بخشی از مقاله

چکیده

دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان است که بین آسیا و اروپا واقع شده و فاقد آبراه طبیعی به آبهای آزاد میباشد. تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، دریای خزر به عنوان دریای ایران- شوروی شناخته میشد ولی در عمل تحت اختیار و سلطه شوروی قرار داشت و حتی استخراج نفت و تقسیم آن بین جمهوریهای خودمختار داخلی شوروی بدون هماهنگی با ایران در محدوده مناطق بالای خط موهوم حسینقلی- آستارا صورت گرفته بود. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور سه کشور جدید قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان، وضعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک منطقه نیز تغییر یافت و منابع انرژی موجود در آن توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را بیش از پیش به خود جلب کرد.

با افزایش روز افزون وابستگی اقتصادی جهان به منابع انرژی هیدروکربنی و ادامه تنشها در خاورمیانه و بیثباتی آن منطقه و همچنین ظهور روسیه به عنوان یک بازیگر اصلی در بازار انرژی جهان، نفت و گاز خزر و مسیرهای انتقال انرژی آن به بازارهای مصرف نیز مورد توجه قدرتهای بزرگ صنعتی و شرکتهای نفتی جهانی قرار گرفت. از آنجا که منطقه مزبور در خشکی محصور بوده، بزرگترین مشکل ژئوپلیتیک این جمهوریها و شرکتهای نفتی، انتقال نفت و گاز این منطقه به بازارهای جهانی است که به ناچار برای عرضه انرژی باید از خطوط انتقالی استفاده شود. در این مقاله سعی میشود با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی، به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که مسیرهای انتقال خطوط انرژی این منطقه چه تأثیری بر ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی خواهد گذاشت و چه فرصتها و چالشهایی را پیش روی ایران خواهد گذارد.

واژگان کلیدی: انرژی، ژئوپلتیک دریای خزر، خطوط انتقال انرژی، ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران.

مقدمه

یکی از مسائلی که بعد از سال 1991م همراه رژیم حقوقی دریای خزر کشورهای منطقه را به خود مشغول کرده، مسئله مربوط خطوط انتقال انرژی منطقه است که از نظر اهمیت با موضوع رژیم حقوقی آن دریا عجین شده است. - Bourtman, 2006: 109-111 - فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م شرایط مطلوبی را برای بهرهبرداری از ثروت نفت و گاز کشورهای حاشیه دریای خزر، به ویژه جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان فراهم آورد؛ چرا که از زمان شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی در اوایل قرن بیستم، دروازههای این کشورها به روی شرکتهای نفتی بینالمللی بسته شده بود. بعد از رهایی این کشورها از سلطه شوروی، نوعی خلاء قدرت استراتژیک در منطقه ایجاد شد که زمینه ایجاد رقابتهای تجاری و استراتژیک در حوضه دریای خزر، به خصوص رقابت بر سر ذخایر توسعه نیافته نفت و گاز را در این منطقه از جهان تشدید کرد - بهجت، . - 16 :1379

مسیرهای بالقوه و بالفعل برای انتقال انرژی دریای خزر و مزیتهایی که انتخاب هر یک از این مسیرها در اختیار کشورهای واقع در این مسیر قرار دارد باعث گردید تا این موضوع به یکی از موارد اغواکننده برای طرفهای مختلف منطقهای و غیر منطقهای تبدیل شود. - قبادزاده، - 108 :1383 آنچنان که از اوضاع سیاسی حاکم بر نظام بینالملل پس از جنگ سرد بر میآید به اعتقاد سجادپور - 462 :1384 - ، بهرهبرداری از منابع انرژی در حوزه دریای خزر ازچنان اهمیتی برخوردار شده است که »با سیاست بینالملل پیوند خورده است« زیرا با چند برابر شدن تعداد بازیگران بومی و منطقهای در این دریا و اتخاذ روش و راهبرد هر بازیگر متناسب با تعریف خاصی که از منافع و امنیت ملی خود دارد، معادلات سیاسی جدیدی در فضای مناسبات منطقه حاکم شده است.

در مسیر قرار گرفتن این کشورها آن هم در مسیر کالاهای پرارزش و استراتژیکی همانند انرژی، مزایا و فرصتهای مختلفی از جمله درآمدهای اقتصادی و مزیتهای استراتژیک و سیاسی را برای کشورهای معبر انرژی قرار داده است - قبادزاده، . - 108 :1383 دسترسی به نفت و گاز طبیعی برای مصارف داخلی، سرمایهگذاری خارجی و ایجاد اشتغال، دریافت حق ترانزیت قابل توجه و اعمال کنترل بر جریان نفت و گاز از جمله این منافع به شمار میآیند. از همین روست که رهبران کشورهای آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، بهرهبرداری از منابع نفت و گاز منطقه را سنگ بنای پیشرفت اقتصادی خود میدانند و نمونه آن قرارداد دولت آذربایجان و شرکتهای بینالمللی در سال 1994م درباره چگونگی حمل و نقل نفت به بازارهای جهانی بود که به »قرارداد قرن« مشهور گردید . - www.zaman.com, 2007 -

اما نکته مهم در این است که این کشورها در خشکی محدود و محصورند و نمیتوانند نفت و گاز خود را از طریق نفتکش صادر کنند، لذا چارهای ندارند جز اینکه منابع خود را از طریق خطوط لولهای که ناگذیر باید از مرزهای بینالمللی و خاک کشورهای دیگر بگذرد به بازارهای هدف خود انتقال دهند. از این رو، مسئله انتخاب مسیرهای بالقوه از میان کشورهای همجوار، برای قدرتهای منطقهای و بینالمللی و نیز برای شرکتهای نفتی از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در این میان، مسئله دیگری خودنمایی میکند و آن تلاش کشورهای غربی و به خصوص ایالات متحده، برای دور نگهداشتن ایران و روسیه از مسیرهای ترانزیت منابع انرژی دریای خزر و ایجاد تنوع در خطوط انتقال آن است - میرحیدر و طاهری، . - 183 :1381

در دوره شوروی سابق، خطوط لوله انتقال انرژی دریای خزر اکثراً در خاک روسیه احداث شده و از آن کشور عبور میکرده است و هم اکنون نیز بخش زیادی از منابع انرژی دریای خزر از طریق خاک روسیه صادرمیشود، در حالی که جمهوری اسلامی ایران تاکنون نتوانسته بهره چندانی از این وضعیت ببرد. این مقاله در تلاش است تا با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی، مسیرهای انتقال خطوط انرژی، فرصتها و چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که مسیرهای انتقال خطوط انرژی این منطقه چه تأثیری بر ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی خواهد گذاشت و چه فرصتها و چالشهایی را پیش روی ایران خواهد گذارد.

دریای خزر و ژئوپلیتیک آن

دریا یا به عبارت دقیقتر، دریاچه خزر که با نامهای مازندران و در انگلیسی به نام دریای کاسپین1 نیز شناخته میشود، گستردهترین دریاچه جهان است که از جنوب شرق قاره اروپا تا نواحی مرکزی آسیا امتداد دارد و تنها سواحل جنوبی آن در دامنه کوهستانی البرز متعلق به ایران است. دریای خزر، پنج برابر بزرگتر از دومین دریاچه وسیع جهان - سوپریور در آمریکای شمالی - بوده و حدود دو برابر خلیج فارس وسعت دارد. این دریا فاقد راه آبی طبیعی به دریاهای آزاد است و تنها از طریق کانال ولگا- دن به دریای سیاه متصل میگردد. با اینکه همه خصوصیات یک دریا را ندارد، از دیر باز به دلیل بزرگی و میزان نمک، دریا نامیده شده است - احمدی لفورکی، . - 21 :1383

سطح آب دریای خزر همواره در حال تغییر است و همین تغییرات سطح، موجب متغیر بودن مساحت آن نیز شده است و به همین دلیل در منابع مختلف، وسعت دریای خزر متفاوت ذکر شده و گفته میشود حداقل مساحت این دریا حدود 393 هزار کیلومتر مربع بوده و حتی تا 463 هزار کیلومتر مربع نیز افزایش یافته است. این دریا دارای 1200 کیلومتر درازا بوده و پهنترین قسمت آن 544 کیلومتر و باریکترین قسمت آن 202 کیلومتر و عرض متوسط آن320 کیلومتر میباشد. طول کل ساحل این دریا حدود 6400 کیلومتر است که حدود 992 کیلومتر آن از خلیج حسینقلی - نقطه اتصال مرز خشکی ایران با ترکمنستان و تلاقی آن با دریا - در شرق شروع شده و تا نقطه مشترک مرزی دو کشور ایران و آذربایجان در بندر آستارا در غرب دریای خزر امتداد دارد، متعلق به جمهوری اسلامی ایران است و مابقی سواحل مربوط به چهار جمهوری همجوار دریای خزر در نواحی شرق، شمال و غرب آن میباشد - نامی، . - 49 :1389

منطقه دریای خزر در چارچوب نظریههای ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد و قبل از آن یعنی نظریههای مکیندر1 و اسپایکمن2 در میان دو قلمرو هارتلند3 و ریملند4 واقع شده بود. به این ترتیب که بخش عمده آن در شمال، جزو هارتلند و در کنترل قدرت زمینی روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت و بخش جنوبی آن در زمره قلمرو ریملند و سرزمین حاشیه در کنترل ایران بود. این منطقه در دوره جنگ سرد و قبل از آن، سطح برخورد و اصطکاک دو قدرت جهانی زمینی و دریایی - روسیه و انگلستان و سپس آمریکا و شوروی - بود. ظهور منطقه جدید دریای خزر فقط یک نماد روی نقشه سیاسی نبود، بلکه تغییرات مهمی در رویکرد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نسبت به آن بوجود آمد.

تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امور مربوط به دریای خزر بر اساس توافقهای دوجانبه میان ایران و شوروی حل و فصل میشد و به نوشته کولائی - 67 :1386-1387 - حضور پرقدرت نظام کمونیستی اصلا مجالی برای مداخله و نفوذ کشورهای خارج از منطقه باقی نمیگذاشت در حالی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، انزوای این منطقه از جهان نیز پایان یافت و فرصتی فراهم شد تا جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز هم بتوانند به دور از مسکو با دیگر کشورهای جهان روابط دیپلماتیک برقرار کنند. این تحول اتفاق کوچکی نبود چرا که به نوشته کوهن موجب تحول در الگوی موازنه قدرت دوران جنگ سرد و پدیدار شدن ساختار جدید قدرت جهانی و در نتیجه تحول در هویت ژئوپلیتیک دریای خزر گردید - Cohen, 1996: . - 46 به اعتقاد حافظ نیا - 43 :1378 -

هم منطقه ژئوپلیتیک دریای خزر از جمله مناطق خفتهای بوده که پس از جنگ سرد از خفتگی بیدار شده و به صورت یک منطقه فعال و دارای کارکردهای خاص درآمده و با وجودی که هنوز از تکامل لازم برخوردار نبوده و استقرار سازندهای پیدا نکرده، اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هویت جدیدی به دست آورده است.اگرچه منطقه دریای خزر در مفهوم جغرافیایی کلمه در برگیرنده پنج کشور ساحلی دریای خزر است، ولی به نظر رفیع و دیگران - 150 :1390 - مناطقی از چهار حوزه ژئوپلیتیک مختلف را بطور همزمان در برگرفته است که عبارتند از: جمهوری آذربایجان از حوزه قفقاز، ترکمنستان و قزاقستان از حوزه آسیای مرکزی، روسیه به عنوان جانشین اتحاد شوروی و یک واحد سیاسی فعال در نظام بینالمللی و یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و گاز جهان در شمال، و ایران در جنوب که دارای ذخایر عظیم نفت و گاز است و مسیری ارزان و کوتاه برای انتقال منابع نفت و گاز حوزه دریای خزر میباشد که در مجموع، کانون امنیتی این منطقه را تشکیل میدهد.

این کشورها با وجود گذشت بیش از بیست سال از فروپاشی شوروی همچنان با مشکلات نظام اقتصادی یکپارچه دوران برنامه ریزی متمرکز دست به گریبان بوده - کولائی، - 48 :1386-1387 و به دلیل نوپا بودن و فقر مالی، همچنان نیاز مبرمی به عواید ناشی از صدور این منابع جهت اجرای برنامههای توسعه خود دارند و به همین دلیل است که به نظر حافظ نیا - 168 :1378 - برای پیوند با نظام اقتصاد بینالمللی نیازمند برقراری ارتباط با شبکههای ارتباط اقیانوسی هستند. در حقیقت آنچه باعث افزایش اهمیت بیش از پیش این منطقه برای بازیگران سیاسی آن شده است، به اعتقاد احمدی پور و دیگران - 22 :1389 - عبارتند از:

-1 وجود منابع انرژی فسیلی اعم از گاز و نفت و در نتیجه آن مسئله انتقال از این منطقه به بازارهای مصرف؛

-2 مسئله دسترسی کشورهای محصور در خشکی این منطقه به جهان خارج.

وضعیت انرژی حوزه دریای خزر

از ابتدای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برآورد آماری متفاوتی از منابع نفت و گاز خزر مطرح بوده و این نشان میدهد که ذخایر انرژی در این منطقه تحت تأثیر علایق سیاسی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است، این علاقه را از دو بعد میتوان مورد بررسی قرار داد. یکی تمایل کشورهای غربی و به

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید