بخشی از مقاله

چکیده

در اندیشه صدرالمتالهین که فلسفه خود را حکمت متعالیه می نامد نوآوری های بسیاری نسبت به فلاسفه پیش از خود دیده می شود که از جمله این ابداعات نظریه حرکت جوهری است که تا پیش از وی کسی آن را مطرح نساخته بود. ایشان در این مسئله نیز همچون اغلب مباحث فلسفی خود ابتدا سعی در برهانی کردن آن دارد و چندین برهان بر آن اقامه می نماید و سپس به نقل و آموزه های وحیانی متوسل می شود و شواهدی از قرآن کریم ارائه می دهد که آنها را دلیل و یا دست کم شاهدی بر نظریه خویش قلمداد می کند. بر این اساس نگارندگان در این مقاله سعی در تبیین نظریه حرکت جوهری بر دو مبنای عقل و نقل از نظر ملاصدرا دارند که وجوه آن را بهتر روشن سازند.

واژه های کلیدی: ملاصدرا، حرکت جوهری، ادله عقلی، ادله نقلی

مقدمه

حرکت یکی از موضوعاتی است که در فلسفه از آن بحث میشود. این موضوع از همان ابتدای شکلگیری فلسفه یعنی از زمان فیلسوفان ما قبل سقراط توسط فلاسفه مورد بحث قرار گرفت. چرا که در ابتدای تاریخ فلسفه چون عمدتا نگاه فیلسوفان به خود جهان و طبیعت بود لذا حرکت نیز به عنوان مفهومی که در طبیعت مشهود و محسوس بود مورد کنکاش قرار میگرفت. البته فلاسفه در اینکه حرکت واقعاً وجود دارد یا نه اختلاف داشتند مثلا زنون حرکت را انکار کرد در حالی که هراکلیتوس آن را امری وجود میدانست آنچه که مشخص است این است که بحث از حرکت در سر تا سر تاریخ فلسفه وجود داشته و امروزه نیز بحث ازآن پا بر جاست از سویی در فلسفه اسلامی حرکت معمولا در بحث قوه و فعل یا امکان و فعلیت گنجانده میشود که تا قبل از ملاصدرا حرکت را در چهار مقوله کم و کیف و این و وضع آشکار میدانستند اما بعد از ظهور صدرالمتالهین وی با طرح نظریه حرکت جوهری به نحوی حرکت را جز لاینفک جهان قرار داد که طبق آن هر چیزی در جهان در حال تحول و تغییر است.لذا برای بیان بهتر مفهوم حرکت جوهری ضروری است که ابتدا بحث را به خود مفهوم حرکت و مسائل پیرامون آن شروع میکنیم.

-1 تبیین حرکت

1 -1 تاریخچه بحث
از همان آغاز تاریخ فلسفه، فیلسوفان درباره حرکت یا تغییر در جهان با هم اختلاف داشتهاند چنان که برخی قائل به حرکت و تغییر بودهاند و عدهای دیگر آن را به کلی نفی میکردند. پارمینیدس از فیلسوفانی است که منکر هر گونه دگرگونی و تغییری است و همه اشیا را ثابت میشمارد یا هراکلیتوس جز کسانی است که ثبات را نفی میکند و معتقد است که همه چیز در حال تغییر و حرکت است - عبودیت، 1388 جلد اول ص - 261 بحث از حرکت حتی پس از قرون وسطی ودر پی شکل گیری فلسفه جدید نیز یکی از دغدغههای فیلسوفان بود چنان که حتی هابزرا فیلسوف حرکت مینامند - بریه، 1385 ص - 178

2 -1 تعریف حرکت

1 -1 -2 تعریف لغوی

حرکت از مصدر تحریک به معنای تغییر یعنی دگرگون کردن است و واژه تغییر به معنای دگرگون شدن و دگرگونی است با این حال واژه تغیر چندان رایج نیست و غالبا هر چند به غلط واژه تغییر را به جای آن به کار میبرند - عبودیت، 1388، جلد اول ص - 301

2-1-2 تعریف اصطلاحی
حرکت عبارتاست از نحوه وجودی که شی بواسطه آن به تدریج از قوه به سوی فعل میرود به گونهای که اجزای فرضی آن با هم جمع نمیشود.به عبارت دیگر هر یک از اجزای فرضی وجود حرکت، فعلیت جز سابق و قوه جز بعدی است - علامه طباطبایی،1385، جلد دوم ، صص 219 - 218ارسطو و شیخ الرئیس این تعریف را باطل و مستلزم دور میدانند و حرکت را این گونه تعریف میکنند: "کمال اول در هر چیزی از آن جهت که بالقوه است - مصلح، 1377 جلد اول ص - 121 یا کمال اول برای شی بالقوه از آن جهت که بالقوه است - علامه طباطبایی، 1385 جلد دوم ص - 219اما حرکت نزد صدرالمتالهین بسیط است و عبارت است از نفس تجدد و حدوث یعنی حرکت امری و رای تجدد و حدوث نیست بلکه عین آنهاست - مصلح ، 1337، جلد اول ص - 124

3-1اقسام تغیّر

در تعریف حرکت گفتیم که هر تغیر یا خروج از قوه به فعل نوعی حرکت محسوب میشود لذا لازم است در مورد تغیر و انواع آن سخنی به میان آوریم صدرالمتالهین دو نوع تغیر را قائل است تغیر دفعی و تغیر تدریجی. - ملاصدرا، 1360، ص - 95

1-1-3 تغیر دفعی
تغیر دفعی تغییری است که در یک آن یعنی در مقطعی از زمان موجود است - عبودیت، 1388 ج اول ص - 274 مانند تغییرات در جواهر که کون و فساد نام دارد و درکنش و واکنشهای شیمیایی رخ میدهد. مثلا تبدیل اتم ئیدروژن به یک اتمهلیوم تغییری آنی است یعنی دقیقا در یک " آن " صورت میپذیرد - همان - اما خود تغیّر دفعی نیز به موضوعی نیاز دارد که آن تغیر را بپذیرد و نیز محتاج قوهای است که پیش از حدوث آن تغیر وجود داشته باشد بنابراین تغیر دفعی نیز بدون حرکت نخواهد بود. - علامه طباطبایی، 1385، صص 227، - 226

23 -1 تغیر تدریجی
تغیّر تدریجی همانگونه که از لفظ آن بر میآید در واقع تغییری است که در طول زمان، حتی زمانی بسیار کوتاه، رخ میدهد - عبودیت، 1388، ج اول ص - 274 و انچه مصطح است به حرکت و در واقع آن تغیری که حرکت نامگذاری میکند همین تغیرتدریجی است بنابراین حقیقت حرکت همان حدوث تدریجی یا حصول و یا خروج از قوه به فعل است - صدر المتالهین، 1383، ج سوم ص - 22 طبق توضیحاتی که در مورد تغیر داده شد شایسته است اشاره کنیم که هر نوع تغیری حرکت محسوب میشود هر چند آنچه درحرکت مصطح است همان تغیّر تدریجی است.

4 -1 اقسام حرکت
با توجه به مطالبی که گفته شد، حرکت به دو شکل قابل تصور است:

-1 -4 -1 حرکت قطعیّه
تغیر زمانی یعنی تغییری که در طول مدتی از زمان موجود است اگر منطبق بر زمان در نظر بگیریم تغییر تدریجی یا حرکت قطعیه میگویند - عبودیت، 1388، ج اول ص - 274 در تعریف حرکت قطعیه آمده است: بودن شی متحرک میان مبدا و منتها به گونهای که نسبتی به هر یک از حدود رضی مسافتدارد، حدی را رها کردن و به حد دیگری میرسد، حدودی که هر کدام فعلیت قوه پیش از خود و قوه فعلیت پس از خود است - علامه طباطبایی، 1385، ج دوم صص 230 - 229

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید