سید محمد رشیدرضا در شمال افریقا از سلفیت و بازگشت به سلف سخن گفتند. کسانی که تعریف ابن تیمیه از سلف را پذیرفتهاند، سلفی محسوب میشوند؛ اما همه آنان عقاید یکسانی ندارند و به دسته های مختلفی تقسیم میشوند. گرایش های مختلف سلفیه از این قرار است:

-1 سلفیه تکفیری: کسانی هستند که تنها خود را مسلمان میدانند و غیر خود را کافر و مهدورالدم می شمارند. وهابیان و گروههایی همچون القاعده، سپاه صحابه و داعش همه مسلمانان جز خود را تکفیر میکنند.

-2 سلفیه جهادی: این عده کسانی هستند که هجرت و جهاد را برای تشکیل حکومت اسلامی واجب میدانند. این رویکرد، ریشه در عقاید سید قطب دارد.

-3 سلفیه تبلیغی: سلفیه تبلیغی در برابر سلفیت تکفیری است و محور فعالیت های خود را بر تبلیغ اندیشه ها و مبانی سلفی گری قرار داده است. »جماعت تبلیغ« که شبکه ای سراسری در جهان دارد و در شاخه فکری دیوبندیه قرار می گیرد، نماینده این رویکرد است.

-4 سلفیه سیاسی: سلفیه سیاسی هر چند مبانی سلفیه را در مسائل اعتقادی پذیرفته، اما از دامن زدن به اختلافات عقیدتی در جوامع اسلامی پرهیز دارد وعمدتاً برای به دست گرفتن قدرت سیاسی و اداره جامعه تلاش می¬کند. »اخوان المسلین« مصر و »جمعیت علمای اسلام« پاکستان در این دسته جای می گیرند.

د- سلفیه اصلاحی: این گروه از سلفیه علت اصلی عقب ماندگی جوامع مسلمان را دورشدن آنان از قرآن و سنت میداند و همه مسلمانان را به بازگشت به اسلام اصیل توصیه میکند. این عده سلفیت را به کتاب و سنت تفسیر میکند و نه همچون ابن تیمیه به صحابه و تابعین و تابعین تابعین. به همین دلیل، این رویکرد تنها در اسم و عنوان با سایر سلفیه اشتراک دارد و در فکر و عمل با آنان متفاوت است. اندیشمندانی همچون اقبال لاهوری، سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده و شیخ محمود شلتوت در این دسته جای دارند.

توضیح این رویکردهاا از رسالت این نوشتار خارج است و علاقمندان میتوانند به منابع مربوط مراجعه فرمایند. - ر.ک: سید مهدی علیزاده موسوی، 1393، صص - 103–91 در سالیان اخیر که تهاجم سلفیان تکفیری به سوریه، عراق، یمن و لیبی رخ داده و انسان کشی های فراوانی در کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی و آمریکا به نام تکفیر انجام شده، کلید واژه »تکفیر« بیش از هر زمان دیگری به گوش می رسد. این موضوع که بلای خانمان¬سوز جوامع اسلامی شده و ابزاری برای اسلام هراسی در جهان گردیده، ضرورت آشنایی با زمینه ها و خاستگاه¬های تکفیر را بیش از هر زمان دیگری آشکار ساخته است.

به همین دلیل در این نوشتار از میان رویکردهای متنوع سلفی، سلفیه نوع اول یا همان سلفیه تکفیری موضوع اصلی بحث است و سایر گروههاصرفاً در حد ضرورت مورد بحث قرار خواهند گرفت. ضمن اینکه از بین سلفیان تکفیری، تنها تکفیریهای معاصر مورد بحث هستند و سایر تکفیریهایی که در تاریخ جای گرفته اند مانند خوارج ، از موضوع بحث خارج اند. پس سخن در این است که زمینه های فکری سلفیان تکفیری عصر حاضر چیست و خاستگاه آنان کدام است؟ در پاسخ به این سؤال، خاستگاه¬های کلامی و فقهی آنان مورد بحث قرارگرفته است. در موضوع خاستگاه کلامی، مسئله توحید و شرک، در موضوع خاستگاه های فقهی، مسائل منع تقلید، عدم وجوب اطاعت از طاغوت، وجوب هجرت و جهاد و وجوب تشکیل حکومت اسلامی مورد بحث قرار خواهند گرفت.

خاستگاه ها

الف خاستگاه کلامی

اساسی¬ترین و مهمترین خاستگاه کلامی تکفیریان، موضوع توحید و شرک است. از بین اقسام توحید، یعنی توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و    عبادی؛ توحید عبادی بیشتر از سایر انواع توحید محل بحث است. ازنظر تکفیریان اگر دیگر مسلمانان و پیروان آیین های ابراهیمی در توحید ذاتی مشکلی نداشته باشند، در توحید عبادی مشکل دارند و به همین دلیل مشرک محسوب شده و شایسته مرگ اند. این قرائت، نخستین بار از سوی ابن تیمیه مطرح شد و سپس توسط شاگردان و پیروان او مانند ابن کثیر، ابن قیم جوزی، محمد بن عبدالوهاب، بن باز و    البانی تکرار و پرورانده شد. ضمن اینکه عقاید این گروه ریشه عمیق تری نیز داشت که باید آن را در نقل گرایی ظاهرگرایانه حنبلی و اشعری جستجو کرد.

ابن تیمیهاساساً با علوم عقلی یعنی منطق و فلسفه مشکل داشت و این علوم را غیرمفید، بلکه مضر میدانست. او سه کتاب »الرد علی المنطقیین«، »درء تعارض العقل و النقل« و »نقض المنطق« را در رد منطق و فلسفه نوشت. او حتی بهکلام اشعری حمله ور شد و متکلمان اشعری را متهم کرد که قول خلف را بر قول سلف ترجیح دادهاند و این امر باعث نادانی دو چندان آنان شده است. - ابن تیمیه، 1425، ص - 191 او می گوید: در روش های کلامی و مناهج فلسفی دقت کردم و ندیدم که علیلی را شفا دهد و تشنه ای را سیراب کند - همان - در اندیشه کلامی ابن تیمیه، نوعی تعارض دیده میشود.

او درعینحالی عَلَمکه مخالفت با منطق، فلسفه و کلام را برافراشته، اما در عمل و در ضمن مباحث خود، از قیاس های عقلانی و استدلا ل های کلامی بهره برده است؛ ضمن اینکه مخالفت او با علم کلام، به معنای متکلم نبودن او و کنار گذاشتن مباحث کلامی نیست. ابن تیمیه بیش از آن که شخصیتی فقهی باشد، شخصیتی کلامی است و شهرت او عمدتاً مدیون طرح مباحث کلامی است. از مجموع گفتار او چنین برمی آید که در نظر وی، هرگونه تجلیل و بزرگداشت از غیرخدا و استمداد از او هر چند با اعتقاد به الوهیت او نباشد شرک است. نمونه های زیر، شاهد این مدعاست: زیارت قبور و مشاهد، حتی زیارت قبر پیامبر حرام و بدعت است. - این تیمیه، 1406، ج 1، ص - 131 سفر به قصد زیارت حتی برای زیارت پیامبر 9 حرام، بدعت و حتی شرک است و موجب خارج شدن فرد از دائره اسلام میشود. - ابن تیمیه، 1425، ج 1، ص - 351

ساختن بنا بر روی قبور حرام است. - ابن تیمیه، 1404، صص - 39–38 توسل بهمُرده حتی پیامبر 9 حرام است. باید چنین فردی را توبه داد، اگر توبه نکرد باید گردنش را زد. - ابن تیمیه، بدون تاریخ، ج 1، ص - 315 نماز خواندن کنار قبر، شرک است. - ابن تیمیه، 1411، ص - 256 هرکاری که در سنت پیامبر 9 و سلف صالح نبوده، بدعت است. - همان، ص - 219 این عقاید در حالی مطرح شد که اسلاف ابن تیمیه یعنی صحابه و تابعین، بر خلاف فتاوای او عمل میکردند. آنان به آثار پیامبر تبرک می جستند، برای زیارت مرقد آن حضرت 9 به مدینه سفر می¬کردند، بر روی مرقد ایشان و سایر اولیاء الهی گنبد و بارگاه می ساختند، به روح ایشان 9 متوسل می شدند و...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید