بخشی از مقاله
چکیده
عنصر حروف در طی تاریخ طراحی گرافیک به عنوان ابزار و شیوه ی بیان در کنار دیگر عناصر تصویری مورد توجه قرار گرفت است. در روند تحولات حروف نگاری در تاریخ طراحی گرافیک اغلب طراحان حروف نگار در جست و جوی یافتن مفاهیم مختلف حروف به عنوان ابزاری تصویری برخورد نموده و تحت عنوان "حروفنگاری" با ویژگیهای جدید و خاستگاه خاص آن عنوان گردید است. دشوارترین بخش هنر حروف نگاری، ایجاد فضایی تصویری به وسیلهی حروف و کلمات است که بتواند مخاطب را به روح اصلی موضوع اثر نزدیک کند. هنرمند در آثار حروف نگاری خود میکوشد با شناخت ملاک های زیبایی شناسی فرم حروف و کلمات و کاربردی بودن آنها در فضای اثرش به سمت آنچه مخاطب را راضی می کند حرکت نماید و گاهی به عنوان یک معلم فراتر از انتظارات ظاهر شده و موجب تقویت سواد بصری آنان گردد.
در جستار پیش رو در پیآنیم که به شناسایی قابلیتهای حروفنگاری در مد و لباس ایرانی پرداخته و همچنین با بررسی کارهای انجام شده در این حوزه بر روی لباسهای موجود در بازار به ساختار متفاوتی از کاربرد حروف بر روی لباس با توجه به قابلیتهای ایرانی بودن آن دست یابیم. با توجه به اینکه لباس میتواند به عنوان پوستری سیار در جامعه محسوب شود، حروف نگاری قادر خواهد بود مضامین اسلامی ایرانی را - با توجه به سلایق ایرانیان - به بخش عمدهای از اجتماع انتقال دهد.
کلمات کلیدی :گرافیک - دست نوشته - حروف نگاری - تایپوگرافی - کالیگرافی - مد لباس
مقدمه:
نوشتن تبیین بصری گفتار است نمادها، سمبلها، تصاویر یا حروف به روی صفحه نوشته یا رسم میشود که همه تبیین گفتار یا حتی اندیشههای ناگفته انسان هستند. سخن گفتن محدودیت بیان در زمان و حافظه را در بر دارد و در تمام زمانها و مکانها قابل انتقال نیست. نوشتار را در زمانی "خوشنویسی" مینامند که هم اثر زیبایی را داشته و هم واسطهی ارتباطی باشد. خوشنویسی در حقیقت بخشی مهم از هنر اسلامی است که شکل و خواستهای متفاوتی را در بر میگیرد.[1] در دوران معاصر با توجه به پیشرفت تکنولوژی بخشی از میراث خوشنویسی خواسته و ناخواسته بدست هنر گرافیک افتاد و با عنوان حروفنگاری پا به عرصه ظهور نهاد. با رواج "تایپوگرافی" که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد، برخی آن را با خوشنویسی و طراحیحروف هم مسیر میدانند.
درحالی که "خوشنویسی" هدف دیگری دارد، بر خلاف مسولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا به بیننده و خواننده القا شود. اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی، از اهداف مهم بصری تعیین کرده اند، برای رسیدن به این امر مهم آنان از اقداماتی مانند؛ تغییر شکل در حروف ، اغراق در حروف و ساده سازی حروف و...... بهره میبرند تا بتوانند زیبایی، قدرت آرایه و روح تبلیغگرایی آن را بالا ببرند .زیبایی پیش از اینکه ادبیاتی باشد در ذات خود مجهز به راه و روشی است که میتواند چشم را نوازش کند. در واقع هنر مجهز به پردازش و ایجاد فکر، عاطفه و پیام در وجود انسانی است. چند سالی است که ما در حوزه پوشاک شاهد حضور خط نوشتهها بر روی لباس هستیم.
اینکه لباس جای شعارنویسی نیست، در نگاه اول درست است در گام بعدی چاشنیهای ادبی را نیز میتوانیم به عنصر لباس اضافه کنیم. ما در سرزمین شعر و شاعری زندگی میکنیم و گنجی از شعرهای مختلف داریم که بالطبع میتواند در این بخش مورد استفاده قرار گیرد اما وقتی ادبیات وارد کار میشود محتوای بصری کمتر بکار گرفته میشود. در واقع تلاش برای خوانایی سبب میشود پردازشهای گرافیک فرم، کاهش پیدا کند اما لازم است هر دو این وجه را در نظر گرفت و روی آن کار کرد. در نگاه به بخش اول شاهد حضور قطعههای ادبی خواهیم بود و چه خوب که ذائقه ادبی را در این روزگار بتوانیم نوازش دهیم.
مهمترین نکته در حوزه لباس کاربردی بودن آن است. اما این کاربردی بودن درکنار هنری بودن طرحها مفهوم مییابد. زمانی که به عنوان یک طراح سعی میکنیم اثری را ارائه دهیم اصل اول کاربردی بودن آن مطرح است و در کنار آن اینکه اثر تا چه حد قابلیت ارتباط برقرار کردن با مخاطبین را از لحاظ اعتقادی داراست. به طور حتم برای اینکه مساله هنر را با لباس درآمیزیم نیازمند پژوهشهای درست و فرهنگسازی هستیم. متاسفانه به ندرت میتوان در ایران لباسی را دید که متناسب با دیدگاههای فرهنگی و ارزشی ما در کشور باشد و این نشان دهنده کمبود در این حوزه است.در این پژوهش سعی شده تا به جایگاه حروفنگاری در مد و لباس ایرانیان امروزی بپردازیم و این که آنچه امروزه بر روی لباسهای ایرانی شاهد آنیم تایپوگرافی، خوشنویسی یا دست نوشته است.
تایپوگرافی و خوشنویسی
تایپوگرافی مانند بسیاری از هنر های دیگر محصو لی وارداتی است که اولین بار سالها پیش از آن که حتی واژه آن به کشور ما برسد در غرب ابداع گردید و در طراحی بسیاری از محصولات گرافیکی از جمله پوستر بکار برده شد. حال برای اینکه طراحان ما بتوانند از این شیوه درآثار خود بهره جویند نیاز است به تعریف صحیحی از تایپوگرافی دست یابند و پایه و اصول آن را بشناسند سپس راههای ایرانی کردن آن را بیاموزند.[2]در عرصه طراحی گرافیک معاصر جهان، بویژه ایران تایپوگرافی یکی از جذاب ترین، پرکاربرد ترین و بحث برانگیزترین واژگان بوده که استعداد طرح شدن یافته است.
امروزه تایپوگرافی به غلط با خوشنویسی، خط نقاشی، دست نوشته یکی انگاشته شده و دارای تفاسیر و برداشت های نادرست و غیر علمی گشته است ،در صورتی که تایپوگرافی دارای اصول و کاربرد های مشخص و تعریف شده ای است.خوشنویسی یا " کالیگرافی" نوعی از هنرهای بصری است. درخوشنویسی زیبایی در اولویت است، برای رسیدن به این زیبایی با توجه به انواع خوشنویسی، قواعد و قوانین مشخصی تعریف گردیده که خوشنویسی را در چهارچوب یک نظام قانونمند در جهت رسیدن به یک کمال هدایت مینماید که این زیبایی، جزئی از کمال است. به عنوان مثال طول" الف" در نستعلیق - به عنوان نوعی از خوشنویسی - سه نقطه و ضخامت آن به اندازه 1/3 همان قلمی است که مینویسیم.
اما تایپوگرافی از مقوله خوشنویسی، بدین شکل جدا بوده و طراحی و ترکیب حروف چاپی را در بر میگیرد. در تایپوگرافی خوانا بودن مهم است زیرا در زمینهای استفاده میشود که اطلاع رسانی وجه بارز آن است .تایپوگرافی از دو جز" تایپ" و" گرافی" تشکیل شده و به روشنی نگاشتن و آرایش با حروف چاپی را معنی میدهد. در واقع تایپوگرافی دو بخش دارد یک بخش حرفهای آن که شامل طراحی تایپ فیس و دیگری که اصلیتر بوده مربوط به جنبه کاربردی و مصرفی آن است که شامل آرایش و ترکیب تایپ در صفحه و بار گرافیکی آن در زمینههای گوناگون می باشد.[3]بنابراین در آثار گرافیکی، تصاویر و حروف بار پیام رسانی اثر را بر عهده دارند. در بسیاری از موارد، پیام نوشتاری با استفاده از حروف و متن به شکلی ارائه میشود که القای فرم و تصویر را در اثر مینماید.
البته در مورد تعریف تایپوگرافی اختلاف نظر وجود دارد اما ما در اینجا بر نظر اکثریت اکتفا کردهایم بنابراین تایپوگرافی را میتوان اینگونه تعریف نمود: تایپوگرافی یا خط نگاری، اثر گرافیکی است که حروف و کلمات، ساختار اصلی آن را تشکیل میدهند و درواقع کم و کیف ترکیب بندی اثر به اعتبار نوشتار و یا حروف شکل میگیرد. امروز طراح گرافیک میکوشد تا با طراحی یا انتخاب علائم بصری و مجموعه تصاویر، رنگ و نوشتار و درکنار هم قرار دادن آنها، اثری خلق کند تا پیام مشخصی را به مخاطبین خویش منتقل سازد. تایپوگرافی در گذشته شامل آن دسته از آثار نوشتاری میشد که با فرایند چاپ و تکثیر به صورت تک رنگ حاصل و تقریباً در همین حدود خلاصه میشد. اما امروز این واژه ابعاد وسیعتری به خود گرفته و شامل آثاری میشود که با استفاده از خط و یا خط و تصویر بارعایت اصول زیبا شناسی، اثری واحدی را ایجاد کند که بیانگر اطلاعات و یا پیامی باشد. طراحان در آثار خود با بزرگ نمایی، فشردگی و چیدن حروف در کنار هم، و گاهی تنها با دخل و تصرف در فیزیک حروف، ارتباط عمیقی با موضوع به وجود می آورند.[4]
تاریخچه حروف نگاری
خط به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای هنر در دوران اسلامی جایگاه والایی داشته و بر روی پارچهها نیز کاربرد داشته است. با توجه به پژوهشهایی که در مورد خط و پارچه در ایران صورت گرفته مشخص میشود که خط در پارچه علاوه بر کاربرد مفهومی و زیبایی شناسانه به لحاظ گرافیکی نیز در ترکیب بندی از جایگاه مهمی در کنار نقش برخوردار بوده است.با مطالعهی پیشینهی کارکرد خط در طراحی پارچه ایران با پارچهی" طراز" رو به رو میشویم. در گذشته در ایران طراز به کتابت و خطی گفته میشد که نساجان بر پارچه مینگاریدن و به سبب همین حاشیهی کتیبهای، پارچهی آن به "طراز" معروف است.
در ایران این خط نوشتهها برروی پارچه در دوران امویان و عباسیان آن چنان از نظر سیاسی قدرت و رواج می یابد که مانند ضرب سکه محسوب شده و این خود گواه آن است که این نوشتار بر روی پارچه را ما در گذشته ی تاریخ خود نیز شاهد بودهایم که شهرت جهانی می یابد. "طراز" تا آن جا شهرهی عالم میشود که در دورهای حتی برای لباس "پاپ" نیز از پارچه ی طرازی که تجار به اروپا می بردند استفاده می شد و جالب آن که در حاشیه ی این طراز شعایر اسلامی و آیات قرآنی طراز بافی شده بود. در پارچهی از ساده ترین نوع چاپ تک رنگ روی پارچهی ساده تا پارچههای پر نقش و زر بفت که نقطهی مشترک همه وجود عنصر خط به صورت مجموعهی کلمات ممتد در طول پارچه بوده که در کنار کار کرد معنایی و مفهومی خود از غنای تصویری نابی برخوردار بوده است.[5]
گذشت زمان و پی بردن به ویژگیهای بصری نوشته، خوشنویسی را در مسیر خود به سمت هنری مدرن سوق داده است چنانچه نقاشان نیز از این ویژگی بی بهره نمانده و چنانچه شاهد هستیم در نقاشی کوبیسم از نوشتار به صورت عبارتی معنیدار یا بدون معنی به عنوان یک روش و ابداع هنری در کنار شکست سطوح و تغییر زاویه دید استفاده شده است. [6]زمانیکه در ابتدای قرن بیستم، هنرمند نقاش برای معرفی یک محصول، حروف را در کنار تصویر قرار میدهد، در حقیقت به بعد زیبایی، اطلاعات و برقراری ارتباط نیز میافزاید که برقراری ارتباط رسالت اصلی »رسانه« است. [7] اما چیزی که در این میان اهمیت دارد این است که حروف به مانند تصویر ارزش خود را بالا نگه میدارد و به اندازه تصویر اثرگذاری خود را حفظ مینماید.
چه هنگامی که تصور میشد با تصویر بهعنوان یک زبان مشترک جهانی میتوان ارتباط بین فرهنگها و زبانهای مختلف را برقرار نمود.با بهوجود آمدن تکنولوژی چاپ، حروف ارزش خود را نمایان ساخت. البته چاپ به مانند بسیاری از اثرگذاریهای تکنولوژی برروی هنرها، تاثیری عمیق و شگرف در هنر گرافیک و طراحی حروف میگذارد. این اثرگذاری به حدی است که شاخهای در گرافیک خط به نام » تایپوگرافی« به وجود میآورد و در اینجاست که تایپ و حروف از تصویر پیشی میگیرد و این زمانی است که با مقولههای عمیق فرهنگی و مفاهیم اجتماعی بیشتر سروکار پیدا میکنیم.
کم کم تایپوگرافی نیز به تبلیغات شهری و سایر کاربردهای تبلیغات راه پیدا میکند و با گذشت زمان مورد استقبال مخاطبان و علیالخصوص هنرمند طراح قرار میگیرد. [8]
جایگاه حروف نگاری در ایران معاصر
متأسفانه تاکنون تایپوگرافی درایران معاصر به دلیل عدم شناخت طراحان گرافیک از ویژگیها و چند و چون خط فارسی و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنویسی و یا تمایل به شیوههاو ملاکهای زیبایی شناسی و نوع نگارش در تایپوگرافی غرب دچار مشکلات فراوانی بوده و می باشد. بررسی و تجزیه و تحلیل آثار موفق و ماندگار، بیانگر این است که هدف از تایپوگرافی، ارسال هرچه مؤثرتر پیام، برقراری ارتباط لازم، ایجاد تفهیم و تفاهم نفوذ بیشتر نسبت به نوشتار عادی بوده است. بعد از گذشت سالیان، هنوز هم این اهداف کم و بیش در کار تایپوگرافی وجود دارد.تایپوگرافی ایرانی از مهمترین وجوه تمایز گرافیک ایران است؛ به خاطر اینکه رسمالخط ما نسبت به رسمالخطی که در کشور های غربی استفاده میشود متفاوت است.
این نوع کار برای بیننده و بهخصوص طراحان گرافیک بینالمللی جذاب جلوه می کند. البته این در مورد خط چینی هم صدق میکند. جوانان و گرافیستهای ایرانی هم این روزها به شدت علاقه دارند این سبک از هنر را یاد بگیرند.دو ملاحظه ی ریشه ای نشانگر تفاوت اصلی و منحصر به فرد تایپوگرافی فارسی نسبت به زبانهای دیگری که از این الفبا استفاده می کننداست اول- به کار گرفتن بیشتر یکمترِا بعضی از مفردات، آواها، و نقطهگذاری یا مکثهای های خاص در کلمات و زبان فارسی.دوم-برداشت ها و اَشکال فرهنگی از قبیل: ادبیات فارسی و نوع بیان های تصویری در هنر ایرانی.ملاحظات دیگری از نوع ویژگی های جغرافی ای طبیعی و نیز جغرافیای انسانی یا شرایط مردم شناسانه ایرانیان نیز می تواند در شکل گیری سبک های تایپوگرافی فارسی تا حدی تاثیر گذار بوده باشد.در ایران تایپوگرافی در بخش فرم توسعه بیشتری انجام شده و به نحوی فرم تعریف شده است.
مشکل در این است که این رویکرد مطلقا" کمکی به تایپوگرافی در ایران نمی کند، بلکه به آن لطمه نیز می زند. در ایران بار معنایی اثر گرافیک بسیار مهجور مانده است. یکی از عوامل مهم این معضل، نداشتن فونت ها کافی، طراحی مناسب و توجه به اصول زیبایی شناسی است.دلیل آنکه فونت ماده اصلی تایپوگرافی است پس به فونت ها ی بیشتری در جهت غنای تایپوگرافی نیاز است. هنگامی که فونت مناسب وجود نداشته باشد، چاره ای بجز استفاده از دست نویس یا انتخاب همان فونت های نامناسب نیست. پس طراحی فونت باید یکی از دغدغه های طراحان باشد. گرافیک ایران پویاست اما از یکی از ابزارهای اولیه یعنی فونت محروم است. اعراب نیز از این حیث همانند ما هستند.در عین حال در ایران به علت نبود یک تعریف مشخص از تایپوگرافی و گنگ بودن معنی آن، بیشتر به طراحی پوستر از نوع فرهنگی آن توجه می شود. [9]
ابزار و زمینه های مورد توجه حروف نگاری
چهار عامل یا ابزار اصلی در قلم های عربی و فارسی، کمبود و محدودیتی خاص به طراحی تایپو گرافی آن ها تحمیل کرده است، که مهمترین آن به این قرار است: ناکافی بودن قلم های مناسبی که به طور خاص برای منظورها و کاربردهای مختلف طراحی شده باشند. کمبود شدید سبک ها و خانواده ی کامل از یک قلم.نا مناسب بودن ابزار و اجزای فاصله گذاری بین حروف در یک کلمه، جمله و سطر. حال آنکه این اجزا برای قلمهای لاتینکه غالباً دارای طراحی بسیار مناسب و خوبی هستند. نا مناسب بودن شیوه ی کشیده گذاری بین حروف متصل در کلمات، خط کشیده برای تراز کردن سطر در حروف چینی و فارسی مفید است ولی برای زبان عربی بسیار ضروری است.
در طراحی تایپو گرافی و در اندازه های بزرگ مثل تیتر نویسی و عموم اطلاع رسانی ها نیز، محدودیت های زیادی در انتخاب قلم برای طراحان وجود دارد ، که بیشتر به علت ترسیم باز طراحی ها ی نا مناسب از یک قلم است. این موضوع تقرباًی یک عارضه شناخته شده در تمام کشورهایی است که از قلم های پایه عربی استفاده می کنند. بنابر این کارهای بنیادین و عقب افتاده زی ادی برای طراحان تایپوگرافی که در این مناطق جهان زندگی می کنند، هنوز به جامانده است.
برخوردهای خاص طراحان ایرانی به حروف نگاری
طراحان گرافیک ایرانی که انگیزه های قوی برای ایجاد طرح های بدیع داشتند، پس از روبرو شدن با کمبودها و محدودیت های قلم های فارسی بیشتر توان حرفه ای و شور و شوق خود را متوجه بخش تایپو گرافی نمایشی و تیتر نویسی کردند. نظیر آثار بسیار بدیعی که روی جلد کتابها، بسته بندیها و پوسترها ملاحظه می کنیم، هر چند تعداد قابل توجهی از آن ها آمیخته ایست ازخطاطی وتایپوگرافی...