بخشی از مقاله

چکیده
بدون تردید یکی از کلیدواژههای بنیادین و محوری قرآن در شناخت ماهیت و ذات اندیشه اسلامی اصطلاح »حکمت« است. در ادامه کلام و متن مقاله از تبارشناسی این واژه به تفصیل سخن خواهیم گفت اما در همین ابتدا بر این نکته تأکید نماییم که حکمت، عنوان عام تمامی اندیشههای نظری در اسلام نیز است و همچنین بهعنوان کاملترین معادل Philosophy در تاریخ اندیشه اسلامی، تحلیلی جامع و کامل در قرآن دارد.

قرآن، منبع و مرجع حقیقی و اصیل تمامی اندیشهها، اعمال و احکام در تمدن اسلامی است فلذا، این کتاب جامع، شرح کامل و دقیقی در باب حکمت دارد. این واژه از یکسو مفهومی معادل کتاب دارد؛ یعنی امری که همچون کتاب باید توسط وَیُعَلﱢمُهُمُپیامبرانبربشرتعلیمالْکِتَابَشود:» وَالْحِکْمَهَ« و از سوی دیگر چنان با عملپیوند خورده است که گویی دقیقاً به معنای حکمتِ عملی است.

مصداق برتر و اکمل این رویکرد دوم نیز لقمان است؛ هم او که حکمت را از حق آموخته و تمامی مواعظ و توصیه هایش صورت ساده عملی و روشن دارد. بهعبارتی حکمت او در عمل جاری است تا در نظر و نظربازی.  وجوهات دیگری نیز در باب حکمت در قرآن و اندیشه اسلامی مطرح استمثلاً. این رویکرد ابن عربی که کتاب را شریعت، و حکمت را طریقت یا علم باطن میداند.

مشروح معانی فوق در متن مقاله خواهد آمد، به ویژه با توجه به نسبت مهم و بنیادینی که میان نظریه و عمل در بطن حکمت وجود دارد؛ امری که اگر درک شود و تبدیل به سنت جاری در تمدن اسلامی شود، الگویی کامل و متعالی برای ترقی و پیشرفت جامعه اسلامی خواهد بود.

مقدمه

تعبیری در قرآن وجود دارد که جایگاه این کتاب آسمانی در میان مسلمین را به کمال نشان میدهد:هَذَا» بَیَانٌ لِلنﱠاسِمَوْعِظَهٌهُدًیوَ وَلِلْمُتﱠقِینَ.1« چنانکه این آیت شریف تصریح دارد قرآن بیانی برای مردمان است.

بیان، در مفهوم لغوی خود به معنای روشن کردن، ایضاح و آشکارگی است؛ به تعبیر راغب اصفهانی در مفردات: "بیان یعنی ظاهر و روشن شد ... و البیان کشف و آشکار شدن چیزی است و معنی آن اعمّ از  این ]قرآن[ برای مردم بیانی و برای پرهیزگاران رهنمود و اندرزی است - آلعمران: . - 138

نطق است که ویژه انسان است. وسیله تبیین و روشن کردن چیزی را نیز بیان نامیدهاندعدّه.ای از علما گفتهاند بیان بر دو گونه است:

اوّل: خبر دادن واضح و آشکار و روشن در پدیدهها و اشیایی که در حالی از حالات به آثار صنع خداوند دلالت دارند.

دوّم: بیان در معنی خبر خواستن و کشف از چیزی با پرسش کردن، و خبر گرفتن از آن یا با سخن گفتن یا نوشتن یا اشاره کردن.

امّا معنی بیان در حال ]صورت[ ظاهر شدن و روشن بودنوَ، لادر یَصُدﱠنﱠکآیه»ُمالشﱠیطانُُإِنﱠهلَکُمعَدُوﱞ مُبِینٌ1« یعنی روشن بودن حال دشمنی شیطان در وجودش و ]نیز[تُرِیدُونآیه»تَصُدﱡوناأَن عَمّایَعبُدُکان آباؤُنا فَأتُونا بِسُلطانٍمُبِین.2«

امّا معنی دوّم بیان، پرسیدن برای روشن شدن موضوع فَسئَلُوااست:» أَهلالذﱢکرِإِنکُنتُملاتَعلَمُون* تُبَیﱢنَ لِلنﱠاسِ مَا نُزﱢلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلﱠهُمْ یَتَفَکﱠرُونَ.3« کلام و سخن هم برای اینکه معانی مورد نظر و هدفش را روشن و آشکار میکند بیان نامیده شده مانند آیههذا» ٌبَیانلِلنّاس.4"« در این فراز آخر، قرآن فرمود: این کتاب روشنترین معنا برای زندگی انسانهاست - و نهصرفاً مسلمین زیرا فرمود »للناس« نه »للمسلمین. - « بنا به کلیت، عامیت و شمول جامع کلمه بیان، میتوان دریافت قرآن در همه ابواب و ابعاد حیات انسان روشنگر و آشکارکننده است.

این آیه در کنار آیاتی که تصریح دارند در قرآن هیچ چیزی فروگذار نشدهوَلَابه تمامی،أَصْغَرَحقایق ومِنْمعای ذکرَلِکَوبیان شدهوَلَااستأَکْبَرَ:» إِلﱠا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ5« و نیز َرْضِ وَلَاوَلَا»رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلﱠا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ.6« نشان میدهد مهمترین منبع، مرجع و تکیهگاه انسانها در رسیدن به حیاتی طیبه و تام، همانا قرآن است. قرآنی که بیان روشنی برای مردمان است میتواند در رسیدن و ایصال به الگوی صحیح و جامع در حیات انسانی، انسانها را یاری رساند.

ریشه »حکم«، 69 بار در صور مختلف در قرآن استفاده شده است که مهمترین کاربرد آنها در واژههای حُکم و حکمت است.

 و مبادا شیطان شما را از راه به در برد زیرا او برای شما دشمنی آشکار است - زخرف : . - 62

 میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند بازدارید پس برای ما حجتی آشکار بیاورید - ابراهیم: . - 10

 پس اگر نمیدانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید. ]زیرا آنان را[ با دلایل آشکار و نوشتهها ]فرستادیم[ و این قرآن را بهسوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را بهسوی ایشان نازل شده است توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند - نحل: . - 43-44

 رک. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت - ع - ، ص .324 5 و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن چیزی نیست مگر اینکه در کتابی روشن ]درج شده[ است - یونس: . - 61
6 و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن ]ثبت[ است - انعام: . - 59

در این مقاله مطمحنظر، واژه حکمت است بهویژه با توجهیُؤْتِیبهآیهمَنشریفالْهحِکْمَهَ»یَشَاءُوَمَنْ یُؤْتَ رًا کَثِیرًا وَمَا یَذﱠکﱠرُ إِلﱠا أُولُو الْأَلْبَابِ1« که نشان از حقیقت حکمت بهعنوان علم و دانشی بسیار عمیق و ژرف دارد. و البته خصوصیتی دیگر در بیان حِکْمَهٌحکمتیعنی بَالِغَهٌبالغه» فَمَاغْنِ تُالنﱡذُرُ.2« این مسأله خصوصاً با رجوع به آیاتی کهلَقَدْحکمت مَنﱠرادرکناراللﱠهُکتابعَلَیآورده - همچونالْمُؤْمِنِینَ» إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ هِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکﱢیهِمْوَالْحِکْمَهَوَیُعَلﱢمُهُمُوَإِنْ الْکِتَابَکَانُوامِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ - 3« و یا برخی پیامبران و اولیا را بهرهمند از حکمت الهی دانسته - وَلَقَدْهمچونلقمانآتَیْنَادرآیه شریفهلُقْمَانَ» الْحِکْمَهَ نْ یَشْکُرْ فَإِنﱠمهِوَمَنْایَشْکُرُکَفَرَلِنفَإِنﱠفْسِ اللﱠهَ غَنِیﱞ حَمِیدٌ - 4« روشنتر و مستحکمتر نیز میشود.

بنابراین بدون هیچگونه تردیدی حکمت، عالیترین نوع دانش در قرآن است؛ عالیترین دانشی که از یکسو خیر کثیر و عطیه خداوندی است و از دیگرسو نسبتی ذاتی با کتاب دارد و مهمتر، بارزترین مصداق آن لقمان است که در جنس و نوع مواعظ و روشنگریهایش واجد رویکرد عملی بسیار برجستهتری نسبت به رویکرد نظری است - در ادامه مقاله با بیان جنس مواعظ لقمان این معنا را اثبات و روشن خواهیم ساخت است - .

بهعبارتی ویژگیها و خصوصیات حکمت در قرآن خیر کثیر، دانش بالغه، هبه الهی و تلامئ ذاتیِ این خیر کثیر با عمل است. این معنا نکته کلیدی این مقاله در شرح یک الگوی موفق قرآنی در تلائم نظریه و عمل است؛ همان مفهومی که با برجسته شدن و محوریت یافتن در قرون اولیه اسلامی، نهتنها محور مطلق نخستین مکتب فلسفی جهان اسلام بلکه زیربنای عصر طلایی تمدن اسلامی نیز شد.

مفهوم لغوی، تفسیری و تأویلی حکمت

ضرورت ایجاب میکند نخست، نظری تبارشناسانه به مفهوم لغوی حکمت اندازیم و کاربرد مفهومی آن در قرآن را بنا به لغت مورد توجه و تأمل قرار دهیم. از این رو که الفاظ ابواب معانیاند و نخستین گام پژوهش در کشف و ادراک معنا.

در این طریق طبعاً مهمترین منبع که مورد قبول و وثوق متفکران مسلمان است، مفردات راغب اصفهانی است. مرحوم راغب »حکم« را در تمامی اشکال کاربردیاش در قرآن مورد استنباط قرار داده و ماهیت لغوی آن را کاملاً روشن ساخته است: "حکم اصلش منع و بازداشتن برای اصلاح است و حکم در   - خدا - به هرکس که بخواهد حکمت میبخشد، و به هرکس حکمت داده شود، به یقین، خیری فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، کسی پند نمیگیرد - بقره: . - 269 2 حکمت بالغه ]حق این بود[ ولی هشدارها سود نکرد - قمر: . - 5

به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد ]که[ پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزدقطعاً. پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند - آلعمران: . - 164

 و بهراستی لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها برای خود سپاس میگزارد و هر کس کفران کند در حقیقت خدا بینیاز ستوده است - لقمان: . - 12

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید