بخشی از مقاله
چکیده
تکیه معاون الملک کرمانشاه از بناهای دورهی قاجار است. این بنا بهسبب دارا بودن دیوارنگارهها و کاشیکاریهای منحصربهفرد حائز اهمیت است. تکیه معاون الملک در اصل برای برگزاری مراسم عزاداری محرم احداث گردیده است و حوادث مربوط به واقعهی کربلا اصلیترین مضامین دیوارنگارههای آن را تشکیل میدهد. این نگارهها دارای ماهیتی روایی هستند. در کنار نگارههای روایتگرِ رویدادهای مربوط به واقعهی کربلا، مضامین اسطوره ای، تصویر پادشاهان، رجل مذهبی و سیاسی، تصاویر مناظر و اماکن، نقوش هندسی، اسلیمی و گل و مرغ نیز قرار گرفته است.
در تکیه معاون الملک، پیشوند »تکیه« بهعنوان مشخص کنندهی ماهیت و کاربرد این بنا، نقش مهمی در خوانش امروزی از نگارههای آن دارد که با نگارههای روایتگر مضامین مربوط به واقعهی کربلا متناسب و همخوان است اما سوالی که مطرح میشود این است که چرا تصاویر مربوط به مضامین اسطورهای، پادشاهان و روحانیون همعصر، در بنایی با کاربرد مراسم مذهبی بهکار رفته است و این نگارهها چه تاثیری بر روایتپردازی نگارههای تکیه معاون الملک داشته است؟ دستاورد متفکران حوزهی بینامتنیت نشان میدهد که معنای هر متن، حاصل تلاقی آن با دیگر متون از پیش خوانده شده است. در این پژوهش از رویکرد بینامتنیت برای ارائهی خوانشی از نگارههای این بنا یاری گرفته شده است که به کمک آن بتوان تلاقی مضامین مذهبی و غیر مذهبی را در نگارههای تکیه معاون الملک تبیین کرد و روایت حاصل از این تلاقی را مشخص نمود.
.1 مقدمه
تکیه معاون الملک کرمانشاه بنایی متعلق به دوران قاجار است که برای برگزاری مراسم سوگواری محرم ساخته شده است. دیوارنگارههای این بنا کهاکثراً به صورت کاشیکاری است بیشتر روایتگر حوادث مربوط به واقعهی کربلا است اما قرارگیری مضامین دیگری مانند شخصیتهای اسطورهای و پادشاهان در کنار آنها این مسئله را مطرح میکند که در چنین بنایی چرا نگارههایی با مضامین غیر مذهبی با مضامین مذهبی همنشین شده است و این همنشینی چه تاثیری بر خوانش امروزی از نگارهها و بنا خواهد داشت و روایت این دیوارنگارههای مذهبی از این همنشینی چه تغییری خواهند کرد.
.1-1 پیشینه پژوهش
تا کنون چند پژوهش دربارهی تکیهی معاون الملک و دیوارنگارههای آن انجام شده که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است. اکبر پرویزی در مقالهی »نگارههای تکیه معاون الملک کرمانشاه« به بررسی نگارههای این بنا پرداخته و آنها را از لحاظ مضمون دستهبندی کرده و قسمتهای مختلف تکیه و ویژگیهای بنا را از جنبهی معماری و تزیینات مورد بررسی توصیفی قرار داده است.
• پرویزی، اکبر - . - 1384 نگارههای تکیه معاون الملک کرمانشاه. نگره. شماره.1 صص 85-70 ماه منیر شیرازی، ابوالقاسم دادور، فاطمه کاتب و مریم حسینی در مقالهی »بررسی نسخه مصورنامه خسروان و تأثیر آن در هنر دوره قاجار« به بررسی ویژگیهای این نسخهی خطی پرداختهاند و بازتاب نگارههای آنرا در هنرهای تصویری دورهی قاجار مورد مطالعه قرار دادهاند. در یک بخش از این مقاله به بررسی » بازتاب تصاویر نامه خسروان بر روی تزئینات کاشیکاری تکیه معاون الملک در کرمانشاه« پرداخته شده است.
• شیرازی، ماه منیر؛ دادور، ابوالقاسم؛ کاتب، فاطمه؛ حسینی، مریم - . - 1394 بررسی نسخه مصورنامه خسروان و تأثیر آن در هنر دوره قاجار. نگره. شماره.33 صص 77-60 سیاوش شهبازی و سروش شهبازی در مقاله »تکیه معاون الملک جلوهگاه هنر مذهبی و حماسی و چهرههای تاریخی ایران« به بررسی توصیفی نگارههای این بنا و تاریخچهی ساخت آن پرداختهاند که بیشتر نوشتاری در معرفی تکیه معاون الملک است.
• شهبازی، سیاوش؛ شهبازی، سروش - . - 1386 تکیه معاون الملک جلوهگاه هنر مذهبی و حماسی و چهرههای تاریخی ایران. کتاب ماه هنر. صص 51-46 مسلم میش مست نهی و محمد مرتضوی در بخشی از مقالهی »سیرتحول، بررسی تاریخی و طبقه بندی کاشی های زیرلعابی درایران« به کاشی های زیرلعابی تکیه معاون الملک کرمانشاه پرداختهاند.
• میش مست نهی، مسلم؛ مرتضوی، محمد - . - 1390 سیرتحول، بررسی تاریخی و طبقه بندی کاشی های زیرلعابی درایران. نشریه هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی. شماره .46 صص 46-35 پژوهشهای ذکر شده دارای نگاه توصیفی صرف به نگارههای تکیه معاون الملک بوده و فاقد رویکرد مستحکمی به لحاظ نظری هستند.لذا ضرورت یک پژوهش تحلیلیِ روشمند همراه با رویکرد نظری علمی، نگارندگان این مقاله را به پژوهش حاضر وا داشت. در پژوهشهای انجام شده دربارهی تکیه معاون الملک و دیوارنگارههای آن، تنها به »چگونگی« پرداخته شده است تا »چرایی«، بنابراین این مقاله در پی ارائهی مطالعهای روشمند و رمزگشایی همنشینی نگارههای با مضامین گوناگون در این بنا میباشد که در هیچ پژوهشی تا کنون به آن پرداخته نشده است.
.2-1 روششناسی و ضرورت پژوهش
تلاقی مضامین مختلف در دیوارنگارههای این بنا و تلاش برای ارائهی خوانشی ارتباط دهنده بین این مضامین، از طرفی ضرورت بحثِ تاویل و تفسیر را مطرح میکند و از طرف دیگر لزوم بررسی متنهایی را ایجاد میکند که در محور همنشینی با نگارههای اصلی بر معنایابی و تاویلپذیری آنها اثرگذار خواهد بود. این امر پژوهش را به عرصهی روششناسی بینامتنیت میکشاند تا با اندیشیدن از منظرگاه آن به مسئله، ابعاد تاریک آن روشنتر شود. لازمهی این نگاه، مطالعهی نگارهها بهمثابه متن در یک نظام نشانهشناسی تصویری است. منظور از متن در اینجا، تلقی جدید از این واژه بعد از نظریات فردینان دو سوسور در زبانشناسی و میخائیل باختین در ادبیات است که از آنها بهعنوان پیشابینامتنیت یاد میشود و همچنین معنایی که آرای ژولیا کریستوا و رولان بارت بهعنوان نظریهپردازان نسل اول بینامتنیت به این واژه بخشیدند.
.2 بینامتنیت
پس از نظریات فردینان دو سوسور در نشانهشناسی، آراء میخائیل باختین، ارائهی مفهوم بینامتنیت توسط ژولیا کریستوا، آثار رولان بارت، معنای سنتی متن دچار دگرگونی و تحول فراوانی شده است. سوسور با تقسیم نشانه به اجزای سازندهاش، تعریف جدیدی ارائه کرد که بر مبنای آن میتوان نشانه را همچون سکهی دورویی در نظر گرفت که یکروی آن مدلول - مفهوم - و روی دیگر آن دال - صوت-تصویر - است.
این تصور از نشانهی زبانشناختی بر این نکته تأکید دارد که معنای نشانه غیر-ارجاعی است یعنی یک نشانه حاکی از ارجاع یک واژه به اشیایی در جهان محسوس نبوده، بلکه آمیزش سادهی یک دال و مدلول است. نشانهها اختیاریاند و معنامندیشان نه به خاطر کارکردی ارجاعی، بلکه به خاطر کارکردشان در نظام زبانی موجود در هر موقعیت زمانی است. این تصدیق سرشت اختیاری یا غیر ارجاعی ارتباط زبانی، پیآمدهای بسیاری برای پنداشتهای سنتی از بهکارگیری زبان - متن - ، داشته است.
اگر تصورات سنتی این نگرش را عرضه میکنند که انسان سخنگو موجد معانیِ گنجانده در واژههای برگزیدهی خود بوده، زبانشناسی سوسور نگرش تازهای را مطرح کرده و تصدیق میکند که همهی اعمال ارتباطی از گزینشهای صورت گرفته نشات میگیرند که موجودیتش مقدم بر هر گویندهای است - آلن، . - 22-21 :1392 میخائیل باختین نیز پس از سوسور، خصوصیت اجتماعی زبان را مطرح کرد. تأکید او بر دیگربودگی، همانند تأکیدات او بر چندآوایی، گفتمان دوآوایه، مکالمه گرایی و مجموعهای از دیگر مفاهیم، همگی ناشی از این دریافتاند که زبان هرگز از آنِ ما نبوده و هیچ سوژهی انسانی واحدی وجود ندارد که بتواند ابژهی پژوهش روانشناختی باشد، همچنین هیچ تأویلی هرگز کامل نیست چون هر کلام پاسخی به کلامهای پیشین بوده و پاسخهای بعدی را در پی میآورد.
پس مهمترین وجه گفته - متن - ، یا دستکم نادیدهانگاشتهترین وجه آن، مکالمه گرایی آن، یعنی بُعد بینامتنی آن است. کلام - متن - با »به خود اختصاص دادن«از آنِ ما میشود و این یعنی که کلام هرگز بهمامیت از آنِ ما نیست و همواره پیشاپیش رد دیگر کلامها و دیگر کاربردها بر آن نقش بسته است. این نگرش به زبان همان نگرشی است که کریستوا با اصطلاح تازهی خود، بینامتنیت، برجسته ساخته است - همان: . - 48-47 هر متن مجموعهای از دالها یا به گفتهی گرماس »واحدهای معنایی« است. این واحدها از راه فهم مناسبات بینامتنی تبدیل به موضوعهای معنایی میشوند. برخلاف تلقی سنتی متن که مؤلف در آن بر صدر امور جای دارد، مخاطب و بحث دریافت او از متن در مسئلهی بینامتنی بسیار حائز اهمیت است.