بخشی از مقاله
چکیده :
خوشه ها یک گروه نزدیک از نظر جغرافیایی از شرکت های به هم مرتبط و موسسات مربوط در یک زمینه خاص هستند که به طور بالقوه ای به علت مزیت های یک جا بودن نظیر شبکه ها، دانش خارجی، تغییر پذیری سرمایه انسانی و غیره بهره ورتر از دیگر شرکت ها هستند. امروزه توسعه از طریق خوشه ها نقش محوری و بارزی در سیاستهای اقتصادی و صنعتی کشورهای توسعه یافته ایفا می نماید. تراکم جغرافیایی می تواند به طور بالقوه ای به شرکت های کوچک در غلبه بر محدودیت های مربوط به اندازه و افزایش توسعه تکنولوژی و ارتقاء توانایی های خود برای رقابت در بازارهای محلی و جهانی کمک کند. نزدیکی جغرافیایی همچنین امکاناتی را برای شرکت های محلی و بین شرکت ها و از طریق موسسات محلی ایجاد می کند.گرایش به خوشه بندی صنعتی در انتهای قرن بیستم نقطه عطف برنامه های توسعه صنعتی و فناوری در بیشتر کشورهای جهان بود.
امکان بهره برداری از بازده های ناشی از مقیاس و تجمع و نیز بازده های ناشی از اقدامات جمعی، شرایط بوجود آمدن مزیت رقابتی و موفقیت در رشد اقتصادی و توسعه صادراتی را در فضای بین المللی بوجود آورد. خوشه سازی صنعتی امروزه تقریبا در کلیه کشورهای جهان دنبال می گردد . در ایران نیز گرایش به بحث خوشه های صنعتی در محافل علمی و تصمیم گیری و نیز برنامه های توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر تلاش می کند با معرفی مناسب تر خوشه های صنعتی و توانمندی های آنها در کسب مزیت رقابتی و توان صادراتی، زمینه شناخت بهتر این خوشه ها را فراهم آورد. روش مطالعه تحلیل بنیادی به همراه یک موردکاوی از خوشه های صنعتی در نساجی چین بوده و مهمترین یافته این مطالعه تکیه بر خوشه های صنعتی به عنوان راهکاری موثر در ایجاد فضای رقابت پذیری بین المللی و افزایش توان صادراتی است.
واژگان کلیدی : خوشه صنعتی، ایجاد رقابت، توسعه صادرات، افزایش بهره وری، سیاست صنعتی
-1مقدمه :
در اواخر قرن بیستم چندین تجربه موفق توسعه صنعتی فرا روی کشورهای در حال توسعه و دیر صنعتی شده قرار گرفته بود. در یک چارچوب کلی می توان الگوهای توسعه صنعتی کشور های توسعه یافته و کشور های تازه صنعتی شده دنیا را در چهار قالب زیر تقسیم بندی نمود:
·تشویق به شکلگیری بنگاههای غول پیکر
·همکاری نزدیک و نظام مند با شرکتهای بزرگ بینالمللی : در این روش با تکیه بر سرمایه خارجی و حضور چند ملیتیها راه ورود به بازارهای جهانی برای این کشورها هموار میگردد. تجربه مالزی و به ویژه سنگاپور چنین الگویی را نمایندگی می کند.
·ایجاد مجموعههایی از صنایع کوچک و متوسط - خوشهها - :این مجموعه با رویکرد افزایش کارایی جمعی و تقسیم کار امکان شکلگیری توان رقابتی را به مناطق میدهند. تجربه مناطق مرکزی ایتالیا، اسپانیا ، برزیل و تایوان و نیز چین تجربه-های شاخصی در این الگو است.
·تکیه بر اهرمهای اقتصاد کلان و فرعی دانستن سیاست صنعتی : این رویکرد، رویکرد کشورهای انگلوساکسون1 در سیاست صنعتی آنها محسوب میشود که حاکمیت اندیشه حفظ بنگاههای کارا را با اهرمهای اقتصادی دنبال میکنند.
الگوهای ترکیبی از مدلهای فوق نیز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته اجرا شده است. راهبرد خوشه های صنعتی به عنوان راهبردی موثر در شکل دهی توسعه صنعتی، بسته به شرایط داخلی اقتصادها، در بعضی کشورها الگویی موفق برای توانمند سازی صنعتی معرفی شده است . توانمندی در توسعه صنعتی رابطه ای دو سویه با توانمندی صادراتی دارد، از این روی الگوهایی از توسعه صنعتی که بتوانند به قابلیت های صنعتی کمک کنند به کسب توان صادراتی نیز کمک خواهند کرد.با این مقدمه در بخش بعد زمینههای نظری ایجاد خوشههای صنعتی به عنوان یک راهبرد توسعه فناوری و صنعتی منطقهای که مورد توجه بسیاری از سیاستگذاران کشورها بوده و همچنین به عنوان راهبردی مؤثر در کسب توان صادراتی از طریق بهبود توان رقابتی، پرداخته می شود. در پایان نیز نقش و جایگاه خوشه های نساجی و پوشاک در چین بررسی می شود.
-2نگرشی نو بر تحلیل رقابت پذیری با رهیافت خوشه ها :
در دهه شصت فرانسوا پرو با ارائه نظریات مربوط به قطب صنعتی و قطب توسعه ، تجمع های مکانی بخش صنعت را از دیدگاه نظری مورد مطالعه قرار داد . پس از آن آلبرت هیرشمن با نظریه پیوندهای صنعتی به مبحث توسعه پیوندهای پیشین و پسین پرداخت. مباحث کلیدی نیمه دوم قرن بیستم بیشتر متمایل به برنامه ریزی و سیاست گذاری مناطق اقتصادی و مخصوصاً مناطق صنعتی بود، در مباحث کلیدی اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 به عناوین نظری چون تخصص های انعطاف پذیر، نواحی و خوشه های صنعتی، زنجیره ارزشی کالا بر اساس تقسیم کار و نیز بخشهای ایجاد مزیت رقابتی و جایگاه خوشه ها در آن پرداخته شده است .
پس از دهه هشتاد و مخصوصاً در دهه نود رویکرد به برنامه ریزی منطقه ای و صنعتی پر رنگتر بود و عنایت خاصی به خوشه سازی و تحلیل های خوشه ای در راستای توسعه منطقه ای مبتنی بر قابلیت های فناورانه گردید. با وجود این، خوشه ها مدتها به صورت ناپیدا فعالیت میکردند و در گروههای همپوشانصنعتی و گروههای بزرگتر صنعتی پنهان بودهاند.در دهه نود پروفسور پورتر نوع دیگری از نگرش را در مورد تحلیل مسائل مربوط به مناطق مطرح نمود که در آن نحوه قرار گرفتن بنگاههای اقتصادی در طول و عرض یکدیگر و ارتباطات عمودی و افقی بین آنها در کنار نحوه تعامل با نهادهای ملی و محلی و تمامی عوامل درگیر در فرایند تولید به صورت یک کل به نام “خوشه” مورد بررسی قرار می گیرد. چارچوب تحلیل خوشه ای امکان جدیدی برای مطالعه اقتصادی مناطق به دست می دهد که در آن نقش و تأثیر هر یک از عناصر لازم در یک محیط اقتصادی به راحتی قابل درک و سیاستگذاری است .
خوشه صنعتی امروزه از واژه ها و مفاهیم نو در ادبیات اقتصاد منطقه ای و اقتصاد صنعتی به شمار می آید. مناطق پیشرفته ای از جهان همچون آریزونا، کالیفرنیا، فلوریدا، مینه سوتا، شهرها و مناطق اروپایی چون ایتالیای شمالی، آلمان جنوبی، بریتانیای کبیر و دانمارک، ژاپن و کشورهای در حال توسعه ای چون هندوستان و چین و نیز کشورهایی چون کره، تایوان و مالزی همگی توسعه خوشه های صنعتی را مبنای استراتژی های توسعه صنعتی در مناطق مختلف خود قرار داده اند. به نظر می رسد با استفاده از تحلیل های خوشه ای و مجموعه مشخصی از مفاهیم برنامه ریزی توسعه، بتوان سؤالات اساسی در حوزه مطالعات اقتصاد منطقه ای و صنعتی را پاسخ داد.
در میان مجموعه دانشهای مطالعات منطقه ای، دانش خوشه ها نوآوری جدیدی است که نوآوری های جدید بیشتری را نیز به دنبال داشته و خواهد داشت.در یک فهم عمومی ، تحلیلهای “ خوشه ای ” می توانند به صورت یک مجموعه از فعالیتها انگاشته شوند، که نظریات گرفته شده از رشته دانشهای جغرافیا، مدیریت، علوم اجتماعی و اقتصاد را در خدمت رشد اقتصادی منطقه قرار می دهند. تحلیلهای خوشه ای می توانند کمک شایانی به تجزیه و تحلیل رشد ثروت در اقتصاد منطقه ای داشته و با اشائه و ارائه معانی فکری مؤثر درباره وابستگی های بین بخشی و درون بخشی و ایجاد یک تصویر واحد از اقتصاد منطقه ای، امکان برقراری زمینه سیاستگذاری مؤثرتر را به وجود آورند. چارچوب تشکیل یک خوشه بر چند اصل مبتنی است:
1.اول وجود بنگاههای اقتصادی در عرض و طول یکدیگر
2.دوم وجود نهادهای ملی و محلی هماهنگ کننده و ارتباط دهنده
3.سوم وجود قوانین و مقررات تسهیل کننده ارتباط.
-3خوشه های صنعتی و عناصر تشکیل دهنده آن :
رویکرد جدیدی که امروزه در مباحث توسعه صنعتی و منطقه ای مطرح گردیده، از نظرات پرو و هیرشمن جامع تر است. در این رویکرد مناطق بسته به مزیت های طبیعی، انسانی، سازمانی و یا تشکیلاتی موجود می بایست توجه جدی به توسعه تعداد محدودی از خوشه ها داشته و ابعاد مختلف سازماندهی این خوشه ها را تسهیل کنند. در این صورت است که می توانند در بازارهای ملی و بین المللی موفق عمل کرده و بخشهای با ارزش تری از زنجیره ارزشی کالا های مرتبط را در اختیار بگیرند و قادر به اصلاح و نوسازی ساختارهای موجود در مقابل فراز و نشیبهای جهانی باشند. [2 ]