بخشی از مقاله
خلاصه
مسائل امنیتی و راهبردی چون حضور رقابت آمیز بیگانگان، چالش تحکیم رژیم حقوقی دریا ، بحران نظامی شدن آن و در پی معضل چگونگی بهرهمندی از مواهب طبیعی بویژه منابع فسیلیِ گاز و نفت و همچنین چالش ترابری این انرژی و نیز معضلات شدید زیست محیطی، از مهمترین چالش های پیش روی برای شکل گیری مجموعه ی امنیتی منطقه ای در حوزه ی مذکور به شمار میروند. منافع مشترک اقتصادی بویژه پتانسیل های فراوان منطقه برای درآمدهای سرشار از انرژی، قرابت جغرافیایی، تهدیدات و چالش های امنیتی مشترک یاد شده و نیز، وجود همبستگی های تاریخی و فرهنگی، سبب شده است که حوزه ی دریای خزر و کشورهای ساحلی آن را بتوان در مجموعه ی امنیتی منطقه ای مطالعه کرد.
به همین روی شناخت انگیزه ها و عوامل ایجاد مباحث امنیتی بسیارمهم است. نویسندگان مقاله برآنند تا ضمن بررسی مهمترین چالش ها و فرصت ها از میان عوامل برشمرده ی مذکور، بر جایگاه عوامل اقتصادی، بویژه عامل بایسته های انرژی محور، به عنوان برجسته ترین انگیزه برای تکوین مجموعه ی امنیتی منطقه ای دریای خزر تأکید نموده و همچنین، چالش چگونگی پذیرش و وحدت آرا برای تحکیم رژیم حقوقی دریای خزر راتبیین نمایند.
مقدمه
دریای خزر یکی از آبراه ها ومناطق استراتژیک جهان است که ازشمال به روسیه،ازجنوب به ایران، از غرب به آذربایجان وازشرق به ترکمنستان وقزاقستان ختم می شود. دریای خزر با خصوصیاتی ازقبیل شبکه حمل ونقل ومهم تر ازآن وجود ذخایر عظیم نفت وگاز طبیعی وتنوع زیستی گسترده وتوانمندی های شیلاتی امروز به یکی از مناطق حساس جهان تبدیل شده است. بنابراین نگاه کشورهای جهان به این حوزه آبی نیز بسیار پر رنگ است چرا که منابع غنی انرژی دراین حوزه نقش مهمی درتوسعه ارتباطات فی مابین کشورها چه در بعد سیاسی وچه در زمینه اقتصادی دارد، لذا کشورهای اروپایی وامریکا وبطور خلاصه ناتو نیز با طراحی برنامه هایی سعی دارد تا دراین حوزه آبی - خشکی ورود کند وبتواند با ایجاد فضای امنیتی نیز بهره برداری لازم را داشته باشد. دراین مقاله سعی شده است تا تهدیدات نوین امنیتی ومخاطرات این حوزه نیز تبین، و راهکارهای خروج از حوزه اقدامات امنیتی نیز ارایه گردد.
.1 نظریه مجموعه امنیتی منطقهای
اصطلاح »مجموعهی امنیتی منطقهای«، نخستینبار به طور مشخص، در دهه شصت در آثار افرادی چون ویلیام تامس و گراید به کار رفت. به باور آنها، مجموعهی امنیتی منطقهای، عبارت از مجموعهای متشکل از دولتهایی است که حفظ امنیت هریک، در گرو حفظ امنیت دیگری و تهدید امنیت یک عضو به منزلهی تهدید امنیت سایر اعضا تلقی میشود. اما این گزاره به طور مبسوط و بارز در نوشتههای باری بوزان گنجانده شد و به عنوان یک مفهوم کلیدی در ادبیات روابط بینالملل وارد شد. فروپاشی جهان دو قطبی و حاکم شدن شرایط جدید امنیتی بر سامانه بینالمللی، بوزان را بر آن داشت تا در ویرایش دوم کتاب »مردم، دولتها و هراس« در سال » 1991نظریهی مجموعهی امنیتی منطقهای« رامطرح نماید که قادر باشد تبیین بهتری از تحولات پیچیده جهان پس از جنگ سرد ارائه دهد.
بوزان با ارائه یک تعریف جامع، مجموعه امنیتی منطقهای را چنین تعریف میکند:»تعدادی از کشورها که در یک حوزه جغرافیایی مشخص و مرتبط پیرامون هم قرار دارند و حفظ امنیت یکی به منزله حفظ امنیت سایرین بوده و تهدید امنیت یک عضو به مثابه تهدید امنیت سایر اعضا تلقی میشود.« - بوزان، - 115 : 1378 همانگونه که در تعریف نمایان است، مجموعه امنیتی منطقهای دارای مشخصههای زیر است: - همان: - 211-212
-1 حوزه جغرافیایی مشترک: طبق تعریف بوزان یک مجموعهی امنیتی منطقهای، کشورهایی را شامل میشود که به لحاظ فیزیکی و جغرافیایی، اشتراک داشته و در محیط یکسان قرار دارند. - مانند کشورهای همسایه در ساحل دریای خزر -
-2 منافع مشترک: چنین کشورهایی از منافع یکسان برخوردارند، به نحوی که تامین منافع هر عضو به منزلهی تامین منافع اعضای دیگر است، این منافع میتوانند در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تعریف شوند. - مانند منافع اقتصادی در حوزههای انرژی و شیلاتی دریای خزر و نیز درآمدهای احتمالی از کسب گردشگری در سواحل دریا -
-3 تهدیدات مشترک: آنچنان که منافع کشورهای عضو مشترک است، تهدیدات وارده از جانب عناصر خارجی نیز میتواند مشترک باشد. این تهدیدات در اشکال مختلف و فراخور محیط جغرافیایی و ژئوپلتیک، شکل حکومتها و نحوهی تعامل آنها با محیط پیرامونی و فرامونی دامنه مییابند.
-4 وجود الگوی دوستی و دشمنی: وجود ترس و هراس نسبت به یک موضوع بیش از هر چیز خود را نمایان میسازد. - مانند حضور قدرت-های فرامنطقهای در حوزهی امنیتی دریای خزر -
-5 همبستگیهای نژادی و یا فرهنگی؛ که سبب تاثیرگذاری بر شکل و ساختار مجموعههای امنیتی خواهد شد. - مانند شباهتهای فرهنگی، پیشینهی تاریخی مشترک - از این رو، اطلاق عنوان مجموعهی امنیتی منطقهای، به مجموعهای از اعضا، زمانی صورت میگیرد که این کشورها خود را به شکل زنجیرهوار و مدور در کنار هم یافته و اجازه نمیدهند عنصر یا عناصر خارجی امنیت و منافع ملی آنها را تهدید کنند. ضمن آنکه؛ در هر مجموعه امنیتی منطقهای، طبق نظر بوزان، شاخصه هایی وجود دارد که علل و انگیزه ی نزدیکی کشورهای عضو به یکدیگر میباشند.
.2 مجموعههای امنیتی منطقهای پیرامون جمهوری اسلامی ایران
دلیل عمدهی اهمیت دریای خزر، منابع انرژی موجود در این دریا و موقعیت ژئوپلتیک آن میباشد. به عبارت دیگر حوزه دریای خزر ذخایر نفت و گاز زیادی را در اختیار دارد که بحث بر سر تقسیم این منابع و انتقال آن از طریق خط لوله، باعث امنیتی شدن مباحث مربوط به این دریاچه گردیده است. از طرف دیگر، اهمیت ژئوپولیتیک حوزه دریاچهی مازندران از آن روست که بر سر چهارراهی واقع است که چندین زیرسیستم منطقه ای یعنی از یک سو اروپا و خاورمیانه و از سوی دیگر قفقاز و آسیای مرکزی را به هم متصل میسازد.
مجموعه ی امنیتی حوزه دریای خزر، کشورهای چهار حوزه ژئوپولیتیک را همزمان دربردارد که عبارتند از: آذربایجان از حوزه قفقاز، ترکمنستان و قزاقستان از حوزه آسیای مرکزی، روسیه که یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و گاز جهان در شمال؛ و ایران در جنوب که دارای ذخایر عظیم نفت و گاز و صنایع نفتی است و مسیری ارزان و کوتاه برای انتقال منابع نفت و گاز دراین حوزه میباشد که در مجموع کانون امنیتی دریای خزر را تشکیل میدهند. از این روی، مسائل و چالش های این مجموعه ی امنیتی را باید حاصل ترکیب اختلافات و دیدگاه های خاص چهار حوزه مذکور دانست که دردوحوزه غربی وشرقی نیز با نیروهای مداخله گر فرامنطقه ای پیوند خورده و الگوی پیچیدهای از رقابت و همگرایی را شکل می دهد. بنابراین دراین باب اشاره ای کوتاه برچالش های منطقه ای دریای خزر خواهیم داشت:
-1 مجموعه امنیتی منطقهای شرق؛ که شامل افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان است. این کشورها در شکل یک زنجیره تسلسلگونه حوزه جنوب شرق آسیا را به آسیای مرکزی میپیوندند. این مجموعه با کشورهایی چون ایران، ترکمنستان و قزاقستان از مجموعه ی امنیتی دریای خزر درپیوند جغرافیایی و همنشینی است.
-2 مجموعه امنیتی شامات؛ شامل چهار کشور عربی کشورهای اردن، فلسطین اشغالی، سوریه و لبنان که جملگی در حاشیهی شرقی دریای مدیترانه قرار دارند. این مجموعه ی امنیتی قرابت فیزیکی با مجموعه ی امنیتی مورد پافشاری در این پژوهش ندارد، اما حضور عنصر فلسطینی و نیز عناصر عربیسم و ایدئولوژی اسلامی تعریف جدیدی از مجموعه امنیتی منطقهای شامات به دست میدهد و برای ایران از بار ارزشی نیز برخوردار خواهد بود و برای دیگر کشورهای ساحلی نیز موضع گیریهای گوناگونی را به همراه خواهد آورد.
-3 مجموعه ی امنیتی منطقهای جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز؛ که به لحاظ سابقه ی تشکیل سیستم های دفاعی- امنیتی در این منطقه، وجود سازمان گوام، سازمان همکاری شانگهای با عضویت چین و سازمان همکاری امنیتی مشترک، بیانگر اهمیت نیاز به سیستم دفاعی مشترک در منطقه مزبور است.
-4 سازمان گوام متشکل از چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی میباشد. از اهداف سازمان، تبادل فناوریهای نظامی، همکاری امنیتی و کمک به توسعه ی سیستمهای تسلیحاتی اعضا آورده شده است.
-6 مجموعه ی امنیتی منطقهای کشورهای حاشیه خلیجفارس: متشکل از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس - GCC - تعریف کرد. GCC در سال 1981 و با عضویت عربستان، قطر، بحرین، کویت، عمان و امارات، ناسیونالیسم عربی و فرآیند استقلال این کشورها به عنوان مسببی برای قرابت آنها در ایجاد یک نهاد منطقهای امنیتی است. عنصر ایدئولوژی و اسلام گرایی، عاملی دیگر برای تقویت پیوند اعضای این گروه است. محدودیتهای ناشی از نوع نگرش کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس به امنیت و نگاه آنها به سوی غرب و به ویژه آمریکا، تحقق سیستم دفاع دستهجمعی چالش های بیمارگونهای را پیش رو دارد.
.3 انرژی
طبق آمار و ارقام موجود، منابع انرژی که برای حوزه دریای خزر تخمین زده شده است، متفاوت به نظر میرسد. باید توجه داشت که این تفاوت در آمار و ارقام، قبل از هر چیز ناشی از اهمیت منطقه در دارا بودن ذخایر انرژی است که میتواند برای قدرتهای بزرگ منشاء چالش باشد. بر این اساس ذخایر نفت اثبات شده در این حوزه چیزی بین 203 الی 235 میلیارد بشکه تخمین زده شده است که از این میزان، قزاقستان در آسیای مرکزی با 132 میلیارد بشکه بیشترین ذخایر نفت را در اختیار دارد و بعد از آن ترکمنستان به عنوان ضلع دیگر صاحب انرژی آسیای مرکزی با 7/39، آذربایجان در منطقه قفقاز با 39، ایران 15، روسیه 3/7 و ازبکستان 59/2 میلیارد بشکه ذخایر نفت منطقه دریای خزر را در اختیار دارند. این منطقه از حجم و ذخایر اثبات شده گاز نیز برخوردار است و با توجه به برآورد مراکز اطلاعاتی انرژی به نظر میرسد که حدود 232 تریلیون فوت مکعب گاز احتمالی جهان در این منطقه قرار گرفته باشد.
علیرغم این ادعاها که فاقد مبانی منطقی و علمی نیز میباشند به هیچ وجه کاسپین نمیتواند جانشین خلیج فارس گردد و حوزه خلیجفارس همچنان به عنوان نخستین و مهمترین منبع انرژی برای آمریکا و دیگر مصرفکنندگان عمده جهان باقی خواهد ماند. این واقعیتی است که حتی بسیاری از آمریکائیها نیز به آن اذعان دارند. در پروژهای که توسط »موسسه جیمز بیکر« برای سیاستگذاری عمومی در آمریکا انجام یافت تأکید گردید که »تولید نفت در آسیای مرکزی و قفقاز هرگز با خلیجفارس، جایی که پنج قدرت عمده نفتی و چندین تولیدکننده کوچک وجود دارد، مطابقت نخواهد کرد.« - یزدانی، - 74 :1385
صرفنظر از آمار دقیق کمی منابع، واقعیت آن است که این حوزه از سرچشمههای سرشار مواهب طبیعی برخوردار است که آن را در زمرهی برخوردارترین مناطق زمین قرار داده است. اگر تنها روسیه و ایران را با یکدیگر در نظر بگیریم، ذخایر گاز ثابت شده آنها بالغ بر دویست تریلیون مترمکعب یعنی معادل 49 درصد کل ذخایر گاز جهانی میگردد. البته کشورهای دیگری نیز وجود دارند که از ذخایر گاز قابل ملاحظهای برخوردارند مانند قطر، نیجریه، الجزایر، نروژ و ونزوئلا. معهذا، کل ذخایر آنها فقط به 28 تریلیون مترمکعب، بالغ میشود که حدود 35 درصد کل ذخایر روسیه و ایران را تشکیل میدهد.