بخشی از مقاله
چكيده :
كشور آذربايجان به عنوان كشوري كه داراي مشتركات و مفترقات در زمينه هاي مختلفي با كشور جمهوري اسلامي ايران است همواره داراي اهميت بوده است . همچنين منافع حاصله از درياي خزر به عنوان عاملي مهم و سرنوشت ساز اين پيوندهاي ژئوپلتيكي را تحت تاثير قرار ميدهد.
اين مقاله با هدف اصلي بررسي شناخت پيوندهاي ژئوپليتيكي ايران و آذربايجان با تاكيد بر منافع ايران در حوضه درياي خزر شكل گرفته است . فرضيه اصلي مورد بررسي در اين تحقيق عبارت است از اين كه همپوشاني منافع ايران و آذربايجان در درياي خزر ، پيوندهاي ژئوپليتيكي دو كشور را تحت تاثير قرار ميدهد
نتايج به دست آمده از اين مقاله بيان ميدارد كه عامل همسايگي و وابستگي هاي جغرافيايي و ژئوپليتيك بين ايران و جمهوري آذربايجان، دو كشور را در موضع تقابل در يك حوزه جغرافيايي و ژئوپليتيك قرار داده است، طوري كه اين واقعيت ژئوپليتيك به عنوان شاخص ترين فاكتورهاي جغرافيايي تأثير گذار در روابط بين دو كشور، از بدو تأسيس اين جمهوري، تا زمان حاضر عمل كرده است .
با نگاهي به يافتههاي نظري وآماري نوشتار حاضر ميتوان برتري كامل عوامل موثر بر واگرايي پيوندهاي ژئوپلتيكي ايران و آذربايجان را در منطقة خزر مشاهده كرد. ظرفيتهاي واگرايي بيشتر متأثر از عوامل جغرافيايي درياي خزر هستند. جمهوري اسلامي ايران براي در پيش گرفتن يك سياست صحيح در منطقة خزر در درجه اول نيازمند ادراك صحيح موقعيت ژئوپليتيك خود است. اين موقعيت ژئوپليتيك حايل ايجاب ميكند كه سياست خارجي ايران نسبت به قدرتهاي جهاني از توازن نسبي برخوردار باشد.
بدين معني كه دولت جمهوري اسلامي ايران براي تأمين منافع ژئوپليتيك بايد از اتكاي صرف به يك قدرت اجتناب كرده و همواره سعي در برقراري توازن بين تمايلات سياسي قدرتهاي جهاني دخالت كننده در منطقه خود داشته باشد. هدف اصلي اين مقاله اين است كه پيوندهاي ژئوپولتيكي ايران و آذربايجان با تاكيد بر منافع ايران در حوضه درياي خزر بشناسانيم. سوال اصلي اين است منافع ايران در حوضه درياي خزر چه تاثيري در پيوندهاي ژئوپليتيكي ايران و آذربايجان ميتواند داشته باشد ؟
روش تحقيق در اين مقاله بصورت تحليلي و توصيفي مي باشد.
مقدمه :
ژئوپليتيك چندگانه، ايران را به پل ارتباطي مهمترين مناطق تأمين كننده انرژي جهان در قرن 21 تبديل كرده و سبب افزايش اهميت ژئوپليتيك ايران در ميان دو منطقه حساس انرژي جهاني يعني حوزه خزر و خليج فارس گرديده است. اين منطقه كه حد فاصل بين خليج فارس و درياي خزر را شامل مي شود را در اصطلاح "بيضي انرژي " جهان مي نامند. در اين بيضي انرژي حدود 80 درصد ذخاير انرژي جهان قرار دارند و ايران از نظر ژئوپليتيكي در قلب اين منطقه قرار گرفته است.
اهميت ژئواكونوميك خزر بيش از هر چيز حول و حوش ذخاير انرژي آن مي گردد. بطور كلي حوزه جغرافيايي اوراسيا با برخورداري از 38 درصد گاز، 6 در صد نفت و 28 در صد ذغال سنگ جهان پس از خليج فارس دومين كانون مهم بين المللي انرژي را تشكيل مي دهد. در عرصه جغرافيايي اوراسيا - شامل منطقه اي به وسعت شرق اروپا تا غرب چين - حداقل دو حوزه عمده انرژي از هم قابل تفكيك هستند. منابع نفت و گاز روسيه در سيبري غربي و اورال و منابع نفت و گاز خزر
ذخاير سيبري در اختيار روسيه است ولي امكان بهره برداري از ذخاير نفتي خزر براي كشورهاي علاقمند وجود دارد.
يكي از مهم ترين مسائل درياي خزر كه پس از فروپاشي شوروي، ظهور و بروز بيشتري پيدا كرد، ضرورت تعيين رژيم حقوقي جديد آن است. سازمان همكاري هاي منطقه اي به علت نگرش هاي مختلف اعضا، درباره نوع رژيم حقوقي درياي خزر، چندان توفيقي نداشته است . زيرا، تركمنستان، معيار 12 مايل دريايي را برگزيد، آذربايجان به تقسيم سطح آب به مناطق ملي - تقسيم مساوي - و قزاقستان از مقررات دريايي سازمان ملل متحد دفاع مي كند كه همان معيار 12 مايل دريايي است .
روسيه نيز، از تعميم مقررات گذشته سخن مي گويد، اما ايران كه همانند آذربايجان خواهان واگذاري سهم مساوي و مشترك از اين دريا به كشورهاي ساحلي است، عقيده دارد تا قبل از روشن شدن اساس نامه حقوقي درياي خزر و قبول آن توسط همه كشورهاي ساحلي، قراردادهاي سابق مي توانند اساسي براي فعاليت باشند.
رقابت قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي، پتانسيل تهديد قومي در ايران و رژيم حقوقي درياي خزر از مهمترين تحولات اثر گذار بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه ميباشد