بخشی از مقاله

چکیده

پیشرفت و فناوری تکنولوژی در فضای مجازی در عصر اخیر اگرچه جهان امروزی را با دگرگونی های عظیمی متحول ساخته است و قادر است بسیاری ازحوائج مردم را در امورات مختلف زندگی آنها برآورده سازد، ولی در کنار تمامی این مزایا، بشریت را با آسیب های جدی اجتماعی، روانی و مادی و ... روبرو ساخته است. بخشی اعظمی از این آسیب ها، جرائمی است که در این محیط عظیم رخ می دهد. فقه و حقوق جزایی الکترونیک نیز ناظر به احکام هایی است که شریعت اسلام برای پیشگیری از وقوع این جرائم مجازی و تأمین سلامت و صیانت مردم و برقراری عدالت و حفظ نظم و امنیت در جامعه به وسیله قرآن و سنتمقرّر داشته است. با توجه به اینکه تجزیه و تحلیل جرائم الکترونیکی در فقه سابقه ای ندارد و همچنین در حقوق ایران نیز آن چنان بحث نوینی از آن نشده است، لازم است در این زمینه با مد نظر قرار دادن ضوابط فقه اسلامی و ترازو قرار دادن عبارات فقها و استدلالها و تجزیه تحلیل آنها و اهتمام به ادله های فقهی، تحلیلات حقوقی بسیار دقیقی انجام گیرد.

واژگان کلیدی: فقه، الکترونیک، جزا.

-1 مقدمه

با نگاهی گذرا بر روند تألیف و تحقیق کتب فقهی می توان شدت اهتمام فقها را نسبت به موضوع جرایم دریافت. از جمله مسائل مستحدثه فقهی در زمان ما جرائم الکترونیکی است. باید در نظر داشت بارزترین ویژگی جهان امروز که آن را از زمان گذشته متمایز ساخته، ضرورت ارتباطات و همزیستی در سایه فن آوری مجازی و الکترونیکی که به عنوان فناوری نوین بشری است. سیر تکاملی بشر در سایه این فناوری به خصوص در دهه اخیر در زمینه های مختلف از جمله مدیریت، ارتباطات ، فناوری و اطلاعات دنیای بزرگ ما را به جهان به هم وابسته ی تبدیل کرده است. اما فن آوری مجازی و الکترونیکی با همه این جذابیتها، میتواند نقاط ضعف را نیر به همراه داشته باشد.

یعنی به همان مراتبی که دنیای الکترونیکی زندگی بشری را متحول ساخته و بخش عظیمی از نیازهای وی را فراهم ساخته است، تقریباً به همان اندازه نیز وی را در معرض آسیب جدی قرار داده است. چه بسیار جرائمی که در این دنیای الکترونیکی صورت می گیرد که به مراتب از نظر خسارت مادی و روانی از نوع سنتی آن بالاتر است و حتی در مقایسه با نوع سنتی آن قابل قیاس نیست. بر این اساس با در نظر گرفتن نکته فوق لازم است درآمد و بحث مختصری بر ماهیت و اهمیت فقه در این جرائم مستحدثه داشته باشیم. در این تحقیق پس تحلیل دقیق فقه و الکترونیک به ماهیت و اهمیت فقه و حقوق جزایی الکترونیک می پردازیم.

-2 فقه

-1-2 معنای لغوی واژه فقه

اگرچه در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد که واژه »فقه« به معنای مطلق فهم باشد چنانچه بعضی از لغویین همچون جوهری - 1418، ج 6، ص - 2243 ، حمیری - 1420، ج 8، ص - 5230 ، فیومی - بی تا، ج2 ، ص - 479 ، واسطی زبیدی - 1416، ج 19، ص - 72 در معنای لغوی فقه، آن را به معنای مطلق فهم دانستند، منتها با تامل در این مسئله باید گفت که واژه فقه در لغت، مطلق علم و فهم به یک شیء نیست بلکه ریزبینی و ادراک دقیق را »فقه « گویند، زیرا گرچه در عبارات این دسته از لغویین فقه به »مطلق فهم« معنا شده، لکن با مراجعه به بعضی از کتب لغت به دست میآید که واژه »فهم« خود، برابر با مطلق علم و ادراک نیست بلکه عبارت از ادراک خفیّ و دقیق می باشد - جزائری، فروق اللغات، بی تا، ص - 176و با نوعی استنتاج و تعقّل: -

ادراک أمرٍ عن تعقّلٍ و هو الاستنتاج العلمی - - مصطفوی، 1402 ج 9، ص - 123 همراه است چنانکه »تفهیم« در فَهﱠمْناهامثل» سُلَیْمانَ «... - انبیاء، آیه - 79 باری بیش از مطلق تعلیم دارد و وقتی میگوییم: »به او تفهیم کردم« مقصود این است که او را به عمق و باطن مطلب رساندم. - ر.ک: مکارم شیرازی، 1427، ص - 32 گذشته از اینکه کتب لغت متعدد دیگری نیز همچون معجم مقائیس اللغه - ابن فارس، 1404، ج4، ص - 442 ، مفردات فی الفاظ القرآن - راغب اصفهانی، 1412، ص - 1 642 ، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر - ابن اثیر، بی تا، ج 3، ص - 465 ، الغریبین - هروی، نسخه خطی، ج 2، ص - 126 و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم - مصطفوی، 1402، ج 9، ص - 123 ، وجود دارد که در تفسیر واژه فقه تصریح میکند » فقه « به معنای مطلق آگاهی و

درک نیست بلکه با نوعی استنتاج، تعمّق، تأمّل و شکافتن کلام همراه است. بر این اساس فقه در لغت به معنای ریزبینی و ادراک دقیق می باشد.ولی باید دانست که فقه در لغت اگرچه به معنای ادراک دقیق هر چیزی است و چه بسا اینکه در پاره ای از آیات قرآنی نیز در همین معنا به کار رفته است. آیاتی همچون : » و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی: و گره از زبان من بگشای تا گفتار مرا بفهمند.« - طه، آیه 27 و - 28 ،و»أِن من شیءٍ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم: وهیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی می ستاید ولی شما ذکر و تسبیحشان را نمی فهمید.« - اسراء، آیه - 44 و ... - انعام، آیه 65 و 98؛ اعراف، آیه 178؛ بنی اسرائیل، آیه - 46 منتها باید در نظر داشت با ظهور و گسترش اسلام این واژه در فهم و شناخت دین و بصیرت در آن اعم از اصول و فروع، به کار گرفته شد که البته این مطلب در کتب لغوی به خوبی تبیین شده است.

- ر.ک: کافی الکفاه، 1414، ج 3، ص 347؛ جوهری، 1418، ج 6 ، ص 2243؛ ابن فارس، 1404، ج 4 ، ص 442؛ حمیری، 1420، ج 8 ، ص 5230 و 5333؛ ابن اثیر، بی تا، ج 3 ، ص 465 ؛ ابن منظور، 1314، ج 13 ، ص 522؛ طریحی، 1416، ج 6 ،الفِقْهُ:».1 التّوصلهو إلی علم غائب بعلم شاهد، فهو أخصّ من العلم «ص 355؛ واسطی زبیدی، 1414، ج 19 ، ص 72؛ قرشی، 1412، ج 5 ، ص - 197 بعضی از لغویین همچون ابن منظور در مقام دلیل بر تخصیص واژه فقه به فهم و شناخت دین، معتقدند که از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریفتر از سایر علوم می دانستهاند، فقط فهم دین را فقه نامیدهاند و اینگونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد. - ابن منظور، 1314، ج 13 ، ص - 522

-2-2 معنای اصطلاحی واژه فقه
فقها و بزرگان شیعه از قدما و متاخرین و معاصرین فقه را چنین تعریف نموده اند:»علم به احکام شرعیه فرعیه ای که از طریق ادله تفصیلیه به دست می آید.« - طوسی، 1417، ج 1، ص 21؛ حلی، 1412، ج 1 ، ص 7؛ عاملی، بی تا، ج 1 ، ص 30؛ سیوری، 1403، ص 5؛ عاملی، معالم الدین، بی تا، ص 26؛ حکیم، بی تا، ص 15 ؛ مشکینی اردبیلی، 1374، ص - 59 فقه در مذاهب اهل تسنن چون شافعی، چنین تعریف شده است:»علم به احکام شرعیه عملیه ای که از طریق ادله تفصیلیه به دست می آید.« - ر.ک: محلی، بی تا، ج 1، ص 32؛ ابن بدران، بی تا، ص - 58 همان طوری که ملاحظه می شود، بزرگان اهل سنت نیز در تعریف فقه تقریباً با بزرگان اهل شیعه اتفاق نظردارند و تنها قیدی که باعث اختلاف نظر این دو قول از یکدیگر شده است، به کار رفتن واژه »عملیه « در تعریف فقهای شیعه است در حالی که در تعریف فقهای اهل تسنن به جای این واژه، واژه »فرعیه« به کار رفته است.

با توجه به احترازی بودن این دو قید، ویژگی ای که بر آن مترتب است، اینکه با قید »فرعیه-« که مقصود از آن احکامی است که متعلق به افعال مکلفین است؛ اعم از اینکه آن احکام تکلیفیه باشد یا وجوبیه و اعم از اینکه این احکام متعلق به شخص باشد یا خانواده و یا جمعی از مردم و یا دولت باشد - جمعی از پژوهشگران، 1423، ج 1 ، ص - - 18 در تعاریف فقها و بزرگان شیعه، اصول دین همچون اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی و همچنین اعتقاد به نبوت و معاد و عدل امامت خارج می گردد؛ زیرا این احکام، در شمار احکام شرعیه اصولیه قرار می گیرند. نیز با توجه به این قید، علم به احکام اصول فقه همچون علم به حجیت ظواهر کتاب و خبر عادل و ... نیز خارج می شوند. - همان؛ مشکینی اردبیلی، 1374، ص - 1 59 در حالی که با قید » عملیه « در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید