بخشی از مقاله
*** به دلیل مشکل حذف شدن تصاویر ، قیمت کاهش پیدا کرد . لطفا قبل از خرید دقت کنید ***
اصول و كاربردهاي روش مگنتو تلوريك در اكتشافات نفت و ژئوترمال
روش هاي تلوريك ومگنتونلوريك
اصول وخصوصيات ميدان هاي مگتونلوريك و جريان تلوريك
وجود جريانات بزرگ مقياس در زمين، نخستين بار « » در سال 1847 در هنگام مطالعه روي سيستم هاي تلگراف مشخص شد. ثبت كننده هاي جريانات تلوريك در قرن 19 ،پاريس
وبرلين قرار داشتند. اما امروزه درنقاط مختلف دنيا اين ثبت كننده درنقاط مختلف وجود دارند.
منشا جريان هاي تلوريك درخارج از كره ي زمين قرار دارد توفان هاي خورشيدي وشفق هاي قطبي يكسري نوسانات دوره اي وگذرا را ايجاد مي كنند كه باعث ايجاد نوساناتي در ميدان مغناطيسي زمين مي شوند، اين نوسانات ميدان مغناطيسي بر روي جريانات يونوسفر زمين تاثير مي گذارند ويكسري جريانات را در آن القا مي كنند. و جريانات يونوسفريك نيز به نوبه ي خود جريانات تلوريك را در درون زمين القا مي كند. ميدان هاي مغناطيسي دوره اي ايجاد شده توسط جريانات يونوسفريك، در حد فاصل بين يونوسفر و سطح زمين به مقدار جزئي دچار تضعيف وترقيق مي شوند. اما قسمتي كه به داخل زمين نفوذ مي كند جريانات تلوريك را ايجاد مي كند.
اين حلقه هاي بسيار بزرگ جريان، ميليون ها كيلومتر مربع از سطح زمين را مي پوشانند ونكته ي جالب اينكه اين حلقه هاي جريان نسبت به خورشيد ثابت اند و بصورت يكي در ميان ساعتگرد و پادساعتگرد هستند. درعرض هاي جغرافيايي متوسط اين جريانات دوتا ماكزيمم ودو ميني موم در طول روز دارند. در عرض هاي جغرافيايي پايين وترديك استوا، اين جريانات فقط يك ماكزيمم ويك ميني موم در طول روز دارند ودامنه ي اين جريانات نيز به طور قابل ملاحظه اي كوچكتر است. ميدان هاي الكتريكي ناشي از اين جريانات تا بيش از و ميدان هاي مغناطيسي آن ها نيز در حدود چند ميلي كاما هستند.
بطور كلي ، ميدان هاي مغناطيسي ناشي از جريانات تلوريك نوساناتي هستند كه شدتشان با آشفتگي هاي الكتريكي در يونوسفر زمين متغير است. اين نوسانات ميدان مغناطيسي در فركانس هايي به بزرگي 100 كيلومتر هرتز اتفاق مي افتند ولي اكثر اين نوسانات فركانسي كمتر از اين مقدار را دارند.
يك منبع فركانس بالا براي نوسانات طوفاني هاي الكتريكي ( مانند رعد وبرق) اگر چه محل وقوع اين طوفان هاي الكتريكي تصادفي است اما بيش تر اين طوفان ها در مناطق استوايي مانند برزيل، آفريقاي مركزي ومالايا اتفاق مي افتد. بخشي از انرژي اين رعد و برق ها به نوسانات الكترومغناطيسي تبديل مي شود كه در فضاي بين يونوسفر و زمين منتشر مي شود جريانات القا شده بوسيله ي اين ميدان هاي الكترومغناطيسي در زير زمين در اكتشافات تلوريك ومگنتو تلوريك مفيد هستند به خصوص به اين دليل كه اين جريانات قله هاي دامنه اي در چندين فركانس مجزاي 8 و 14 و 760 هرتز دارند.
براي بررسي تغييرات ساليانه ي جهت و دامنه ي سيگنال هاي تلوريك و مگنتوتلوريك در فركانس هاي 1 و 8 و 145 و 3000 هرتز، چهار گيرنده ي تلوريك كه با چهار جفت الكترود مرتبط هستند را در يك محلي كه دور از خطوط انتقال جريان باشد، قرار مي دهند. فاصله ي بين هر جفت الكترود در حدود 30 متر است. جهت اين 4 جفت الكترودها نيز تحت زاوياي 343 و 28 و 73 و 118 درجه
نسبت به جهت شمال است. سيگنال 3000 هرتزي بطور ناگهاني در هنگام طلوع و غروب خورشيد درهر 4 جهت به ترتيب افزايش و كاهش پيدا مي كند.
تجهيزات صحرايي مورد نياز:
الف) تجهيزات صحرايي مورد نياز براي جريان تلوريك : بدليل آنكه اندازه گيري مستقيم جريان تلوريك ممكن نيست ما شيب پتانسيل بين الكترودهاي قرا گرفته روي زمين را اندازه گيري مي كنيم. همانند روش sp در اينجا نيز براي اندازه گيري شيب پتانسيل ناشي از جريانات تلوريك از الكترودهاي غير پلاريزه استفاده مي شود. صفحات سربي كه از لحاظ شيميايي غير فعال هستند براي اين كار
مناسب اند.
الكترودها به يك تقويت كننده وتقويت كننده به يك مثبت كننده متصل است. اگر فركانس هاي خاصي مورد توجه باشند فيلترهايي را در بخش تقويت كننده قرار مي دهند.
بدليل وجود تغييرات بزرگ در دامنه ي سيگنال نسبت به زمان دو گسترش الكترودي مورد نياز است يك جفت الكترود در ايستگاه مبنا يا BOSE قرار مي گيرد جفت الكترود ديگر بعنوان جفت الكترود متحرك استفاده مي شود. همچنين از آنجائيكه جهت سيگنال هاي جريان هاي تلوريك با زمان تغيير مي كند، هم در ايستگاه مبنا و هم در ايستگاه صحرايي ازدو جفت الكترود عمود بر هم كه يكي شمالي- جنوبي و ديگري شرقي- غربي است استفاده مي كنند.
با استفاده از اين تجهيزات ما مي توانيم تغييرات مولفه ي افقي ميدان الكتريكي را از لحاظ دامنه به فاز و فركانس در دو ايستگاه مبنا و ايستگاه صحرايي با يكديگر مقايسه كنيم و از آن جهت اكتشافات نفتي وكانه استفاده كنيم.
فواصل الكترودي براي مطالعات ساختاري وسوندينگ عميق جهت اكتشافات نفتي بطور معمول بين 100 تا 600 متر است و براي جستجوي كافي ممكن حدود 30 متر يا كمتر باشد.
ب) تجهيزات صحرايي لازم جهت مگنتوتلوريك: تجهيزات MT پيچيده تر از تجهيزات جريان تلوريك است. در هر ايستگاه دو مولفه اندازه گيري مي شود اما هيچ ايستگاه مبنايي مورد نياز نيست.
اگر دوره ي تناوب جريان ها طولاني باشد مي توان ميدان مغناطيسي را با يك مگنتومتر فلاكس گيت اندازه گيري كرد. اما در بيشتر موارد دوره ي تناوب كوتاه تر از اين است و از يك سنسور استفاده مي شود كه اين سنسور شامل يك سيم پيچ با تعداد زيادي دور سيم روي يك قاب بزرگ يا يك سلونوئيد دراز با يك فريت است كه در هسته ي آن قرار گرفته است. سه مولفه مغناطيسي در هر ايستگاه MT اندازه گيري مي شود دو تا افقي و يك عمودي.
تجهيزات MT براي فركانس هايي در محدوده ي 1 هرتز تا 10 كيلوهرتز طراحي شده اند. سيم پيچ مورد نياز در كار MT لازم است كه در يك گودال كم عمق نصب شود تا از هر گونه حركتي بدور باشد چرا كه كوچكترين حركت نونيزهايي را در ولتاژ اندازه گيري شده ايجاد مي كند.
روش مگنتوتلوريك در اكتشافات نفتي:
مقدمه: انعكاس لرزه اي براي دهه ي متوالي ابزار استانداردي براي اكتشافات نفت و گاز بوده است. و تقريباً تمام ذخاير با استفاده از روش لرزه اي اكتشافات شده اند. در مورد هدف هاي اكتشافي دشوار كه روش لرزه اي موفقيت كمي داشته محققان به فكر استفاده از ديگر روش هاي ژئوفيزيكي افتاده يكي از اين روش هاي ژئوفيزيكي MT است توانايي حل ساختارهاي زمين شناسي را دارد كه روش لرزه اي در آن ها موفقيت كمي داشته است. مثلاً در مواردي كه يك پوشش بازالتي يا وكلانيك با سرعت عبورموج بالا روي سنگهاي زيرين را مي پوشاند و يا در مورد ساختارهاي راندگي كه روش هاي لرزه اي نتيجه ي خوبي نمي دهد مي توان از MT استفاده كرد.
اصول روش MT:
روش مگنتوتلوريك يك عمل سوندينگ EM در حوزه ي فركانسي است كه براي مشخص كردن ساختارهاي الكتريكي در زير سطح زمين استفاده مي شوند. اين روش از ميدان هاي الكترومگنيك طبيعي كه در يك محدوده اي از HZ 001/0 تا KHZ10 هستند استفاده مي كند. اين ميدان هاي اوليه، ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي ثانويه را در زمين رسانا ايجاد مي كنند. تغييرات
گذراي ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي ثبت شده در سطح زمين، خصوصيات الكتريكي زمين از قبيل مقاومت ويژه و رسانايي را مشخص مي كند.
جريانات الكتريكي بوجود آمده در زمين در اثر تغييرات ميدان مغناطيسي، جريانات تلوريك ناميده مي شوند. كه در اينجا مگنتوتلوريك ناميده شده اند. امواج الكترومغناطيسي كه سيگنال هاي MT را مي سازند. الكتريكي شارش يافته در يونوسفر زمين كه سيگنال هاي زير HZ1 را مي سازند.
روش MT كاربردهاي گسترده اي دارد از اكتشافات كم عمق مانند ژئوتكنيك، آب زير زميني، زيست محيطي گرفته تا اكتشافات عميق كه شامل منابع كافي ژئوترمال ونفت است.
كه نوع استفاده از MT بستگي به باند فركانس مورد استفاده دارد.
اما در اكتشافات ژئوترمال بدليل حساسيت بالاي MT به زون هاي رسانا با دماي بالا مي توان از آن به خوبي استفاده كرد.
معادلات ماكسول روابط بنيادين بين ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي را بيان مي كند. معادله ي انتشار امواج الكترومغناطيسي در يك ماده ي هموژن نشان دهنده ي كاهش نمائي دامنه ي اين امواج با عمق نفوذ است. در اين مورد Skin Depth عمقي كه در آن دامنه ي امواج به مقدار دامنه ي لوپه اش مي رسد تعريف مي شود. Skin Depth بصورت معادله ي زير خلاصه مي شود.
كهP مقاومت ويژه و T زمان تناوب است .اين معادله نشان مي دهد كه تضعيف كندتر امواج الكترومغناطيس براي دوره ي تناوب طولاني تر و مقاومت ويژه ي بالاتر اتفاق مي افتد. بنابراين Skin Depth با عمق نفوذ امواج EM مرتبط مي شود. همچنين Skin Depth اصول سوندينگ مگنتوتلوريك را توصيف مي كند، تغييرات مقاومت ويژه با عمق با ثبت سيگنال هاي MT با پهنه اي از فركانس ها مختلف مشخص مي شود.
مدل پاسخ توزيع مقاومت ويژه در زير زمين بوسيله ي حل معادله ي انتشار موج الكترومغناطيس در يك تا 2 بعد ماده بدست مي آيد.
رابطه ي بين امپدانس و مقاومت ويژه ي ظاهري و همچنين رابطه ي بين امپدانس و زاويه ي فاز بصورت زير خلاصه مي شود.
نسبت بين ميدان هاي الكتريكي ومغناطيسي برابر با امپدانس (z) است.
منحني هاي سويزينگ MT بصورت لگاريتم مقاومت ويژه ي ظاهري در برابر لگاريتم دوره و فاز در برابر لگاريتم دوره هستند.
3- جمع آوري اطلاعات MT وتجهيزات MT
تغييرات ميدان هاي الكترومغناطيسي نسبت به زمان با استفاده از سيم پيچ هاي مگنتومترها ( براي اندازه گيري تغييرات ميدان مغناطيسي با زمان) و الكترودهاي غير پلاريزه ( براي اندازه گيري تغييرات ميدان الكتريكي با زمان) اندازه گيري مي شود. دو مولفه ي افقي از ميدان الكتريكي يعني EX و Ey و سه مولفه از ميدان مغناطيسي يعني Hx و Hy و Hz ثبت مي شوند.
سيگنال هاي الكتريكي ومغناطيسي در يك واحد آنالوگ جهت تقويت و فيلتره شدن جمع آوري مي شوند در حاليكه عمل ثبت در يك واحد ديجيتال كه شامل يك آنالوگ چند كناله براي تبديلات ديجيتال و ذخيره ي اطلاعات است، انجام مي گيرد.
بصورت تيپك فركانس هاي بين 0.003 تا KHZ 1 به سه بخش تقسيم مي شوند كه اين سه بخش با يكديگر همپوشاني دارند: 1- فركانس بالا كه از 48 تا 1024 هرتز است. 2- تغييرات فركانس هاي بالا ومتوسط اول ثبت مي شوند و به دنبال آن فركانس هاي پايين و خيلي پايين با زمان ثبت طولاني تر، ثبت مي شوند. در هر باند فركانسي، كنترل كيفي اطلاعات بوسيله ي آناليز منحني هاي سونرينگ خامي كه از پردازش اطلاعات در واحد گيرنده به دست آمده اند و نسبت به سيگنال به نويز افزايش مي يابد. از زماني كه از سنسورهاي خيلي حساس براي اندازه گيري تغييرات ميدان الكترو مغناطيسي خيلي كوچك استفاده مي شود. در نويزها به حداقل رسيده اند.
سيگنال هاي MT در دو زمان از شبانه روز كيفيت خوبي دارند يكي بعد از نيمه شب و ديگري درست قبل از غروب خورشيد. اگر چه رعد وبرق منبع مهمي براي توليد سيگنال هاي الكترومغناطيسي در كارهاي MT است اما باران سنگين و رعد و برقي كه در محل و يا نزديكي سايت اندازه گيري اتفاق مي افتد باعث ايجاد نويز در اطلاعات مي شود. و گاهي اوقات باعث به تعويض افتادن اندازه گيري ها مي شود.
بطور معمول يك تا دو روز براي ثبت كامل اطلاعات MT در هر ايستگاه زمان مورد نياز است. اين مدت زمان صدف جابجايي ونصب تجهيزات در صبح و جمع آوري سيگنال هاي MT از ظهر تا صبح روز بعد برداشت تجهيزات و حركت به سمت ايستگاه بعدي است. در مناطق دشوار اندازه گيري ها بوسيله كمپ در حال پرواز انجام مي گيرد.
پردازش داده هاي MT
هارد ديسك يا فلاش موجود در گيرنده قابليت ذخيره ي اطلاعات چندين سايت يا چندين روز اندازه گيري را دارد. اطلاعات سري هاي زماني به يك كامپيوتر شخصي جهت پردازش اوليه ي اطلاعات منتقل مي شوند در حوزه ي فركانسي مولفه هاي افقي ميدان هاي الكتريكي ومغناطيسي بوسيله ي معادله ي زير با يكديگر مرتبط مي شوند.
كه هر مولفه تابعي از فركانس يا دوره ي تناوب است. پردازش اطلاعات MT اصولاً تحليل طيفي سري هاي زماني ميدان هاي الكتريكي ومغناطيسي است كه در آن تابع تبديل يا تانسور امپدانس (Z) تخمين زده مي شود. تانسور امپدانس بدست آمده از پردازش اطلاعات با سيستم مختصات اندازه گيري كه در آن محورهاي x و y به ترتيب در جهت شمال وشرق قرار مي گيرند مرتبط مي شود. تانسور امپدانس توزيع مقاومت ويژه ي زير سطحي را در هر سايت در سه بعد نشان مي دهد اين تانسور با تغيير دستگاه مختصات تغيير مي كند. مثلاً تانسور A را مي توان بصورت رياضي چرخاند بطوريكه تانسوري مرتبط با سيستم مختصات جديد بدست آيد. يك چرخش ساعتگرد به اندازه ي زاويه باعث مي شود كه تانسور امپدانس در يك سيستم مختصات جديد قرار بگيرد بصورت زير:
كه در آن R يك ماتريس چرخش وT (0) رقم ماتريس ترانسپوزه اي
اگر فرض كنيم كه در ماده ي لايه بندي شده امپدانس اسكالر است وبه سيستم مختصات بستگي ندارد پارامترهايي كه غير متغير ناميده مي شوند را مي توان از تانسور امپدانس استخراج كرد.
پارامترهاي اينوارينت پارامترهايي هستند كه با چرخش زاويه اي تغيير نمي كنند و اين پارامترها توزيع مقاومت ويژه را در هر سايت سويزينگ نشان مي دهند. يكي از پارامترهايي اينوارينت در ترمينال تانسور امپدانس است كه بصورت زير نوشته مي شود.
كه اگر ساختار زير سطحي يك بعدي باشد دراين صورت=Zxy=0 ZxxوZxy- Zyx
و بنابراين ZDET يك امپدانس اسكالر است.
اگر كه ساختار دو بعدي باشد و سيستم مختصات موازي يا عمود بر امتداد ساختار باشد تانسور امپدانس به شكل زير ساده مي شود:
در صورتي كه محور x موازي امتداد باشد.
درمعادله ي (6)Zxyو Zyx به ترتيب TEN (الكتريكي گذرا) و TM (مغناطيس گذرا) امپرانسها هستند.
با استفاده از معادلهي (2) هر مؤلفه از تانسور امپرانس به مقاومت ويژه فاز تبديل شود.
مدل سازي تفسير دادههاي MT
مدل سازي يك بعدي و دو بعدي بصورت مستقيم و معكوس بطور معمول براي بدست آوردن ساختار مقاومت ويژهي زمين انجام ميشود. مدل سازي سه بعدي هنوز در مرحلهي بررسي است مدل سازي معكوس يك بعدي براي درك مدل لايه بندي افقي با استفاده از سنتي سويدينگ درهر ايستگاه استفاده ميشود. با بكار بردن تكنيكهاي مدل سازي معكوس، يك مدلي كه نشان دهندهي تغييرات ملايم و ناگهاني مقاومت ويژه با عمق باشد را ميتوان بدست آورد.
يك مقطع مقاومت ويژهي دو بعدي از به هم پيوستن وجونيت شدن مدلهاي يك بعدي حاصل از سايتهاي مجاور هم در طول يك پروفيل بدست ميآيد.
دو بعدي ميتواند براي تفسير اوليه استفاده شود.
در مدل بدست آمده از معكوس سازي واحدهاي مقاومت ويژه به واحدهاي سنگي و ساختاري مختلف نسبت داده ميشوند. هر گونه اطلاعات ژئوفيزيكي يا زمين شناسي در دسترس براي كاهش ابهامات در تفسير نهايي MT بايد جمع آوري شود.
شكل 3
مطالعات موردي MT
ساختارهاي پيچيدهي بالا آمده (بالا آمدگيها) براي جستجوي هيدروكربن در شرق اندونزي مناسباند روش MT در اين منطقه براي تشخيص لايههاي آهكي نارسنا در تشكيلاتي كه رسانايي بالاتري دارند استفاده شدهاند.
معكوس سازي اطلاعات MT براي بدست آوردن تغييرات مقاومت ويژه بصورت يك بعدي با عمق انجام شد. ما تشكيلات كربناته را كه با مقاومت ويژة بالا مشخص ميشوند فقط بواسطهي اطلاعات چاه مجاور آن مشخص كنيم. امكان استفاده از MT در منطقه با استفاده از تركيب اطلاعات براي تصويربرداري از هدف اكتشافي مورد مطالعه قرار گرفت.
يك عدل زمين شناسي كه نشان دهندهي ساختارهاي بالا زده بود تهيه شده و مقادير مقاومت ويژه مختلف به لايهي كربناته و تشكيلات احاطه كنندهي آن نسبت داده شد.
شكل 4 ) يك مدل دو بعدي از معكوس سازي اطلاعات مقاومت ويژه است.
شكل 4
پيشرفتهاي جديد در اكتشافات با روشهاي الكترومگنتيك
گرچه روشهاي الكترومگنتيك در ژئوفيزيك محيطي و اكتشافي كافي بسيار مفيد است اما نقش كوچكي را در اكشافات نفتي ايفا ميكند. چرا كه روشهاي الكترومگنتيك از سيگنالهايي استفاده ميكنند كه نميتوانند وضوحي به اندازهي وضوح روشهاي لرزهاي جديد را ايجاد ميكند. ولي به هر حال در دهههاي اخير روشهاي الكترومگنتيك و خصوصاً MT به صورت گسترده تري در اكتشافات نفتي استفاده ميشوند و اين امر بخاطر موارد زير است:
1) بهينه سازي روشهاي جمع آوري اطلاعات، پردازش و تفسير آنها
2) در برخي موارد روشهاي اكتشافي لرزهاي گرانش مغناطيسي با مشكشند.
براي مثال در مناطق شكست كه امواج لرزهاي و پاشيده و پراكنده ميشوند اطلاعات MT تخمينهاي قابل قبولي را از خصوصيات توده مانند تخلخل ارائه ميدهند روشهاي الكترومگنتيك ميتوانند به دو طريق در اكتشافات نفتي موثر باشند.
اول اينكه روشهاي الكترومگنتيك براي تصوير برداري از ساختارهايي كه ميتوانند ذخائر نفتي يا سنگ مخزن باشند مفيد هستند و در موارد خاص آنها در تشخيص مستقيم هيدروكربنها مفيدند.
روشهاي الكترومگنتيك با منبع فعال در اكتشافات منابع گازي كم عمق و ماسههاي نفتي به كار گرفته شدهاند.
اصول مگنتوتلوريك
روش مگنتوتلوريك از امواج الكترومغناطيس طبيعي با فركانس پايين با آشكار سازي زير سطحي استفاده ميكند. اين امواج محدودهي فركانسي 1000 تا 001/0 هرتز را دارند و همانطوريكه قبلا گفته شده در اثر فعاليت رعد و برق و نوسانات مگنتو سفر زمين ايجاد ميشوند. اين سيگنالهاي الكترومغناطيس بصورت امواج راديويي در اتمسفر زمين حركت كرده و به داخل زمين منتشر ميشوند اما با افزايش عمق نفوذ به داخل زمين به سرعت دچار ترقيق و تضعيف ميشوند. عمق نفوذ اين امواج Skin Depth ناميده ميشود. با اندازه گيري ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي در سطح زمين، مقاومت ويژهي ميانگين زسمين از سطح زمين تا عمق معادل skin Depth بدست ميآيد. Skin Depth با كاهش فركانس افزايش مييابد. بنابراين سويدينگ عمقي مقاومت ويژه ميتواند با ثبت يك محدودهاي از فركانسهاي مختلف در يك نقطه انجام شود.
همانگونه كه در شكل زير مشاهده ميكنيد.
در فركانسهاي بالا (300 تا 1000 هرتز) مقاومت ويژهي ظاهري معادل مقاومت ويژهي حقيقي است چرا كه اين فركانسهاي بالا به اعماق كم زمين يا به عبارت بهتر فقط به بالاترين لايه نفوذ ميكند و بنابراين مقاومت ويژهي بدست آمده فقط مربوط به اين لايه اس
ت و برابر با مقاومت ويژهي واقعي است در فركانسهاي متوسط، مقاومت ويژهي ظاهري مربوط به نفوذ سيگنالهاي EM به دومين لايه است و نهايتاً با كمترين فركانسها مقاومت ويژهي سنگ بستر آشكار ميشود.
بهترين رزولوشن در MT زماني بدست ميآيد كه عمق لايه با مقاومت ويژهي پايين معين باشد.
و اين عمق به طور معمول با 10% تخمين تعيين ميشود.
فاكتور ديگري كه در MT بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است كه MT در تعيين رسانش يا كنداكتسن لايههاي سنگي كه توسط ضخامت و كنداكتيويتي لايهها كنترل ميشود، موثر است.
ولي به هر حال كنداكتيوني و ضخامت لايهها به صورت مجزا قابل تعيين ني
ست.
تاريخچه :
از سال 1970 تا 1980 روش مگنتوتلوريك بعنوان ابزار مقدماتي كه ميتواند تغييرات ضخامت را در حوزههاي رسوبي بزرگ تعيين كند استفاده ميشد. آناليز دادهها به طور عمده محدود به مدل سازي فور وارد يك بعدي و معكوس سازي بود. اما اين روش براي مناطقي با زمين شناسي پيچيده نميتوانست بكار برده شود. تلاشهاي اخير در زمينهي مگنتوتلوريك مشخص كرد كه MT ميتوان بعنوان ابزاري براي مشخص كردن سنگهاي رسوبي رسانايي كه در زير صفحاتي با مقاومت ويژهاي بالا قرار گرفتهاند مانند كربنات، و ولكتانيكها بكار برده شود. با وجود اينكه كارهاي MT در غرب خيلي كم انجام ميشد، اما در اتحاديه جماهير شوروي استفادههاي گستردهاي از روشهاي الكترومگنتيك جهت اكتشافات نفتي ميشد.
مگنتوتلوريك مدرن
توانايي MT در تصويربرداري از ساختارهاي زير سطحي در سالهاي اخير دراماتيك افزايش يافته است.
اين پيشرفت هم در زمينة تفسير و هم زمينهي ابزار است.
سيستمهاي MT به يك ژنراتور جهت توليد نيروي برق و يك نفر اپراتور كه براي ثبت اطلاعات مورد نياز داشت. اين امر باعث محدوديت تعداد ايستگاههايي كه در طول يك روز ميتوانستند اطلاعات را جمع آوري كنند ميشد. اين مشكلات بوسيلهي سيستمهاي MT جديد مانند سيستمهاي Metro nix , phoenix Geophysics حل شد.
سيستمهاي MT جديد بسيار خلاصهترند و عموماً تمام اتوماتيك هستند.
يكي ديگر از پيشرفتهايي كه در زمينة MT انجام شد تبديل اطلاعات از حوضهي زمان به حوزهي فركانس بود.
براي حذف نويزها از اطلاعات در طول برداشت به تكنيكي نياز است كه بتواند ثبت اطلاعات در ايستگاههاي مختلف را همزمان سازي كند.
در سيستمهاي MT قديمي براي اين كار نياز به ساعتهاي بسيار دقيقي بود كه بصورت دورهاي همزمان سازي شدند. مشكل همزمان سازي ايستگاهها با استفاده از همزمان سازي سيگنالهاي دريافتي از GPS حل شد. سريهاي زماني فرايندي است كه با استفاده از الگوريتمهايي كه مقدار ميانگين از مقاومت ويژه ي ظاهري توليد شده بوسيله ي سرهاي زماني طولاني بدست آمده اند را ارائه مي دهند.
پيشرفت ها بطور موثر اطلاعات غيرمفيد را از ساير اطلاعات جدا مي كند.
پيشرفت هاي ذكر شده درباره باعث شده كه مقادير بزرگتري از اطلاعات MT جمع آوري شوند و تفسير با مدل سازي 2 بعدي و 3 بعدي و با استفاده از الگوريتم معكوس انجام شود.
اكتشافات راندگي با MT
در بسياري از كمربندهاي راندگي، اختلاف بزرگي در سرعت و مقاوم ويژهاي سنگها وجود دارد به اين دليل كه سنگهايي كه روي هم قرار گرفتهاند ليتولوژيهاي مختلفي دارند. اگر در يك روز راندگي يك لايه با سرعت بالا بر روي يك لايه با سرعت پايين رانده شود، مشكلات زيادي در لرزه نگاري انعكاس بوجود ميآيد.