بخشی از مقاله
چکیده
مفاهیم خانه،منزل و مسکن مکرراً در تحقیقات خانه سازی مورد استفاده قرار میگیرند، بدون آنکه منظور مؤلف از این اصطلاحات روشن باشد. اغلب اوقات اصطلاحات خانه و منزل حتی به صورت مترادف نیز بکار میروند و به ویژه اصطلاح منزل ظاهراً مفهومی چند بعدی و چند وجهی است که برای برخی محققین جذاب است، درحالیکه دیگران میخواهند از این اصطلاح صرف نظر کنند. در این مقاله به تجزیه و تحلیل این اصطلاحات در یک چارچوب مفهومی و تحلیلی میپردازیم که به طور کلی به منظور بررسی روابط محیط-افراد و به ویژه روابط مسکن-افراد مورد استفاده قرار میگیرد. این تجزبه و تحلیل به 5 جنبه مختلف از خانه، منزل و مسکن توجه دارد. اولین جنبه، یک شی را از روابطی که ممکن است افراد با این شی داشته باشند، متمایز میکند. به عنوان مثال، این تمایز بر این دلالت دارد که اصطلاح منزل را نمیتوان به طور همزمان برای ساختار فیزیکی که اغلب خانه نامیده میشود و معانی که اغلب به ساختار فیزیکی ربط میدهیم که گاهی اوقات منزل یا مفهوم منزل است، بکار برد.
جنبه دوم بر بعد مکانی خانه، منزل و مسکن تمرکز دارد. در متون مربوطه، اصطلاح منزل برای جاهای مختلف مانند کشور، استان، شهر، محله و مسکن مورد استفاده قرار میگیرد. بعد سوم تجزبه و تحلیل به جنبه زمانی میپردازد. مردم وقتی درمورد خانه و منزل صحبت میکنند شاید منظورشان خانه/منزل فعلی شان باشد، اما شاید درمورد خانه/منزل دوران کودکی یا یک شی یا ارتباطی در آینده نیز صحبت کنند. جنبه چهارم به روابط اجتماعی اشاره دارد. خانه و منزل اغلب از منظر خانواده در نظر گرفته میشود، اما سایر خویشان نظیر گروه دوستان یا گروههای قومی نیز ممکن است به خانه یا منزل مربوط باشند. جنبه پنجم به تمایز بین محصول و فرآیند اشاره دارد. منزل اغلب به عنوان یک مکان در نظر گرفته می شود، اما این اصطلاح برای فرآیند خانه سازی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در نتیجه این مقاله جنبههای مختلف خانه، منزل و مسکن به دقت تشریح نمود و ارتباطشان را با یکدیگر مشخص گشکرد و مورد ارزیابی قرار داد.
واژگان کلیدی: خانه، منزل، مسکن، محیط
-1مقدمه
مفهوم منزل، ایدهها، تفاسیر و معانی آن در دو دهه اخیر در متون دانشگاهی بسیار مورد توجه بوده است. علی رغم تفاوتها در رویکرد و کانون توجه، نقطه مشترک تمام این متون، این است که همه اذعان دارند که منزل مفهومی پیچیده، چند وجهی و چند لایه است که دلالت های ضمنی متفاوت آن اغلب به جای یکدیگر و یا به طور همزمان مورد استفاده قرار میگیرد. اگرچه برخی - بلانت و داولینگ - 2006 ظاهراً به این مسأله توجه نداشتهاند، دیگران - راپاپورت ، - 1995 را وا داشته تا بخواهند به طور کامل از این مفهوم دوری کنند. از منظر تحلیلی، این مسأله به نظر جذاب میرسد، زیرا ما نیاز داریم مفاهیم مان به اندازه ممکن روشن و خالی و از ابهام باشد. از سوی دیگر شاید کسی ادعا کند که اصطلاح منزل در متون دانشگاهی و در گفتگوهای روزمره در زبانهای زیادی مورد استفاده قرار میگیرد و اینکه ما باید این مسأله را به عنوان یک واقعیت بپذیریم. در این زمینه جالب است، توجه داشته باشیم که اصطلاح منزل به نظر نمیرسد در تمام زبانها و فرهنگها وجود داشته باشد. با این حال، اگر کسی بخواهد از آن استفاده کند، بدان معناست که وقتی فرد از اصطلاح منزل استفاده میکند، محققان وظیفه دارند تا مفهوم منزل را تعریف کنند به طوری که روشن گردد فرد بر چه جنبههایی از مفهوم تمرکز دارد. این کار ممکن است به صورت رسمی با استفاده از روش شناسی نظیر رویکرد رویه ها که هدف آن حذف مفاهیم پیچیده است یا به صورت کمتر رسمی و با صرفاً اشاره به اینکه فرد بر کدام معانی مفهوم تأکید دارد، انجام پذیرد.
راپاپورت - 1995 - 1، در مقالهای سرگرم کننده و آموزنده به شکلی نقادانه اصطلاح منزل را از منظر خانه سازی مورد بررسی قرار داده و ادعا کرده است که اصلاً به مفهوم منزل نیاز نداریم، زیرا هرچیزی که قصد داریم از طریق این مفهوم برسانیم را میتوانیم با مفاهیم دیگر نیز بیان کنیم. اخیراً دیگران - مالت،2004؛ بلانت و داولینگ، - 2006 این مفهوم را از منظری وسیعتر بررسی کردهاند و بدون بررسی انتقادی بیش از اندازه درباره ابهام مفهومی و تناقض های منطقی احتمالی، به مفاهیم ضمنی بسیار بیشتری از این اصطلاح دست یافتهاند. در این مقاله، چند مفهوم ضمنی اصطلاح منزل را از منظر یک چارچوب مفهومی که برای بررسی روابط محیط-افراد بکار میبریم، به شکلی نقادانه مورد بررسی قرار میدهیم. از آنجایی که اصطلاح منزل اغلب به عنوان مترادفی برای اصطلاحات خانه و مسکن بکار میرود، باید به این دو اصطلاح نیز نگاهی داشته باشم. در بخش بعدی، ابتدا چارچوب مفهومی برای مطالعه روابط محیط-افراد را معرفی میکنم و سپس این مدل را برای مطالعه روابط مسکن-افراد اصلاح خواهم کرد. سپس به مفاهیم اصطلاحات خانه و مسکن نگاهی خواهم داشت. پس از آن، مفاهیم ضمنی متعدد اصطلاح منزل را با استفاده از این چارچوب مفهومی به عنوان یک چارچوب مرجع مورد ارزیابی قرار خواهم داد.
-2روش تحقیق:
در تحقیق حاضر از روش توصیفی تحلیلی برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شده است.
-3ابزار گردآوری داده ها:
در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. با منابع کتاب شامل کتب، مقالات، اسناد، پایان نامه های دانشگاهی و منابع مرتبط با موضوع، گردآوری و مطالعه شده است.
-4چهار چوب مفهومی
در این بخش ابتدا چارچوب مفهومی برای مطالعه معنای اشیاء محیطی توضیح داده میشود. در ادامه، نسخهای اصلاحی از این چارچوب برای مطالعه معنای مسکن و ویژگیهای مسکن ارائه خواهد شد.
-1-4معنای محیط
محیط عملیاتی یک فرد شامل اشیاء است یعنی چیزهایی که فرد به سمت آنها هدایت میشود و اینها نقاط کانونی را شکل میدهند که فعالیتهای فرد پیرامون آنها سازماندهی میشود. یک شی، هرچیزی است که بتوان به آن اشاره کرد یا آن را تعیین کرد، اشیاء ممکن است مادی یا غیرمادی، واقعی یا خیالی، در دنیای بیرونی یا درون بدن باشند و ماهیتی پایدار داشته باشد یا رویدادی گذرا باشد. از منظر انسانی، محیط را میتوان به حداقل 5 دسته طبقه بندی کرد: انسانهای دیگر، حیوانات دیگر، اشیاء فیزیکی، اشیاء اجتماعی و اشیاء انتزاعی. اگر فرد به هر یک از این چیزها توجه کند یا از هر یک از آنها آگاه باشد، برای آن فرد، یک شی است. اشیاء دنیا یا محیط عملیاتی انسان را تشکیل میدهند. آنها روی هم رفته جهان هستی فرد را تشکیل میدهند، یعنی چیزهایی که فرد در فعالیت های زندگی با آنها سروکار دارد.
اشیاء برحسب احتمالاتی که برای اقدامها و نیات فراهم میکنند، برای انسان معنی دارند، یعنی یک شی ممکن است ویژگیهای معینی در رابطه با یکی از اهداف فرد داشته باشد. مفهوم افوردنس - 2گیبسون، - 1986 اساساً بر این همبستگی میان ویژگیهای ساختاری محیط و نیات و اهداف افراد تأکید دارد. افوردنس ها، روابط میان ویژگیهای اشیاء و تواناییهای انسانها است - چمرو, - 2003؛ آنها را میتوان به ویژگیهای ذاتی نسبت داد که اشیاء به واسطه ترکیب خود دارند و در رابطه با فرد مشخص میشوند. به عنوان مثال یک صندلی امکان نشستن روی خود را فراهم میکند، یک درب که به اتاقی دیگر باز میشود امکان عبور و مرور را فراهم میکند، یک مسکن امکان برخورداری از سرپناه را فراهم میکند، یک اتاق امکان برخورداری از حریم خصوصی را فراهم میکند و یک شکل معین از اجاره داری امکان استقلال را فراهم می آورد. بنابراین افوردنس ها، روابط متقابلی هستند که به ویژگیهای محیطی و انسانها اشاره دارد. در سطح تجزیه و تحلیل عملکردی، ویژگیهای محیطی از لحاظ افوردنس های خود یعنی معنای خود برای فرد، تجربه میشوند.
ویژگی های محیط تنها یک جنبه از یک ارتباط پویای فرد-محیط است؛ جنبه دیگر اقدامات عمدی افراد است و این جنبه از رابطه فرد-محیط، در انتخاب، کشف و خلق ویژگیهای محیطی معنادار به بهترین شکل آشکار میگردد - هفت، . - 2001 افراد به شکلی گزینشی با اشیاء خاصی در پیرامون خود درگیر میشوند، افراد به طور معمول از میان طیف ویژگیهای بالقوه در یک محیط، ویژگیهایی را بر می گزینند تا به برخی فعالیتها کمک کنند. با این حال، انتخاب های افراد، نامحدود نیست. و عواملی خارج از کنترل آنها ممکن است طیفی از انتخاب های به لحاظ اجتماعی و یا فرهنگی منع شده را محدود نماید. بنابراین خود گزینی افوردنس ها وجود دارد اما اغلب با محدودیتهای همراه است.
قصد مندی نیز در فرآیندهایی آشکار است که فرد از طریق آنها درباره ویژگیها اشیاء و افوردنس ها در محیط پیرامونی خود اطلاعاتی فرا میگیرد یا آنها را کشف میکند. این فرآیند تصادفی نیست، فرآیندی که اشیائی که در وهله اول انتخاب میشوند، را همبستگی درک شده میان ویژگیهای یک شی و قابلیتها و نیات فرد محدود میسازد. این مسأله متقابلاً اکتشاف درون محدودیتها را به دنبال دارد. یافتن کاربردهای بدیع برای اشیاء قدیمی، شیوه ای رضایتبخش برای افوردنس های جدیدی است که باید کشف گردند.