بخشی از مقاله
چکیده
امروزه توسعه خوشههای صنعتی نقش محوری و بارزی در سیاست های اقتصادی و صنعتی بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ایفا می نماید. اگر رویکردهای گذشته تمرکز بیشتری بر اقتصاد کلان داشته اند، اینک کسب و کار کوچک و خرد، احساس مسئولیت نسبت به افزایش قابلیت رقابت این واحد ها، بهبود ارتباطات شبکه ای، تاکید بر حمایت های غیر مستقیم، ترکیب رقابت و همکاری بمنظور تقویت یادگیری و نوآوری، ارتقاء سطح همکاری واحد های کوچک و بزرگ و تقویت مثلث همکاری خوشه ها، دولت و دانشگاه مورد تاکید و توجه بیشتری قرار می گیرد.در این مطالعه بر اساس روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانهای، ابتدا مفهوم خوشههای صنعتی مورد بحث قرار گرفته و سپس ویژگیهای مربوط به آن دسته بندی گردیده و بر مبنای ویژگیهای مذکور،نقش این تجمعات در توسعه مناطق مورد واکاوی قرار گرفته است.
نتایج حاصل نشان میدهد که اولا شناسایی خوشههای صنعتی بر مبنای ویژگیهای این تجمعات بایستی به ویژگیهای کالبدی شامل تمرکز جغرافیایی صنایع،تقسیم کار فزاینده و وجود نیروی کار متخصص، وجود فناوری و نهادهای عینی تامین کننده خدمات پشتیبان خوشه و وجود تاسیسات زیربنایی و ویژگیهای فعالیتی شامل پوندهای اقتصادی، پیوندهای فناوری و پیوندهای نهادی توجه نمود و ثانیا خوشههای صنعتی دارای اثرات مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بر مناطق بوده و از طرفی با کارآفرینی بسزایی همسرا بوده و می توانند با ایجاد صرفه های مختلف اقتصادی و خلق اید ههای نو منجر به ایجاد مزیتهای رقابتی در روند جهانی شدن گردند و از طرفی دیگر باعث شکلگیری و ارتقای دستهای از نهادهای اجتماعی و روابط مابین آنها در درون مناطق دربرگیرنده شده و بدین ترتیب زمینه را برای تقویت سرمایه اجتماعی و ارتقای جامعه مدنی فراهم آورند.
مقدمه
صنایع کوچک نشان دهنده بخش برجستهای از اقتصاد هر کشور میباشد. این بخش پایه و اساس لازم جهت توسعه اقتصادی را فراهم نموده و مبنای اقتصاد را محکم مینماید. این صنایع فرصتهای اشتغال را در کشور فراهم نموده و نهایتا باعث افزایش درآمد ملی کشور می گردند. به همین دلیل، تقریبا در کلیه کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، دولتها در سیاستها و برنامه های توسعه خود در صدد ارتقاء صنایع کوچک هستند.[2]
از استراتژیهای قابل قبول در امر توسعه صنعتی که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته بوده، روی آوردن به سیاست کوچک سازی صنایع و اتکا به عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط - SME - کشوراست. اهمیتی که صنایع کوچک در توسعه اقتصادی کشورها دارند، توجه روز افزون سیاستگذاران را در جوامع مختلف به دنبال داشته است.اصولاً در بیشتر کشورهای توسعهیافته جهان، اتخاذ سیاستهای مربوط به حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط به منظور کاهش فقر و ایجاد اشتغال، از مهمترین اولویتهای توسعه دولتها محسوب میشود .
میزان موفقیت دولتها در فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت بخش خصوصی که بخش اعظم آنها در چارچوب بنگاههای کوچک و متوسط فعالیت میکنند و در واقع ستون فقرات صنعت بیشتر کشورها را تشکیل میدهند، از عوامل تعیین کننده عملکرد بخش صنعت محسوب میشوند. با ایجاد ارتباطی مناسب بین صنایع بزرگ و مدرن با تکنولوژیهای پیچیده و سرمایهگذاریهای بالا و صنایعکوچک با تکنولوژیهای ساده و سرمایهگذاریهای پایین میتوان شاهد توسعه پایدار در زمینه توسعه صنعت ملی بود. صنایع کوچک و متوسط اسکلتبندی بخش خصوصی را تشکیل داده و در حدود 90 درصد بنگاههای اقتصادی جهان را شامل میشوند. تأثیرات شرکتهای کوچک و متوسط در رونق اقتصادی کشورها را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
-1 نقش موثر در ایجاد اشتغال مولد
-2 سهم عمده در تامین منابع مالی کشورها
-3 حافظان ساختار نظامبندی شده ظرفیتهای تولید
ویژگیهای بالقوه فوق سبب گردید به بنگاههای کوچک و متوسط مرتبط و هماهنگ، نه واحدهای منفک و مجزا از هم توجه ویژ های مبذول گردد. الگوی توزیع ارزش افزوده در ایران مبین این است که سهم صنایع بسیار کوچک و بزرگ بیش ازصنایع کوچک و متوسط است. در حالیکه در کشورهای پیشرفته الگوی توزیعی متعادلی از سهم ارزش افزوده مشاهده می-شود. [1] خوشهها برای افزایش توان رقابتپذیری، بهبود قابلیت تولید و رشد، به صنایع کوچک و متوسط اهمیت میدهند. خوشه-های متشکل از صنایع کوچک و متوسط با دسترسی بهتر به مهارتها، خدمات مشترک، زیر ساختهای فیزیکی و علمی، شبکهسازی، بازاریابی، نظامهای تولیدی، نوآوری و منابع مالی همکار اعم از حوزه دولتی وخصوصی امکان ورود به بازار رقابتی را دارند. عوامل اصلی این دسترسی عبارتند از:
.1 بهبود قابلیت تولید
2. تسریع در نوآوری
3. امکان ایجاد مشاغل نوین
حداقل اثرات توسعه صنایع کوچک و متوسط، جذب سرمایه ها و اشتغالزایی است. صنایع کوچک و متوسط در خوشههایی که به طور کارآمد سازماندهی شدهاند، ثابت کردهاند که به شکل ویژهای خلاقاند و قادر به رقابت موفقیت آمیز در سطح اقتصاد جهانی هستند.[5] مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بحران اقتصادی دهه ی 1970 ناشی از ناکامی و شکست بنگاه های تولیدی و شرکتهای بزرگ صنعتی بوده است.
بعد از این بحران رشد و توسعه صنایع کوچک مورد توجه اکثر صاحب نظران و مدیران صنعتی کشورهای پیشرفته قرار گرفت. رشد و توسعه بدون طراحی و اجرای استراتژی مناسب مقدور نیست. یکی از مهمترین استراتژی های توسعه صنایع مخصوصا صنایع کوچک، ایجاد خوشه های صنعتی است. تجربیات کشورهایی مانند ایالات متحده، ایتالیا، هند، ژاپن و ... بیانگر موفقیت این رویکرد در توسعه صنعتی است . در ایران نیز با توجه به تعداد قابل توجه بنگاه های تولیدی کوچک در گرایشهای مختلف تولیدی، راه اندازی خوشه های صنعتی ، استراتژی قابل تاملی است. خوشه صنعتی مدلی است برای سازماندهی صنایع کوچک و متوسط تا ضمن حفظ مزیت های خود مانند تنوع در محصول و انعطاف پذیری از مزیت های تولید انبوه نیز بهره مند شوند.
مفهوم خوشههای صنعتی
ایده خوشه و مفهوم و واژه آن از مفاهیم نو در ادبیات اقتصاد منطقهای و صنعتی به شمار میآید. خوشههای صنعتیعموماً به عنوان گروهی از بنگاههای تجاری و سازمانهای غیر تجاری تعریف میشوند و عنصر کلیدی برای اعضای گروه رقابتی عمل کردن آنها است. آنچه خوشهها را یکپارچه میسازد روابط متقابل بنگاههای عضو است. ابعاد فضا و زمان نیز از مهمترین عوامل مؤثر بر سیاستگذاری خوشهها هستند که تصمیم در مورد تشکیل و ایجاد و گسترش خوشهها تحت تأثیر قرار می-دهند. واقعیت آن است که پشتوانه نظری پدیده خوشه شدن یا تجمیع را اولین بار در نظریات آلفرد مارشال میتوان یافت. او برای اولین با در سال1890 در کتاب خود به نام کلیات اقتصاد هستهی اصلی بحثهای خوشههای صنعتی و تجمیع را که همان تمرکز مکانی است ، بیان نموده است .
[7] اما از دهه1970 بحران اقتصادی سبب تغییر رویکرد از تولید انبوه با بنیان-های تولیدی انعطافناپذیر به سمت بیرونی کردن فرایند تولید و ارتباط از طریق قراردادهای فرعی با بنگاههای کوچک انعطافپذیر و تخصص یافته شده است و تولید انعطافپذیر باعث تاکید بر خوشههای صنعتی شد به عبارتی تا قبل از دهه 1970 تجمع صنعتی تنها بر روابط عرضه کنندگان و مشتریان و خدمات دهندگان وابسته بود ولی بعد از دهه 1970 نیاز به تولید انعطافپذیر سبب شد که به شبکههای اطلاعاتی و همکاری ، شبکههای فرهنگی و اجتماعی و روابط متقابل در بازارهای محلی و روابط غیر رسمی نیز وابسته شود و از دهه 1990 که کلید رشد اقتصادی را دانش و فرایندهای اصلی آن در این راستا که یادگیری است مورد توجه قرارگرفته است و در این ارتباط تجمع صنعتی و رقابتپذیری برحسب دانش و یادگیری جمع مطرح شد و به دنبال آن تاکید زیادی بر دانش ضمنی برای نوآوری شد.
همهی این امور زمانی اتفاق خواهد افتاد که ارتباط متقابل زیاد باشد لذا نقش بااهمیتی برای تمرکز مکانی برای ایجاد نوآوری در نظر گرفته شد. پورتر نیز در تحلیل خوشههای صنعتی بیان داشته که خوشههای صنعتی از طریق تقاضای پیچیده و وسیع محلی ، صنایع مرتبط و پشتیبان ، شرایط عوامل و منابع و شرایط رقابتی همراه با افزایش بهره وری پیشرفت میکنند.[7] با توجه به همهی این موارد نکات اصلی در تعاریف خوشه ها که توسط افراد بیان شده است شامل موارد زیر میباشد:
-1»تمرکز در یک منطقه جغرافیایی ،
-2 وجود ارتباط درون بنگاهی و درون صنعتی بین بنگاههای عضو ،
-3در طول هم قرار گرفتن بنگاهها در