بخشی از مقاله
نقش آلودگي محيط زيست در تهديدات امنيتي خليج فارس
چکيده
امروزه مشکلات زيست محيطي يکي از تهديدات جدي عليه بشريت محسوب مي شود. در حالي که جنگها به عنوان مهمترين حوادثي که امنيت جوامع بشري را به مخاطره مي اندازند، تنها چندسال طول مي کشند پس از مدتي به حالت تعادل بازميگردند اما تغييرات اقليمي موجب ايجاد جهاني بي ثبات مي شوند که گاه قرنها طول خواهند کشيد. اين نظر که تغييرات جاري مي تواند براي بيش از هزار سال تغييرات زمين را تحت تاثير قرار دهد، جدي است . گرمايش ناشي از تاثير انسان بر طبيعت و بالا آمدن سطح دريا براي قرنها ادامه خواهد يافت وجوه و ابعاد تهديدات امنيتي محيط زيست داراي گستردگي و پراکنش خاصي هستند به گونه اي که در نگاه اول چندان مرتبط به هم نمي رسند ليکن در بررسي دقيق تر ارتباط وثيق و نزديکي بين آنها مشاهده مي شود.
واژگان کليدي: محيط زيست ، خليج فارس ، امنيت ، آلودگي، تهديدات زيست محيطي
مقدمه :
خليج فارس درياي پرجوش و خروشي که مرزهاي جنوبي و جنوب غربي ايران را در برگرفته است .آب هاي جنوب ايران از درياي سرخ تا کرانه هاي سند در پاکستان ، در آثار تاريخي و جغرافيايي، درياي پارس ناميده شده است . بخشي از اين آب ها، که از تنگه هرموز به سوي باختر تا پيوستن گاه اروندرود و بهمن شير کشيده شده است ، خليج فارس نام دارد، و بخش ديگر، که از تنگه هرموز به سوي خاور تا پيوستگاه رود سند ادامه دارد، که درياي عمان ناميده مي شود. خليج فارس کهن ترين دريايي است ، که انسان شناخته است ، ساکنان پيرامون آن نخستين انسان هايي بوده اند، که با هنر دريانوردي آشنا شده و به کشتي راني پرداخته اند و دريانوردي و دست يافتن به اين راه آبي، سبب پيدايي و رشد فرهنگ ، بازرگاني دريايي و پيدايي امپراتوري هاي: ايلام ، آکاد، سومر، کلده ، بابل ، آشور، ماد و پارس شد. خليج فارس از باستان تا امروز، همواره يکي از مهم ترين راه هاي دريايي جهان چه به لحاظ اقتصادي و چه به لحاظ انتقال فرهنگ هاي سرزمين هاي گوناگون ، بوده است .همچنين به خاطر قرار گرفتن بر سر راه هاي بزرگ بازرگاني بين باختر و خاور، برخورداري از جايگاه استراتژيک و نيز به عنوان يکي از نقاط برخورد فرهنگ هاي بزرگ جهان ، هميشه براي کشورهاي بزرگ و استعمارگر از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است (آزادبخت ، ارمغان ،١٣٨٨: ٢).امروزه ، کاهش ورود آب شيرين و آلودگي هاي شديد ميط آبي، سلامت خليج فارس را به شدت تهديد مي کند.کمي عرض و عمق و همچنين محدوديت وسعت خليج فارس ، و نيز فقدان کوران ها و جريان هاي دريايي در برخي مناطق ، از جمله عوامل تشديد آلودگي خليج فارس به حساب مي آيند(بهرامپور،١٣٧٧: ٤٢). امروزه بشر در حالي به سده بيست و يکم پا مي گذارد که جريان صنعتي شدن ، نوگرايي، پيشرفت بنياني و پرشتاب فن آوري، ابعاد گسترده و برگشت ناپذير يافته و اين روند پرشتاب فن آوري، ابعاد گسترده و برگشت ناپذير يافته و اين روند در دهه هاي اخير به فرازي هراس آور رسيده است . توفيق شگفت انگيز انسان در دست يابي به فناوري پيشرفته ، امکان توليد انبوه کالاهاي ارزان را پديد آورده ، اما اين تحول هزينه سنگين به جامعه بشري تحميل کرده است که همانا مصرف گسترده منابع طبيعي و آلوده شدن محيط زيست است . کشورهاي جهان تا اين اواخر به اهميت به آنچه محيط طبيعي زيست انسان ناميده مي شود، توجه چندان نداشتند تا اينکه نشانه هاي نگران کننده آشکار گرديد و ناگزيري و فوريت اقدام در زمينه تحول پايدار تر محيط زيست طبيعي، هرچه بيشتر احساس شد(فرشچي وهمکاران ١٣٨٥- ١٠٢). از آنجا که خليج فارس و درياي عمان به لحاظ و جود منابع عظيم نفت و شرايط خاص زيست محيطي داراي اهيت خاص مي باشند. حساسيت راهبردي موجود در آن و تنش هاي سياسي و نظامي و موضوعات اقتصادي، مسايل مهمي چون آلودگي هاي محيط زيست دريايي را تحت الشعاع قرارداده و خليج فارس و دريايي عمان را به يکي از آلوده ترين مناطق دريايي مبدل نموده است . باتوجه به اهميتي که اين محيط زيست دريايي دارد، اگر سازکاري براي کنترل آلودگي وجود نداشته باشد زمينه نابودي آن فراهم خواهد شد(همان ،١٣٨٥) با توجه به وضعيت جغرافيايي خليج فارس که در ادامه درياهاي آزاد(درياي عمان ) قرار دارد و تقريبا در محدوده باريکي قرار گرفته است نسبت به ساير اکوسيستم هاي آبي (نظير دريا ها واقيانوس ) از جريانات آبي- دريايي بسيار محدودي برخوردار بوده ، لذا هنگام آلودگي با غلظت زياد، دچار مشکلات جدي مي شود چرا که پراکندگي و حذف فيزيکي ترکيبات بسيار محدود انجام گرفته و لکه هاي با غلظت بالا در سواحل جمع شده و باعث مرگ آبزيان و ايجاد مشکلات عديده در دراز مدت مي شود. در مجموع ، آنچه مي توان در باره اقليم خليج فارس گفت ، اين است که خليج فارس دنباله درياي عمان در خشکي است . جريانات آبي متفاوت ، شوري منحصر به فرد، رطوبت نسبتا زياد در هواي منطقه باعث ايجاد محيطي متفاوت از ساير مناطق مشابه شده است . در کنار اين عوامل ، بايد به عمق آب نيز اشاره کرد. خليج فارس داراي اکوسيستم منحصر به فردي است و به همين جهت مکان خوبي براي زندگي بسياري از گونه هاي درياي را فراهم نموده است . اکوسيستم ويژه خليج فارس داراي زمينه هاي فرآوري خاصي است که همگي آنها ريشه در طبيعت دارند. در اين ميان ، نفت و بهره برداري از منابع نفتي مهمترين و در اين حال ويران ساز ترين اين زمينه ها به شمار مي آيند و همين امر زمينه هاي آلودگي را فراهم مي سازند که با توجه به طبيعت غني عنوان شده است (بهرام پور٤٧:١٣٧٧). بنابراين سوال اصلي مقاله اين گونه مي باشدکه چه گونه آلودگي محيط زيست خليج فارس مي تواند تهديدي باشد عليه کشورهاي هاي حوزه خليج فارس و اين تهديدات به چه شکلي ظاهر مي شود؟ فرضيه مقاله اين گونه مي باشد: از آنجا که محيط زيست و سرنوشت مشترک هه کشورهاي حوزه خليج فارس را رقم مي زند مجموعه آلودگي ها و تهديدات زيست محيطي مي تواند تهديدي عليه امنيت همه کشورهاي حوزه خليج فارس باشد. براي انجام پژوهش حاضر از روش کيفي از نوع کتابخانه اي استفاده شده است . بدين صورت که ابتدا داده هاي لازم از منابع نوشتاري و الکترونيکي استخراج و سپس مورد تبيين قرار گرفته است .
ويژگي ها و جنبه هاي تهديد زاي محيط زيست :
ويژگي مهم مسائل زيست محيطي محدود نشدن آنها از سوي دو عنصر زمان و مکان است .در حالي که جنگها به عنوان مهمترين حوادثي که امنيت جوامع بشري را به مخاطره مي اندازند، تنها چندسال به طول مي کشند و جنگ سرد که بيشترين تاثيرات امنيتي را بر کشورهاي جهان تحميل نمود، تنها نزديک به نيم قرن به طول انجاميد و يا حوادث و وقايع اجتماعي، اقتصادي و ... مدت کوتاهي در اوج تاثيرگذاري بر جوامع بشري بوده و پس از مدتي به حالت تعادل بازميگردند، تغييرات اقليمي موجب ايجاد جهاني بيثبات مي شوند که گاه قرنها به طول خواهند کشيد. اين نظر که تغييرات جاري مي تواند براي بيش از هزار سال تغييرات زمين را تحت تاثير قرار دهد، جدي است . گرمايش ناشي از تاثير انسان بر طبيعت و بالا آمدن سطح دريا براي قرنها ادامه خواهد يافت ، حتي اگر غلظت گازهاي گلخانهاي تثبيت شود با توجه به زمان مورد نياز براي انتقال گرما به اعماق در اقيانوس ، انبساط حرارتي براي چند قرن ادامه مي يابد. اين تغييرات از نظر مکاني نيز محدوديت پذير نيستند و در بخش هاي اقتصادي و زيست محيطي مناسبات وابستگي کمتري به فاصله مکاني دارند زيرا هنگامي که در يک اثر دومينويي تغييرات اقليمي از طريق نيروهاي طبيعي يا بشري به سرتاسر مرزهاي ملي گسترش يابد، ارتباطات جغرافيايي يا اقتصادي آنها با يک بازنده ميتواند زنجيرهاي از واکنش متقابل را شروع کند. وجوه و ابعاد تهديدات امنيتي محيط زيست داراي گستردگي و پراکنش خاصي هستند به گونه اي که در نگاه اول چندان مرتبط به هم نمي رسند ليکن در بررسي دقيق تر ارتباط وثيق و نزديکي بين آنها مشاهده مي شود(لطفي و همکاران ،١٣٩٠: ١٣٧).
مهمترين منابع دريايي خليج فارس
يکي از منابع مهم و در عين حال ناشناخته ترين منابع خليج فارس ، جلبکها هستند. جلبکها از جمله منابع اصلي غذايي و دارويي محسوب شده و به عنوان يک جانشين مناسب براي بسياري از مواد غذاي متعارف به شمار مي روند. به طور کلي، جلبکهاي خليج فارس ، در سه گروه سبز، قهوه اي و قرمز، منبعي غني از مواد طبيعي با فعاليت هاي بيولوژيکي جالب به حساب مي آيند. اين گياهان ، بسته به ميزان تابش نور و عمق آب ، تقريبا در تمام نقاط خليج فارس پراکنده اند. با توجه به معضل تهيه مواد غذايي براي نسل هاي فعلي و نسلهاي آينده ، «کشتاب ورزي» با استفاده از جلبک مي تواند بسياري از نيازهاي غذايي را مرتفع سازد. اهميت اين موضوع ، آن زمان مشخص مي شود که بدانيم در دو هزار کيلومتر ساحل در جنوب کشور، مناطق متعددي براي «گشتاب ورزي » وجود دارد(بهرام پور،٤٤ص ). از ديگر موارد قابل اشاره مي توان به صدفهاي خليج فارس نيز اشاره کرد. اهميت صدفها بيشتر در توليد مرواريد است . مرواريد خليج فارس ، مرواريدي درخشان و گرانبهاست و تا مدت ها پيش ، صيد صدف و تهيه مرواريد، پيشه اصلي مردمان کويت وشيخ نشينهاي جنوب بوده است ، اما با پيدايش مرواريد مصنوعي و نيز کشف ذخاير عظيم نفت ، توجه به مرواريد در درجه چندم اهميت قرار گرفت . يکي از مشکلات ناشي از آلودگيهاي نفتي خليج فارس را بايد در نابودي ذخاير صدفهاي مراواريد ساز دانست . خليج فارس ، مکان مناسبي براي زندگي پستانداران دريايي است . از جمله اين پستاندارن مي توان به نهنگهاي پالوده خوار (بي دندان ) و نهنگهاي قاتل اشاره نمود. در کنار آن ، گاوهاي درياي نيز در اين خليج زندگي مي کنند. برابر يک بررسي به عمل آمده ، نزديک به ١٠٠گونه نهنگ و يک گونه گاو دريايي در منطقه خليج فارس و درياي عمان زندگي مي کنند(همان ،٤٥).
جادارد در اين قسمت ، به بخش ديگري از اکوسيستم خليج فارس ، يعني موجودات دريايي خوراکي اشاره کنيم .
از جمله اين موجودات ، مي توان از لا بستر ها و ميگو ها ياد کرد؛ انواعي از سخت پوستان آبزي که به دليل گوشت لذيذ، پروتئين زياد و چربي کم ، از ارزش ويژه اي برخوردارند. چون اين حيوان با ارزش به خاطر صادرات ، به طور بي رويه صيد شده ، نسل آن در آبهاي جنوبي ايران رو به انقراض نهاده است . از آنجايي که لابستر داراي وضعيت مشخص شرعي-حلال بودن يا حرام بودن گوشت آن نيست ، لذا اين محصول صرفا به خارج از کشور صادر مي شود (بهرام پور،٤٧ص ) از سوي ديگر، ميگوهاي خليج فارس نيز به دلايل خاص غذايي، از جمله ميزان پروتئين بالاي آن ، از ارقام محصولات مصرفي به حساب مي آيند. هرچند که اين موجود براي بسياري از مردم ايران ناشناخته است . فراواني ميگو در خليج فارس به حدي است که حتي صيادان محلي نيز مي توانند آنها را در اعماق ٣تا ٥ متري با وسايل ساده سيد کنند. اهميت ميگو در خليج فارس مانند اهميت خاويار در درياي خزر است . در آبهاي خليج فارس ودريايي عمان ، ١٥ گونه ميگو وجود دارند که ١٢ گونه آن در آبهاي ايران شناسايي شده اند. از اين ميان از ٤ گونه ميگوي ببري، ميگوي موزي، ميگوي سفيد، بيشترين مقدار در منطقه صيد مي شوند.
آبهاي خليج و درياي عمان از ذخاير عظيم ماهي برخوردارند و اين محيط آبي از نظر تنوع و دارا بودن ذخيره پروتئيني از غني ترين ذخاير کشور به شمار مي رود. تعداد گونه ها و زير گونه ماهيان اين منطقه را گاه تا ٤٥٠ نوع ذکر کرده اند، اما براساس گزارشي که به سفارش سازمان خواربار وکشاورزي جهاني(FAO) تهيه شده است ، در خليج فارس دقيقا ٣٣٠ گونه ماهي، متعلق به ١٠٥ تيره وجود دارند که ٨٨تيره آنها در سواحل شمالي خليج فارس زندگي مي کند. در مورد صيد ماهي در خليج فارس ، زمينه هاي گوناگوني براي همکاري کشور هاي ساحلي وجود دارد که عبارتند از: بررسي منابع صيد، پرورش ماهي، شيوه هاي انبار داري، کنسروسازي، بازار يابي، سرمايه گذاري مشترک در خصوص ماهي گيري و صنايع تبديلي، مبادله اطلاعات در مورد پروژه هاي تحقيقاتي مربوط به شيلات ، پرورش نيروي متخصص و تحصيل کرده در زمينه شيلات ، و ايجاد يک موسسه پژوهش هاي دريايي و ساحلي، اقيانوس شناسي، زمين شناسي، توسعه ماهيگيري، تجهيزات صيد، انتشار اطلاعات ، تهيه و تصويب برخي قوانين و مقررات براي حفاظت از منابع صيد مطالعاتي انجام دهد (جعفري ولداني، ١٧٧). ضرورت کنترل صيد ماهيان دريا نيز کاملا ضروري به نظر مي رسد، زيرا اين آبزيان نه تنها به دليل افزايش بهره برداري بدون در نظر گرفتن ارزيابي ذخاير و ميزان توليد تحت فشار هستند بلکه زيستگاههاي طبيعي آنها هم تحت تاثير پيامد هاي توسعه تخريب گشته و بروز آلودگي ها، سرمايه اين آبزيان را با خطر مواجه ساخته است . حتي تکثير و پرورش برخي از ماهيان اقتصادي مانند ماهيان خاوياري تاکنون نتوانسته است روند روبه کاهش جمعيت اين آبزيان را بهبود بخشد(همان ،١٤١). خليج فارس مانند اهميت خاويار در درياي خزر است . در آبهاي خليج فارس و درياي عمان ، ١٥ گونه ميگو وجود دارند که ١٢گونه آن در آبهاي ايران شناسايي شده اند. از اين ميان از ٤ گونه ميگوي ببري، ميگوي خنجري و ميگوي سفيد، بيشترين مقدار در منطقه سيد مي شوند. خليج فارس ، مکان خوبي براي پرورش گياهان بومي است . غالب اين گياهان ، در جزاير خليج فارس پراکنده اند. از جمله اين گياهان مي توان به نخل ، کهور، کنار، موز، انبه ، و... اشاره کرد. يکي از جلوه هاي زيباي طبيعت خليج فارس جنگلهاي حراست که مساحتي در حدود ٦ هزار هکتار را اشغال کرده اند. درختان حرا با قطر ٣٠ سانتيمتر و ارتفاع ٤ متر از ميان آبهاي خليج سربر آورده اند و جازبه گردشگري منطقه ، به اين خاطر بيشتر شده است . جنگل هاي حرا محل خوبي براي زيست پرندگان مهاجر دريايي است . از شگفتيهاي اين درختان ، توان آنها در تبديل آب شور دريا به آب شيرين است (بهرام پور٤٧ص ). در مجموع ، آنچه مي توان در باره اقليم خليج فارس گفت ، اين است که خليج فارس دنباله درياي عمان در خشکي است . جريانات آبي متفاوت ، شوري منحصر به فرد، رطوبت نسبتا زياد در هواي منطقه باعث ايجاد محيطي متفاوت از ساير مناطق مشابه شده است . در کنار اين عوامل ، بايد به عمق آب نيز اشاره کرد. خليج فارس داراي اکوسيستم منحصر به فردي است و به همين جهت مکان خوبي براي زندگي بسياري از گونه هاي درياي را فراهم نموده است . اکوسيستم ويژه خليج فارس داراي زمينه هاي فرآوري خاصي است که همگي آنها ريشه در طبيعت دارند. در اين ميان ، نفت و بهره برداري از منابع نفتي مهمترين در اين حال ويران ساز ترين اين زمينه ها به شمار مي آيند و همين امر زمينه هاي آلودگي را فراهم مي سازند که با توجه به طبيعت غني عنوان شده است .
امنيت زيست محيطي خليج فارس
باري بوزان معتقد است که "امنيت زيست محيطي ناظر است بر حفظ محيط محلي جهاني به عنوان سيستم پشتيباني ضروري که تمامي حيات بشري بدان متکي است و همه دولت ها نسبت به تهديدات نظامي و زيست محيطي آسيب پذيرند و همه در معرض تهديدات اقتصادي قرار دارند و بسياري از آن ها از فقدان امنيت سياسي و اجتماعي به طور جدي رنج مي برند(لطفي و جمعي از نويسندگان ،١٣٩٠: ٨). از طرف ديگر محيط زيست و مسائل مربوط به آن به طور فزاينده اي به فکر منافع عمومي و مردم مي باشد. و در اين راستا آنچه که امروزه افزايش يافته است اصطلاح شهروند زيست محيطي و پايداري زيست محيطي و اجتماعي مي باشد، که نشان دهنده اثر فعاليت هاي انسان بر محيط و تاثير فرآيندهاي محيط بر مردم مي باشد. اين مسئله نيز مستلزم مفهوم مسئوليت اجتماعي به دو محيط زنده و محيط غير زنده همراه با يک فلسفه مصرف کننده معقول مي باشد. با توجه به تاثير متقابل محيط و مردم بر يکديگر و درک مستقيم مشکلات زيست محيطي، آگاهي افراد از از فرآيندهاي گسترده زيست محيطي افزايش مي يابد. جالب توجه است که درک مردم از مسائل زيست محيطي بر سنت و فرهنگ ملي آنان و انتقال اين سنت ها به نسل هاي آينده ، تاثير گذار است . بنابراين اين تحولات زيست محيطي و تغييرات آن نه تنها به طور مستقيم بر افراد و محيط زيست ، بلکه بر محيط اجتماعي و محيط فرهنگي اطراف آن همراه است . در اين ميان بايد توجه داشت که براي سازگاري افراد با محيط زيست ، مشارکت و ابتکار از سوي دولت هاي ملي نياز است . در اين ميان آنتوني گيدنز، يکي از برجسته ترين انديشمندان علوم اجتماعي تاکيد مي کند که محيط زيست با حقوق و مسئوليت افراد در بهبود رفاه جامعه مرتبط است . بنابراين در بحث از مسائل زيست محيطي از جمله گرم شدن کره زمين ، نه تنها عوامل فيزيکي بلکه تحولات زيست محيطي و فرهنگي نيز يک تهديد محسوب مي شود ( Reire،٢٠٠٨: ٤).
از نظر بوزان بخش زيست محيطي امنيت ملي دو دستور کار دارد:
الف - دستور کار سياسي که در اصل دستور کار حکومتي و بين حکومتي بوده و از روند تصميم گيري عمومي و« خط مشي هاي همگاني درباره نحوه برخورد با نگراني هاي زيست محيطي تشکيل يافته و بيانگر ميزان سياسي و امنيتي شدن بخش محيط زيست است . اين دستور کار ناظر بر سه حوزه است ١)آگاهي مردم و دولت از موضوعات مطرح در دستور کار علمي ٢) قبول مسئوليت سياسي براي برخورد با اين موضوعات ٣) مسائل مطرح شده درزمينه مديريت سياسي مانند مشکلات همکاري بين المللي، شکل گيري رژيم ها و نهادهاي بين المللي و....
ب - دستور کار علمي که در قالب فعاليت هاي غيرحکومتي و علمي تبلور يافته و شامل فهرستي از مسائل زيست محيطي است که بطور بالقوه يا بالفعل تکامل تمد نهاي موجود را با مشکل مواجه مي سازد و شالوده حرکت هاي امنيتي کننده را مي سازد.
در بخش زيست محيطي غلبه با سطح سيستمي است . زيرا در نتيجه وجود نوعي جامعه معرفتي بين المللي زيست محيطي که کارش تنظيم و امنيتي کردن دستور کار زيست محيطي است بيشتر حرک تهاي امنيتي کننده در اين سطح صورت مي گيرد. اما اين جامعه معرفتي، قدرت سياسي محدودي داشته و عامل تعيين کننده براي امنيت زيست محيطي اين است که آيا دولت ها، بازيگران بزرگ اقتصادي و جوامع محلي دستور کار علمي را مي پذيرند .يعني حتي زماني که نوعي نگراني جهاني وجود دارد درباره موضوعيت و اهميت سياسي اين نگراني در سطح محلي تصميم گيري مي شود(لطفي و جمعي از نويسندگان ، ١٣٩٠: ٩).
همکاري ها در زمينه امنيت زيست محيطي بيشتر منطقه اي هستند بنابرين همکاري کشورهاي حوزه خليج فارس موثر مي تواند موثر تر باشد زيرا:
- رويکرد منطقه اي در محيط زيست خليج فارس کارآمدتر از رويکرد جهاني مي تواند باشد.
- به دليل متفاوت بودن نقشه هاي هر يک از موضوعات زيست محيطي با يکديگر، يک کاسه کردن خرده سيستم هاي منطقه اي جهاني دشوارتر است .
- در تحليل مسائل زيست محيطي، اغلب علت ها و معلول ها به مناطق مختلف و بازيگران گوناگون باز مي گردند. بازيگراني که به محيط زيست خليج فارس صدمه مي زنند اغلب همان کساني نيستند که متحمل زيان مي شوند. بنا بر آنچه که گفته شد امنيت محيط زيست خليج فارس سرنوشت مشترک بازيگران را تهديد مي کند، که اين مي تواند عاملي براي همکاري درسطح منطقه ي خليج فارس باشد.
اهميت ويژه منطقه خاورميانه در امنيت و اقتصاد جهاني و نقش و جايگاه فوق استراتژيک خليج فارس در تامين و انتقال بخش عظيمي از انرژي مورد نياز جهان ، اين آبراهه استراتژيک به عنوان سرمايه و منبع مشترک کشورهاي پيراموني را در معرض تهديدها و آسيبهاي فزاينده اي قرار داده است . که امنيت زيست محيطي اين منطقه را با چالش هاي زيادي روبر کرده است (بازياري زاده ،١٣٩٠: ١) پژهشگران حوزه سياست و روابط بين الملل با تکيه بر جنبه هاي مختلف مفهوم امنيت معاني گوناگوني از آن ارائه کرده اند. امنيت در معناي محدود و کلاسيک ، رهايي نسبي از جنگ و در معناي گسترده ، رهايي نسبي از هر گونه تهديد زيان بخش و تخريب کننده است . به اعتقاد ليبرال ها، امنيت ملي توانايي مقابله با تهديد ها، حفظ تماميت ارضي و رژيمهاي حاکم است و هر موضوعي که بر اين توانايي به طور مستقيم يا غير مستقيم تاثير گذار باشد، تهديد محسوب مي شود. به زعم نظريه پردازان ليبرال ، هرگاه اين قبيل آسيب ها و تهديد ها مرزهاي کشورها را درنوردد و يا بيش از يک دولت را به خود مشغول کند، آنگاه به يک معضل منطقه اي و بين المللي تبديل شده است (بني اسدزاده ،١٣٨٨: ٤). بنابراين محيط زيست خليج فارس امروزه تهديدي عليه همه کشور ها محسوب مي شود اين جا فقط يک دولت نيست که تهديد مي شود بلکه امنيت منطقه در خطر است . از آنجاي که معناي کلاسيک امنيت ، مورد چالش جدي قرار گرفته است . بسياري از نوشته ها تلاش مي کنند معناي متعارف مفهوم امنيت را به نوعي توسعه دهند تا موضاعاتي مانند امور اقتصادي، منابع و حتي عوامل زيست بومي را در برگيرد(همان ،٣) آثار مخرب محيط زيست را مي توان اين گونه بر شمرد: صيد بي رويه ، تخريب جنگلها، بحران آب ، فرسايش زمين ، بيابان زايي خاک، تخريب زيستگاه ، و از دست رفتن تنوع زيستي(www.nanzan-u.ac.jp). محيط خليج فارس که محيطي است که مورد استفاده براي کار، زندگي شخصي، سرگرمي ها...قرار ميگيرد، از نظامي متشکل از اشياء متحد و پديده هاي طبيعي ، اقليم ، خاک، پوشش گياهي و حيوانات بسيار بوده و در وحدت کامل عمل مي نمايند. اتحاد اين عناصر بدين گونه توجيه مي شود که : تمامي تغييرات حاصله در يک ترکيب به زودي بر روي ساير ترکيب ها اثر گذارده و تغييراتي را به وجود مي آورد(محلاتي،١٧). بنابراين ميتوان چنين نتيجه گرفت که امنيت زيست محيطي ناظر بر حفظ و نگهداري محيط محلي، منطقه اي و جهاني از هرگونه آسيب است . اين امنيت در دنياي کنوني به عنوان نظام پشتيباني کننده يکپارچه و همبسته عمل مي کند و حيات بشري به گونه اي انکار ناپذير بدان متکي است . بر اين اساس آسيب هايي از قبيل گرم شدن کره زمين ، انتشار گاز هاي