بخشی از مقاله
چکیده:
هنر و جامعه دو مقوله جداییناپذیرند؛ به طوری که هنرها هم متأثر از جامعهاند و هم بر آن تأثیرگذارند. بررسی عوامل تأثیرگذار بر تولید هنری - عوامل فرازیباشناختی - و چگونگی نمایش آنها در بستر هنر با عناصر زیباشناختی، در حوزه ارتباط هنر و جامعه است. بر اساس رویکرد بازتاب، هنر آینه جامعه معاصر خویش است؛ بنابراین میتواند وسیلهای برای شناخت آن باشد. بازتاب رخدادهای سیاسی همواره یکی از مهمترین موضوعات هنر بوده که یکی از نمودهای رابطه هنر و سیاست بر پایه دو اصل »حمایت« و »مخالفت« است. در این پژوهش، نسبت هنر و جامعه در پوستر سیاسی »قربانی منا« به عنوان نمونه موردی که در پاسخ به فاجعه کشتار حجاج در منا طراحی شده، مورد تحلیل قرار گرفتهاست.
دو پرسش اساسی که مقاله حاضر در پی پاسخ به آن شکل گرفته، نسبت هنر و جامعه و به تبع رابطه سیاست و هنر بر اساس رویکرد بازتاب و چگونگی بازتاب فاجعه منا در پوستر قربانی منا است. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری دادهها، کتابخانهای بودهاست. برای خوانش پوستر نیز، از تحلیل نشانهشناختی استفاده شدهاست.نتایج پژوهش نشان میدهد که بر اساس رویکرد بازتاب، هنر با استفاده از رمزگان اجتماعی مشترک به صورت نمادین بازتابنده جریانهای موجود در جامعه معاصر خویش است. بدینترتیب هنرمند در این پوستر با استفاده از نشانههای تجسمی، شمایلی و زبانی به صورت صریح و ضمنی، پیام خود را منتقل و موضع اعتراضآمیز خود را نسبت به فاجعه منا مشخص کردهاست. از سویی دیگر، بررسی پوستر توسط مخاطب، منجر به شناخت بهتری از جامعه میشود.
واژگان کلیدی: رویکرد بازتاب، پوستر، فاجعه منا، نشانهشناسی، جامعهشناسی
-1مقدمه:
جامعهشناسی هنر دانشی میانرشتهای است که با تاریخ فرهنگی، زیباییشناسی، تاریخ هنر، انسانشناسی، روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی انتقادی و جامعهشناسی پیمایشی مرزهای مشترک و نامشخص دارد. اگر تعیین حدود جامعهشناسی هنر دشوار است، برای آن است که این رشته هم با رشتههایی که به طور سنتی به موضوع هنرمیپردازند - تاریخ هنر، نقد هنر، زیباییشناسی هنر - ارتباط تنگاتنگی دارد و هم با رشتههایی که با جامعهشناسی در ارتباطاند - تاریخ، انسانشناسی، روانشناسی، اقتصاد، حقوق - . از آنجاییکه هدف اصلی جامعهشناسی هنر، دادن تصویری مناسب از رابطه میان هنر و جامعه است؛ در این رابطه، عوامل اجتماعی که بر هنر و هنرمندان و همچنین تغییرات هنر در طول زمان تأثیر گذاشته و آنها را تعیین مینماید، مورد بررسی قرار میگیرند. بدینترتیب، جستوجوی ردپای عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر هنر یکی از اهداف مهم جامعهشناسی هنر است - هینیک،-14 :1384 . - 13
یکی از مهمترین عواملِ تأثیرگذار بر هنر، فجایع مرگبار سیاسی از جمله جنگ، کشتارهای ناعادلانه مردم و نظایر این در نقاط مختلف جهان است و همواره واکنشهای عظیمی از سوی هنرمندان را به دنبال دارد. بنابراین مطالعه و بررسی انواع خشونتهای سیاسی و ماهیت و نقش آن در جوامع مختلف یکی از مهمترین موضوعاتی است که در عرصه عملی و تئوری هنر نقش بنیادی دارد تا به وضعیت هنر در این شرایط بحرانی پرداختهشود. هنر به عنوان یک رسانه، در راستای انتقال معنا، فعالیتی خودانگیخته یا مهارشده است که هم میتواند از تحولات ساختارها و عوامل اجتماعی در جامعه تأثیر بپذیرد و هم بر آن تأثیر بگذارد. قدرت و نسبت هنر با جامعه در رابطه با تحولات و رخدادهای سیاسی تا حدی است که میتواند با استفاده از نشانهها و عناصر بصری که وسایل انتقال بصری هستند و پیام را قابلرؤیت میسازند به تأیید و یا نفی آن پرداخته و در مقابل، عکسالعمل قطب سیاسی را در دو حوزه حمایت از هنر یا مخالفت با آن نیز برانگیزاند.
گرافیک به عنوان کاربردیترین زیرمجموعه هنرهای تجسمی یکی از مهمترین بسترها برای بازتاب ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در میان زیرشاخههای گرافیک، پوستر به دلایل مختلف که بررسی آنها از حوصله این نوشتار خارج است، بهترین قالب برای تشریح رویدادها و ثبت وقایع سیاسی و اجتماعی است و از این رو، تحلیل آن میتواند اطلاعات دقیق و ارزشمندی را از وقایع را در زمانهای مختلف به اثبات برساند. در این پژوهش نگارنده درصدد است که بر مبنای رویکرد بازتاب به تحلیل نشانهشناختیِ رابطه هنر و سیاست در پوستر با عنوان »قربانی منا« از مسعود نجابتی در اعتراض به فاجعه منا، مرگبارترین رویداد تاریخ حج1 بپردازد.
در خصوص پیشینه تحقیق، گفتنی است که در پژوهشهای انجام شده در حوزه نسبت هنر و جامعه، با دو دسته پژوهش روبرو هستیم. دسته اول پژوهشهای جامعهشناسانهای هستند که به صورت نظری به بررسی رویکرد بازتاب پرداختهاند. دسته دوم پژوهشهایی هستند که به بررسی نسبت هنر و جامعه در شاخه گرافیک پرداختهاند اما رویکرد موردنظر آنها، رویکرد بازتاب نبودهاست و یا اگر ارتباط هنر و جامعه مورد بررسی بوده، نمونه مورد بررسی یک اثر گرافیکی نبودهاست. تنها مقالهای با عنوان »رویکرد اجتماعی بازتاب در آثار بیژن صیفوری« از مهگان فرهنگ در این رابطه انجام شدهاست که از مقالات پذیرفتهشده در مبانی نظری هنرهای تجسمی ایران در سه دهه خیر از منظر جامعهشناسی بودهاست؛ اما متأسفانه نگارندگان پژوهش نتوانستند به متن مقاله دسترسی یابند.
لذا با توجه به این نکته که پژوهش حاضر پیونددهنده چند حوزه کلیدی »نسبت هنر و جامعه«، »رویکرد بازتاب«، »رابطه هنر و سیاست« و »تحلیل نشانهشناختی پوستر« است؛ نگارندگان به بررسی منابع مرتبط با هر حوزه پرداختهاند. درباره رویکرد بازتاب، کتاب »جامعهشناسی هنرها: شرحی بر اشکال زیبا و مردمپسند - 2003 - « از ویکتوریا الکساندر1، »تولید اجتماعی هنر« - 1367 - از جانت ولف2، »جامعهشناسی هنرها - 1390 - « از اعظم راودراد، در حوزه رابطه سیاست و هنر مقاله »هنر و سیاست - 1382 - « از محمدتقی قزلسفلی، مقاله »سیاست و زیباییشناسی - 2012 - « از نوئل کرول و در حوزه تحلیلنشانهشناختی، مقاله »رهیافتی به تحلیل تصاوی ثابت - 1384 - « از فهیمه پهلوان مهمترین پیشینه پژوهشی این نوشتار بودهاند.
پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به دو پرسش زیر انجام شدهاست:
-1 نسبت هنر و جامعه و به تبع رابطه سیاست و هنر بر اساس رویکرد بازتاب چگونه است؟ -2 هنرمند چگونه به بازتاب فاجعه منا در پوستر قربانی منا پرداختهاست؟
فرضیات نگارندگان بر این نکته استوار است که رابطه هنر با جامعه و به تبع با سیاست از نوع تعامل یا تقابل است؛ به طوری که بسیاری از سبکها و تولیدات هنری در پی واکنش به عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آمدهاند. هنرمند در این اثر با انتخاب قالب پوستر و استفاده از قدرت عناصر و کیفیات بصری پیام خود را درباره فاجعه منا به تصویر کشیده و رسالت هنرمندانه خود را انجام دادهاست.به منظور پاسخگویی به پرسشهای تحقیق و آزمودن فرضیات، نگارندگان ابتدا به بررسی رویکرد بازتاب و سپس رابطه جامعه و سیاست با هنر و سپس تحلیل پوستر پرداختهاند.
-2چارچوب نظری پژوهش
-1-2رویکرد بازتاب
ویکتوریا الکساندر رویکرد بازتاب را اینگونه تعریف میکند: "رویکرد بازتاب در جامعهشناسی هنر شامل تحقیقات متنوع و گستردهای است که فصل مشترک تمامیآنها این باور است که هنر آینه جامعه است - یا توسط جامعه مشروط یا تعیین میشود - . در این رویکرد، تحقیق بر آثار هنری متمرکز میشود تا دانش و فهم ما را از جامعه ارتقا دهد." - الکساندر، - 21:2003 آلبرشت1رویکرد بازتاب را اینگونه تعریف میکند: "آن رویکرد که بر اساس آن، آثار هنری و ادبی میتواند حاوی اطلاعاتی در مورد رفتار و ارزشهای اجتماعی باشد، به طور کلی به رویکرد بازتاب شهرت دارد. متون هنری به شیوههای مختلف، به عنوان بازتابدهنده اقتصاد، روابط خانوادگی، اقلیم و چشماندازها، ایستارها، اخلاقیات، نژادها، طبقات اجتماعی، رویدادهای سیاسی، جنگها و مذهبِ جامعهای که این متون را تولید میکند، توصیف شدهاند." - آلبرشت، - 1954:426
الکساندر در تشریح رویکرد بازتاب مینویسد: رویکرد بازتاب مبتنی بر این تفکر است که آثار هنری همانند آینهای جامعه معاصر خود را بازتاب میدهند. البته همانطور که آینه، تنها بخشی از واقعیت گزینششده موردنظر را در چهارچوب قاب خویش بازمیتاباند، آثار هنری نیز بخشی از جامعه را به نمایش میگذارند. همچنین همانطور که همه آینهها تخت نیستند که شیئی بیرونیرا دقیقاً همانطور که هست نشان دهند، آثار هنری نیز به تناسب تواناییها و ارزشها و معیارهای هنرمندی ممکن است به میزانهای متفاوتی واقعیت را به نمایش بگذارند یا از آن انحراف حاصل نمایند - الکساندر،. - 55 :2003متفکران بزرگ قرن بیستم چون آرنولد هاوزر2، گئورک لوکاچ3، لوسین گلدمن4 و جانت ولف از بنیانگذران حوزه جامعهشناسی هنر بودند که همگی دیدگاهی بازتابی به هنر داشتهاند. رویکرد بازتاب، پیشینهای طولانی و قابل احترام در جامعهشناسی دارد. این امر نباید موجب شگفتی شود چرا که تمرکز اصلی این رویکرد جامعهشناختی و به عبارتی معطوف به فهم جامعه است - الکساندر، . - 55 :2003 ولف به عنوان یکی از پیشگامان رویکرد بازتاب، یکی از مهمترین