بخشی از مقاله
چکیده:
بینامتنیت با زیر ساخت نشانه ، رمزگان، عناصر درون متنی و برون متنی و ... درصدد است تا بگوید که متن ها حاصل متون پیش از خود هستند اما رولان بارت -اندیشمند پساساختارگرا-نه تنها متون را حاصل چنین فرایندی می داند بلکه معنا را نتیجه خوانش خواننده و ذهنیت او در نظر می گیرد به طوری که متن با سوبژکتیو خواننده همنوا و هر خوانشی به لایه ای متنی تبدیل می شود. از سوی دیگر طبق نشانه شناسی لایه ای،که خود حاصل بینامتنیت و بیناگفتمان است، نشانه ها در کنش ارتباطی تبدیل به متن می شوند؛ هرچند در این رویکرد یک لایه اصلی تر و در تثبیت معنایی حکم لنگر را ایفا می کند.
بیت مورد نظر نیز پتانسیل چنین خوانشی را داشت بنابراین در تعامل گفتمانی، هر نشانه متن شده علاوه بر ارتباط درون نشانه ای با کل مثنوی، در معرض خوانش بافتاری با رمزگان عرفان، اسطوره، پدیدار شناسی، قرآن و ... قرار گرفت، ظهور لایه های متن، بیت را به متنی پویا تبدیل کرد و نشان داد که هر چند »ما« در ساختاری ایدئولوژیک در مقابل »شما« یادآور بحثی محاکاتی در بافت در زمانی تاریخی و بحث های کلامیون است، »خوشیم« نیز در رمزگان اسطوره و عرفان، حامل بار پدیدارشناسی شاعر و اندیشه ملایم اوست ومسلما چنین خوانشی واژه "خوشیم" را به جای "هشیم" مناسب تر می داند هرچند در نهایت لایه بینامتنیتی قرآن، حکم مهار شناوری دلالت ها را در دست گرفت.پس نه تنها متن حاصل گفتمان پیش از خود است بلکه چنین روش توصیفی- تحلیلی نشان داد که هر واژه ای در بیت، پیرنگی به همراه دارد.
کلیدواژهها: نشانه شناسی لایه ای، رمزگان، پدیدارشناسی، بینامتنیت، بیناگفتمان
مقدمه
نظریه های مختلف ادبی به سرعت در حال رویش هستند مساله اینجاست که آیا این نظریه ها قدرت کاربرد در مقصد فهم معنی دارند یا صرفاً در همان منزل نظری توقف می کنند ،از موارد قابل بحث، بینامتنیت و نشانه شناسی لایه ای است؛ براستی از نخستین تبلور بشر در اجتماع هیچ انسانی و یا بهتر است بگوییم هیچ موجودی به تنهایی عصاره فکر تنهای خویش نبوده است، بلکه همه هستی در روابط و نوستالژی خفته است هر پدیده ای از جهان، متن است و هر متن با رابطه ای که با بافت خویش دارد، دارای نظام است و پیوندی که هر عنصر در مظهر ارزش نشانه ای با کل نظام رمزگان خود بوجود می آورد رویکرد ساختاری دارد هر چند آن نظام در قالب تکثر دلالت ها، آواها و مکالمه ها، پساساختارگرایانه باشد. بیت مورد نظر:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم - مولوی، - 387 : 1377
نیز خود حکایتی دارد، این بیت از متون کلاسیک یا سنتی ای است که اغلب آن را برای آیه 44 سوره اسراء شاهد می آورند و یا اینکه آیه مذکور را برای مفهوم بیت به یاری می طلبند و پرونده بیت را بسته قلمداد می کنند اما به قول بارت آن هنگام که با خوانش متنی، سرمان بارها بالا رفت چه کنیم؟ سمیع و بصیر در بیت حامل بار قرآنی هستند. اما »خوشیم« چه می گوید و با این هنجار گریزی مولانا چه کنیم! چرا شاعر با واژگان عربی چون خبیر یا کلیم در محور افتی و ساختی همنوا با آن در مصرع بعد قافیه سازی نکرده است و پا وارد گلیم »توانش ادبی« نموده است؟
اگر واژه خوشیم در جمله ای مانند»ماخوب و خوشیم«به کار می رفت مسلماارزش نشانه ای نداشت زیرا خوشیم در مجاورت"خوب" از یک دایره رمزگان آبشخور می کرد اما به هنگامی که »خوشیم« در بیت با رمزگان اسطوره و نقش هیپوگرامی که گذشته سنت ادبی برای آن رقم زده است، تغییر نقش داده است در واقع »متنیت خود را مدیون ارزشی است که در روابط بنیامتنی از آن قراردادها - سنت - یا رمزگان می گیرد...« - سجودی، - 214 : 1390و در مجاورت نشانه های دیگر بیت که هر یک خود لایه ای متنی هستند، لایه ای اثر گذار شده است.به قول فرزان سجودی: هرگاه نشانه ای هر چند منفرد در بستر گفتمان به کار رود دیگر خود لایه ای از متن است که در تعامل با دیگر لایه های متن که آنها نیز در بستر رمزگان خاص خود معنی گفتمانی کسب نموده اند، قرار می گیرد - همان ، - 211
بنابراین نه تنها »خوشیم« بلکه هر واژه بیت در قامت نشانه ای که وجهه متنی یافته است در صدر مفهومی پارولی از لانگ یا رمزگان زبانی بیت طوری عمل می کند که در مقام افتراقی و گزینشی حاصل بینامتنیت گفتمانی، تاریخی و فرهنگی با متون غیابی و جانشین خویش می شود و به همین جهت است که این خوانش بینامتنی، بیت را وارد حوزه نشانه نشاسی لایه ای می کند.اما خوانش بینامتنی که حاصل »واکنش خواننده«، »نظریه دریافت« و پدیدار شناسی هوسرل است، بیشتر از همه مدیون رولان بارتی است که بیش از حد به مخاطب و دریافت او از متن تاکید دارد به طوری که پیش متن های فکری و ذهنی مخاطب را در فهم اثر چنان موثر می داند که حاصل آن را لذت متن می نامد چون »این منشی است که سوبژکتیویته ایفا می کند زیرا دیگر، فرایند بینامتینت تاثیرات و واکنش هایی در ذهن خواننده خواهد بود " - نامور مطلق - 202 : 1390
اما با شخصیت پسا ساختارگرایی چون بارت، گراهام آلن بینامتنیت را مفهومی انعطاف پذیر می داند زیرا همچنانکه پسا ساختارگرایان از آن برای بر هم زدن تصورات موجود از معنا استفاده می کنند ساختارگرایانی چون ریفاتر، اصطلاحاتی چون »نادستوریت ها« و ابهام را در جهت نوعی ماتریس و چارچوبی قلمداد می کنند که در نهایت با خوانشی دقیق، دستیابی به تثبیت معنایی را دور از دسترس نمی دانند دقیقاً مانند ابهام روایات مدرنیسم که با وجود سرگشتگی نشانه ها سرانجام با خوانشی دقیق به بار معنایی می رسد؛ اما پسا مدرنیته با متنی عامدانه و طنزگونه که از گذشته می آورد به قول الن هر چند با" رمزگان ها و کردارهای بینامتنی به خاطر فقدان هر گونه دست رسی به واقعیت تسلط یافته اند...." - آلن، - 261 : 1380 رویکردی بیناگفتمانی و بینامتنیتی در اندیشه دارد.
پیشینه و روش پژوهش
در مورد پیشینه تحقیق، مقالات فراوانی از دکتر فرزان سجودی که نشانه شناسی لایه ای از فرضیه های ایشان است در زمینه آثار هنری و رسانه ای موجود است همچنین با رویکرد نشانه شناسی لایه ای در مورد بخش هایی از شاهنامه - آزمودن فریدون پسرانش را از منظر نشانه شناسی لایه ای از حسن وند محمد کاظم - و آیات قرآن نیز مقالاتی نوشته شده است .با دید بینامتن و قرآن بر روی مثنوی چه به صورت کلی و یا صرفاً بر یک دفتر، نیز مقالاتی مشهود است اما پیاده کردن »خوانش بنیامتینی با تکیه بر نشانه شناسی لایه ای صرفاً روی یک بیت از مثنوی، نیاز به تحقیقی را ضرورت دانسته است؛زیرا تک تک نشانه های بیت در تعامل گفتمانی با رمزگان درون متنی و برون متنی قرار دارند و این تعامل نه تنها حاصل کنش آگاهانه یا ناآگاهانه مولف با ایدئولوژی فردی و