بخشی از مقاله


ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره ی نبوی به ویژه مصادیق آن در جامعه


بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدِّيقين
مقدّمه
فرهنگ ایثار و شهادت از مهم‌ترین مسائل جوامع اسلامی است و گسترش و نفوذ این فرهنگ در بین مردم یک جامعه، در تمامی بخش های مختلف آن جامعه تأثیر می‌گذارد. گسترش فرهنگ ایثار و شهادت از بزرگ‌ترین هدف‌های عالی انسانی است و بدین جهت جوامع برآمده از رأی و نظر مردم پیوسته برای رسیدن به این هدف می‌کوشند.در این رابطه مطالعه و

پژوهش پیرامون راه‌های گسترش این فرهنگ در جامعه، شیوه‌ی پیامبران و امامان در برخورد با این مسأله و موضوعات دیگر، کمک بسیاری به رسیدن به یک شیوه‌ی مناسب خواهد کرد. از این رو هدف از انجام این پروژه کمک به بیان مفهوم درست ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره‌ی نبوی و مهم تر از آن مصداق‌های آن در جامعه‌ی اسلامی و بشری است. برای رسیدن به این هدف ابتدا پرسش‌هایی مطرح و فرضیه‌هایی بیان شد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:


- قرآن تا چه اندازه به فرهنگ ایثار و شهادت اهمیت داده است و تا چه اندازه آن را توصیه می کند؟
- پیامبر‌(ص) چه سخنانی را در این باره می‌فرمایند و سیره‌ی عملی ایشان در این مورد چگونه بوده است؟
- با توجه به سخنان پیامبر (ص) و ائمّه‌ی معصومین و بزرگان دین، چه تعریفی می‌توان به شهید و شهادت، ایثار و ایثارگر اختصاص داد و چگونه می‌توان از سخنان آن‌ها در پیدا کردن راه‌هایی برای گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه رهنمود گرفت؟


- گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در بین مردم جامعه چه تأثیراتی را به دنبال خواهد داشت؟ در واقع آیا گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه، بر سایر بخش‌های آن تأثیر خواهد گذاشت؟


و بسیار سئوالات دیگر که می‌خواهیم تا جایی که می‌توانیم با انجام این تحقیق به آن‌ها پاسخ گوییم.
چندین فرضیه برای پاسخ به این سئوالات و سپس برای امتحان درستیشان بیان شد:


نخست گفته شد گسترش فرهنگ ایثار و شهادت، تقریباً در تمامی بخش‌های جامعه نقش مثبت دارد و از این رو قرآن بسیار به آن اهمیت داده است. فرهنگ ایثار و شهادت نه تنها در هنگام جنگ و ستیز، بلکه در تمامی زمان‌ها باعث حرکت در راه درست و رو به جلو جامعه می‌شود. پیامبر نیز بسیار به آن اهمیت می‌دادند. هم‌چنین برای گسترش این فرهنگ در بین مردم باید از همان بدو تولد بر روی اعتقادات کودکان کار شود و خانواده‌ها آموزش داده شوند؛ در مدارس و رسانه‌ها دین تبلیغ شود و فضای معنوی بر جامعه حکم‌فرما گردد. دیگر این که ارزش‌های دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نشر و بازگو گردد.


بعد از مطرح کردن فرضیه‌ها گروه شروع به جمع‌آوری اطلاعات در این زمینه‌ها کرد و بعد از گذشت چندین ماه پرتلاش، اینک نوشته‌ی پیش روی شما آماده شد.
لازم می‌دانیم در این‌جا یادآوری کنیم که سعی شده در تمام این تحقیق از اصطلاحات و مفاهیم ساده استفاده شود و هر جا موضوع مشکلی مطرح شد، در مورد آن توضیح داده شود.


حافظ: هر قطره‌ای در این ره صد بحر آتشین است
دردا کـه این مـــــعمّا شــرح و بـیان نـــدارد


4-1- ایثار و شهادت


اگر ما بخواهیم تمام رویدادهای بزرگی که در تاریخ زندگی به وجود آمده و در صفحات تاریخ ثبت شده، مشخّص کنیم و آن‌ها را ارزیابی کنیم، هیچ کدام از آن‌ها ارزشمندتر و بااهمّیّت‌تر از مسئله‌ی ایثار و شهادت نیست، ایثار و شهادت تنها یک مسئله‌ی از خودگذشتگی و فداکاری نیست، بلکه ایثار و شهادت عبارت است از: از‌خودگذشتگی و فداکاری توأم با بیدار کردن و زنده نمودن تمام افراد انسان‌ها از حالت خفتگی و بی‌توجّهی؛ لذا ایثارگر و شهید به واسطه‌ی ایثار و شهادتش، خون در رگ افراد مرده و خفته‌ی اجتماع تزریق می‌کند و آن‌ها را زنده و بیدار می‌سازد.


برخي كلمات ومفاهيم داراي قداستي هستندكه كم‌وبيش با تفاوت‌هايي در همه‌ی جوامع بشري مطرح هستند، هم‌چون كلمات شهيد و ايثار، كلماتي كه در همه‌ی عرف‌ها توأم با قداست و عظمت بدان نگريسته شده است. ایثار در لغت به معنی «بذل کردن، دیگری را برخود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدّم داشتن وخود را براي آسايش ديگران به رنج افكندن، قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن» است (فرهنگ لغت عمید، 1383). «ايثار نمود و نماد ديگرخواهي آدميان است و روح هم‌نوع‌دوستي آن‌ها را به معرض نمايش مي‌گذارد وگاه تا جايي پيش مي‌رود كه فردي يا حتّي جمع كثيري، جان خويش را در راه ديگري و ديگران از دست مي‌دهند تا كمال و تمام ايثار و ازخودگذشتگي را برجاي آورند و ازاين رو است كه چنين افرادي در نگاه ملّت‌ها ومردمان هر جامعه‌اي به

 

سمبل‌هايي فراموش نشدني تبديل مي گردند» (http://www.isaar.ir).
شهادت در لغت به معنی «گواهی دادن» است (فرهنگ لغت عمید، 1383).
بزرگان و دانشمندان تعریف‌های زیادی برای شهادت کرده‌اند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


1- «شهادت عبارت است از پایان دادن به زندگی طبیعی برای دفاع از ارزش‌های حیات انسانی و معمولی جامعه» (مقام شهید در پیشگاه پروردگار، 1361: ص 40).
2- «شهادت عبارت است از مشخص نمودن ملاک و میزان و الگو برای زندگی دیگران و بیان این‌که دیگران که می‌خواهند زندگی کنند، بدون آن ملاک و میزان نخواهند توانست دارای حیات و زندگی شرافتمندانه باشند» (مقام شهید در پیشگاه پروردگار، 1361: ص 40).


3- شهادت عبارت است از پایان دادن به فروغ درخشان زندگی در کمال هوشیاری و آزادی برای رسیدن به هدفی که آن هدف والاتر و بهتر از زندگی طبیعی دنیاست (تفسیر نهج‌البلاغه، جلد6: ص 3).


4- «شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیك شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شكل است. شهادت مرگی از راه كشته شدن است، كه شهید آگاهانه و به‌خاطر هدف مقدّس و به تعبیر قرآن (فی سبیل الله) انتخاب می كند. یعنی شهید در راهی كشته می شود كه هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است كه به تعبیر پیامبر (ص) شریف‌ترین و بالاترین نوع مردن است (اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ) و علی(ع) آن را گرامی‌‌ترین نوع مردن می‌داند (اَكْرُمُ المُوًتِ اَلْقُتْلُ)‌(http://www.tebyan.net).


5- «شهادت یعنی عشق به خدا، شهادت یعنی غلبه بر نفس و جهاد اکبر، شهادت یعنی از جان گذشتن و به جانان رسیدن» (فرزند شهید، مصاحبه‌ی کتبی)


در این‌جا سؤالی را مطرح می‌کنیم و سپس به آن پاسخ می‌گوییم تا پاسخش بر همگان روشن گردد: چرا به کسی که در راه خدا کشته می‌شود شهید می‌گویند؟
شهید از مادّه‌ی شهود و شهادت است؛ شهید هم به معنی حضور است و هم به معنی علم و یقین و هم به معنی معاینه و مشاهده است.1


1- شهید را از این جهت شهید می‌گویند؛ زیرا به خاطر شهادتش در راه خدا، ملائکه کنار بدن او حضور به هم می‌رسانند و او را مشاهده می‌کنند: «لإن مَلائِکَه الرَّحمانِ تَشهَده»(جواهر الکلام، جلد4:ص 88). ملائکه‌ی پروردگار شهید را مشاهده می‌کنند و گردوغبار از سر و صورت شهید پاک می‌کنند و او را به بهشت و کرامت و رحمت خدا بشارت و تهنیت می‌گویند.2
2- شهید را شهید می‌گویند «لإن اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ شُهُودٌ لَهُ بِالْجَنَّة» (جواهر الکلام، جلد4:ص 88).


در این‌جا شهید به معنی شاهد است؛ زیرا خداوند متعال و ملائکه گواهی می‌دهند بهشت را برای شهید، لذا پیغمبر اکرم فرمود: «زَمِّلوهم بِدمائِهِم فَإِنَّهُم يُحْشَرونَ يَوْمَ الْقيمةِ تَشْخَبُ اَوداجُهُمْ دماًاللَّونُ لَونَ و الرَّيحُ ريحَ‌الْمَسك» (منتخب طریحی:ص 37).
شهدا را با بدن پرخون دفن کنید؛ زیرا آن‌ها با همین وضع در قیامت محشور می‌شوند، در حالی که رنگ بدنشان رنگ خون است، ولی بوی بدنشان مانند مشک و عنبر خوشبو است. محشور شدن شهدا با این وضع در قیامت خود گواه است که آن‌ها در راه خدا شهبد شده‌اند.


3- یا شهید را شهید گویند چون شهید زنده است و حاضر، او نمرده است «لأنَّهُ لم يَمتُ كأَنّهُ شاهِدٌ اَي حاضر» (جواهر الکلام، جلد4:ص 88).
4- یا شهید را شهید می‌گویند «لأنَّهُ يَشْهَىُ ما اَعّدَالله لَهُ مِنَ‌الْكِرامَةِ و غيرهُ لايَشْهَدُها اِلي يَومِ الْقيمة» (جواهر الکلام، جلد4:ص 88).
زیرا شهید مشاهده می‌کند آن کرامت‌ها و نعمت‌هایی را که خداوند بعد از

1- شَهِدَ يشهى شهوُداً و شَهادَةً – شَهِدَالْمَجْلِسَ : حَضَرَه – شَهِدَالشَّئَ عايَنهُ – شَهِدَالله : عَلِمَاللهُ اِسْتَشْهَدَ به : اِسْتِعانَ به في اَمْرِالشَّهادَةِ – المنجى مادة شهد
2- يقع راسه في حِجْر ؤوجتيه من‌الحورالعين و تمسحان‌الغبار عن وجهه و تقولان‌له مرحباً بك (حديث نبوي)

شهادتش (در عالم برزخ) برایش مهیّا و آماده نموده است که غیر شهید تا روز قیامت آن کرامت‌ها و نعمت‌ها را مشاهده نخواهد کرد.
یا شهید را شهید می‌گویند «لأنَّهُ ممَّنِ اسْتَشْهِدَ بِهِ يَومَ الْقيمةِ مَعَ‌النَّبيِ علَي‌الْأُمَمِ‌ الْخالِيَة.» (جواهر الکلام، جلد4:ص 88)

در سئوالِ یک پرسش‌نامه، این سئوال مطرح شده بود که:


• به نظر شما شهید چه کسی است؟
جدول و نمودار زیر، تعداد و درصد پاسخ‌دهندگان به گزینه‌های مختلف را نشان می‌دهد:
گزینه‌ی مورد نظر تعداد پاسخ‌دهندگان درصد پاسخ‌دهندگان
گزینه‌ی 1- کسی که در راه خدا جهاد کرده و در این راه کشته شده است. 12 نفر %5/37
گزینه‌ی 2- کسی که تمام عمر، در راه خدا با نفس خود جنگیده و از انجام گناه دوری کرده است. 0 نفر %0
گزینه‌ی 3- هر دو گزینه‌ی قبل شهید هستند. 20 نفر %5/62


4-2- ابعاد ایثار
«ايثار مي‌تواند گونه‌هاي مختلفي داشته باشد. گاه با فداكردن جان صورت مي‌گيرد كه منتهاي درجه‌ی ايثار مي‌باشد. گاه با دادن مال و زماني هم با هزينه كردن اعتبار و البتّه برخي اوقات هم مي‌تواند تركيبي از اين‌ها باشد كه فرد به طور ارادي و به خاطر يك هدف و آرمان مقدّس و والا تصميم مي‌گيرد از حقايق و داشته‌هاي خويش اغماض نموده و دغدغه‌ها و دل‌نگراني‌ها و منافع غير را برخود مرجّح بداند و در راه برطرف ساختن مشكلات فرا روي ديگري گام بردارد.» (http://www.isaar.ir).

4-3- تاریخچه‌ی فرهنگ ایثار وشهادت

ايثار، ازخودگذشتگي يا شهادت كه اصطلاحي اسلامي است، عمري به درازاي عمر بشر دارد و كم وبيش در همه‌ی جوامع بشري و به اشكال مختلف تجلّي يافته است. این اصطلاحات همیشه در میان بشریّت بوده است و با کمی تفاوت در همه‌ی جوامع کاربرد داشته است. زيرا كه بشر هميشه و در همه حال به وجود افرادي نياز داشته است تا در شرايط سخت و دشوار زندگي و نيز در شب‌هاي طولاني و بلند ستم، يار و مددكار وي باشد. فرديا افرادي كه با حبّه كردن خون خود، زندگيِ تيره و وحشتناك آنان را مبدّل به شادي وسرسبزي كند. اسطوره‌هايي كه با رفتار وكردار

وگفتاري متفاوت وگاهي مجرّد وانتزاعي، از خود الگويي ساخته كه تا جان باقي است و ازآن‌ها به عنوان پشتوانه‌هاي مستقيم تاريخ يك ملّت يادخواهد شد. بنابراين واژه‌ی ايثار وشهادت همواره واجد عظمت واحترامي است كه اين عظمت و احترام در مقاطعي ملازم قداست گرديده است. بدين معنا كه وقتي انساني به انگيزه‌ی برقراري ارزش‌هاي ناب بشري يا دفاع از ناموس شرف، يا پاسداشت سنت‌هاي يك جامعه، يا براي حفظ حريم باورهاي آن كشته شود. به يكي از عالي‌ترين درجات و مراتبي كه يك انسان ممكن است در سير تعالي خود نائل شود دست مي يابد (ابراهيمان، 1385). اكثر شهادت‌ها چه درغرب وچه درشرق بر سر استقرار عدالت صورت پذيرفته است. يعني ايثارگر يا شهيد بنا به تشخيص وتميز شخصي

احساس كره است كه درجايي حقّي ضايع شده يا عدالتي خدشه دار شده است واز اين رو براي استيفاي حق ويا تأمين عدالت از جان خود مايه گذاشته است وگاهي اين ازخودگذشتگي آن قدردر روند اصلاح وتأمين صلح وامنيّت و استقرار عدالت و آرامش مؤثر بوده است كه برخي از درام‌نويسان سعي كرده‌اند تا ازطريق اين مسأله در آثار خويش وپرداختن به شخصيّت ايثارگر، وي را جاودانه سازند.


در آموزه‌هاي زرتشت، بودا، اهورامزدا وكنفوسيوس و ...، مكرّر از ارزش ايثار سخن رفته است وبر مقوله‌ی كمك به ديگري، همنوع‌دوستي و خيرخواهي تأكيد و توجّه زيادي گرديده است واحسان وگذشت و نيكي از عناصركليدي آن‌ها به شمار مي‌رود. درساير اديان نيز يكي از توصيه‌هاي جدّي، معطوف به همين ارزش مي‌باشد. به عبارت ديگر در اديان يهود، مسيحيّت و اسلام، گذشت وايثار از ارزش‌هاي مهمّ و اساسي برشمرده شده است و محتواي انجيل، تورات و قرآن شواهدي بر اين داعيّه قلمداد مي‌گردد.

شهادت در نظر يهوديان به اندازه‌ی نفعي است كه از آن مي‌برند و اين نفع يا بيروني و درميدان است و يا به صورت زيادي زراعت ومحصول. با رجوع به قرآن به مواردي برخورد مي كنيم كه دربين يهود، افرادي مثل ساحران فرعون اسم خود را در ليست بلند شهدا ثبت كرده اند و اين نشان مي‌دهد در عقيده‌ی يهوديّت، ايمان به شهادت وگرامي داشتن شهيد وجود داشته است. در نظر مسيحيان، جهاد، آمادگي براي مرگ دردناك به خاطر ايمان است. درحقيقت، مسيح نيز شهيدي است كه جان خود را فداي رستگاري و آسايش

انسان مي‌كند. جان مي‌بازد وآگاهانه تن به صليب مي‌سپارد تا موجب نجات بشريّت گردد. ليكن پس از ترك قفس تن به ملكوت اعلا رهسپار مي‌شود؛ يعني به نزد پروردگار مي‌رود تا در جوار او باشد. اساس اسلام برپايه‌ی فطرت بشر است وكمال او را در بر دارد و قوانين فردي و اجتماعي براساس آن تضمين شده است. درنظام ارزشي اسلام، شهادت معياري است كه بيش‌تر ازرش‌ها و اعمال صالح با آن سنجيده مي‌شود و شهدا جايگاه خاصّي دارند. شهيد درعالم برزخ در جوار رحمت الهي و روزي خور تنعّمات بهشتي است و شادمان و خوشحال

به آرامش دست يافته است. در شهادت، كالاي مورد معامله جان ومال است و خريدار خداوند بزرگ است و فروشندگان انسان‌هاي مؤمن هستند كه خير را براي خود خريده‌اند. اما نكته‌ی مهم آن است كه در دين مبين اسلام، ايثار به طور برجسته‌اي ظهور و بروز پيدا كرده است و در آيات قرآن و روايات از پيامبر اسلام(ص) و سايرمعصومين مي‌توان شواهد متواتر و فراواني را آشكار ساخت و به ويژه آن‌كه هم پيامبر اسلام و هم امامان شيعي درحيات روزمرّه و معمول خويش، آن را به شكل عملي و تجربي به كار گرفته‌اند. چنان‌چه در طول تاريخ امام حسین(ع) و اهل بيتش در طول تاريخ براي تشيّع به يك رمز و شعار و هويت انقلابي و خصيصه‌ی لاينفك تشيع تبديل شده و پويايي شيعه ناشي از دو چيز است، گذشته‌ی سرخ(عاشورا) و آينده‌ی سبز(مهدويّت). پيروان اهل بيت در هر زمان وهر عصري براي حفظ اين رمز و شعار، از جان گذشته اند (http://www.isaar.ir).


جامعه‌ی ايراني و ايراني‌ها قبل از ورود اسلام، آراسته به ارزش‌هاي عديده‌اي از جمله گذشت و مساعدت به خلق بوده است. اما متعاقب ورود اسلام به ايران، برخي از ارزش‌هاي جديد ظهور و بروز مي‌يابند و برخي ارزش‌هاي پيشين هم برجسته‌تر مي‌شوند و البتّه برخي هم به حاشيه رانده مي‌شوند. به عبارت ديگر فرهنگ ايراني- اسلامي، برخي ارزش‌ها را پر رنگ مي‌سازد كه اين ارزش‌ها به مرور زمان منشأ تحوّلات زيادي مي‌گردند. ارزش‌هاي حاكم بر جامعه‌ی ايراني گذشته‌اي پرفراز و فرود دارند و طيّ چندين دهه‌ی گذشته، گاه فعّال و مؤثّر و زماني هم غير فعّال ويا كم تأثير ظاهر شده‌اند. دراين رهگذر، ارزشي هم‌چون ايثار نيز فارغ از اين قاعده نبوده است و تا چند دهه‌ی اخير، نمود آن را درلابلاي زندگيِ معمولي مردمانش

 

به طور محسوس مي‌توان ديد و اَشكال گوناگوني از كمك به ديگري، گذشت و فداكاري دراين سرزمين مشاهده مي‌شود. مقوله‌ی ايثار و شهادت به عنوان والاترين شكل ايثار در ربع قرن اخير و در دوران انقلاب اسلامي و به ويژه جنگ تحميلي ايران و عراق، به يك باره جايگاه والايي در عرصه‌ی اجتماعي پيدا مي كند و حتي از متغيّرهاي اصلي در تبيين هم پيروزي انقلاب و هم عدم شكست درجنگ محسوب مي‌گردد. علاوه بر آن به علّت درگيري قشر قابل توجّهي از مردم در آن، مقوله‌ی ايثار و شهادت، گستره وسيعي پيدا كرده و به يك مسأله‌ی جمعي تبديل شد. از آن رو كه تعداد قابل توجّهي از مردم درجنگ شهيد ويا مجروح ومفقود و اسير گرديدند كه با احتساب خانواده هاي اين افراد وسعت مسأله هويدا است (آقاپور، 1385).

4-4- مبانی ایثار و شهادت در قرآن کریم

1- وَ مَن يُقاتِلُ في سَبيلِ‌الله فَيقتل اَويغلِبُ فَسَوفَ نُؤْتيهِ اَجراً عَظيماً (سوره‌ی نساء، آیه‌ی 74)


«کسی که به دستور خدا در راه خدا با دشمن می‌جنگد [از برای آن که ظلم و فساد را ریشه‌کن کند و دین خدا را در زمین استوار نماید، تا آن که مستضعفین و محرومین از چنگال اهریمنان نجات یابند، هر گاه این مجاهد در راه خدا] کشته شود یا پیروز گردد، خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد.»
مسلماً چنين سربازانى شكست در قاموسشان وجود ندارد و در هر دو صورت خود را پيروز مى‌بينند، چنين روحيه‌اى به تنهایى كافى است كه وسایل پيروزى آن‌ها را بر دشمن فراهم سازد، تاريخ نيز گواهى مى‌دهد كه يكى از عوامل پيروزى سريع مسلمانان بر دشمنانى كه از نظر تعداد و تجهيزات و آمادگى رزمى، به مراتب بر آن‌ها برترى داشتند، همين روحيه‌ی شكست ناپذيرى آن‌ها بوده است .


حتّى دانشمندان بيگانه‌اى كه درباره‌ی اسلام و پيروزي‌هاى سريع مسلمين، در زمان پيامبر (ص) و بعد از آن، بحث كرده‌اند، اين منطق را يكى از عوامل مؤثّر پيشرفت آن‌ها دانسته‌اند.
يكى از مورّخان معروف غرب در كتاب خود چنين مى گويد: «مسلمانان از بركت مذهب جديد و مواهبى كه در آخرت به آن‌ها وعده داده شده بود، اصلاً از مرگ نمى‌ترسيدند و دوام و اصالتى براى اين زندگى (منهاى جهان ديگر) قائل نبودند و لذا از آن در راه هدف و عقيده، چشم مى‌پوشيدند.


قابل توجّه اين‌كه در آيه‌ی فوق، همانند بسيارى ديگر از آيات قرآن، جهادى مقدّس شمرده شده است كه (فى سبيل الله)، در راه خدا و نجات بندگان خدا و زنده كردن اصول حقّ و عدالت و پاكى و تقوى باشد، نه جنگ‌هایى كه به خاطر توسعه طلبى، تعصّب، توحّش، استعمار و استثمار صورت گيرد (تفسیر نمونه، سی‌دی).
2- وَالَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ الله فلن يُضِلَّ اَعمالُهُم (سوره‌ی محمّد، آیه‌ی 4)


«کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، هرگز اعمالشان گم نخواهد شد و اجر و پاداششان ضایع نخواهد گشت.»
3- و لا تَقولوا لمن يُقتل في سَبيل الله امواتٌ بل احياءٌ و لكن لاتَشعرونَ (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 154)

«به کسی که در راه خدا کشته می‌شود مرده نگویید، بلکه او زنده است و جاوید، شما درک آن را ندارید که بفهمید.»
اصولاً در هر نهضتى، گروهى راحت‌طلب و ترسو خود را كنار مى‌كشند و علاوه بر اين‌كه خودشان كارى انجام نمى‌دهند، سعى در دلسرد كردن ديگران دارند. همين كه حادثه‌ی ناگوارى رخ مى‌دهد، اظهار تأسّف مى‌كنند و آن را دليل بر بى نتيجه بودن آن قيام مى‌پندارند، غافل از اين‌كه هيچ هدف مقدّس و گرانبهایى بدون دادن قربانى يا قرباني‌ها به دست نيامده و اين يكى از سنن اين جهان است. قرآن كريم كراراً از اين دسته سخن به ميان آورده و آن‌ها را سخت سرزنش مى كند.


گروهى از اين قماش مردم در آغاز اسلام بودند كه هر گاه كسى از مسلمانان در ميدان جهاد به افتخار شهادت نائل مى‌آمد، مى‌گفتند فلانى مرد! و با اظهار تأسّف از مردنش ، ديگران را مضطرب مى‌ساختند.
خداوند در پاسخ اين گفته‌هاى مسموم، پرده از روى يك حقيقت بزرگ بر مى‌دارد و با صراحت مى گويد: شما حق نداريد كسانى را كه در راه خدا جان مى‌دهند مرده بخوانيد، آن‌ها زنده‌اند، زنده جاويدان، و از روزي‌هاى معنوى در پيشگاه خدا بهره مى‌گيرند، با يكديگر سخن مى‌گويند، و از سرنوشت پربارشان كاملاً خشنودند، امّا شما كه در چهار ديوارى محدود عالم مادّه محبوس و زندانى هستيد اين حقايق را نمى‌توانيد درك كنيد.
4-4-الف- نكته ها
1) چگونگى حيات جاودانى شهيدان
در اينكه حيات و زندگى شهيدان چگونه است؟ در ميان مفسّران گفتگو است، بدون شك، ظاهر آيه اين است كه آن‌ها داراى يك نوع حيات برزخى و روحانى هستند چرا كه جسمشان از هم متلاشى شده و به گفته‌ی امام صادق (ع) آن حيات با بدنى است مثالى (بدن مجرّد از مادّه‌ی معمولى و همگون اين بدن).
بعضى از مفسّران اين زندگى را به عنوان يك حيات غيبى و مخصوص به شهدا دانسته‌اند و گفته‌اند ما توضيح بيشترى درباره‌ی چگونگى اين زندگى و طرز استفاده
از آن را در اختيار نداريم.


بعضى ديگر حيات را در اينجا به معنى هدايت، و مرگ را به معنى گمراهى دانسته‌اند، و گفته‌اند معنى آيه اين است كه هر كس كشته شد نگوئيد گمراه است، بلكه او هدايت شده است؛ بعضى ديگر حيات جاويد شهيدان را زنده ماندن نام آن‌ها و مكتب آن‌ها مى‌دانند.
هيچ‌ يك از اين احتمالات قابل قبول نيست ، نه لزومى دارد كه آيه را به معانى مجازى تفسير كنيم و نه مسأله‌ی حيات برزخى را مخصوص شهيدان بدانيم، بلكه شهيدان داراى حيات روحانى و برزخى هستند با اين امتياز كه در قرب رحمت پروردگارند و متنعّم به انواع نعمت‌هاى او مى‌باشند.
2) مكتبى كه به شهادت افتخار مى كند


اسلام با ترسيمى كه از مسأله‌ی شهادت در آيه‌ی فوق و آيات ديگر قرآن كرده است، عامل بسيار مهم تازه‌اى را در مبارزه‌ی حق در برابر باطل وارد ميدان ساخته است، عاملى كه كاربرد آن از هر سلاحى بيش‌تر، و تأثير آن از همه برتر است، عاملى كه مى‌تواند خطرناك‌ترين و وحشتناك‌ترين سلاح‌هاى عصر و زمان ما را در هم بشكند، چنان‌كه در تاريخ انقلاب اسلامى كشور ما ايران، با كمال وضوح اين حقيقت را با چشم ديديم كه عشق به شهادت على رغم تمام كمبودهاى ظاهرى، عامل پيروزى سربازان اسلام در برابر قدرت‌هاى بزرگ شد.
و اگر در تاريخ اسلام و حماسه‌هاى جاويدان جهادهاى اسلامى و شرح ايثارگري‌هاى كسانى را كه با تمام وجودشان در راه پيشبرد اين آیين پاك، جانفشانى كردند دقت كنيم، مى‌بينيم يك دليل مهمّ همه‌ی آن پيروزي‌ها همين بود كه اسلام در تعليمات خود اين درس بزرگ را به آن‌ها آموخته بود كه شهادت در راه خدا و در طريق حقّ و عدالت، به معنى فنا و نابودى و مرگ نيست، بلكه سعادت است و زندگى جاويدان و افتخار ابدی.


سربازانى كه چنين درسى را در اين مكتب بزرگ آموخته‌اند، هرگز قابل مقايسه با سربازان عادى نيستند، سرباز عادى به حفظ جان خود مى‌انديشد، امّا آن‌ها براى حفظ مكتب پيكار مى‌كنند و پروانه‌وار مى‌سوزند و قربانى مى‌شوند و افتخار مى‌كنند.


3) زندگى برزخى و بقاى روح
ضمناً از اين آيه موضوع بقاى روح و زندگى برزخى انسان‌ها (زندگى پس از مرگ و قبل از رستاخيز) به روشنى اثبات مى شود و پاسخ صريحى است به كسانى كه مى‌گويند قرآن به مسأله‌ی بقاى روح و زندگى برزخى اشاره‌اى نكرده است.
4- اِنَّ اللهَ اشْتري مِنَ الْمُؤْمِنين اَنْفُسَهُم و اَمْوالَهُم بان لَهُم الجَنَّةَ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللهِ فَيَقْتُلونَ وَعداً عَليهِ حَقّاً فِي التُّوراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرآنِ وَ مَن اَوفي بعَهدِهِ مِنَ الله فَاسْتَبْشِروا بِبَيعِكُمُ الَّلاي بايَعْتُم بهِ ذلكَ هُوَ الْفَوزُ الْعَظيم (سوره‌ی توبه، آیه‌ی 111)


«خدا خریدار است از مؤمنین جان‌ها و اموالشان را و در عوض به آن‌ها عطا می‌کند بهشت را (چرا خداوند جان‌ها و مال‌های مؤمنین را خریدار است و در عوض بهشت می‌دهد؟) برای آن که می‌جنگند و در راه خدا می‌کشند [دشمنان خدا را] تا کشته می‌شوند و جان خود را به خدای خویش تسلیم می‌کنند (در این وقت است که وعده‌ی الهی درباره‌ی آن‌ها چنین است که بهشت برای شماست) و این وعده را خدا در قرآن و انجیل و تورات به مجاهدین راه حق بشارت داده و تأکید فرموده که هیچ کس وفاکننده‌تر به وعده‌ی خویش جز خدا نیست؛ پس ای مؤمنین نیکو معامله‌ای با خدا کردید (شما جان خویش را به خدا فروختید و خدا هم ثمن و قیمت جان شما را بهشت قرار داد) این است فیض و رستگاری بزرگ.»
4-4-ب- يك تجارت بى نظير


در اين آيه مقام والاى مجاهدان با ايمان، با ذكر مثال جالبى، بيان شده است.
در اين مثال خداوند خود را خريدار و مؤمنان را فروشنده معرفى كرده و مى‌گويد (خداوند از مؤ منان جان‌ها و اموالشان را خريدارى مى‌كند، و در برابر اين متاع، بهشت را به آنان مى دهد)
و از آن‌جا كه در هر معامله در حقيقت (پنج ركن اساسى) وجود دارد كه عبارتند از: خريدار، فروشنده، متاع، قيمت و سند معامله، خداوند در اين آيه به تمام اين اركان اشاره كرده است.

خودش را خريدار، و مؤ منان را فروشنده، و جان‌ها و اموال را متاع و بهشت را ثمن (بها) براى اين معامله قرار داده است.
منتها طرز پرداخت اين متاع را با تعبير لطيفى چنين بيان مى كند: «آن‌ها در راه خدا پيكار مى‌كنند، و دشمنان حق را مى‌كشند و يا در اين راه كشته مى‌شوند و شربت شهادت را مى‌نوشند (يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون)


در حقيقت دست خدا در ميدان جهاد براى تحويل گرفتن اين متاع اعم از جان، و يا اموالى كه در جهاد مصرف مى شود آماده است!
و به دنبال آن به اسناد معتبر و محكم اين معامله كه پنجمين ركن است اشاره كرده مى‌فرمايد: «اين وعده، حقى است بر عهده‌ی خداوند كه در سه كتاب آسمانى تورات، انجيل و قرآن آمده است» (وعدا عليه حقا فى التورات و الانجيل و القرآن).


البته با توجه به تعبير (فى سبيل الله) به خوبى روشن مى شود كه خداوند خريدار جان‌ها و تلاش‌ها و كوشش‌ها و مجاهدت‌هایي‌است كه در راه او صورت مى‌گيرد يعنى در راه پياده كردن حق و عدالت و آزادى و نجات انسان‌ها از چنگال كفر و ظلم و فساد.


سپس براى تأكيد روى اين معامله بزرگ اضافه مى كند «چه كسى وفادارتر به عهدش از خدا است؟» (و من اوفى بعهده من الله).
يعنى گر چه بهاى اين معامله فوراً پرداخته نمى‌شود، اما خطرات نسيه را در بر ندارد! چرا كه خداوند به حكم قدرت و توانایى و بى‌نيازى از هر كس نسبت به عهد و پيمانش وفادارتر است، نه فراموش مى‌كند، نه از پرداخت عاجز است، و نه كارى بر خلاف حكمت انجام مى‌دهد كه از آن پشيمان گردد و نه العياذ بالله خلاف مى‌گويد، بنابراين هيچ‌گونه جاى شك و ترديد در وفادارى او به عهدش، و پرداختن بها در رأس موعد، باقى نمى‌ماند.


و از همه جالب‌تر اين‌كه پس از انجام مراسم اين معامله، همان‌گونه كه در ميان تجارت‌كنندگان معمول است، به طرف مقابل تبريك گفته و معامله را معامله‌ی پر سودى براى او مى‌خواهد و مى‌گويد: «بشارت باد بر شما به اين معامله‌اى كه انجام داديد» (فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به)


«و اين پيروزى و رستگارى بزرگى براى همه‌ی شما است» (و ذلك هو الفوز العظيم). (تفسیر نمونه، سی‌دی)
5- وَ لا تَحْسِبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرْزَقون فَرِحينَ بما آتاهُم اللهُ مِن فَضلِهِ وَ يَسْتَبشرونَ بالَّذينَ لَم يَلْحَقوا بهِم مِنْ خَلْفِهِم اَلّا خوفٌ عَليهِم و لا هُم يَحزَنون (آیات 169 و 170 سوره‌ی آل عمران)
« گمان مبر آن کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده‌اند، بلکه آنان زنده‌اند و از نعمت‌های الهی بهره‌مند می‌باشند، بسیار خوشحال و شادمان اند از آن‌چه خداوند از فضل و رحمت خویش به آنان مرحمت فرموده، [آنان به بازماندگان خود چنین نوید می‌دهند:] شما برای ما ناراحت و اندوهناک نباشید (زیرا ما نمرده‌ایم بلکه زنده و جاویدیم.)»

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید