بخشی از مقاله

حقوق بشر در سیره نبوی


( دفتر فرهنگ اسلامی)

چکیده

سیره پیامبراسلام متشکل از دوبخش کلیدی الف ) فرامین مستقیم الهی (آیات قرآن ) ب ) مبانی شخصیتی ورفتاری (خصایص اخلاقی ) می باشد.ایشان انسان را با شأن وکرامت خاص که روح پروردگار در وی دمیده شده واشرف مخلوقات عالم ازسوی خداوند معرفی گردیده را، داری حقوقی بلانقص ومشخص می دانسته اند.درتمام مراحل رسالت ازتبلیغ سری ومخفیانه و نیز، تا زمان تاسیس وتشکیل حکومت اسلامی الی یوم الفوت اصول حاکم برحقوق بشرکه مدون ازسوی آیات الهی بوده است همواره درمشی حرکت سیاسی، قضائی و حاکمیتی رسول االله (ص) پیوسته جاری و ساری بوده است.با بررسی ریشه ای این اصول که عبارتند از-1اصل کرامت انسان-2اصل منع تبعیض نژادی -3اصل دستگاه قضائی عادلانه وبی طرف (دادرسی عادلانه)-4اصل حاکمیت قانون -5اصل آزادی بیان واندیشه -6اصل مهاجرت آزاد و پناهندگی -7اصل برقراری صلح جهانی ومنع جنگ -8اصل حقوق اسراومجروحین جنگی اثبات میگردد، مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشرمصوب 1948 میلادی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تقنین گردیده است، عینا مواد قانونی خود را از اصول اعتقادی والهی سیره نبوی وآیات قرآن با اندکی تغییر مستخرج ونگاشت نموده است.

2

واژگان کلیدی : آیات الهی، سیره نبوی، انسان (بشر)، حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر

 

مقدمه بحث


پیامبراسلام حضرت محمدمصطفی (ص)به عنوان بهترین اسوه والگوازسوی خداوند درقرآن معرفی شده اند.]احزاب :آیه [5 به جرات میتوان گفت: بررسی تاریخی واسنادی دراقوال وکتب اسلامی به جهت درک وشناخت سیره ایشان می تواند بهترین منبع به لحاظ الگوپذیری ازایشان باشد.یکی ازابعادبسیارحایزاهمیت درسیره تکاملی رسول مکرم اسلام (ص)نگرش ایشان ،رفتار،احادیث وطریق حکومت داری این بزرگوارمی باشدکه دراین مقاله نگارنده می خواهدجایگاه واژه حقوق بشر رادرفرهنگ منبعث شده ازدین ومشی الهی حضرت محمد (ص) استنتاج واستخراج نماید.از این رودرنظراست موضوع بحث راپیرامون حقوق بشردرسیره نبوی بررسی وکنکاش نماییم .چراکه اعتقادداریم هرآنچه امروزه غرب به عنوان علوم انسانی مدرن ]منظورشاخه علم سیاست وحقوق است[به آن پرداخته، قطعادراندیشه های پیامبراعظم (ص) نه تنها وجود داشته، بلکه درزمان زمامداری ایشان اجراگردیده است. هدف دیگرازطرح این بحث پاسخی است برگروههای تندرووکج اندیشی که حکومت اسلامی راجاده ای یکطرفه ،دیکتاتور مآب وخشک وخشن به عالمیان معرفی می نمایندکه متأسفانه شاهد بروز این تفکرات تاریک درانحرافات عربی در جریان بیداری اسلامی وحرکت های تروریست مآبانه سلفی هاوتکفیری هادرگروههای بی ریشه الحادی طالبان والقاعده درسوریه، یمن، پاکستان وافغانستان می باشیم .بایدبیان داشت آنچه ازقول وفعل حضرت


3

ختمی مرتبت مشاهده شده، صددرصدنفی خشونت، دیکتاتوری فردی، استبدادگروهی ودرسایه قراردادن مردم تحت حاکمیت دین می باشد .بطوری که پیوسته درحکومت دینی تحت امرپیامبر(ص)نه تنها مواردفوق مردودشده بلکه خاستگاه حاکمیت برمبنای دوصلاحیت واقعی نظری وعملی به عنوان نوعی برتری منطقی برسایرحکومت هابرمبنای دورکن آگاهی وتقوای الهی مبنی براخلاق وانسان دوستی مشکل شده وادامه حیات داده است.ساختارسیره سیاسی حضرت محمد(ص)درماهیت واجراءوچگونگی تعامل عناصرمختلف نظام سیاسی اسلام براساس سه عنصر(1قانون الهی (2رهبری الهی (3مردم ترسیم می شودکه مشاهده میگردد، مردم نه تنها جایگاه حاشیه ای درنظام حکومت دینی ندارند بلکه یکی ازارکان اساسی تشکیل دهنده این رژیم به حساب می آیند .

بعثت مبداءنظام سیاسی نبوی

بعثت به پیامبری برگزیده شدن است .پیامبری منصبی است الهی که ازسوی خداوند به شایستگان بشرعطامی شود[3:167] .ازاین رومبعث، شروع وابتداءرسالت خطیرتبلیغ ورهبری است. بعثت حضرت محمد(ص)دراقوال واسنادبه زمانهای مختلف نقل شده، بطوری که به قول مشهورشیعه امامیه بیست وهفتم ماه رجب در سال 1357 از پادشاهی بخت نصر و قول مشهور دیگر فرق اسلام (منظور برخی از روایت های اهل سنت است.)ماه رمضان می باشد.ایشان درسن چهل سال تمام مبعوث شده اند [11:376] و به نقلی دیگر بعثت ایشان درسال بیستم پادشاهی خسروپرویزواقع شده است [8:282] .پیامبراسلام حرکت تبلیغی وشریعتی خویش رادرچهارمرحله -1 دعوت اطرافیان واهل البیت -2 خویشاوندان -3 درون سرزمین وتشکیل حکومت اسلامی -4 فراسرزمینی (کشورهای اطراف وحوزه جهان پیرامون)اجراءنمودند.این مشی الهی وسیاسی بگونه ای درسیرتکامل قرارگرفت که ازیک جنبش پنهان وخانه به خانه منجربه تشکیل یک حکومت جهان شمول اسلامی گردید.

آزادی درپذیرش وحی درمشی تبلیغی رسول االله (ص)ازابتدای تبلیغ


4

همان گونه که بارها درکتب ومقالات متعددتاریخی ازصدراسلام اشاره کرده اند رسول خدا(ص)بلافاصله پس ازدریافت وحی نخستین حرکت دعوت به وحدانیت خویش راازاهل البیت وسپس خویشاوندان نزدیک آغازنمود بگونه ای که اولین اسلام آوردگان حضرت خدیجه (همسرایشان)وحضرت علی بن ابیطالب (پسرعموی ایشان)،جعفربن ابی طالب (پسرعموی ایشان)،زیدبن حارث(پسرخوانده ایشان )نام برده شده اندوحضرت رسول (ص)ابتداء امربصورت سری و پنهانی دعوت می نمود.این طریقه سه سال بطول انجامید [3:177] تا اینکه آیه کریمه ((وانذرعشیرتک الاقربین )) ]سوره شعراءآیه [214 نازل شدوحضرت طی یک دعوت همگانی ازخویشاوندان رسالت خودرادرعشیره خودعلنی فرمودند.نکته ای که دراین پروسه تبلیغی حایزاهمیت است این می باشد که نه ازطرف پروردگاردستوری نسبت به دعوت باخشونت وارعاب صادرگردیدونه ازسمت حضرت محمد(ص)هیچگونه اجباری ویافشاری برروی حتی همسرونزدیکان درپذیرش وحی واردشد بلکه خودایمان آورندگان بودندکه دریک فضای عقلانی واعتمادبه صداقت وصحت قول محمد(ص)رسالت ایشان را قبول نموده وایمان آوردند. این امرنشان دهنده این است که پذیرفتن عقلانی واختیاری ازابتدای رسالت محورحرکتی اسلام قرار داشته وپیوسته این اصل درافعال و گفتار نبی مکرم، ساری و جاری بوده است .

مداراوسهولت درپذیرش رسالت

درحدیثی ازرسول خداوندایشان بیان می فرمایند؛ که همان گونه که به تبلیغ رسالت ماموریت یافتم به رفتارنیکوومدارابامردم مامورشدم.]بحارالانوار:جلد74،ص [153 ودرجایی دیگرمی فرمایندجبریل برمن واردشدوعرض کردخداوند به توسلام می رساندومی گوید: بابندگانم مداراکن ]کافی ،ج 2،ص[153 باتوجه به مطالب موثق وقابل استناد فوق به ذهن اینگونه متواترمیگردد که رسالت پیامبراعظم (ص)ارائه شریعت سهل وآسان ورفق ومدارادرتعامل بامردم بوده، خشونت وبدرفتاری درسیروسلوک پیام آوران الهی جای نداشته است.

5


حفظ حقوق اسراءدرسیره نبوی

حضرت محمد(ص)طی دستوری که ازقرآن کریم دریافت نموده بودند1رسالت داشتندشخصابااسراءدیدارنمایندوایشان رابه دین اسلام مشرف فرمایند.این خضوع ازسوی عالی ترین مقام سپاه پیروزخودناشی ازحفظ حقوق اسراءورعایت به اصل کرامت انسان است وبارها مشاهده گردیده که پیامبراسلام جلوی تحقیروآزارواذیت اسراراگرفته اندوخاطیان رابعضا تنبیه ومجازات فرموده اند.دستورپیامبراعظم مبنی براینکه اسیری گرسنه نخوابدوبرهنه نمایدوتوهین وتحقیربراسیران ازسوی زندان بانهابرخوردمیگرددنشان ازرعایت حفظ شئون انسانی اسرای جنگی ازسوی فرامین الهی ونبوی است .بگونه ای که درآیه 70 ازسوره ی مبارک انفال بیان می فرماید:ای رسول به اسیرانی که دردست شمایندبگوکه اگرخداوند دردل شماخیروهدایتی مشاهده کندوایمان آریددرمقابل آنچه ازشما گرفته شده بهترازآن راعطامی کندوازگناهان شمامیگذردوخداوندآمرزنده ومهربان است .

نفی جنگ وخونریزی ورغبت به صلح

علارغم تبلیغات بسیارغلط وجنگ تبلیغاتی رسانه های ضداسلامی واسلام گریزانه که می خواهد الغاء نمایددین اسلام دین جنگ وخونریزی است ومتاسفانه امروزه نیزمشاهده می شودبرخی ازگروههای مخوف ضدانسانی واسلامی ازقبیل تندروهای مذهبی طالبان،تکفیری ها،القاعده و....به آسیاب این تفکرات الحادی وضدحقوق بشری آب می ریزند سیره نبوی به جرات حاکی ازاصل نفی جنگ ورغبت به صلح بوده، بگونه ای که درآیه مبارک 61 ازسوی انفال به صراحت بیان می دارد (اگردشمنان به صلح تمایل

.1 مراجعه شودبه تفسیرسوره انفال درآیه 70

6

داشتنندتونیزتمایل نشان بده). بطور مثال درفتح مکه پیامبرتامشرکان نقض قرارداد ننمودند سوی مکه لشگرکشی نکردند .ودرهمه حال ایشان درپی این بوده اند که ازدرصلح ودوستی درآمده وازخونریزی جلوگیری نمایندوباید بیان نمودواژه صلح درقرآن کریم به تعداد 180 بار و در54 سوره و در 170 آیه شریفه آمده است که به همراه مشتقاتش نشانگراهمیت صلح به جنگ وقتال می باشد. ضمنا از لسان پیامبراکرم (ص) این گونه نقل شده است که : آیا شمارابه چیزی بافضیلت ترازروزه ونمازوصدقه باخبرسازم ؟آن آشتی جوئی درمیان مردم است زیرا برهم زدن میان مردم مایه هلاکت است ]سنن ابی داوود،ج2 ،ص[460 نتیجه اینکه بامصداق قراردادن آنچه آورده شدوسیری مختصردرسیره ائمه معصومین خصوصا پیامبراکرم (ص)می توان بیان داشت صلح ازمنظررسول خداوند ازفروع دین بالاتربوده است.

رفتارنبوی واقلیت های دینی


درزمان پیامبر اهل ذمه2 زندگی میکردند.هیچ گاه مشاهده نشدپیامبراسلام برای ایمان آوردن اهل ذمه

،باوجوداعتقاددین اسلام مبتنی برنشروتوسعه سراسری ،ایشان رااجباروتحت فشارچه نظامی وچه سیاسی

قراردهند.نبی مکرم اسلام (ص) پیوسته از اذیت و آزار اهل ذمه مردم منع میفرمودند.بیان میداشتند : هرکس

ذمی رابکشدبوی بهشت رااستشمام نخواهدکرد.[10:9] ودرجایی دیگرمی فرمایند: هرکسی شخصی راکه

درپناه اسلام است به ناحق بکشدبوی بهشت رااستشمام نخواهد کرد:205]همان[ ونیزدرکتاب سنن الکبری

ازابوعبدالرحمن احمدبن شعب نسایی آمده است که حضرت محمد (ص) درجمعی فرمودند: هرکس به

انسانی که درپناه اسلام است ظلم کندواوراکم انگاردوبیش ازطاقت براوتکلیف کندیاچیزی رابدون رضایت

ازاوبگیردمن روزقیامت دربرابراوخواهم بودوعلیه اوسخن خواهم گفت .

2درزمان پیامبربه یهودی ها ومسیحیان که درسرزمین اسلامی زندگی می کردنداهل ذمه میگفتند.

7


منع تبعیض نژادی


یکی ازمواردقابل توجه درمبانی حقوق بشری حقوق اقلیهایی است که درجامعه باتفاوتهایی اعم ازدین ،مذهب ،نژاد،قوم و...زندگی می کنند.پیامبراسلام نه تنها تبعیض نژادی رابه رسمیت نشناخت بلکه بارها برتساوی نژادی تصریح کردند وپس ازفتح مکه فرمودند : مردم اززمان آدم تاامروزمثل دندانه های نشانه هستند(مساوی ).هیچ فضیلتی برای عرب برعجم وسرخ برسیاه وجودنداردمگربه سبب تقوا [1:1] سیره عملی پیامبرنیزحاکی ازرفتارحامی منع تبعیض نژادی است بگونه ای که بلال حبشی فردی ازنژادسیاه وبرده آزاد شده به عنوان اولین موذن دراسلام منصوب شدوایشان ازسوی نبی مکرم اسلام عهده دارامورمالی نیزقرارگرفتند.مثال دیگردرجهت اثبات بحث می توان به بخشی ازخطبه رسول مکرم اسلام به عنوان یکی ازمهمترین سخنرانی هاوموعظه های ایشان برای مردم درحجه الوداع اشاره نمودکه فرمودند: ای مردم پروردگارشما یکی وپدرشما یکی است .همگی شما ازآدم وآدم ازخاک است.برای عرب برعجم هیچ برتری نیست مگربه واسطه تقوی ].تحف العقول عن آل رسول : >29

8


نفی فردمحوری وحاکمیت قانون( قانونمداری درحکومت نبوی)

الف - جامعیت وتمامیت

شریعت نبوی (ص)به عنوان یک مکتب جامع وکامل دروضع قوانین ومقررات واجرای آن ودرتعامل باجامعه وتحقق عدالت ورعایت حقوق بیت المال ومردم هم براصل مدارا وسهولت تکیه داشته وهم اصل صلابت وقاطعیت راموردتوجه قرارداده است [6:20] بگونه ای که وحی قوانین مدنی و مکی که همان اصول اساسی شهروندی وعبادی است معیارقرارگرفته وپیامبراسلام بامدنظرقراردادن قانون اساسی اسلام که همان قرآن کریم میباشدتعزیرات راکه قوانین تحت یدحاکم است را وضع نموده ودرتعامل جامعه ازباب رعایت حقوق ملت اجرای بی نقص وعادلانه نموده اند.این خودحاکی ازرعایت حقوق شهروندی دراصل حاکمیت قانون است .بدین معنی که هرآنچه خداوند در قرآن بیان داشته اند باید بی چون و چرا به عنوان مهمترین سند قانونی اجرا گردد و حتی نبی مکرم اسلام با این همه فضیلت و جایگاه حق نداشته اند در اجرای آن به سلیقه ی شخصی دخل و تصرف نموده و یا آنرا تغییر یا به اصطلاح تتمیم نمایند .


ب- پذیرش اعتقادات دینی

درشان نزول آیه 256ازسوره مبارکه3 بقره آورده شده است که : گروهی ازفرزندان مسیحیان تازه مسلمان ازپذیرفتن اسلام خودداری می کردند که پدرانشان ازپیامبرخواستندکه به زورآنان رابه پذیرش اسلام مجبورنمایند که آیه مذکوربه منظورنهی ازالزام به پذیرش دردین نازل گردید : 32] همان.[ درآیه 29سوره

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید