بخشی از مقاله

چکیده

دولتها در یک محیط بین المللی قرار گرفتهاند که تغییرات در آن محیط میتواند بر سرنوشت آنها تاثیرگذار باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز مانند هر دولت دیگر، نمیتواند بی توجه به محیط بین المللی به حیات خود تداوم بخشد، جهانی شدن فرآیندی است که موجب تغییرات محیطی در سطح جهانی به شکل عظیم شده است و یکی از مهمترین پیامدهای آن در بخش فرهنگی هر کشور به صورت های مختلف بازتاب مییابد. فرهنگ ملی ایران نیز از این فرآیند متاثر گردیده است. نمونههایی از قبیل تقویت جریان سنت گریزی و در نتیجه اضمحلال تدریجی سنتهای بومی به نام تجدد خواهی و افزایش واگرایی و بی ثباتی در رفتارهای فردی و اجتماعی با دگرگونی سنتها از این تاثیرات است. در این راستا ما به بررسی تاثیر پذیری فرهنگ ملی از فرآیند جهانی شدن میپردازیم. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای معتبر انجام شده است تا به بررسی تاثیر پذیری فرهنگ ایرانیان از فرآیند جهانی شدن پرداخته شود. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که فرهنگ ایرانیان چه تاثیری از جهانی شدن گرفته است؟

کلیدواژگان: جهانی شدن، فرهنگ، جهانی شدن فرهنگ.

-1مقدمه

در طول سالهای اخیر و به همراه افزایش تنش ها و برخوردها در سطوح ملی و فراملی، موضوع جهانی شدن به اشکال متناقضی به طور دائم و با شدت و قدرت روز افزون مطرح میشود. طرح این موضوع از دو جانب کاملا متضاد در ستایش و یا محکوم کردن این پدیده عنوان شده است و تمایل بسیاری به این امر مشاهده میشود که دلیل عمده مشکلات کنونی در جهان را از یکسو در عدم اجرا و تحقق جهانی شدن در همه ابعاد آن و از سوی دیگر برعکس در شتاب بیش از اندازه در تحقق یافتن این پروژه بدانند . - تامیلنسون، . - 207 : 1381 این فرآیند در عرصه گستردهای از بحثهای امروزی از اقتصادی، سیاسی، حقوقی و حقوق بشر گرفته تا مناقشات مربوط به هویت و تفاوتهای فرهنگی و به اصطلاحی گریز ناپذیر تبدیل شده است.

- سعیدی، . - 127 : 1387 از طرفی آنتونی گیدنز جهانی شدن را یک رشته فرآیندهای پیچیده میداند و معتقد است که این فرآیند نهادهای جوامعی را که در آن زندگی میکنیم، دگرگون میسازد و فرهنگ در یک نگاه محصول عرصه عمل و فعالیت در حوزه عمومی جامعه بوده و با توجه به تغییرات پی در پی موضوعات و برقراری توازن و تنظیم مناسبات و روابط مرتبط با منافع افراد ضرورت تجزیه و تحلیل این مفهوم در عرصههای مختلف را فراهم میکند. با این توصیف، بررسی رابطه جهانی شدن و فرهنگ از موضوعات مهمی است که پژوهشگران و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و علوم اجتمایی  به بررسی ابعاد آن در حوزههای مختلف فرهنگی ، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... میپردازند.

-2سوال و فرضیه پژوهش

سوال: فرهنگ ایرانیان چه تاثیری از جهانی شدن گرفته است؟فرضیه: به نظر می رسد فرهنگ ایرانیان در حال نزدیکی به فرهنگهای مسلط در عرصه جهانی شدن میباشد.

-3روش پژوهش

این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای معتبر انجام شده است تا به بررسی فرهنگ ایرانیان در فرآیند جهانی شدن پرداخته شود.

-4مبانی نظری

-1-4جهانی شدن

جهانی شدن واژه رایج دهه 1990 است. جهانی شدن به عنوان روندی از دگرگونی، از مرز سیاست و اقتصاد فراتر میرود و علم، فرهنگ و سبک زندگی را در بر میگیرد. ازاین جهت جهانی شدن پدیده ای چند بعدی است که قابل تسری به اشکال گوناگون عمل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی فرهنگی، نظامی، فناوری و همچنین عرصههای عمل اجتماعی همچون زیست محیطی است. هیچگونه اتفاق نظری بین دانشمندان در مورد تعریف دقیق جهانی شدن یا تاثیر آن بر زندگی و رفتار جامعه وجود ندارد. و این امر موجب شده است تا در تبین این فرآیند، نظریههای مختلفی ارایه شود که با یکدیگر متفاوتند و در بسیاری از موارد کاملا در تضاد با یکدیگر قرار دارند - یوسفی، . - 93 :1390 در اینجا به چند تعریف از جهانی شدن اشاره می شود.

پرسونز: جوامع در فرآیند نوسازی همواره دگرگون میشوند و بخش پذیری ساختاری فزایندهای آنها را در بر میگیرد. اگر جوامع در راه دگرگونی مشترکی راه بسپرند، بهتر در یکدیگر آمیخته خواهند شد، این همان فرایند جهانی شدن است. گیپلن: فرآیند جهانی شدن را با فرآیند کالایی شدن، همگام می داند و کالایی شدن را پیامد ناگزیر سامانه سرمایهداری می پندارد - واترز، :1379 . - 29-13 هاروی: به فشردگی زمان و فضا باور دارد. فشردگی زمان- فضا عبارت است از کاهش زمان و کوچک شدن فضا. با آغاز فرایند فشردگی زمان و فضا نطفه فرآیند جهانی شدن هم بسته شد - گل محمدی، . - 46 :1381 گیدنز فرآیند جهانی شدن را دستاورد برهم خوردن نظم دیرینه فضا و زمان میداند. پیچیدگی و چند جانبه بودن جهانی شدن، در دیرینگی، تندی و فراگیر بودن آن نهفته است. بنابراین، جهانی شدن به اندازه نواندیشی پیشینه دارد - گیدنز، . - 36 :1384

رولن رابرتسون: جهانی شدن برداشتی است از فشردگی جهان و افزایش آگاهی از آن مانند یک کل. رابرتسون، فرآیند جهانی شدن را تابع منطقی، مستقل و ناگزیر میداند. این فرایند به واسطه برخورد و ستیز پیش میرود و به همین دلیل، از وابستگی دو سویه فزاینده جهانی سخن میگویند نه از همگون تر و یکپارچه تر شدن جهان - رابرتسون، . - 117 : 1380 رویکردها و رهیافتهای مختلف و متنوعی که تاکنون کوشیدهاند پدیده جهانی شدن را در یک قالب نظری عام و فراگیر، قابل درک و فهم کنند، هنوز از ارایه یک تفسیر و تبیین منطقی و واقع بینانه فاصله دارند. تنها چیزی که میتوان با اطمینان ادعا کرد وجود بحران عمیق ساخت شکنی در ابعاد و سطوح مختلف مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جهان است که آثار و ظواهر آن هر از گاهی در برخی مناطق متجلی میشوند.

بحران یک نشانه است و مانند تب در بدن یک بیمار، از وجود عارضه پنهانی و درونی خبر میدهد. تجویز هرگونه درمانی پیش از شناخت درد، ممکن است اوضاع را وخیمتر کند. اما ابزارهای معرفتی و نظری که امروزه ما در دست داریم آن چنان پراکنده، متنوع و گسترده است که کمک شایانی به تشخیص درد نمیکند. هر مکتب و نحله فکری از منظره خاص خود به موضوع مینگرد. بیشترین انتقاد به جهانی شدن و نظریه جهانی شدن از درون خود غرب که مدعی اصلی قضیه است بیرون آمده. ما نیز در این سوی جهان در این مورد مانند سایر عرصههای معرفتی، معمولا مصرف کننده آن هستیم - یوسفی، . - 93-94:1390
 
-2-4فرهنگ
واژه culture هرچند به معنای کشت و زرع و برداشت هم آمده است اما امروزه غالباً به معنای آموزش و پرورش شناخته میشود و دربرگیرنده مفاهیم و تعریفی است که از فرهنگ ارائه شدهاند و میشوند. واژه فارسی فرهنگ مرکب از 2 بخش فر به معنای بالا و هنگ به معنای کشیدن، کشش، سنگین و وقار در مجموع به معنای بالا کشیدن و بیرون کشیدن است و منظور از آن کشف استعدادها و لیاقتهای ذاتی در نهاد هر فرد جامعه است - حدادی، . - 4:1388 فرهنگ در فارسی معانی متنوعی دارد که از آن جمله میتوان به دانش، علم، هنر، ادب، بزرگی و آموزش و پروش اشاره کرد. واژه مرکب" با فرهنگ" به معنی اهل مطالعه، خوش مشرب و آشنا به ادب و اصول است. مفهوم فرهنگ نخستین بار توسط مردم شناس انگلیسی، ادوارد تایلور به کار رفت وی در کتاب معروف خود به نام فرهنگ ابتدایی به تعریف روشن رسمی و جامع فرهنگ پرداخت آن را در نخستین عبارت کتابش چنین تعریف کرد: فرهنگ یا تمدن مجموعه پیچیدهای است در برگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هر گونه توانایی دیگری که به وسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب شده است. وضع فرهنگ میان جوامع گوناگون بشری تا جایی که در اصول کلی قابل تحقیق باشد موضوع مناسبی برای بررسی قوانین اندیشه و کنش انسان است.

فرهنگ به تعبیر گسترده آن عبارت است از نظام مشترکی از باورها، ارزشها، رسمها، رفتارها و موضوعاتی که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهانشان و در رابطه با یکدیگر به کار میبرند و از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد این تعریف نه تنها الگوی رفتار بلکه الگوی اندیشه و مهارتها و فنون را در بر میگیرد که در ساخت مصنوعات به کار گرفته میشود. گیدنز میگوید فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالای مادی که تولید میکنند. فرهنگ تقریبا هر صورتی از رفتار را که اکتسابی و غیر غریزی است در بر میگیرد. در واقع آنچه جامعه میآفریند و به انسان وا میگذارد فرهنگ نام دارد. یونسکو در تعریفی این گونه اظهار میدارد: فرهنگ کلّیتی تام است از ویژگیهای مادّی فکری و احساسی که یک گروه اجتماعی را مشخص میکند. فرهنگ نه تنها ادبیات و هنر را در بر میگیرد بلکه شامل آیینهای زندگی، حقوق اساسی نوع بشر و نظامهای ارزشی سنتها و باورهاست - حدادی، . - 5:1388

داریوش آشوری یکی از جامعهشناسان داخلی معتقد است که فرهنگ چیزی جز همان فشرده تجربههای بشری در طول زمان نیست. او میگوید فرهنگ از راه تجربه و آموزش مستقیم و غیرمستقیم »جهانی« را به فرد بشری باز میرساند و او را در جهان ویژه خویش قرار میدهد و او در آن هویت بشری خویش را مییابد. تعریف شریعتی از فرهنگ: وی فرهنگ را مجموعه ساختهها و اندوختههای مادی و معنوی یک قوم یا نژاد یا ملیت خاص در طول تاریخ میداند. در نظر - متفکران عصر روشنگری - فرهنگ مجموعهای است از دانشهای انباشته شده و انتقال یافته به وسیله بشریت در طول تاریخ خود، مجموعهای که همچون یک کل تلقی میگردد - کوش، . - 15 :1381

عناصر اصلی فرهنگ را میتوان به این صورت نشان داد که در آن مولفههای مختلفی از دین، زبان، نهادهای اجتماعی و... مشخص شده است. با توجه به عناصر یاد شده در بالا میتوان گفت فرهنگی پایدار و قدرتمند است که از این عناصر به بهترین حالت ممکن بهرهگیری کند. به صورت کلی ما دو نوع فرهنگ داریم؛ یکی فرهنگ قدرتمند است که پایههای استواری دارد و در نتیجه باقی میماند و دیگری فرهنگی است که سست ناتوان است و از بین میرود. در این میان، آن فرهنگی میتواند باقی بماند که نیرومند باشد. دلیل نابودی برخی فرهنگها را باید در توجیه نشدن عقلانی و کاربردی آن فرهنگها دانست. اما مسأله این است که فرهنگهایی نیز وجود دارند که با آن که توجیه کاربردی دارند، اما در حال از بین رفتن هستند. چون ریشههای آنها بیرون کشیده نشده و نیرومندی آن بروز نیافته است.

-5یافته های پژوهش

-1-5فرهنگ ایرانی

فرهنگ ایرانی فرهنگی است که قرنها دانش و خرد و صنعت و آداب و رسوم را در خود گرد آورده است، و این نتیجه قرنها زندگی ساکنان این مرز و بوم در پدید آوردن آن است و آن را حراست کردند و متقابلا این فرهنگ نیز در فراز و نشیبهای تاریخ از مردم این سرزمین حمایت کرده است. این فرهنگ از دو مشخصه بارز فرهنگی برخوردار است که به آن هویتی ممتاز میدهد. این دو مشخصه، یکی هنر و ظرافت در لذت و دیگری سطح بالای هیجان در زندگی میباشد. فرهنگ ایرانی به شدت غنی است. در تولید لذت، هنر و شادی، و مملو از ظرافتهایی است که بسیاری از فرهنگهای حاکم بر کشورهای پیشرفته فاقد آن هستند - دانش پژوه، . - 73- 72 : 1381 عناصر اصلی این فرهنگ را به صورت کلی می توان در 6 زمینه اصلی بیان کرد:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید