بخشی از مقاله
چکیده
جهانی شدن از مفاهیمی است که آز ان تعابیر و تعاریف مختلفی ارائه گردیده و آراء و اندیشه های مختلفی توسط نظریه پردازان علوم اجتماعی، علوم سیاسی، روابط بین الملل و فرهنگ شناسان شکل گرفته است. هر کدام از صاحبنظران بر وجهی از فرایند جهانی شدن متمرکز شده اند و به زمینهها ، ابعاد، آثار و پیامدهای آن پرداخته اند. با این وجود اکثر آنها معتقدند؛ بر مفهوم بندی و تعریف این پدیده توافق وجود ندارد. چند وجهی بودن پدیده، فراگیر بودن آن، نو پا بودن نظریه پردازی در این حوزه را می توان بعنوان بخشی از دلایل آن مطرح نمود. دراین نوشتار تلاش گردیده دیدگاه ها و نظریه های کلی و راهبردی پیرامون جهانی شدن فرهنگ به عنوان یکی از ابعاد جهانی شدن بررسی گردد.
این اختلاف دیدگاهها باعث شده تا در حالی که گروهی از جوامع و افراد با نگاه کاملا مثبت به پدیده جهانی شدن می نگرند و آن را یک فرایند می دانند که در بردارنده فرصت های زیادی برای جوامع است گروه دیگری از افراد و جوامع این پدیده را یک امر منفی تلقی می کنند و آن را پروژه ای می دانند که از سوی صاحبان قدرت در جهان در جهت منافعشان طراحی شده است که طرفداران این دیدگاه در مقابله با جهانی شدن از جنبش مخالفان جهانی شدنکه طیف متنوعی از افراد و گروهها را درخود دارد حمایت می کنند.البته در بین این دو دیدگاه یک دیدگاه بینا بینی هم بر این باور است که جهانی شدن همچون هر پدید دیگری در ذات خود فرصت و چالش هایی دارد و کشورها و جوامع باید با شناخت دقیق آن از فرصتهای آن به نفع خویش سود جویند و از چالش های احتمالی آن بدور مانند.
واژه های کلیدی:جهانی شدن، فرهنگ، جهانی شدن فرهنگ، امنیت و تهدید
مقدمه
امنیت ملی کشورها تحت تأثیر متغیرهای بین المللی و منطقه ای که کانونهای بحران محسوب می شود همواره مورد تهدید قرار دارد هر چه بردامنه ی گسترش جهانی شدن و ابعاد آن افزوده می شود، نسبت به آن دسته از کشورهایی که آسیب پذیری بیشتری دارند این تهدیدات در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تشدید خواهد شد. بنابراین پدیده جهانی شدن به مثابه تهدیدی بر امنیت ملی کشورها قابل بررسی کارشناسی است. از سویی در بحث جهانی شدن با یک موضوع هم روبرو نیستیم بلکه با مجموعه موضوعات مشابهی مواجهیم که در کل به آنها جهانی شدن گفته می شود و ما به جای آنکه به اصل موضوع شناخت پیدا کنیم با موقعیتها و تأثیرات وارد بر آن آشنا می شویم و هر پژوهشگری از دریچه ای محدود به بررسی آن می پردازد. لذا به طور خلاصه می توان گفت ضعف عمده ای که سبب عدم کفایت تلاشهای نظری در این خصوص گشته همانا فراموشی »نسبیت« پدیده های اجتماعی در معنای کلان آن می باشد.
نتیجه آنکه تمایلات، خواسته ها، ضعفها و ناتوانیها به عنوان واقعیت جهانی شدن - سازی - ارائه و معرفی می شوند.همین ابهام و تضاد در آن علت جذابیت و کثرت استعمال این مفهوم می باشد. ابهام و تضادی که در مفاهیم منتج از دوران مدرن همواره وجود داشته است. علاوه بر این مفهوم جهانی شدن به لحاظ سطح تحلیل از چنان گستردگی برخوردار گشته که قابلیت تحلیلی آن را زیر سؤال می برد. در مجموع، گستردگی و بی حدی سطح تحلیل و بی توجهی به نسبیت مفاهیم علوم اجتماعی در برخی موارد، این مفهوم را در عین برخورداری از محتوا، تهی و پوچ می نمایاند آنچنانکه یک نوع عدم تشخص در بررسی موضوع به چشم می خورد و واقعیت جهانی شدن همچون توهم و خیال جلوه گر می شود.
این حالت نیز نشان دهنده ی خصیصه سیالیت این فرآیند بوده که باعث شده، موضوع دائما از زیر نگاه کالبد شکافانه ی محققان بگریزد و هر لحظه صورتی از خود را به نمایش بگذارد و مانع از ارائه یک نگاه جامع، دقیق و فراگیر شود. مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که یکی شدن جهان مورد پذیرش اکثریت پژوهشگران می باشد. جهانی شدن و جهانی سازی دو روی یک سکه، مفهومی نو برای فرآیندی کهن است. گرچه جهانی شدن از مفاهیم رایج در حوزه های مختلف است. اما تعریف دقیقی از آن وجود ندارد. در آثار گوناگون و پرشمار مربوط به فرهنگ، اقتصاد و سیاست در جهان معاصر، تعریف های متفاوت و گاهی متضاد از این فرایند عرضه می شود و نشانه های امیدوارکننده چندانی از دست یابی به اجماعی نسبی بر سر مفهوم بندی و تعریف آن به چشم نمیخورد. اختلاف موجود درتعاریف جهانی شدن از عوامل گوناگونی ریشه می گیرد که چند مورد از آنها را می توان نام برد.
مبانی نظری امنیت و امنیت ملی:
امنیت و امنیت ملی از جمله مفاهیمی هستند که پس از پیدایش دولتهای ملی رایج شده اند. استفاده از این واژه در ادبیات سیاسی همواره متداول بوده است اما منجر به تعریف مشخص نگردیده است. پس از جنگ جهانی دوم پژوهشگران علوم سیاسی به عنوان یک واژه کاربردی به مطالعه ی آن روی آوردند و در قالب نظریه های مختلف مسأله امنیت ملی را کارشناسی بررسی کردند. - - 1 بسیاری از پژوهشگران امنیت ملی را »توانایی یک کشور در حفظ ارزشهای فردی در برابر تهدیدهای خارجی« می دانند. به تعبیری امنیت ملی یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان می دهد از تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی و تأمین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بیگانگان گام بردارد.
حفاظت یک ملت در مقابل انواع تجاوزات خارجی، جاسوسی، عملیات شناسایی، خرابکاری و... - - 2 تعریف دیگری است که امنیت ملی شده است.امروزه مفهوم اصلی امنیت ملی برای بسیاری از کشورها حاکی از نیاز به حفظ استقلال و تمامیت ارضی، حفظ شیوه ی زندگی ملی و جلوگیری از مداخله بیگانه در امور داخلی کشور از طریق افزایش توان نظامی است. به هر حال پس از جنگ جهانی دوم تهدیدات گسترده ای که جهان را فرا گرفت مسأله امنیت ملی را به مخاطره انداخت خصوصا خلیج فارس که دائما مواجه با جنگهای فیزیکی و روانی قرار داشت و تلاش دولتها دائما در ایجاد طرح های امنیتی معطوف بود. اما هیچگاه نتوانسته اند امنیت را به ارمغان آورند. دخالت و رقابت دولتهای خارجی در جهت حفظ منافع و مطامع بین المللی خود موجب ناامنی و بی ثباتی گردید.
بروز ناامنیهای منطقه ای از دیدگاه کشورهای منطقه با توجه به برداشتهای متفاوت هر یک از مفهوم امنیت قابل تحلیل می باشد به طوری که امنیت هر یک از دولتهای منطقه ای می تواند با ناامنی دیگر کشورها تعریف شود و هر کشوری با تعریف خاص امنیت ملی خود با امکانات و منابع موجود در چارچوبی که از تعریف منطقه وارند، دفاع کنند.امنیت ملی با تمامیت ارضی رابطه مستقیم دارد و در نهایت به دفاع ملی منتهی می شود. استراتژی های دراز مدت اقتصادی، نظامی و سیاسی می تواند مرزهای امنیت ملی را تا حد مناطق نفوذ یک کشور وسعت بخشد و ظرفیتهای اقتصادی یک کشور که سرچشمه تمام قدرتهای اوست باضافه وضع نمادهای سیاسی و حقوقی کشور می تواند در تحکیم امنیت ملی بسیار مؤثر باشد از سویی به قولوالترلیپمن امنیت ملی در معنی عام کلمه همیشه همراه با قدرت نظامی خواهد بود. به طوری که بود و نبود امنیت وابسته به توانایی کشور در رفع و از بین بردن حمله نظامی است. - - 3
امنیت ملی و جهانی شدن فرهنگ
جهانی شدن در بعد فرهنگی برای ما که از گذشته ای با پشتوانه قوی تاریخی فرهنگی و نیز دین اسلام که مخاطب جهانی وارد یک فرصت است. اگر نمی توانیم به کالبدشکافی ساختارهای فرهنگی و یا تقویت عناصر مثبت فرهنگی دست بزنیم در راه رشد، تکامل و بروز هویت ایرانی که ترکیبی از تاریخ و مذهب است مانع ایجاد نکنیم تا این هویت را از حرکت متوقف کند. در آن صورت راه برای پذیرش فرهنگ های دیگر با تأثیر یکجانبه همواره خواهد شد. این مانع شدن همانا ساختن انسانهایی مسخ شده است که فقط پیروی می کنند. در مراحل بعدی می توان به »پروژه مصون سازی« و مواجهه تأثیرگذار پرداخت.
تجربه تاریخی به ما می آموزد که نباید وارد جنگ ایدئولوژیک با جهان و مخصوصا غرب گردید. چرا که غرب نیاز به یک دشمن ایدئولوژیک حتی تخیلی برای توجیه و ادامه پروژه سلطه خود نیاز دارد. چنانچه مفاهیمی نظیر شرق، غرب، جنگ تمدنها، نظم نوین جهانی، تروریزم، و شمال و جنوب و... در همین راستا قرار دارد که علاوه بر صرف وقت و هزینه بهره برداری ایدئولوژیک را نیز در پی دارد. همانطوریکه برخورد تمدنها باری نظم نوین آمریکایی و تداوم سروری امریکا ضروری می باشد. بنابراین نباید وارد این مفهوم سازی ها شده و بستر لازم را برای غرب فراهم سازیم. - 4 - در بعد داخلی، با توجه به امکانات انسانی، منابع زیرزمینی، موقعیت ژئوپلتیک و ارتباطی و تجربه های مختلف - انقلاب، جنگ، سازندگی - به تدوین برنامه های راهبردی بپردازیم.
و همه شرایط را برای تقویت و به حداکثر رساندن مشروعیت به کار گیریم که قوی ترین عامل در مقابل تهدیدات و نیز با انگیزه ترین مؤلفه برای رشد و توسعه در دنیای جدید می باشد. کشوری که دچار بحران مشروعیت نگردد هیچ بحرانی آن را تهدید نمی کند. در ادامه مشروعیت زایی، باید به نهادمندیهای سیاسی و اداری جهت تصمیم سازی و پاسخ به مطالبات و نیز توجه به هویت ملی و همگونی ملی و همگونی اجتماعی، انتخاب و جابجایی نخبگان کارامد و تقویت تواناییهای سیاسی و نظامی پرداخت. جهت فعالیت در جهانی که از سلطه ابرقدرتها و استعمارگارن تقریبا رها شده و به »جهانی شدن« شهرت یافت، سیاست خارجی دارای نقش به سزایی است. جمهوری اسلامی می تواند با تدوین اصول جدید، عوامل تأثیرگذار، نهادهای مسئول در تصمیم گیری و روند برنامه ریزی و تکنیک ها و ابزارها در قالب سیاستهای خارجی زیر با اهرم وزارت خارجه به بازیگری بپردازد.برخی مسائل ربط به این سیاستگذاریها که در تقویت امنیت ملی تأثیرگذار می باشد و نیاز به اقدام جدی دارد به تشریح ذیل است:
همکاری و دوستی با کشورهای معمولی و مرتبط جهت تأثیرگذاری و رسیدن به اهداف و گرفتن حقوق مردم تداوم تنش زدایی باهمسایگان و سایر کشورها استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت حفظ منافع ملی اصلاح مبانی نظری که در طی دو دهه علی رغم عوض شدن شرایط جهانی همچنان مستقر است - مفاهیمی چون استکبار،... - مشارکت جدی و ایفای نقش مؤثر در تحولات اما باید توجه داشتمشارکت ارادی دارای منافع می باشد که عنصر زمان و موقعیت مناسب از اولویتهای این مشارکت است.دخالت خیرخواهانه مؤسسات اقتصادی و سازمانهای فرهنگی در روند تصمیم گیریهای سیاست خارجی جهت تحقق اهداف و منافع ملی بررسی و تجدید نظر سیاستهای گذشته بررسی حفظ منافع ملی و صیانت از امنیت ملی باید از امکانات وتوانائیهای داخلی استفاده کرد از جمله: فرهنگ غنی، امکانات مادی بیشمار، تجربیات تاریخی متعدد - مشروطه، کودتای 28 مرداد، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی - رشد جمعیت و شهرنشینی، افزایش سطح سواد، دین اسلام به عنوان مکتب انسان گرا و عالم گیر، استعداد و توانائیهای انسانی و...ارزیابی درست تهدیدات، شناخت فرصت ها و کاهش و کنترل تهدید و کاهش آسیب پذیری داخلی استراتژی فرهنگی جمهوری اسلامی باید بر اساس تأکید بر استقلال ملی و هدایت هویت یابی مرکب مشروعیت تاریخی بر اساس مرزبندیهای طبیعی باشد. - 5 -
امنیت ملی در عرصه جهانی شدن
امروزه در دنیای جهانی شده، امنیت ملی با سطوح فردی، منطقه ای و بین المللدر ارتباط است و بدون آن محقق نمی شود. یک عامل مهمل نما - Paradoxica - در امنیت سیاسی، فرهنگی این است که خود تهدیدها، اغلب موجب تقویت و تحکیم همان هویت های مورد تهاجم می گردد. چنانکه درجه وفاداری نسبت به برخی باورها نیز احتمالاً در واکنش به فشارهای خارجی افزایش می یابد. - - 6 دولتبرای تحقق امنیت نیاز به وضعیتی دارد که جامعه به سطح قابل قبولی از اطمینان برای تحصیل و پاسداری از منافع ملی اش دست یافته باشد.جامعه ما دارای امتیازاتی است که باعث توسعه سیاسی گردید و همچنین حکومت همگام با تغییرات و تحولات دست به تغییر و تحول جهت دستیابی به ثبات و دوام زده است.
این شاخصها هر چند وجود داشته و به ماهیت تحولات ساختار اجتماعی جامعه مرتبط بوده است اما جهانی شدن باعث آگاهی و توجه به آنها شده است و نظام چند قطبی اش ناشی از جهانی شدن به ما کمک می کند که بدور از سلطه تک قطبی یا دوقطبی به تلاش جهت انطباق توانائیهای خود را نظام بین الملل برآمده است. در روند جهانی شدن کشورهائیکه نتوانند خود را با شرایط جهانی وفق دهند محکوم به نابودی هستند چرا که وسایل و نهادهای غیردولتی با دور زدن حکومتها به مردم آگاهی داده و آنها را به تحرک وادار می کنند یا دولتهایی که آگاهانه می کوشند جهان را به گونه ای که بود مجددا مستقر کنند به حاشیه رانده می شوند یا می کوشند از طریق تلاشهایی برای حصار کشیدن به دور خود به درجه ای از خودبسندگی دست یابند که اکثرا موفق نمی شوند.
در این صورت به گفته اندیشمندان حوزه جهانی شدن دولت ملت از بین می روند. اما کشورهائیکه از دولت و ملتی قوی برخوردارند قادر خواهند بود تندبادهای جهانی شدن را با موفقیت پشت سر بگذارند. چنین دولتهایی در عرصه جهانی می توانند به بازیگری فعال تبدیل شوند. به عقیده »باری بوزان« کشورهائیکه دارای »قدرت محدود« ولی »انجام و پشتوانه مردمی« داشته باشند هر چند دامنه حاکمیت ملی کاهش می یابد ولی این کشورها فعالانه وارد بازی جهانی شدن می گردند و آگاهانه نسبت به سازوکارهای آن عکس العمل نشان می دهند و دارای »مزیت« خواهد بود.دولت های یاد شده با تن دادن به اصطلاحات رفتاری موجودیت خود را در تحولات آتی همچنان با استحکام و اقتدار حفظ خواهند کرد.
این دولتها که برخوردار از بالاترین و ارزشمندترین سرمایه اجتماعی یعنی انسجام ملی هستند مناسب ترین وضع را در مواجهه با جهانی شدن خواهند داشت. - - 7 جمهوری اسلامی ایران در همین قسم از دولتها قرار دارد که بخاطر پشتوانه مردمی نه تنها زوال پذیر نیست بلکه به همراهی و ایفای نقش در روند جاری می پردازد.اندیشه »مردم سالاری دینی« امکانات و پتانسیل لازم و منطقی را برای مواجهه فعالانه با شاخصهای مطرح شده از سوی طرفداران جهانی شدن داراست. شیوه مردم سالاری دینی متضمن پویایی های فراوانی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران است به نحوی که آن را برخوردار از توانایی »انعطاف« و »انطباق« با شرایط متغیر، متحول بیرونی و بین المللی می سازد. برای ساختارهای مردم سالارانه تنها تهدید نیست بلکه فرصت بالقوه نیز فراهم می سازد.
هر چند اجماع کلی در مورد مردم سالاری دینی از طرف نخبگان وجود ندارد و جامعه دچار انتخاباتی است اما در حال ثبات یافتن می باشد تا بتواند ضمن آرامش و تعادل و انرژی و تحرک هر چه بیشتر و با استفاده از محیط جدید بین المللی ضمن کمال جویی در توسعه سیاسی، از فرصت های موجود نهایت بهره برداری را به عمل آورد. - - 8 چرا که ما مسالمت جوتر از همسایگان در منطقه خلیج فارس هستیم بنابراین انعطاف پذیر عمل می کنیم. دولت می تواند با تکنولوژیهای ارتباطی بر قدرت خویش بیفزاید با دولت های همسطح به تشکیل ایده های مشترک دست بزند و در نهایت با جو اقتصادی حاکم بر جهان به همکاری بیشتر اقدام کند تا در مقابل تهدیدات دچار ضربه پذیری می شود.