بخشی از مقاله
چکیده
چنانکه رضاع از ابتدا ایجاد قرابت می کند و مانع نکاح می گردد، هر گاه پس از نکاح معلوم گردد که محرمیت رضاعی بین زوجین وجود دارد، نکاح بین آن دو باطل می گردد. اگر پس از ازدواج، محرمیت رضاعی بین زوجین ثابت شود. حکم بقا یا انحلال نکاح بین زوجین محل اختلاف بوده و فقهای امامیه و شافعیه قائل به پایان زوجیت بین آن دو می باشند. ا زیرا خویشاوندی امری طبیعی است که در اثر رضاع واقع می شود پس ناچار زوجیت منحل خواهد گردید. اما برخی از فقهای حنفیه بر این دیدگاه هستند که اگر پس از ازدواج معلوم شود که بین زوجین حرمت رضاعی وجود دارد قائل به پایان زوجیت نمی باشند و اگر مرد زن را طلاق نداد زن می تواند با مرد بماند . بنا بر دیدگاه قانون مدنی ایران، فقه امامیه، حنفیه و شافعیه زن در صورت علم به فساد نکاح حقی بر مهر المثل ندارد. در صورتی که زن و مردی بدون اطلاع از حرمت رضاعی، با هم ازدواج کرده باشند، طفل متولد شده نسبت به هر دو مشروع است و حلال زاده محسوب می شود.
کلید واژه: رضاع، وطی به شبهه، مهر المثل،محرم
مقدمه
محرمات نکاح یا اسباب تحریم نکاح که در حقوق از آن به عنوان "موانع نکاح "تعبیر می شود از مباحث مهم حقوق خانواده محسوب می شود. از آن جهت که با وجود این نوع موانع، عقد نکاح صورت نمی پذیرد و مراد از محرمات در باب نکاح عبارت است از کسانی که عقد نکاح با آنان حرام است؛ یکی از انواع محرمات نکاح محرمات رضاعی است که بخشی از محرمات مؤبد محسوب می شود و مقصود از محرمات رضاعی خویشاوندانی هستند که بین دو نفر براساس شیر خوردن حاصل می شود در قرابت رضاعی طفلی که شیر زن دیگری را خورده - مرتضع - و زن شیر دهنده - مرضع - وشوهر زن - فحل - یا صاحب اللبن گویند. حدود و قلمرو تحقیق در چهار محور، حقوق ایران فقه امامیه، فقه حنفی و شافعی می باشد. برای جلو گیری از اینکه پس از ازدواج معلوم گردد، که زن و شوهری که با هم ازدواج کرده اند برادر و خواهر رضاعی بوده اند که منجر به بطلان نکاح آن دو می شود لازم است که خانواده ها تحقیقات کافی در زمینه ی وجود یا عدم وجود خویشاوندی رضاعی بین دو طرف، انجام دهند و در این زمینه کاملا محتاطانه عمل نمایند. آنچه که به عنوان جنبه مجهول موضوع این پژوهش قرار داردعبارتنداز:
-1چنان چه پس از ازدواج بین زن و مردی ثابت شود که آن ها با هم محرم رضاعی هستند حکم این ازدواج، و آثار مترتب بر آن ها چیست؟ اگر پس از ازدواج، محرمیت رضاعی بین زوجین ثابت شود، حکم بقا یا انحلال نکاح بین زوجین محل اختلاف بوده و بیشتر فقها قائل به پایان زوجیت بین آن دو می باشند. برای دستیابی به پاسخ این مسائل نیاز به بررسی این موضوع بر مبنای کلیات فقه از جمله مقاصد شریعت، قواعدو اصول فقه و بحث و مناقشه اقوال و استدلال فقها می باشد.هر چند قانون مدنی ایران بر گرفته از فقه امامیه می باشد ولی در قانون اساسی - اصل دوازدهم قانون اساسی - صراحت دارد که پیروان مذاهب فقهی دیگر در احکام مربوط به احوال شخصیه و...تابع مذهب فقهی خویش می باشند.
بنابراین به نظر می رسد در راستای عملی ساختن این اصل جا دارد در حوزه ی احوال شخصیه به صورت تطبیقی تحقیقاتی انجام شود تا دست قضات را مبنی بر صدور احکام بنا بر مذاهب فقهی مراجعه کنندگان باز کند. این تحقیق و پژوهش از طرفی می تواند کار قضات را در صدور حکم بر مبنای مذاهب مراجع کنندگان آسان کرده و به عنوان سندی معتبر و برگرفته از کتب فقهی مذاهب آنان در اختیار داشته باشند و از سویی دیگر بخشی از دغدغه هموطنان حنفی و شافعی مذهب را در باب احوال شخصیه که خواهان صدور حکم بنا بر مذهب فقهی خویش هستند بر طرف می کند. پایان نامه هایی به صورت کلی به این موضوع پرداخته اند .اما در این مورد تحقیق جامعی خاص که تکلیف ازدواج زوجین پس از معلوم شدن محرمیت رضاعی در حقوق ایران، فقه امامیه، فقه حنفی، شافعی را به صورت تطبیقی و مقارنه ای مورد تحقیق قرار داده باشد، تحقیق علمی و دانشگاهی صورت نگرته است.
روش تحقیق:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی با ابزار کتابخانه ای می باشد.
-1تکلیف ازدواج زوجین پس از معلوم شدن محرمیت رضاعی
الف - دیدگاه قانون مدنی و فقه امامیه
بنا بر دیدگاه قانون مدنی و فقه امامیه همچنانکه رضاع از ابتدا ایجاد قرابت می کند و مانع نکاح می گردد، هر گاه پس از نکاح معلوم گردد که محرمیت رضاعی بین زوجین وجود دارد، نکاح بین آن دو باطل می گردد و رابطه زوجیت به خودی خود قطع می گردد. زیرا خویشاوندی امری طبیعی است که در اثر رضاع واقع می شود پس ناچار زوجیت منحل خواهد گردید. زیرا خواهر و برادر شیری یکدیگر هستند و احکام محرمیت بر آن ها مترتب می شود و با وجود این که محرم هستند ازدواج آن ها مشمول حرمت ازدواج با محارم می گردد. روایتی از ابوالحسن امام کاضم - ع - : بدین مضمون که به امام گفته شد که یک تن از وابستگان مکتبی شما با یک خانواده وصلت کرده است، اینک خانم ها ادعا دارند که این عروس و داماد با هم شیر خورده اند، ابو الحسن - ع - فرمود: یک نوبت و یا دو نوبت و سه نوبت اثری ندارد. همشیر شدن در صورتی باعث حرمت می شود که مانند دایه کودک را با شیر خود پرورش دهد. - بهبودی،بی تا -
ب - دیدگاه فقه حنفی و شافعی
مشهور فقهای حنفیه و شافعیه نیز همانند فقه امامیه، بر این دیدگاه هستند در صورتی که پس از ازدواج مشخص شود که زوجین برادر و خواهر رضاعی هستند، باید از یکدیگر جدا شوند و نکاح آنها نیز از ابتدا باطل بوده است.و به ادله ذیل استناد می کنند: بخاری در صحیح خود از عقبه بن حارث روایت کرده: تَزَوﱠجْتُ»امْرفجَاءَتْنَاأَهًامْرَأسَهٌوْدفأَرْضَعقَالَتاءُْتُکُمفَأَتَایْتُالنﱠبِیﱠصَلﱠیاللﱠهُعَلَیْهِوَسَلﱠمفَقُلْتُزَوﱠجْتُفُلَانَهَبِنْتفُلَجَاءَتْنَاانٍامْرَأَهٌ سَوْدفَقَالَتْاءُلِیأَرْضَعإِن ﱢیقَدْتُکُمَاوَهِیکَاذِ بفَأَهٌعْرَضفَأَنﱢی تَیْتُهُمِنْقِبوَ لِجْهِهِقُلْتُإِن ﱠهَاکَاذِبَهٌقَا لَکَیْفَبِهَاوَقزَعَمَتْدْأَنﱠهَاأَرْضَعَتْکُمَاقَدْ دَعْهَاعَنْکَ - .«بخاری،1400ه.ق - »عقبه بن حارث می گوید: با زنی ازدواج کردم،زنی سیاه آمد و گفت: من به شما شیر داده ام . پیش پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم آمدم گفتم: با فلانی دختر فلانی ازدواج کرده ام زنی سیاه آمد و به من گفت: من به شما شیر داده ام-در حالیکه دروغ می گوید-پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم از من روی گرداند، از پیش رویش آمدم،گفتم او دروغگو است پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم گفت: چطور با او نزدیکی می کنی در حالیکه او گمان می کند به شما شیر داده است؟ او را رها کن.« در ذیل اقوال علماء پیرامون این مسأله را ذکر خواهیم کرد:
ترمذی بعد از ذکر حدیث می گوید:
عمل به این حدیث نزد بعضی از اهل علم از جمله اصحاب پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم و غیر آنها رایج است .
ابن حجر عسقلانی نیز در شرح این حدیث می گوید :
حدیث استدلال برای کسانی است که می گویند : امر به فراق به خاطر تحریم به قول زن شیر ده نبوده بلکه به خاطر احتیاط بوده، به خاطر اینکه کسی که می خواهد ازدواج کند یا به ازدواج در آید، احتیاط به خرج می دهد و بعد هم متوجه امری می شود که بین علما خلاف وجود دارد.
شوکانی در نیل الاوطار می گوید:
اصل نهی بر تحریم است و برای خروج از معنای اصل به قرینه نیاز هست. در جواب کسانی کهوَاسْتَشْهِدُوابهآیه»شَهِیدَیْنرِجَالِکُمْنْ« می گوید: استدلال به این هیچ فایده ای ندارد چون اصل بر این است که خاص را بر عام حمل کنیم و شکی نیست که این حدیث خاص تر است. اما در جواب کسانی که می گویند: حدیث مخالف اصول است می گوییم: مقصود از اصول چیست؟ اگر مقصود اعتبار به شهادت دو مرد عادل یا یک مرد و دو زن است که مخالفتی ندارد، چون این حدیث خاص است و آن آیات عام،اما اگر مقصود چیز دیگری است کدام است؟
اما اینکه گفته شود : امر پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم من باب احتیاط است، مخالفتش با ظاهر لفظ قابل کتمان نیست. مخصوصا اینکه در بعضی از روایات داریم که تا چند بار سؤالش را تکرار کرد، ولی پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله و سلم در تمام موارد می فرمودکَیفَ:وَقَدقِیل و در بعضی روایات - - خیری در او نیست - - و در بعضی روایات - - او را رها کن - - در حالی که در هیچ روایتی نیامده که او را امر به طلاق کرده باشد، در حالیکه اگر من باب احتیاط بود او را به آن کار امر می کرد. پس حق این است که گفته شود: واجب است به قول زن شیرده عمل شود، به هر صورت ممکن، آزاد باشد یا برده، با قولش ظن حاصل شود یا خیر. چون در روایت هست که سائل گفت: