بخشی از مقاله
چکیده
تربیت صحیح فرزندان یکی از موضوعات مهمی است که والدین و مربیان و معلمان، هر کدام به نحوی با آن دست به گریبانند. در همین راستا، خشونت و مهر ورزی، دو عنصر کلیدی و موثر هستند که در شکل گیری شخصیت و رشد و تکامل نسل آینده، نقش مهمی را ایفا می کنند. در واقع ، خشونت، عامل بازدارنده و مهرورزی و محبت، محرک اصلی در پیشبرد اهداف اصلی تعلیم و تربیت ایده آل می باشد.
هدف این تحقیق، آشنا ساختن والدین و مربیان و معلمان، با تاثیرات منفی و مثبت دو عامل خشونت و مهرورزی و ارائه روشهای صحیح مهرورزی و محبت در امر تعلیم و تربیت فرزندان است تا به این وسیله، از اعمال روشهای خشونت آمیز نسبت به فرزندان، به صورت خواسته یا ناخواسته، ممانعت بعمل آید.در این تحقیق، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با بهره گیری از نظریات کارشناسان تعلیم و تربیت سنتی و معاصر، دو عامل خشونت و مهرورزی وانواع کاربردهای آن در تربیت فرزندان مورد بررسی قرار گرفته و با ارائه ی روشهای نظری و عملی در جهت اجتناب از هرگونه اعمال خشونت و استفاده از شیوه های مهرورزی و محبت و پیامدهای مطلوب آن، میزان کیفیت و تأثیرات هریک از این دو عامل در تربیت صحیح فرزندان، مشخص شده است.
مقدمه
امروزه ، مسئله ی تعلیم تربیت ایده آل در جوامع، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. توجه به این نکته ضروری است که هر چه متولیان این امر، از روشهای عاطفی و محبت آمیز در تربیت فرزندان بیشتر استفاده کنند، به همان اندازه از خشونت و پیامدهای ناگوار آن کاسته خواهد شد و آثار و نتایج مطلوب آن در جامعه ، نمود خواهد داشت. با توجه به اینکه فرزندان ما، در معرض انواع خشونت ها قرر دارند، آیا آگاهی و شناخت والدین و مربیان و معلمان در این زمینه، می تواند راهگشا باشد؟ چگونه می توانیم از اعمال خشونت های عمدی و غیر عمدی، در محیط خانواده و مدرسه جلوگیری کنیم ؟ مهرورزی و محبت، تا چه حدی می تواند در تربیت صحیح فرزندان، موثر واقع شود؟ این نکته شایان توجه است که اگر در جامعه ی خود، شاهد خشونت و ناهنجاری های اجتماعی هستیم، دلیل آن را باید در روشهای نادرست تربیتی جستجو کنیم.
اگر والدین در محیط خانواده، و مربیان و معلمان در محیط آموزشی، به جای روش مهرورزی، از روشهای خشونت آمیز استفاده کنند، ناگزیر باید نابسامانی و ناسازگاری نسل آینده را شاهد باشیم. بنابراین، اگر بخواهیم جامعه ای سالم و ایده آل داشته باشیم، باید از همان دوران کودکی، یک برنامه ریزی منسجم و استاندارد با شیوه ی مهرورزی و محبت برای آنها طراحی کرده و در راستای آن حرکت کنیم، تا به تربیت مناسب و صحیح دست یابیم.
در این تحقیق، با تکیه بر نظریات کارشناسان تعلیم و تربیت، ابتدا معنا شناسی واژه های خشونت و مهرورزی و انواع آن ، مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، روشهای تنبیه و پیامدهای ناگوار آن و سپس شیوه های مهرورزی و ابراز محبت به فرزندان و تاثیرات مطلوب آن در کوتاه مدت و دراز مدت،توضیح داده شده است. در زمینه ی خشونت و مهرورزی، تحقیقات و مباحث زیادی صورت گرفته و مقالات و کتابهای ارزشمندی نگاشته شده که از جنبه های نظری و کاربردی، به آنها توجه شده است ؛ اما پژوهش هایی که به صورت تخصصی، موضوع خشونت و مهرورزی در تعلیم و تربیت را مورد بررسی قرار دهد و از دیدگاه آموزش و پرورش، به بیان دقیق جزئیات و ارائه راهکارهای عملی پرداخته باشد،کمتر به چشم می خورد. بنابراین مقاله ی حاضر، در صدد است تا با بررسی مقوله ی خشونت و مهرورزی در خانواده و مدرسه و تجزیه و تحلیل شیوه های تئوری و کاربردی آن به صورت جرئی و دقیق، تاثیرات علمی و عملی این دو مقوله بر تربیت صحیح فرزندان را مشخص کند.
بخش اول: خشونت و تأثیرات آن بر تربیت فرزندان
1-1تعاریف و معانی خشونت
برای واژه ی خشونت، تعاریف و معانی مختلفی بیان شده که با توجه به نوع آن، متفاوت است.سازمان جهانی بهداشت، خشونت را به صورت زیر تعریف می کند: »استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت ، با تهدید یا تمایل ، علیه خود یا دیگری، یا یک گروه یا جامعه که موجب بروز آسیب ، مرگ ، اختلال روانی ، اختلال در رشد و تکامل و یا انواع محرومیت ها گردد.« - آباد و دیگران ، - 21 :1388 درتعریف دیگری از خشونت به هرگونه تهاجم فیزیکی علیه هستی انسان که با انگیزه آسیب، رنج و یا لطمه زدن همراه باشد تعبیر شده است. به صورت عام تر نیز گفته شده خشونت، هر گونه رفتاری است که با هدف آسیب رساندن یا جراحت وارد کردن به فرد دیگری انجام شود به طوری که فرد مورد پرخاشگر، از رفتار ی که با وی شده است، ناراضی و ناخشنود باشد.
در تعاریف بالا، تأکید صرف بر تهاجم فیزیکی میشود، در حالی که ممکن است، برخورد و تهاجم به نحو کلامی باشد و چه بسا در برخورد کلامی وجه خشونت قوی تر و مؤثرتر از تهاجم فیزیکی تلقی گردد، مگر اینکه در تعریف مورد بحث، اصطلاح فیزیکی به معنای عام بکار برده شود. تعریف دیگر خشونت عبارت است از »هرگونه اقدامی که برخلاف طبع آدمیان انجام می گیرد.« این تعریف نیز خالی از اشکال نمی باشد، زیرا کلمه طبع، واژه ای مبهم است و مشخص نیست منظور از طبع، غرائز است یا فطریات یا سلایق و مزاجها؛ در این صورت چه بسا اقداماتی باشند که با طبع آدمیان سازگار نباشند اما نمی توان آن ها را اعمال خشونت آمیز تلقی کرد، مانند عمل جراحی روی بیمار یا خوراندن داروهای تلخ به وی. »از نظر شخصی و روانی، خشونت ، تندخویی و منش سخت گیرانه و یا بروز ناگهانی و انفجارگونه نیرویی است که صورت تهدید کننده،مخرّب و گاهقتّال به خود می گیرد. - « حنایی کاشانی، - 123 : 1377
از جنبه اجتماعی، خشونت، به نابردباری مذهبی، »دگرناپذیری فکری« و یا »استفاده از زور و قدرت به شیوه ایمخرّب به وسیله نهادها یا هویات اجتماعی در راستای تحصیل غایات مورد نظر این نهادها« تعریف می شود. - همان - با توجه به مراتب فوق، می توان خشونت را بدین صورت تعریف کرد:»هر گونه اقدام عمدی و آگاهانه که با امیال، علایق، باورها، اعتبار و حیثیت فرد یا گروهی مغایر باشد و سبب ترس یا رنج یا اضطراب گردد - « هزاوه ای: - 1389
2-1 مفاهیم خشونت:
در بیان خشونت، اغلب از مفاهیم زیر استفاده می شود:
- عمدیت، که بر عمدی بودن خشونت دلالت دارد.
- طبیعت، که بر ماهیت خشونت دلالت دارد؛ مانند خشونت جسمی ، خشونت کلامی و روانی
- عامل، که بر اعمال کننده خشونت دلالت دارد ؛ مانند خودآزاری و خشونت های بین فردی
- موقعیت، که برمکان وقوع خشونت دلالت دارد؛ مثل خشونت های خانگی یا خشونت هایی که مدارس ، خانه های ایتام ، واحدهای بهداشتی ، محل های کار و ... اتفاق می افتد. - آباد و دیگران، - 29
»گروهی از روانشناسان به نام روانشناسان شناختی بر این باورند که خشونت و پرخاشگری، درنتیجه ی تفسیر و نگرش فرد ، نسبت به رخدادهای طبیعی ، بروز می کند. ارزیابی فرد از حادثه، چگونگی واکنش های او را در آینده، پیش بینی می کند؛ به عنوان مثال وقتی فردی می گوید: »برادرم را کتک زدم، چون بی ادبی کرد« دلیل فرد - تفسیر فرد - برای ارتکاب این رفتار پرخاشگرانه، پس از واژه توصیفی »چون« بروز می یابد، و این جمله یعنی نوع تفسیر و نگرش فرد به رفتار پرخاشگرانه خودمعمولاً. افراد پرخاشگر در ذهنشان همواره با مفاهیمی نظیر: بی عدالتی، انصاف، اخلاقی سازی، کم تحملی ذاتی،مطلق اندیشی و ... دست به گریبانند.