بخشی از مقاله

نقش سيد مرتضي اهرمي و آخوند خراساني در قيام مردم بوشهر (۱۳۲۷ ق . )؛ باز خواني اسناد
چکيده
تعطيلي مجلس شوراي ملي (۱۳۲۶ق . )به فرمان محمد علي شاه ، آغاز دوره استبداد صغير بود. اين وضع ، موجب مخالفت هاي گسترده اي در ميان مشروطه خواهان شد. از جمله اين حرکتهاي اعتراضي ، قيام مردم جنوب ايران ، بويژه بوشهر بود. نکته مهم در اين قيام حضور و نقش دو چهره روحاني ؛ يعني آيت الله آخوند خراساني و سيد مرتضي اهرمي است . در اين مقاله ، بر اساس اسناد منتشر نشده ، رهبري سيد مرتضي اهرمي و نقش و حمايت آخوند خراساني در اين برهه از جنبش مشروطه خواهي مردم ايران توصيف و تبيين مي شود. اين بررسي پرتو بيشتري بر عمل و نظر رهبري مذهبي در جريان مشروطه خواهي ايرانيان مي افکند و بويژه آگاهيهاي نوي از نگرش آخوند خراساني به عنوان رهبر روحاني مشروطيت ارايه نموده ، بر تمايز منطقه اي حرکتهاي مشروطه خواهي تأکيد مي کند.
واژه هاي کليدي
آخوند خراساني ، اهرمي ، دريابيگي ، بوشهر، مشروطيت ، اسناد

۱- طرح موضوع
قيام سال ۱۳۲۷ ق . بوشهر، به رهبري سيد مرتضي مجتهد اهرمي ، هرچند در تداوم جنبش مشروطه خواهي ايرانيان و به ضرورت پيشبرد اين حرکت ملي روي داد، اما ويژگيهاي خاص جنوب ايران و رويارويي آشکار با قدرتهاي بيگانه ، بويژه انگليس ، اهميت ويژه اي به اين واقعه تاريخي بخشيده است .
اسناد منتشر نشده موجود در کنار ساير منابع که تا کنون در عرصه پژوهش هاي تاريخي معرفي شده اند، ابعاد دقيقتري از خيزش ياد شده را بيان مي کنند. تعداد بيشتر اين اسناد مکاتبات آيت الله محمد کاظم آخوندخراساني (۱۳۲۹-۱۲۵۵ق . ) در دفاع از مجتهد اهرمي است که بازتاب مهمي در وزارت داخله و مجلس شوراي ملي داشت .
مکاتبات سيد مرتضي اهرمي در دفاع از اقدامات خود و پاسخهاي احمدخان دريابيگي (م : ۱۳۳۹ ق .
)حکمران بنادر، ديگر بخشهاي مهم اسناد موجود است که در بازنويسي واقعه تاريخي قيام بوشهر، بويژه موقعيت رهبري روحاني آن به کار آمده است . تکيه بر مآخذ ديگر؛ يعني روزنامه حبل المتين و گزارش سرکنسولگري انگليس در بوشهر و گزارشهاي محرمانه وزارت امور خارجه انگليس در جهت آگاهي از نگرشهاي متفاوت به اين واقعه است ، که مي تواند موجب بازنگري همه جانبه شود. اين دو گزارش بيانگر مواضع انگليس و مقالات حبل المتين نشان دهندة مواضع مشروطه خواهان است . اگرچه احمدخان دريابيگي نيز در دفاع از اقداماتش از روزنامه هاي اين زمان استفاده مي کند.
در هر حال ، هدف اين نوشتار بررسي همه جانبه قيام ۱۳۲۷ ق . بوشهر نيست ، بلکه بازتاب حضور آيت الله خراساني به عنوان يکي از چهره هاي بارز رهبري روحاني و شاگرد او، سيد مرتضي اهرمي در واقعه اي است که در تداوم جنبش بزرگ مشروطه خواهي ايرانيان جاي مي گيرد.
سيدمرتضي اهرمي در اواخر دوره استبداد صغير با ياري مشروطه خوهان و مخالفان سلطنت محمدعلي شاه قاجار (۱۳۲۷-۱۳۲۴ ق . )، بر شهر بوشهر دست يافت . اين واقعه همزمان با قيام مشروطه خواهان تبريز، گيلان و اصفهان بود که با هدف مقابله و رويارويي با شاه قاجار و بازگشايي مجلس مشروطيت صورت گرفت . خيزش سيد مرتضي اهرمي با تأييد سيدعبدالحسين لاري و بر اساس حمايتهاي آيت الله خراساني در نجف پيش مي رفت . در واقع ، در شرايطي اين حرکت صورت گرفت که سواحل شمالي خليج فارس و پس کرانه هاي آن تحت تأثير باورها و اقدامات سيدعبدالحسين لاري قرار داشت .
در اين زمان ، حکمران بنادر خليج فارس معزالدوله بود که در گزارشهاي کنسولگري انگليس «عنصري بي مقدار»قلمداد شده که تجربه اي از اوضاع جنوب ايران نداشت و در عمل نيز اقدام مؤثري صورت نداد. او در شرايط بحراني پايان دوره استبداد صغير براي چند ماه راهي چاه بهار شد و زماني بازگشت که کنترل شهر در دست «مليون » به رهبري سيد مرتضي اهرمي بود.
اهرمي پس از تجهيز و سازماندهي تعدادي از روستاييان پس کرانه بوشهر، بويژه تنگستان حکومت شهر را در دست گرفت و گمرک را تحت کنترل درآورد و کارکنان بلژيکي را کنار گذاشت (کاکس ،۱۳۷۷: ۶۶).
در اين زمان گمرکات جنوب ايران در رهن دولت انگلستان به عنوان وثيقه وام سيصد هزار پوندي بود که مظفرالدين شاه قاجار دريافت کرده بود. به اين دليل ، تصرف گمرک توسط مليون با مخالفت انگليس روبه رو شد و همين امر، موجب دخالت نظامي انگليس و در نهايت ، تبعيد سيد مرتضي اهرمي به نجف گرديد. البته ، ورود دريابيگي به عنوان حاکم جديد به بوشهر در ۱۸ ربيع الثاني ۱۳۲۷ ق . حدودًا يک ماه بعد از دخالت نظامي انگليس در ۱۹ ربيع الاول ۱۳۲۷ روي داد. با تصرف شهر توسط قواي دولتي ، سيدمرتضي دستگير و زنداني شد و در ۱۸ جمادي الثاني با کشتي به بصره فرستاده شد و از آنجا به نجف رفت .
گزارشگر کنسولگري انگليس مي کوشد حکومت کوتاه مدت سيدمرتضي اهرمي در بوشهر را دوره هرج و مرج قلمداد کند که اداره و نظارت تفنگچيان پرشمار و روستايي (۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر) براي رهبرانشان نيز مشکل شده بود. دزدي و ناامني موجب اختلال در امور تجاري شرکتهاي خارجي حاضر شد و منافع آنها، بويژه انگليس را به خطر انداخت . در چنين شرايطي ، حکومت مرکزي ايران احمد دريابيگي را به بوشهر اعزام کرد. با ورود او، سربازان انگليسي به کشتيهاي نظامي خود برگشتند و شهر در اختيار دريابيگي قرار گرفت و سيدمرتضي تبعيد شد(همان ،۱۳۷۷: ۷۰-۷۴).
سکونت اجباري سيدمرتضي اهرمي در نجف مدت زيادي به درازا نکشيد. تمايل او به ورود دوباره به بوشهر با حمايت آيت الله خراساني همراه شد و مکاتباتي با مجلس شوراي ملي و وزارت داخله ايران صورت گرفت . مقاومت دريابيگي و مخالفت انگليس علت تعدادي از مکاتبات ياد شده است که در نهايت ، با حکم صريح آيت الله خراساني که عزل و برکناري دريابيگي را واجب کرده بود، به پايان آمد. در ۱۸ ربيع الثاني ۱۳۲۹ ميرزاعلي محمد موقرالدوله به جاي او حکمران بوشهر شد و به اين ترتيب ، زمينه جهت ورود سيدمرتضي اهرمي به دشواري فراهم گرديد.
۲ - چهره ها؛ آخوند خراساني
آيت الله ملامحمد کاظم آخوند خراساني (۱۳۲۹-۱۲۵۵ ق . ) (موسوي بجنوردي ،۱۳۶۹:ج ۱)فقيه اصولي و مرجع تقليد شيعه و رهبر سياسي عصر مشروطيت بود.
او در مشهد زاده شد و در سبزوار نزد حاج ملاهادي سبزواري (م : ۱۲۸۹ ق . ) و در تهران در حلقه درس ميرزا ابوالحسن جلوه (م : ۱۳۱۴ ق . ) فلسفه خواند. در سال ۱۲۷۹ ق . راهي نجف شد و از حوزه درس شيخ مرتضي انصاري (م : ۱۲۸۱ ق . ) و سپس ميرزا محمدحسن شيرازي (م : ۱۳۱۲ ق . ) بهره گرفت .
ميرزاي شيرازي ، فضل و دانش شاگردش ، آخوند خراساني را مي ستود. پس از درگذشت ميرزا، آخوند خراساني جانشين او و بزرگترين مرجع تقليد شيعيان شد؛ به گونه اي که از او با عنوان "رييس کل علماي نجف " ياد شده است (دولت آبادي ،۱۳۶۲:ج ۱، ۹۱- . ۲۸۹ (
شهرت آخوند خراساني به عنوان رهبر سياسي جنبش مشروطيت ايران درخور توجه است . او رويدادهاي سياسي ايران را به دقت دنبال مي کرد و در عمل و نظر از مشروطه خواهي حمايت مي نمود. تقريظ او بر کتاب تنبيه الامٌه و تنزيه الملّه علامه نائيني و اعلام «مأخوذ بودن اصول مشروطيت از شريعت محقه " و دهها اعلاميه ، تلگراف ، نامه و فتوا در حمايت از مشروطيت از اين جمله است (کفايي ، ۱۳۵۹: ۱۴۱-۱۹۰).
آخوند خراساني ، هدفش از حضور در جريان جنبش مشروطه خواهي ايرانيان را"ترفيه حال رعيت و رفع ظلم "از آنها مي داند، که تنها با "اجراء احکام الهيه "صورت پذير است واجراي اين احکام "نافعه للقوم "است (کرماني ، ۱۳۴۹:ج ۲، ۱۶۰). در زمان تعطيلي مجلس شوراي ملي و بازگشت شيوه استبدادي در فرمانروايي محمدعلي شاه ، فعاليتهاي آخوند خراساني به اوج خود رسيد. در اين زمان بود که او از مردم خواست که به حکومت ماليات نپردازند و در سرنگوني آن بکوشند. فعاليتهاي جدي آخوند خراساني در حمايت از مشروطه خواهي موجب واکنش و دشمني قدرتهاي بيگانه ، بويژه انگليس شد که نمونه اي از رويارويي آن دو را در موضوع سيدمرتضي اهرمي مي بينيم . برخي درگذشت ناگهاني آخوند را در آستانه سفر به ايران و رهبري نزديکتر حرکت مشروطه خواهي مشکوک مي بينند(فيرحي ،۱۳۸۴: ۱۹۷؛ بشيري ، ۱۳۶۵: ۷۳۳).
مباني نظري حضور و ايفاي نقش آخوند خراساني در جنبش مشروطيت از ديدگاهي بديع و منحصر است . آخوند خراساني در نامه اي به اهالي همدان ، بخشي از اين مباني را توضيح مي دهد:
«مگر سلطنت استبداديه شرعي بود که از تغيير و تبديل آن به سلطنت مشروطه به دسيسه عمروعاص عنوان مشروعه نموده ، محض تشويش اذهان عوام و اغلوطه دلفريب باعث اين همه فتنه و فساد گشته ،...عجبا چگونه مسلمانان ، خاصه علماء ايران ، ضروري مذهب اماميه را فراموش نمودند که سلطنت مشروعه آن است که ... به دست شخص معصوم ، و مؤيد و منصوب و منصوص و مأمور من الله باشد، مانند اولياء عليهم السلام و مثل خلافت اميرالمؤمنين و ايام ظهور و رجعت حضرت حجت (ع )و اگر حاکم مطلق معصوم نباشد، آن سلطنت غير مشروعه است ؛ چنان که در زمان غيبت است و سلطنت غيرمشروعه دو قسم است ، عادله ، نظير مشروطه که مباشر امور عامه ، عقلا و متدينين باشند و ظلمه و جابره است مثل آن که حاکم مطلق يک نفر مطلق العنان خودسر باشد. البته ، به صريح حکم عقل و به فصيح منصوصات شرع «غيرمشروع عادله » مقدم است بر "غيرمشروعه جابره » (کديور،۱۳۸۴: ۲۲۹).
بر اين اساس ، حکومتها يا مشروعه اند يا غيرمشروعه و حکومتهاي غيرمشروعه يا عادلانه اند و يا ظالمه که در اين صورت حکومت مشروطه از نوع غير مشروعه عادلانه است . از نظر آخوند در دوره غيبت حکومت مشروعه ممتنع است (همان : ۲۲۹). بنابراين ، در اين شرايط «وجوب مشروطيت از باب دفع افسد به فاسد است »(همان : ۲۱۰). فتواي آخوند در حمايت از اساس مشروطيت قاطع و صريح بود:
«همراهي با مخالفين اساس مشروطيت ، هرکه باشد، و لو با تعرض بر مسلمانان حاميان اين اساس قويم محاربه با امام عصر عجٌل الله فرجه است ».
و در مخالفت با شاه قاجار و رفع استبداد صغير مي نويسد:
«به عموم ملت حکم خدا را اعلام مي داريم ، اليوم همت در رفع اين سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمين ، از اهم واجبات و دادن ماليات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل و جهد در استحکام و استقرار مشروطيت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سرمويي مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه عليه است . »(همان : ۱۹۷-۱۹۸).
اسناد مورد بررسي در اين نوشتار نيز صراحت و قاطعيت حمايت آخوند خراساني از سيدمرتضي اهرمي به عنوان يکي از رهبران روحاني حرکت مشروطه خواهي را مي رساند. در نامه اي سيد مرتضي از سکونت اجباري در نجف که «مغتنم و [موجب ]
راحت روحي و بدني » است ، ياد مي کند، اما خطاب به آخوند خراساني از «فرض ذمه [او که ] تدارک حقوق ملت » است ، مي گويد و درخواست حمايت دارد(۱۳۲۹.۱-۱۳۲۷ق :۱). آخوند خراساني در مکاتبه با وزير داخله در موضوع سيدمرتضي اهرمي از وظايف شرعيه ياد مي کند(۲. ۱۳۲۹-۱۳۲۷ق :۱)، و در نهايت با قاطعيت احمدخان دريابيگي را با اين فتوا عزل مي کند: «دريابيگي با مفسد مرکز در باد دادن بنادر همدست ، خيانتش محقق ، عزلش واجب فوري »(۱۳۲۹.۳ق :۱).

- سيدمرتضي اهرمي
سيدمرتضي اهرمي ، مشهور به علم الهدي از روحانيان بنام و از سران مشروطه خواهي در جنوب ايران قلمداد شده است . نام و آوازه او به عنوان روحاني مبارز و پيرو ديدگاه ها و اقدامات سيدعبدالحسين لاري و آخوند خراساني مطرح است . اوج فعاليتهاي سياسي ، اجتماعي و حتي نظامي نامبرده در سالهاي ۲۷-۱۳۲۶ ق . و در جريان مخالفت مشروطه خواهان با شيوه فرمانروايي مستبدانه محمدعلي شاه بود. او در اين سال با ياري ساير آزاديخواهان و مشروطه طلبان ، ادارات دولتي و گمرگ بوشهر را به تصرف درآورد و با احمدخان نوايي دريابيگي حکمران بنادر روياروي شد.
در جريان پيروزي دريابيگي و تخريب خانه سيدمرتضي و تبعيد او به عراق ، آيت الله آخوند خراساني حمايت بي دريغي از او انجام داد که در ادامه همين نوشتار اسناد موجود در اين زمينه بررسي مي شود.
در حوادث سالهاي ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ ق . که آغاز پيروزي جنبش مشروطه خواهي ايرانيان بود از سيد مرتضي اهرمي به عنوان يکي از چهره هاي درگير نام برده مي شود. اهميت موقعيت بندر بوشهر به عنوان يکي از مهمترين بنادر تجاري و حضور ملموس انگليس ، به عنوان قدرتي که گمرک مهم بوشهر را در کنترل داشت ، موجب حساسيت حوادث مشروطه خواهي در اين شهر شده بود. اخبار و گزارشهاي روزنامه حبل المتين نشان دهندة درگيري و تشتت آراء و نظرات چهره هاي مؤثر در حوادث سالهاي اوليه مشروطه در اين خطه است . اين روزنامه در شماره ۱۱ (۲۶ شعبان ۱۳۲۴)، از بلوايي مي نويسد که به لحاظ مقررات تعرفه جديد گمرک و اعمال نفوذ صاحب منصبان برپا شده بوده و با «مساعي و مجاهدات حکمران بنادر ميرزا احمدخان دريابيگي و جناب شريعت مآب آقا سيدمرتضي مجتهد اهرمي رفع بلوا شد»، و در ادامه مي آورد مشيرالدوله خواستار تشکيل شورايي از علما و تجار در محل حکومت شد(حبل متين ، ش ۱۳۲۴،۱۱ق : ۲).
به ظاهر برگزاري انتخابات دوره اول مجلس شوراي ملي در بوشهر همراه با اختلاف نظر بود؛ چنان که حبل المتين در گزارشي از بوشهر مي پرسد، چرا پس از هشت ماه از افتتاح مجلس شوراي ملي ، هنوز نماينده آينده شهر مشخص نشده است ؟ به گمان او بوشهر با ۳۰ هزار نفوس سه هزار رييس دارد. در هر حال ، مشخص است که سيدمرتضي چهره اي مطرح در اين مناقشات است . در دوم محرم ۱۳۲۵ق . تلگرافي از "دارالشوراي ملي مقدس ايران به اسم جناب [سيد مرتضي اهرمي ] علم الهدي " رسيد که انتخابات بايد به موجب نظامنامه صورت بگيرد و وزارت داخله اقدام خواهد کرد. اين تلگراف ، در شرايطي ارسال شد که به دنبال اختلافات داخلي و دسته بنديها، نماينده تجار، حاجي عبدالرسول استعفا کرده و صدرالاسلام از علماي شهر از شدت مخالفت و هجو شکايت کرده بود(حبل متين ، ش ۱۳۳۰،۳۱ق : ۲۰).
سيد مرتضي اهرمي نيز از نظر نويسنده حبل المتين مظلوم واقع شده ، چنان که نويسنده اين پرسش را طرح مي کند که :« چه کرده بود که بخواهيد بيکار بماند؟ آيا حلال خدا را حرام يا حرام خدا را حلال نموده بود؟ بفهميد که خدا مي داند راهي با او ندارم ، ولي غيرت نمي گذارد که اسمش را از مقاله خارج کنم »( حبل متين ، ش ۱۳۲۴،۱۱ق : ۲).
ديگر گزارشهاي حبل المتين از يک سو، تأکيد بر اهميت بوشهر به عنوان «اول نقطه مهم و سرحد معظم ايران » دارد و از سوي ديگر، از رواج شب نامه نويسي و دشمني افراد ذي نفوذ با يکديگر سخن مي گويد، چنانکه نزديک است «نفاق اهالي رشته انتظام اين بندر مهم که دروازه مملکت است [را] از هم بگسلد»( حبل متين ، ش ۳۵، ۱۳۲۵ق :۲۳ ؛ حبل متين ، ش ۳۸، ۱۳۲۸ق : ۲۲).
در اين نوشتار، هدف بررسي اوضاع بوشهر در اين شرايط زماني نيست ، بلکه ياد از سيد مرتضي اهرمي است که به عنوان يک سوي اين فعاليتها معرفي مي شود.
مرحله مهم حضور سيدمرتضي اهرمي در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي پس از بسته شدن مجلس شوراي ملي توسط محمدعلي شاه و آغاز خيزشهاي مردمي عليه استبداد صغير است . در اين زمان او با حمايت سيد عبدالحسين لاري و رييس علي دلواري و با ياري آزاديخواهان بوشهر ادارات دولتي را از دست نمايندگان محمدعلي شاه خارج کرده ، اداره امور را به دست گرفت و منافع انگليسي ها را تهديد نمود (بلادي بوشهري ،۱۳۷۳: ۱۴۵).
فتوا و اعلام مخالفت آخوند خراساني با محمدعلي شاه ، آغازگر فعاليت سيدمرتضي اهرمي در اين زمان در بوشهر بود. او پس از مشورت با چهره هاي محلي و با نفوذ مشروطه خواه ، از جمله حاج عبدالرسول رييس التجار، ميرزا علي کازروني ، مشهور به لسان المله و رييس علي دلواري فرزند کدخداي دلوار، توانست با ياري آنها و به ويژه تفنگداران رييس علي بوشهر را به تصرف درآورد(دشتي ،۱۳۸۰: ۱۳۸). در اين ميان ، معين التجار بوشهري واسطه ميان «مليون » و سيدمرتضي و محمدعلي شاه بود. شاه حاضر گرديد لقب «نظام العلما» را با مقرري ماهانه پانصدتومان براي سيدمرتضي در نظر بگيرد، اما اهرمي از قبول آن «قوياً امتناع » کرد(همان : ۱۳۹).
واکنش انگليس به موضوع تصرف بوشهر توسط مليون و بخصوص در اختيار گرفتن گمرک شديد بود.
سر جرج بارکلي ، وزير مختار انگليس در تهران ، از طريق کنسولگري آن کشور از موضوع مطلع گشت و دولت ايران را جهت دفع سيدمرتضي در فشار گذاشت .
انگليسي ها، گمرک بوشهر را به عنوان وثيقة وامي که به شاه قاجار داده بودند، در رهن داشتند. سيدمرتضي با آگاهي از اين موضوع پيشنهاد کرد که روزانه مبلغ پانصد تومان براي مخارج تفنگچيان به مليون پرداخت شود و مابقي نزد تاجر معتبري با انتخاب طرفين به امانت سپرده شود، تا آنها از حکومت مرکزي ايران کسب تکليف کنند(بشيري ،۱۳۶۵: ۴۴۴).
گزارش کنسولگري انگليس در بوشهر تعداد سربازان پادگان شهر را سيصد نفر اصفهاني ذکر مي کند که در برابر مشروطه خواهان ايستادگي نکردند. آنها با تصرف شهر کارکنان بلژيکي را برکنار کردند و از محل وصولي هاي گمرک جهت هزينه ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر تفنگچي برداشت نمودند. گزارشگر انگليسي سخن از «غارت و مصادره » گمرک به ميان مي آورد (کاکس ۱۳۷۷: ۷۰) که بازتابي در ساير مآخذ ندارد، بويژه اين که پس از در اختيار گرفتن شهر، «مجلس مشورتي » شامل فرمانده قشون ساخلوي دولتي ، سيدمرتضي اهرمي به عنوان نماينده مليون ، کارگزار و رييس پستخانه ، رؤساي ساير دواير دولتي و شش نفر از تجار بوشهري تشکيل شد(حبل متين ، ش ۱۳۲۷،۴۴ق : ۱۴۰).
در اين زمان معزالدوله ، برادر آصف الدوله ، حکمران فارس ، سمت حکمران بنادر را داشت . او با بي ميلي تمام در انجام امور محوله ، يک ماه پس از ورود به بوشهر (۱۳۲۷ق . ) رهسپار چاه بهار شد و زماني به بوشهر بازگشت که شهر در اختيار مشروطه خواهان بود و توسط آنها دستگير شد. کارگزاري بنادر به صورت صوري در اختيار موقرالدوله بود که در شيراز اقامت داشت و برادرش مسعودالسلطنه به جاي او عهده دار امور بود. او نيز پس از مدتي رهسپار اروپا شد و تا ورود جانشين او، اعتلاءالدوله مدتها گذشت (کاکس ۵۷ :۱۳۷۷ (
با غلبه مشروطه خواهان بر نمايندگان حکومت مرکزي و در اختيار گرفتن اداره امور شهر، انگليس و حکومت مرکزي ايران در صدد برآمدند که بار ديگر اداره شهر را در دست گيرند. در اين ميان با وجود اختلافات و اقدامات انگليسي ها، بخشي از مردم نيز به ناراضيان از سيد مرتضي پيوستند(بلادي بوشهري ، ۱۳۷۳: ۱۵۰). در چنين شرايطي ، احمدخان نوايي دريابيگي که پيش از اين نيز تجربه سمت حکمراني بنادر را داشت ، مأمور بيرون راندن مشروطه خواهان و دفع سيدمرتضي اهرمي شد. او با گلوله هاي توپ ، خانه سيدمرتضي را تخريب کرد و اهرمي را دستگير ودر ۱۸ جمادي الثاني ۱۳۲۷ق . زنداني نمود و چند روز بعد با کشتي پست به بصره فرستاد و از آنجا عازم نجف شد.
انجمن محلي جديد، همسو با دريا بيگي در نامه اي به علماي نجف ، سيد مرتضي را از "مفسدين " قلمداد نمود و خواستار تحت نظارت قرار دادن او شد (بشيري ،۱۳۶۵، ج ۳: ۷۱۶).
گزارشهاي محرمانه وزارت خارجه انگليس آشکار مي سازد که برخي از"رؤساي نامي " دشتي و تنگستان به همراه "شاه پرستان " و حتي تعدادي از "مليون "، در دشمني با سيد مرتضي با انگليسي ها هماهنگ بودند و حتي از آنهاخواستار اقدام شدند(همان : ۴۷۸).
پيش از اين نيز انگليس با پياده کردن يکصد نفر نيروي نظامي ، اداره گمرک، کنسولگري و برخي شرکتهاي تجاري را در اختيار داشت که با پيروزي دريابيگي و اخراج سيدمرتضي ، نظاميان انگليسي به ناو جنگي بازگشتند(کاکس ۱۳۷۷: ۷۳-۷۴).
اقامت وي در نجف تا سال ۱۳۲۹ ق . به درازا کشيد. در اين زمان بود که تلاشهايي براي بازگشت وي به بوشهر صورت گرفت . در خبر روزنامه حبل المتين ۱۴در جمادي الثاني ۱۳۲۹ق . مي آيد(بلادي بوشهري ، ۱۴۹ :۱۳۷۳ )
«آقاي سيدمرتضي اهرمي که مدت چهار ماه است در بصره براي مراجعت به بوشهر توقف نموده و موانعي چند از داخله و خارجه براي او موجود بود، با جهاز بادي به بندر دلوار فرود آمد. اهالي تنگستان مقدم او را پذيرفتند، مشاراليه خطي به حکومت بنادر نوشته کسب تکليف نموده است . گويا در جواب ، حکومت جليله به او نوشته است که شما در قلمرو فارس وارد شده ايد. البته ، ايالت فارس تکليف شما را معين خواهد نمود»( حبل متين ، ش ۱، ۱۳۲۹ق :۱۲).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید