بخشی از مقاله
چکیده
بررسی مشکلات فرزندان طلاق یکی از اهداف راهبردی برای رسیدن به جامعه سالم است؛ ازطرفی استفاده از ابزار هنر برای رسیدن به این مقصود میتواند راهگشا باشد. هدف ازانجام این پژوهش واکنش فرزندان طلاق به موضوع خانواده با تحلیل نقاشیهای آنان بوده است. با این هدف پرسشهایی نیز بدین قرار قابل طرح میباشند: نقاشیهای فرزندان طلاق بر اساس نمادهای به کار گرفته شده بیانگر چه حالتهای روحی هستند و فرزندان طلاق از حیث رنگ و فرم و بیان موضوعی خانواده چه تفاوت هایی با فرزندان غیر طلاق دارند. برای رسیدن به این منظور اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی - از طریق آزمون وپرسشنامه باز - و با روش تحلیلی- تطبیقی انجام شد.
جامعه آماری این در این پژوهش 30 نفر از هنرآموزان یکی از هنرستان های قرچک که بین 14 تا 18 سال مییاشند انتخاب شده اند که تعداد 6 نفر آنان فرزندان طلاق و 24 نفر فرزندان غیر طلاق بوده اند. استفاده از رنگهایی که تداعی کننده خشم وافسردگی است در فرزندان طلاق بیش از فرزندان غیر طلاق مشاهده میشود، اگرچه این رنگ ها و فرم ها در فرزندان غیر طلاق هم دیده میشود. حذف خود در نقاشی فرزندان غیر طلاق بیش از فرزندان طلاق مشاهده میشود. استفاده از رنگ آبی در فرزندان غیر طلاق بیش از فرزندان طلاق مشاهده میشود.
بیان مساله
با توجه به افزایش روز افزون طلاق که آمار رسمی کشور میزان افزایش آن را در شش ماهه نخست سال 94 نسبت به سال 93، نه وسه دهم درصد برآورد کرده است. - - www.sabtahval.ir و »اثرات منفی آن بر تعادل روانی زوجین، فرزندان، بستگان و در سطح گستردهتر بر نظام اقتصادی، کمیت و کیفیت نظام جمعیتی و بر نظام فرهنگی - «ساروخانی، - 1:1372 بررسی علل و برنامه ریزی جهت کاهش آن ضروری بنظر می رسد.
ازطرفی، معضل" فرزندان طلاق" غیر قابل انکار است. میزان بالای بزهکاری و گاه جنایت و اقدامات ضد اجتماعی، سوءظن، بدبینی، رشد اخلاقی نامتناسب، پرخاشگری، افسردگی، ترس بدون دلیل، پایین بودن سطح سلامت روان و عملکرد اختلالات روانی و شخصیتی قابل تامل است. از این رو برخورد درست با مسائل بعد طلاق و از جمله مساله حضانت نقش تعیین کننده در آینده آنان خواهد داشت. »نوع برخورد با طلاق با نوع فرهنگ نیز ارتباط دارد؛ به عنوان مثال ادبیات داستانی عامیانه ما که سینه به سینه از مادران به فرزندان نقل شده است، پر از درد و رنج های فرزندان رها شده از سوی پدرو مادر و بزرگ شده در دامان نامادری است، مانند قصه ماه پیشانی و نامادری. اگر چه این داستان حکایت فرزندان طلاق نیست، اما درد و رنج کودکی است که با نامادری زندگی می کند و داستانهای دیگری که در آن عوامل فوق طبیعی به کمک آنان میشتابند و آرزوهای برآورده نشده آنان را جامع عمل میپوشانند.« - عراقی، - 7:1369
نگاه فرزندان نوجوان طلاق، از طریق بررسی نقاشی های آنان بسیار حائز اهمیت است. نقاشی را میتوان چیزی مانند خواب و رویا معنی کرد. چرا که این فرصت را به انسان می دهد که آزادانه درون خود را کاوش کند و آن را در قالب رنگ و فرم بیان کند و بیمی ازقضاوت نداشته باشد و در حالتی ناخودآگاه درباره دغدغههایش حرف بزند. »آنچه ما ناخوداگاهی انسان متمدن می نامیم به گونه ای مداوم از غرایز اصلی جدا شده است و غرایز بی آنکه از میان بروند تنها ارتباط خویش را با خودآگاه ما از دست داده اند و ناگزیر خود را به شیوه ای غیر مستقیم بیان می کنند.« - یونگ، - 127:1377 » هنر راهی طبیعی برای برقراری ارتباطات است و همه کودکان در سرتاسر دنیا در جوامع ابتدایی و در اجتماعات پیشرفته به طور طبیعی اشکال و علائمی میکشند و در واقع ارتباطات نوشتاری به وسیله رسم تصاویر صورت میگرفت.« - روبین، 1936 - 57:
انجام کارهای هنری فشار عصبی را کاهش میدهد و افراد هنگام کار هنری راحت تر مقصود خود را بیان میکنند و از آنجا که بیشتر تفکرات ما تصویری است و هنر راهی برای بیان این تصاویر ذهنی است، گاهی این تصاویر به شکل نمادها بیان میشوند. همچنین بیان بعضی مطالب به زبان هنر آسانتر است. گاهی افراد بهجای سخن گفتن ترجیح میدهند با تصاویر مقصود خود را بیان کنند. همان گونه که گاهی ما خواب هایمان را نمی توانیم بیان کنیم. گاهی رویداد های دردناک قدرت سخن گفتن را از ما میگیرند و بسیاری از افراد پس از ارائه تصویری از آن مشکل، قادر به سخن گفتن درباره آن میشوند. در مورد موضوعی مانند طلاق که از دید فرزندان واقعه ای بسیار اسفناک و درد آور می باشد استفاده از هنر برای بیان، وسیله ای مناسب به نظر میرسد.
خاطراتی که پیش از زبان بازکردن در ذهن ما وجود دارد، در بدن ما بهصورت رمز درمی آید و این مسائل بصورت نمادین در تصاویر قابل مشاهده است. تعدادی از فرزندان طلاق در این گروه قرار میگیرند؛ چرا که طلاق پدر و مادر آنان در زمان قبل از سخن گفتن به وقوع پیوسته است. گاهی واقعهای در ما احساسات متضاد ایجاد میکند که بیان کردن آن پیچیده به نظر میرسد؛ مثلا فردی عشق و تنفر را به طور همزمان در ما ایجاد میکند. بیان این مساله بسیار سخت به نظر میرسد. اما این کار در یک اثر هنری راحتتر بازگو میشود. به ویژه در موضوع بحث طلاق این مورد مشهود است، چرا که موضوع جدایی پدر ومادر میتواند احساس عشق و تنفر را در درون فرد ایجاد کند.
یونگ سبب شد به تخیلات فعال توجه بیشتری شود و معتقد بود تصاویر درون ذهن برای بیان فشار می آورد. او در سال 1931 میلادی در پاسخ به نامه ای که طی آن شخصی درباره تجربیات بیخردانه با او مشورت کرده بود گفت:»اجازه بده ضمیر ناخودآگاه سخن بگوید، بنابراین ضمیر آگاه شلوغ را خاموش کن و به آرامی به درون گوش فرا ده و به تصاویری نگاه کن که در مقابل چشمانت پدیدار میشوند... - «همان: - 297
در راستای تفکرات زیگموند فروید1 و یونگ 2شیوهی درمانی بوجود آمد که "هنر درمانی" نامیده شد و بر اساس آن هنرمندان و پزشکان تلاش میکنند با بهرهگیری از شیوه های هنری به درمانگیر کمک کنند تا ناخود آگاه خود را مورد کاوش قرار دهند و آن را در قالب اثر هنری بیان کنند. نقاشیدرمانی3 نیز شاخه ای از هنردرمانی4 است که افراد تعارضات درونی خود را در قالب هنر خط و رنگ بیان میکنند. پژوهش حاضر واکنش فرزندان طلاق را نسبت به جدایی والدین خود بیان میکند.که این کار با تفسیر رنگها و نمادها انجام میشود و ویژگی شخصیتی آنان مورد بررسی قرار میگیرد.فرم ورنگ بکار رفته در نقاشی آنها با فرزندان غیرطلاق مقایسه میشود.
روش انجام تحقیق تحلیلی-تطبیقی و تلفیقی از کتابخانهای و میدانی خواهد بود.
مراحل انجام کار
30 نفر از دانش آموزان هنرستان کار ودانش اندیشه قرچک موضوع خانواده را به تصویر کشیدند.6 نفر آنان فرزندان طلاق و مابقی غیر طلاق بودند. انتخاب رنگ آزاد میباشد. همچنین پس از اتمام کار پرسشنامه ای در اختیار آنان قرار گرفت که نقش پدر ومادر و دیگر اعضای خانواده در زندگی آنان را روشن تر میساخت. در سمت راست تصویر 1، پدر را مشاهده میکنیم که به رنگ قرمز کشیده شده است که بیانگر خشم وپرخاشگری است. در سمت بالای تصویر زمینه سیاه و وجود ماه به یاد آورنده شب و راز است. در حقیقت سیاه نفی رنگ و مبین غمگینی و مرگ و اضطراب است. وجود ستارگان نشان میل به درخشش و جلب توجه است و نیاز به محبت را نشان میدهد. در سمت راست بالا