بخشی از مقاله

چکیده

شاید هدف غایی موضوع انشای "علم بهتر است یا ثروت؟" آن بوده است که بتواند تاثیر ونقش آموزش بر رشد و توسعه اقتصادی را نشان دهد و یا در مقابل اثرگذاری رشد درآمد را بر توسعه آموزش و پرورش بیان کند. بدیهی است که نتوان مرزی بین این دو موضوع مهم در زندگی انسان ها ایجاد کرد و به همین خاطر امروزه موضوع انشا به "بررسی رابطه بین آموزش و اقتصاد" تغییر یافته است.هدف این مقاله این است تا با معرفی برخی از تئوری ها و مدل های موجود و با مشاهدات آماری جهانی و کشوری، برخی حقایق اقتصادی سال های اخیر در آموزش را تحلیل نماید. روش شناسی مقاله از نوع تحقیق توصیفی استنباطی می باشد که در کنار ارائه آمارها و مشاهدات به تحلیل نتایج به دست آمده می پردازد. حقایق آماری حاصل از تحلیل نتایج این مقاله نشان داده است که:

·درجه و مقطع تحصیلی هم چنان بر میزان درآمد دوران زندگی افراد نقش مهمی دارد.

·افزایش نرخ باسوادی بانوان نشان از افزایش تمایل آنان به تحصیل و آموزش عالی دارد.

·بودجه اختصاص داده شده به امر آموزش در ایران در مقایسه با استانداردهای دنیا کافی نیست.

·درصد انصراف از تحصیل دانشجویان کم درآمد خیلی بیشتر از دانشجویان با درآمد بالا است.

·برنامه های بورسیه تحصیلی، وام های دانشجویی و مشاوره آموزشی در مقایسه با معافیت مالیاتی و کمک هزینه تحصیلی تاثیربیشتری برمیزان ثبت نام دانشجویان دارد.

کلمات کلیدی: آموزش و اقتصاد، حقایق اقتصادی، معافیت های مالیاتی، کمک دولت در آموزش، انصراف ازتحصیل

.1 مقدمه

آموزش عالی مزایای زیادی برای دانشجویان و جوامع با نرخ باسوادی بیشتر به همراه دارد. سطح دستمزدهای بالاتر،سلامت بهتر و نرخ پایین تر بیکاری حتی برای کارگران بدون درجه دانشگاهی از جمله این مزایا می باشد. شواهد نشان داده است دارندگان مدرک کارشناسی ارشد اشتغال بیشتری را دردوران رکود بزرگ اقتصادی تجربه کرده اند و اغلب فعالیت هایشان موجب بهبود شرایط اقتصادی شده و آن ها را تبدیل به کارگران ماهری نموده است.[1]به رسمیت شناختن مزایای شخصی و اجتماعی تحصیلات عالی، از طرف جامعه و بسیاری از دولت ها نیز انگیزههایی را برای جوانان جهت کسب مدرک تحصیلی ایجاد می کند و سیاست هایی را در کسب آموزش های اضافی، ضمن خدمت،بازنشستگی و توسعه حرفه ای در محل کار تشویق می کند.

اشتغال در موسسات آموزشی یکی از منافعی است که در اکثر کشورها توسط افراد و خانواده های آنان جذب می شود. برای مثال در بخش آموزش عالی ایالات متحده در پاییز 2013، تقریبا 4 میلیون نفر کار می کردند.[2] صرفنظر از این مورد، تحصیل بیش از 1 میلیون دانشجوی بین المللی در دانشکده ها و دانشگاههای آمریکا توانسته است حدود 32 میلیارد دلار به اقتصاد این کشور کمک نماید و بیش از 400 هزار نفر را از لحاظ اقتصادیحمایت کند.[3]تامین مالی آموزش جهت تربیت معلمین و تجهیز مدارس و دانشگاه ها و پوشش جامع آموزشی امروزه بسیار مهم است که در این مورد می توان چند مسئله را موردتوجه قرار گیرد:

·جذب حمایت دولت در سطح ملی و استانی در آموزش

·پیگیری جذب منابع غیر دولتی

·ایجاد کارایی بیشتر در نظام آموزشی

در مورد اول انتظار آن است که سهم بودجه آموزش از بودجه عمومی کشور افزایش یابد. برای مثال در آمریکا به طور متوسط 10,1 درصد از بودجه دولت در سال مالی 2016 به آموزش اختصاص داده شده است در حالی که این سهم در کشورهای درحال توسعه و از جمله ایران از رقم پایین تری برخوردار است.استفاده ازظرفیت های بخش خصوصی جهت تامین مالی هزینه های آموزشی و هم چنین افزایش کیفیت آموزش به علت ایجاد شرایط رقابت نیز می تواند مورد توجه قرار گیرد. برای ایجاد انگیزه بخش خصوصی برای ورود به عرصه آموزش می توان از مواردی مثل: یارانه های دولتی برای مدارس و دانشگاه ها، معافیت های مالیاتی برای سهامداران در جنبه عرضه آموزش و یا افراد و خانواده ها از جنبه تقاضا، طرح حواله آموزشی و در نهایت سیاست های تشویقی می تواند مورد دوم را پوششدهد.[4]استفاده بهینه از منابع تخصیصی آموزش چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی نکته مهمی است که کشورهای در حال توسعه باید توجه بیشتری به آن داشته باشند.

سیاست آموزشی مناسب آن است که دولت یا صاحب موسسه آموزشی منابع را میان افراد که با توانایی های متفاوتی هستند به صورت عادلانه و نه برابر اختصاص دهد. اختصاص هزینه هایآموزشی بین مردان و زنان به صورت عادلانه و براساس الگوی تقاضا و نیاز به بازار می تواند به بهینه سازی بودجه آموزشی کمک کند. این نوع سیاست ها در نهایت موجب کاهش مصرف منابع خواهد شد.موارد ذکر شده فوق در کنار بسیاری از مسایل دیگر نشان می دهد که بررسی رابطه آموزش و اقتصاد یک بعدی نبوده بلکه ابعاد مختلفی را در برمی گیرد.نادری - 1393 - با یک ارزیابی بنیادی از مسائل و چالش های نظری و روش شناسی موضوع آموزش و رشد اقتصادی در ایران را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که ابعاد و گستره رشد اقتصادی و آموزش بسیاروسیع است ولی متاسفانه در ایران به همه ابعاد آن توجه نمی شود.[5] لذا این مقاله سعی دارد تا با تحلیل برخی از آمارهای جهانی و کشوری، به پوشش برخی از این ابعاد بپردازد. در بخش های بعدی به بررسی و تحلیل برخی از این ابعاد پرداختهخواهد شد.

.2 گردآوری داده ها و روش شناسی

در گردآوری داده های مورد نیاز این مقاله از دو منبع بهره برده شده است: -1منابع و سایت های خبری داخلی و -2 منابع و مقالات خارجی. به منظور پوشش ابعاد مختلف بررسی موضوع اقتصاد و آموزش، در مرحله اول نیازهای آماری شناسایی شد و سپس جهت جمع آوری آن به سایت های مختلف مراجعه و از بین آن ها جدیدترین آمارها استخراج گردید. به همینخاطر در بررسی و تحلیل ابعاد موضوع سعی شده است تا در مواردی که آمارهای داخلی قابل دسترس و یا به روز نبوده است ازآمارهای خارجی استفاده شود. این امر در مواردی موجب تقویت داده های آماری مورد نیاز و تحلیل دقیق تر موضوع شده است. روش شناسی مورد استفاده در این تحقیق به علت ماهیت موضوع از نوع تحقیق توصیفی2 با ترکیبی از روش تحلیلی و استنباطی می باشد.

.3 معرفی برخی حقایق اقتصادی آموزش 2017

متوسط درآمد زندگی افرادبامدرک کارشناسی دوبرابرافراد دارای مدرک دیپلم هستندآیا مدرک تحصیلی و یا دانشگاهی برای سرمایه گذاری و کسب درآمد اخذ می شود؟ آیا بازدهی بازار کار بر حسب درجه مدارک تحصیلی تقسیم بندی می شود؟. مطابق با نظریه "منحنی سن- درآمد- تحصیلات" افراد با مدارک تحصیلی بالاتر فرصت های کسب درآمدی بیشتری در دوران زندگی خود در مقایسه با افراد دارای تحصیلات کمتر دارند. هر چند ممکن است افراد تحصیل کرده در سال های اولیه شغلی خود نسبت به افراد در سطح پایین تر از درآمد کمتری برخوردار باشند ولی در سال های میانی و پایانی شغلی از آنان پیشی گرفته و سطح درآمد خود را به میزان قابل توجهی ارتقا خواهند داد.

با این وجود امکان کسب نتایج خلاف این نظریه در برخی از کشورها و به خصوص کشورهای در حال توسعه به علت وجود اقتصاد ناسالم و شرایط نامساعد اقتصادی کشور می رود.شواهد و آماری که در ادامه به آن اشاره می شود نشان می دهد افراد دارای مدارک بالاتر طول عمر درآمدی بالاتری را تجربه می کنند. کمتر از نوسانات درآمدی رنج می برند و دارای امنیت شغلی بالاتری هستند و از برنامه ها وسیاست های تعدیل نیروی انسانی کمتر متاثر می شوند.علمی و همکاران - - 1385 با ترسیم منحنی های"سن-درآمد" شاغلان مناطق شهری ایران در سال 1382 به بررسی تأثیرآموزش بردرآمد افراد در مقاطع تحصیلی مختلف، پرداختند. نتایج نشان داد که آموزش، بر درآمد حاصل از شغل شاغلان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید