بخشی از مقاله

چکیده:

قسم یا سوگند، پنجمین دلیل اثبات دعاوی است که در قانون مدنی پیشبینی گردیده است. در بین دلایل به معنایاخصّتقدّم وتأخّر وجود دارد و ضعیفترین دلیل در بینادلّهی اثبات دعوا سوگند میباشد. حدیث شریف البیّنه» علیالمدّعی والیمین علی من انکر« که به قاعدهیبیّنه و یمین معروف میباشد ، مبنای شیوهی قضاوت اسلامی برای احقاقحقّمدّعی است در صورتی که دلیلی نداشته باشد. بنابراین در دعاوی کهمدّعی برای اثباتادّعای خویش دلیل ندارد، برای جلوگیری از تضییعحقّ او آخرین راه،تمسّک به قسم است. عملکرد این نوع دلیل فقط به منظور فصل خصومت بوده و قسم قاطع دعوا میباشد.

پژوهش حاضر میکوشد جایگاه قسم و ارزش آن را در میانادلّهی اثبات دعاوی موردمداقّه و امعان نظرقرار داده و به این سؤال پاسخ دهد که آیا در همهی منازعات و اختلافات میتوان از قسم استفاده کرد یا اینکه موردتمسّک به سوگند محدود است و استفادهی بلاجهت از آن موجب وهن قسم خواهد شد؟ و در نهایت به این نتیجه میرسد که قاعدهیبیّنه و یمین روش دادرسی اسلامی در دعاوی مدنی است و در دعاوی جزایی و کیفری که جنبهی حقالله محض دارد، به هیچ وجه به کار نمیرود. بنابراین در جرایم تعزیری و حدود نمیتوان از قسم استفاده نمود، لیکن در دیات و قصاص در حد نصوص وارد شده، استناد به قسم جایز میباشد و به استثناء موارد منصوص در قانون، امور کیفری با اتیان سوگند قابل اثبات نمیباشد.

کلید واژهها: قرآن، قسم،ادلّهی اثبات دعوا، قاعدهیبیّنه و یمین.1مقدمه

تَجْعَلُوا»ولااللهَعُرضلِأَیمانِکُمهًتبَرُّوانْتَتَّقُواتُصلِحُوابَیْنَالنّاسِواللهُسمیعٌعَلیمٌ - .« بقره، آیه » - .224 نام خدا را دستآویز سوگند خود مکنید تا آنکه با قسمهای راست و دروغ از حقوقی که مردم را بر شماست برائت جویید و خود را پرهیزکار نشان دهید و مصلح میان مردم شوید و بترسید که خدا راست و دروغ مردم را میشنود و نیک و بد خلق را میداند.« شکی نیست که سوگند نزد همه اقوام و ملتها، حتی مشرکین و کفار محترم بوده و هماکنون نیز قسم معتبر است و در دعاوی به عنوان یک دلیل برای اثباتادّعایمدّعی یا برای اثبات برائت و نفیاتّهام در جانبمدّعیعلیه مورد استفاده قرار میگیردالبتّه. قسم باید در جای مناسب خود قرار گیرد تا در قضاوت مؤثر باشد و گاهی برای تأکید، شهود را نیز قسم میدهند تا اطمینان خاطر پیدا شود. ملاحظه میشود که با سوگند اطمینان خاطر فراهم میشود و این نشانهای از این است که باید سوگند حامل واقعیت و حقیقتی باشد تا آرامش خاطر و اطمینان را به بار آورد.

انسان علاوه بر اعضا و جوارح ظاهری دارای ویژگیهای باطنی است که او را از سایر موجودات متمایز ساخته و بر همین اساس به یک سری اصول و عقاید پایبند است که بسیاری از تمایلات منفی در انسان با آنها کنترل میشود. انسانی کهمقیّد به آموزههای دینی و اخلاقی باشد،عملاً به حقوق دیگرانتعرّض نمینماید و همواره یک نیروی بازدارنده او را کنترل میکند و اگر از روی غفلتحقّی را تضییع نماید به محض اطلاع، آموزههای دینی و اخلاقی به وی حکم میکند در جهت ترمیم و جبران آن به نحو شایسته قیام نماید و به همین جهت قسم به عنوان دلیل اثباتادّعا از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. بنابراین، از ماده 1325 قانون مدنی به بعد و از مواد 270 تا 289 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و از مواد 239 تا 256 قانون مجازات اسلامی مبحث قسامه و ماده 178 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، قانونگذار به موضوع قسم پرداخته است.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در دو اصل 67 و 121 دستور اتیان سوگند داده است. اولی در مورد نمایندگان مجلس شورای اسلامی که در اولین جلسه رسمی مجلس، پس از افتتاح دوره نمایندگی طبق شرحی که در قانون مذکور منعکس است باید سوگند یاد کنند و دومی ریاست جمهوری است که قبل از شروع اشتغال به آن مقام و با تشریفات مخصوص در مجلس شورای اسلامی مطابق شرح ذکر شده در آن قانون، سوگند یاد خواهد کرد و همچنین اشتغال به مشاغلی مانند قضاوت و طبابت و وکالت در دادگستری و عضویت در بعضی از انجمنها یا شوراها که با تشریفات خاصی از جمله قسم انجام میپذیرد. همان طور که میدانیم، داشتن حق به تنهایی برایتمتّع آسان از موضوع حق کافی نیست؛ زیرا همواره کسانی هستند که به حقوق دیگرانتعرّض مینمایند و مانع از برخورداری صاحب حق از منافع موضوع حق میگردند. برای رفع مزاحمت این قبیل افراد، صاحب حق به ناچار از محکمه استمداد میطلبد و قاضی حین دادرسی اولین سؤالش ازمدّعی ارائه دلیل بر اثباتادّعا میباشد.

بنابراین هر مقدار، حق از دلایل اثباتی قویتری بهرهمند باشد به همان میزان از ارزش واقعی آن حکایت داردحقّ. بدون دلیل اثبات، به مثابه بیحقّی است. از قدیمالایام شاهد و قسم دو دلیلی بودهاند که پس از آغاز تمدن بشری با او به وجود آمده و همچنان با انسانها همراه هستند. قسم برگرفته از عقاید دینی و وجدان انسانی میباشد و جایگاهمقدّسی در بین انسانها دارد، لیکن متأسفانه به دلیل دور ماندن گروهی از معنویات، جایگاهمقدّس آن در نزد بعضی از قسمخورندگان کمرنگ شده و به راحتی سوگند ادا میشود، و حتی از قسم کذب نیز ابائی ندارند. از همین رو است که پیامبرمکرّم اسلام حضرت محمد - صلیالله علیه وآله وسلم - فرمودند: »أجرأکم علی قسمالجِد أجرأکم علیالنّار؛ - متقی هندی، ج11، ص 7، حکمت - 30/3904 هر کس از شما در قسم یاد کردنجدّیتر است، به جهنم نزدیکتر است.« و در روایتی امام صادق - علیهالسلام -

حقیقت قسم کذب را اینگونه بیان فرمودندمَنْ:» حلف علی یمین هُو یعلم أنه کاذب فقدبارزَ الله؛ - حر عاملی، ج 5، ص - 114کسی که قسم به دروغ بخورد در صورتی که میداند قسم به دروغ میخورد پس به حقیقت، با خدا اعلان جنگ کرده است.« بنابراین در بیان مسأله درصدد پاسخگویی به این سؤال هستیم که آیا در همه منازعات و اختلافات میشود از قسم استفاده کرد یا اینکه موردتمسّک به سوگند محدود است و استفاده بلاجهت از سوگند موجب وهن قسم خواهد شد؟ و در یک کلمه تجزیه و تحلیل واقعیاتمسلّم در زمینه نقش قسم در دعاوی و موارد کاربرد آن در قوانین مدنی چه اهمیتی دارد؟ لذا با توجه به جنبه مذهبی وتقدّس قسم و کاربردی بودن آن در محاکم، لزوم بررسی آن از نگاه فقهی و قانونی امری ضروری به نظر میرسد. بنابراین در مقاله حاضر نخست به جایگاه قسم در قرآن و در گام بعدی به حجیت قسم در اثبات مطلق دعاوی خواهیم پرداخت.

.2پیشینه بحث

قسم در ادیان قبل از اسلام به شیوههای مختلف پذیرفته شده، لیکن پس از طلوع دین اسلام قسم در بین اعراب صرف نظر از »مقسم به« آن وجود داشت که با توجه به حدیث شریف نبوی البیّنه» علیالمدّعی والیمین علیالمدّعیعلیه « قسم به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوی امضاء شد و از جمله قواعد فقهی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید