بخشی از مقاله

چکیده

بیّنه که جایگاهی ویژهای در نزد فقها دارد به دو معنی بکار میرود: بیّنه شخصی که همان شهادتاست و اصطلاحاً عبارت است از «خبر قطعی از حقی به نفع یکی از طرفین و به زیان دیگریو» بیّنه کتبی که سند نام داردعلیرغم. جایگاه مهم شهادت در نزد فقهاء بیّنه کتبی در نزد آنها ارزش چندانی نداشته و به آن روی خوشی نشان ندادهاند. شهادت رابطه مستقیمی با تقوی و ایمان اشخاص دارد. چه بسا شهادتهای غیر صادقانهای که شخص بی حقی را بر حقی غالب و ذی حقّی را از حقش منفک ساخته است.این دست نوشته به دنبال ان است تا با روش تحلیلی وتوصیفی وبا استفاده از اسنادی وکتابخانه نحوه دلالت شهادت براثبات ادعا را از منظر فقهای امیه بررسی کند.

مقدمه

با نگاهی فراگیر به تاریخ بشریّت میتوانردّ» پای ظلم، زیاده خواهی، ادعاهای بی اساس و غیرمستحق، تجاوز و درگیری را حتّی در آغازین صحنههای کتاب زندگانی او به نظاره نشست. ماجرایی که بین فرزندان حضرت آدم علیه السلام، قابیل و هابیل به وقوع پیوست و در همان روزهای نخست استقرار اقرار انسان بر کره خاکی اتفاق افتاد نمونهای بارز از مصادیق این ادعاست. آنجا که قابیل، ظالمانه کمر به قتل برادر بست و در اقدامی ناجوانمردانه او را از بین برد - . - 1

به تدریج جوامع انسانی توسعه یافت و از آن جا که انسانها موجوداتی مدنی بوده و در پی برخورداری از زندگی سالم و آرام در کنار یکدیگر بودند هر کجا که حکومت یا دولتی تشکیل می یافت یا حتی در جوامع کوچکی که خود جزئی از محدوده یک حکومت بودند قانونگذاران و متولیان اداره جوامع به فکر یافتن راه حلّی برای این مشکل افتادند و همواره بخشی از وقت و امکانات خود را به چاره جویی برای درمان این درد و پیشگیری از وقوع رفتارهای ظالمانه و طمع ورزانه اختصاص دادند تا یا اساساً از بروز این مشکل جلوگیری نمایند و یا لااقل از عواقب سوءِ چنین رفتارهایی بکاهند و در حد توان نیز در مسیر احقاق حق مظلومان ستمدیده گام بردارند. این مسأله بدون استثناء در تمام جوامع و حتی ادیان مورد توجه بوده و مسأله بر خورد با مجرمان و زیاده خواهان و دفاع از مظلومان واصطلاحاً دادرسی همواره مد نظر قرار داشته است.

شهادت

- 4 شهادت در اصطلاح قانون مدنی و حقوق موضوعه:

شهادت در اصطلاح حقوق عبارتست از اخبار شخصی از امری به نفع یکی از طرفین دعوا و بر زیان دیگری. یعنی اینکه شخص به نفع یکی از اصحاب دعوا و بر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری را مینماید. - - 6 شاهد در لغت و اصطلاح شاهد در لغت به معنی حاضر، اداء شهادت کننده و گواه است، و آن به این معناست که کسی یا امری یا واقعهای را به چشم خود دیده باشد و بر آن گواهی دهد.

- - 7 و در اصطلاح شاهد یا گواهی کسی است که وجود امری را به نفع یکی از متداعیین و زیان دیگری اعلام میدارد - - 8و به طور کلّی کسی که وقوع جرمی را مشاهده کرده یا شنیده و یا اطلاع خاصی درباره عمل ارتکابی داشته باشد و بخواهد در باره آن به مقامات صالح قضایی خبر بدهد گواه نامیده میشود. - - 9 صفات و شرائط شهود شهادت شهود هنگامی اماره بر واقع بوده و آثار قانونی بر آن مترتب است که صفات مذکور ذیل را دارا باشد:

- 1 بلوغ:یکی از شرائط شهادت بلوغ است پس شهادت کودک مادامیکه به سن بلوغ نرسیده باشد اجماعاً قبول نمیشود که این اجماع در کتاب مسالک از جمعی که از جمله ایشان شیخ فخرالدین است نقل اتفاق شده است بر عدم قبول شهادت کودکی که به سن ده سالگی نرسیده باشد. امّا در باب طفلی که به ده سالگی رسیده باشد در قبول شهادت چنین طفلی اختلاف باشدمی که قول اوّل عبارتست از اینکه شهادت چنین کودکی مطلقاً - چه در قتل و جراحت و چه در غیر آن - پذیرفته نمیشود.

و دلیل این قول پارهای از اخبار است، بعلاوه آنکه اموری که در شاهد معتبر است از جمله عدالت در کودک موجود نمیباشد، خصوصاً در امر قتل که نهایت احتیاط در آن لازم میباشد. - - 10 قول دوّم آنست که مطلقاً شهادت کودک ده ساله پذیرفته میشود که این قول به صورت »قیل« در عبارت فقهاء بیان شده و این قول متروک است بلکه گروهی اعتراف کردهاند که قائل این قول را نمیشناسیم اگر چه در نهایت به شیخ نسبت داده شده است ولی این وهمی بیش نیست. - - 11 قول سوّم آنست که قول کودکان ده ساله در شهادت جز در مورد قتل و جراحت پذیرفته نمیشود که این قول اشهر اقوال است.

- 2  اسلام : چنانچه گواه از اقلیتهای دینی باشد نمیتواندعلیه شخص مسلمان شهادت دهد و اگر مسلمانی یافت نشود که تحمّل شهادت نماید فقهاء شهادت ذمّی را در مورد وصیّت مسموع میدانند. - - 12 و محقق در شرائع الاسلام معتقد است که تا شاهد مسلمان مجهولالحال و فاسق وجود دارد نوبت به کافر ذمی نمی رسد. که این قول را شهید ثانی در شرح لمعه تضعیف کرده به اینکه آن اموری که اجماع بر آن است همانا پذیرفتن شهادت ذمّی عادل است در وقت نبودن مسلمان عادل، پس پذیرفتن شهادت مسلمان فاسق و مجهول النسب و مجهول الحال چون خارج از مورد اجماع است باید دانست که عدالت دو معنای مشهور دارد:

- 1 مقابل ظلم و جور است، و معنای شایع در عدالتی که در سلاطین و حکام استعمال میکنند، همین معنی است که مقصود این است که به هیچ وجه ستم و تعدی بر مردم نکند.

- 2 در مقابل فسق است و این معنی در مباحث ما مقصود است و از روایت و آیات هم چنین بر می آید و آن عبارت از حالت روحی ثابت و راسخی است که انسان را وادار بر ملازمت تقوی و مروت میکند.

- 5 ایمان: ایمان در اینجا به معنی اخص مراد است که عبارت باشد از اقرار به امامت ائمه اثنی عشرعلیهم السلام. - - 18 بنابر این شهادت غیر مؤمن پذیرفته نمیشود هر چند متصّف به اسلام باشد، نه بر علیه مومن نه بر علیه غیر مؤمن. - - 19

بنابر این شهادت کسی که دوازده امامی نباشد قبول نمیشود چه از فرقههای دیگر شیعه باشد - مثل زیدیه و واقفیّه یعنی هفت امامیها و قحطیه - و چه از اهل تسنّ باشد، و در صورتی که از اهل تسنّن باشد چه از آن فرقههایی باشد که محکوم به کفرند از نظر شیعه مثل ناصبیها و خوارج و چه محکوم به کفر نباشند مثل بقیّه اهل تسنّن - - 20 و فرقی نیست در این گروهها که اعتقادش را از روی تقلید از پدران و اجدادش گرفته باشد و یا خودش از روی دلیل - به اشتباه - آن مذهب را اختیار کرده باشد.

- - 21 ایمان به شناخت حاکم یا قیام بینه یا اقرار ثابت میشود. - - 22 لکن در مسالک این طور نوشته است که »مرجع هر سه به اقرار بر میگردد به خاطر این که ایمان امر قلبی است که شناخت نآ از معتقدش ممکن نیست الّا به اقرار...« و در آن این اشکال است که هر چند ایمان امر قلبی است لکن آثار و لوازمی دارد که شناختن آن به وسیله آن آثار و لوازم بدون اقرار هم ممکن است کما این که در بسیاری از مردم مشاهده میشود. - - 23 - 6 انتفای تهمت:اگر شاهدی نسبت به مدعی در مظانّ تهمت باشد شهادت او نسبت به آن فرد پذیرفته نمیشود و اسباب آنرا فقهاء چند چیز ذکر کردهاند:

- 1 جلب نفع: و آن اینکه شخص بوسیله گواهی دادن بخواهد برای خود جلب نفعی نموده و یا از خود دفع ضرری نماید. مانند: شهادت دادن شخص برای شریک خود در آنچه که با او شریک است و شهادت وصی در آنچه که جهت او وصیّت شده و شهادت طلبکار برای کسی که از تصرّف در مال خود محجور است و یا شهادت وارث بر موّرث خود و نظائر آنها. - - 24

- 2 تهمت بغضیه: شهادت فرزند به ضرر پدر قبول نمیشود بنا بر اقوای اقوال امّا به نفع پدر پذیرفته میشود. شهادت شخص برای تمامی اقارب پذیرفته میشود خواه به نفع اولاد و یا به ضررشان باشد، به نفع برادر یا به ضرر برادر باشد، به نفع یا ضرر مادر باشد و غیر آن، ولی در مساوی بودن جد پدری هر قدر که بالا رود، با پدر محل اشکال است و در شهادت فرقی بین مال و حق و مثل قصاص و حد نمیباشد. شهادت هر یک از شوهر و زن به نفع یا ضرر دیگری قبول میشود اگر چه که تنها باشند یعنی شهادت زن به تنهائی در آنچه که شهادت زنان بتنهائی صحیح است و شهادت مرد با قسم قبول میشود. - - 25

- 3 دشمنی یا عداوت: دشمنی مانع از شهادت میشود و آنچه که در دشمنی مانع از شهادت میشود دشمنی دنیوی است نه دشمنی دینی. پس بنابر این شهادت مسلمان بر علیه کافر پذیرفته میشود ولی دشمنی دنیوی مانع از قبول شهادت است خواه شامل فسق باشد یا نباشد. شهادت دشمن به ضرر دشمن قبول نمیشود امّا به نفع دشمن پذیرفته میشود و دشمنی چنین محقق میشود که دشمنی از بدی حال دشمنش خوشحال و از سرور او غمگین میشود و یا به یکدیگر تهمت زده باشند. - - 26

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید