بخشی از مقاله
چکیده
بناهایی که به دست انسان ساخته میشود، جلوههایی از نگرش او به جهان هستی است که مبین قوه فکری و ساختار فرهنگی اجتماعی افراد آن جامعه است. این نگرش های متافیزیکبَدَلی به عناصر فیزیکی ملموس، قابل دیدن و درک گشته که درمعماری به چنان دریافتی در انسان می انجامد که موجب منقلب شدن احساسات و برانگیخته شدن ادراکات شهودی در انسان می شود که آنرا » برداشت حس از فضای معماری« و یا به زبانی دیگر نیز میتوان گفت » القای احساس بر ادراک انسان « قلمداد می کنیم . حال چه برداشت باشد و یا القاء ، عناصر یا الگوواره هایی هستند که در تار و پود یک بنا وجود داشته که استعاره هایی از هویت های حکمت هنر معماری اسلامی می باشند.
اینک سوالاتی مطرح می شود که این الگوواره های نمادین و رمزگونه چه هستند و چه کیفیاتی از درک را بر انسان می گذارند؟ و آیا این پارادایم ها بر روی انسان های مختلف ، احساسات واحد و مشترکی را سبب می شوند؟
در این مقاله تعداد سه نمونه از مساجد تاریخی استان مازندران و سه مسجدی که در سال های اخیر طراحی و ساخته شده اند از دید پلان و نما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آنست که عناصر مختلفی در کالبد مساجد وجود داشته که هرکدام درجای خود میتواند اثری مثبت بر ذهن و ادراک بیننده گذاشته و موجبات آرامش و آسایش وی را فرآهم کرده و در نتیجه او را به مقام الهی نزدیک تر سازند . همچنین تمامی عناصر موجود در مساجد اصیل، دارای چنان قابلیتی هستند که می توانند در پیوندی مناسب با یکدیگر انسان را از سیر آفاق به سیراَنفس برد. درسی که در معماری امروز مساجد ما نیاز به تعمق و تدبر بیشتری است تا همگام با اهداف متعالیه اسلام و با ابزار حکمت هنر اسلامی می توان بدان دست یافت.
1 مقدمه
معماری با انسانها و احساسات و محیط زندگی آنها درگیراست. از میان تمامی هنر ها تنها معماری می تواند ایده ها و ایده آل های قدرت، توسعه و پیشرفت و حالات نمادین فضا و مکان یک مکان حکومتی یا مذهبی را به نمایش بگذارد
ابن خلدون در چند باب، درباره تاثیر محیط بر رفتار و نیز تاثیر محیط در شکل گیری یا عدم شکل گیری تمدن ها دارد. محیط آنگونه که تاثیر روشن بر جنبه های تمدنی و اجتماعی دارد، تاثیری کارا نیز در تکوین شخصیت فرد و ملون کردن به رنگ های محیطی که در آنها ایجاد شده دارد.
محیط را نیز میتوان منحصر به مجموعه عناصر طبیعی یا مصنوع تلقی نمود و یا هردوی آنها را در شکل گیری محیط دخیل دانست. محیط متشکل از اجزا و عناصر مادی - کالبدی و کمی - و معنوی - غیر فیزیکی و کیفی - می باشد که در قالب عناصر طبیعی، ساخته های انسان، شرایط طبیعی، بارزه های عناصر مصنوع و انسان ظاهر میشود.[4] فرایندهای ادراک، شناخت و رفتار فضایی تحت تاثیر شایستگی های فردی و گروهی و ساختار محیط ساخته شده اند.
انسان مخلوقی تطبیق پذیر است اما ادراک وی از محیط تحت تاثیر چیزهایی است که با آن انس گرفته است.[5] تاثیری که محیط بر انسان می گذارد در اثر نحوه و کیفیت ادراک آدمی از محیط پیرامونش شکل میگیرد. ادراک محیط بر اساس دانش و اطلاعاتی که انسان نسبت به اشکال، فضاها، عملکرد و معنای ظاهری و باطنی آنها دارد،
یکی از اولین نتایج مترتب بر تماس انسان با محیط می باشد. این ادراک، سبب میگردد تا انسان مراتب مختلف ارتباط اعم از احساس هویت - این همانی - ، احساس سرور و خوشی، احساس غم و اندوه، احساس غرور، حقارت، تفوق، از خودبیگانگی و بسیاری احساسات و ارتباطات روانی با محیط برقرار نماید که هر کدام از این احساسات ثمره رابطه ای ست که اصول و ارزشهای فرهنگی انسان یا ارزشهای نهفته یا متجلی در محیط برقرار مینماید
در جوامع ودنیای مدرنیته امروزی، زندگی ماشینی، فرصت درون نگری و خودشناسی را از انسان گرفته است. علی رغم پیشرفت حیرت آوری که انسان به مدد فن آوری کسب کرده، تحقیقات نشان می دهد که وی نه تنها هنوز به آرامش روانی - که از عناصر پایه سلامتی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت - - WHO و اساس یک زندگی سعادتمندانه است - دست نیافته ، بلکه به موازات پیشرفت های علمی و مادیِتمدنِ مدرن بر مشکلات و ناراحتی های روانی انسان نیز افزوده شده است و همین امر منجر به کمرنگ شدن ایمان و جنبه های مذهبی و معنوی آن و اعتقادات انسان جهان کنونی شده است.
با این تفاسیر به بحث و بررسی در خصوص معنویتو روابط آن با ادراکات و احساسات، خصوصاً پژوهش در خصوص تاثیرات عناصری از معماری که دارای بار قدسی و روحانی - معنویت - هستند را بر انسان مورد ارزیابی و پژوهش قرار دهیم.
.2 بررسی ادبیات موضوع
.1-2 معنویت
کلمه ی معنویت را با کژتابی های امروز برخی از تئوریسین های معاصر نمی توان مفهوم سازی نمود، معنویت در این بررسی با قدسیت گره خورده ،امری ماورائی است، حس ماورائی شدن و تشبیه به عالم قدس است و درخود، بارقه ای ازفضیلت و نوررا به همرا ه دارد. معنویت، سرشتی الوهی و قدسی دارد، در مقابلش کلمه مادی است که از سرشتی ناسوتی و طبیعی برخوردار است. معنویت با روح الهی همراه شده است. پس معنویت در این نوشته، الهی شدن، قدسی شدن و فضیلت گرا شدن را معنا می دهد.»
اسوینگتون« معتقد است معنویت، جنبه ایی از وجود انسان است که به آن » انسانیت « می بخشد . معنویت، پدیده ایی است متشکل از عناصر بیرونی، گروهی، اجتماعی و مافوق طبیعی و تعامل آن با بهداشت روان فردی ممکن است پیچیده و تعاملی و پویا باشد.[9] معنویت یک عامل مهم برای ایجاد توازن میان عوامل فکری و عاطفی است. معنویت روح و انگیزش روح و روان است، موجب افزایش انرژی شده،که می تواند مربوط تقویت و لمس ارزش مفهوم، باور و معنویت شود. ارزشهای معنوی اعتقاد به روح زندگی هستند، یک نیروی برای ایجاد انگیزه در افراد برای رسیدن به یک شاهکار.
.2-2 بررسی تاثیر محیط بر انسان
انسانها محیط را تحت تأثیر قرار داده و خود تحت تأثیر آن قرار میگیرند. تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که دادها و تجربیات ادراکی قبلیِ انسان - اطلاعات و حافظه شناختی - ، موجب پاسخ ادراکیِ نهایی او می شود. از دیگر عواملی که بر ادراک تأثیر دارد می توان به عوامل روانشناختی فردی - غم و شادی - ، فیزیکی، محیطی - ازدحام و خلوت - و عوامل فرهنگی اشاره کرد که هرکدام به نوبه خود بر ادراک فرد از محیط تأثیر میگذارد، به گونه ای که امکان دارد دو نفر با پیش زمینههای فرهنگی و ذهنی متفاوت از یک محیط یکسان، ادراک کاملاً متفاوتی داشته باشند و یا ممکن است یک فرد، در مقاطع زمانی مختلف، و براساس عوامل روانشناختی متفاوت - غم یا شادی و امثالهم - ادراک متفاوتی از یک محیط واحد داشته باشد
در تعاریف حکمت اسلامی و در حکمت متعالیه صدرایی، همچنانکه خداوند ظاهر و باطن همه هستی است انسان کامل هم ظاهر و باطن همه هستی بوده و همه انسان ها از دو طریق سیر آفاقی و سیر انفسی می توانند به انسان کامل معرفت پیدا کنند. بر همین اساس نیز نیازهای انسان به دو دسته آفاقی و انفسی مشتمل شده و هریک ازین نیازها جهت تامین شدن برای انسان نیازمند فضا است.
از این روی فضاهای آفاقی و انفسی مطرح می شوند. فضاهای آفاقی با الهام از فضای پرجاذبه طبیعت، وجهه طبیعت گرایانه، مادی، متکثر و تنوع طلب انسان را ارضاء میکندو عموماً در ساحت عمومی و بیرونی نمود دارد. از اصولی که بطور مشخص در آفاقی نمودن فضا نقش دارند تشدید حرکت کالبدی - مکانیکی و فیزیکی - است. بگونه ایی که عناصر تشکیل دهنده فضای معماری در انسان، انگیزه حرکت و عبور را تشدید و تشویق نمایند. انواع هندسه های خطی و موجی، نامنظم، بدون محور و مرکز، قرینه وغیره شکل های نا متعین و امتداد هایی که از نقطه دید خارج می شوند در آفاقی کردن فضا موثرند.
فضا های انفسی زمینه ایجاد خلوت و حضور درونی آدمی است که حالت خود یابی و خودآگاهی را برای انسان فرآهم میکند و عمدتاً در فضای درونی مورد توجه بوده است. از اصولی که بطور مشخص در انفسی نمودن فضا نقش دارند مسئله »قطبیت فضا« یا جهت مندی در هر معماری و فضاسازی با تاکید بر جهت های خاص نگاه نور، حرکت، توجه و ... شکل پیدا می کند.
شکل -1 ابزارهای ادراکی انسان[13]
استفاده از اجزای طبیعت در محیط ، باعث کاهش استرس محیطی و آرامش ساکنان، افسردگی کمتر و سازگاری روانی بیشتر، اثر مثبت بر خشنودی و کیفیت زندگی، سپری در برابر رخدادهای استرس زا ، بهبود سلامت افراد، افزایش سازگاری، احساس امنیت ، عاطفه مثبت، کاهش عصبانیت ، و افزایش صبر و تحمل است.[14] هنگامی فضای پیرامون ما با ما ارتباط برقرار می کند که با پیشینه ذهنی و روانی ما درگیر شده و بر پایه محتویات ذهنی و تجربیات گذشته، آن را درک کرده باشیم. اگر هیچ شناختی وجود نداشته باشد، طبعا تجربه ایی هم رخ نمی دهد.[13] اسلام نیز خاطر نشان می سازد: »رشد و تعالی آدمی و رسیدن وی به قله کمال و مرتبه انسان کامل، در گرو برخورد بهینه و مناسب وی با محیط زیست اطرافش است.