بخشی از مقاله
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روان و مشاوره در بین خانواده های شهرستان قزوین است. در این راستا فرضیه های زیر مطرح شدند: 1)ا بین مشاوره و سلامت روان در خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. 2) بین مشاوره و وضعیت روحی خانواده ها رابطه وجود دارد. 3) بین مشاوره و وضعیت سلامتی اجتماعی خانواده رابطه معنی دار وجود دارد . جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از خانواده های شهرستان قزوین است که صد خانواده به عنوان نمونه انتخاب گردیده که آزمون سلامت روان بر روی آنها اجرا گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میان مشاوره خانواده ها و سلامت روان خانواده ها رابطه معنی داری وجود دارد .
فصل 1
کلیات تحقیق
مقدمه
خانواده در زندگی آدمی نقش بسزایی داشته و باید در وضعی استوار باشد بدان گونه که اطرافیان در آن احساس ایمنی کامل داشته باشند. مخصوصا کودکان و نوجوانان که پرورش آنها در محیط سالم و دور از هر گونه اختلال و جدالها و برخورد های زن و شوهر (والدین ) به دور از هر جنجالی باشد به عبارت دیگر روح سازش و تعادل هم زیستی بین والدین می تواند در تربیت فرزندان و انگیزه پیشرفت نقش بسزایی داشته باشد .
اصلاح محیط اجتماعی یکی از عواملی است که والدین در مشاوره خود باید به آنها توجه داشته باشند . به این صورت که اگر کودکان در محیط اجتماعی ناسالم قرار گرفته باشند با برخوردهای درست و خوشایند آنها را از عواقب بد محیط آگاه سازند و انگیزه ی آنها را برای ادامه ی زندگی به طور صحیح مشخص نمایند .
به طور کلی می توان گفت والدین و مربیان جزء اصلي ترين عامل تربیت کودک هستند و ایجاد تغییرات رفتاری با واسطه مربیان تربیت یا والدین می تواند انگیزه ی کودک را برای رسیدن به تحول آفرینی و سازندگی دچار اختلال کنند . (قائمي اميري – 1385)
مشاوره والدین میتواند با استناد به سلامت روان در کودکان روندی مثبت و به جا باشد زیرا که پرورش انگیزه از نوع پیشرفت در کودکان باعث افزایش خود شناسی و اعتماد به نفس می باشد که این موضوع در به کار گیری روحیات مثبت جوانان اثر خوب و منطقی خواهد داشت از طریق شیوه های تربیت پذیری مثل : اقتدار طلبی و آزادی می توان تجارب نسل گذشته را با روحیات نسل جدید هماهنگ کرد تا در رسیدن به رشد و توسعه و خود یابی جوانان و نوجوانان اقدام کرد . (قائمي اميري – 1385)
بیان مساله :
بررسی کارآیی و میزان تاثیر گذاری مشاوره در خانواده های مشاوره شده و خانواده های مشاوره نشده در استان قزوین ، بدین سان که یادآوری میشود تربیت و شیوه ی مساله ی تربیتی امری ضروری و مفید انسان است که ضرورتش بدان حد است که انسان فاقد تربیت همه چیز است از دید دیگر انسان را موجودی متعالی و دارای استعداد و کمال بدانیم تربیتی لازم است تا این سیر تکاملی را هدایت بخشد و جهت دهد ، زیرا متعالی بودن ، کسب آمادگی برای سیر تکاملی لازم دارد و این نیازمند به اعمال قدرتی و یا نفوذ دادن شیوه ی مساله ی تربیتی قوی و مستمر است تا انگیزه مالی درونی مثل خرد یابی و رسیدن به هدف و یا انگیزه پیشرفت در تحصیل را در فرزند
بیشتر وبیشتر کند که گاهی اوقات ممکن است شیوه های تربیتی اگر اصولی و منطقی نباشد مشکلات جبران ناپذیری را به وجود بیاورد زمانی که کودک به دنیا می آید در حالی که تمام آگاهیها و اطلاعات مربوط به این جهان و جهان بعدی عاری است و در فاصله کوتاه و یا طولانی باید حامل
میراثی عظیم از تاریخ و فرهنگ ره آورد مساله ی جامعه گذشته و حال گردد.
این از راه آموزش شیوه ی مساله ی صحیح تربیتی می توان موثر باشد و فرزند را به اوج و یا برعکس ان هدایت نماید و این شیوه مساله ی تربیتی از طریق عاملان تربیت که همانهایی هستند که نقش اجرایی در تربیت کودک بر عهده دارند به گونه ای در او سازندگی ایجاد می کنند . (اصغری ، مجد -1383).
اهمیت و ضرورت تحقیق :
مشاوره و تربيت كودكان در بین والدین یکی از مهم ترین وظیفه ای است که والدین بر عهده دارند وظیفه ی آنها در بین فرزندان سازندگی و آفرینندگی و سازمان دادن فرزند در جهت رسیدن به انسانی کامل و متحرک ومؤثر بوده که جهت بقای وجود ، صیانت نفس و انجام وظایف والدینی و اجتماعی آماده شوند بدین گونه که قادر باشند زندگی خود و دیگران را دلنشین سازند شیوه های مشاوره الز طریق والدین باید با در نظر گرفتن اصول و قوانین مشخص شده باشد که خدای ناکرده مشکلات حل نشدی را با گذشت زمان برای فرزند به وجود نیاورد .
پرورش فردی که مولد به معنای اعم کلمه است وجهت رفع نیاز مندی های فرزند است باید از لحاظ مورد سنجش و مطابقت با روحیه فرزند قرار بگیرد و توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند از همان دوران کودکی بر عهده والدین است که با توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند و مشاوره بتواند در جهت رسیدن فرزندان به اوج سعادت اقدامات لازم را به عمل آورد که با توجه به این تحقیقات و ارائه مطالب جدید جهت بررسی شیوه ی مساله ی تربیتی والدین می توان میزان موفقیت فرزندان را گسترش داد .(شعاری نژاد ،1383)
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی و رابطه ی بین سلامت روان و شیوه مساله ی مشاوره است و اینکه آیا سلامت روان با نوع تربیت و میزان مشاوره خانواده می تواند رابطه داشته باشد .
فرضیه های تحقیق :
فرضیه کلی (اصلی ) :
1. بین سلامت روان و مشاوره خانواده رابطه وجود دارد .
فرضیه های فرعی :
2. بین مشاوره و اقتدار طلبی افراد خانواده رابطه وجود دارد .
3. بین مشاوره و آزادی طلبی افراد خانواده رابطه وجود دارد .
متغیرهاي تحقیق :
سلامت روان : متغیر وابسته
مشاوره: متغیر مستقل
مقطع تحصیلی و جنس : متغیر کنترل
تعاریف عملیاتی :
تعاریف نظری مشاوره : عبارتند از شیوه مساله و راهکار مساله که جهت پرورش عضوی مفید برزای جامعه از طریق والدین انجام می گیرد و یا عبارتند از شیوه مساله از یک عمل عمدی و آگاهانه و دارای هدف که به منظور رشد دادن ، ساختن و دگرگون کردن و شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام می گیرد . (لطف آبادی -1385)
تعرف عملیاتی مشاوره : عبارتند از نمره ای که آزمودنی از آزمون شیوه مساله ی مشاوره به دست آورد .
تعریف نظری سلامت روان : عبارتند از هدف و انگیزه ی درونی فرد که نسبت به رسیدن اوج و خود یابی و عرصه های مختلف را در ذهن می پروراند و روبرو شدن با تمام خواسته ها و ناکامی ها جهت رسیدن به هدف نهایی (علاقه مند -1383)
تعریف عملیاتی سلامت روان : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت روان به دست آورده است .
فصل 2
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
مبانی نظری:
ـ تربیت از مادر ( ربو ) بمعنای بالا رفتن و اوج است ، و بدین سان لغت تربیت بمعنی اوج دادن و زمینه را برای بالا رفتن و رشد فراهم ساختن است .
تعاریف تربیت
برای تربیت تعاریف متعددی ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از :
• تربیت عملی است که از طریق نسل بالغ درباره آنها که رشد کافی نیافته اند بمنظور پرورش جسمی ، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند
• تربیت عبارتست از پرورش قوای جسمی و روانی انسان برای وصول به کمال مطلوب ، انتقال تفکر ، احساس و عمل جامعه به آیندگان .
• تربیت عبارتست از یک عمل عمدی و آگاهانه و دارای هدف که بمنظور رشد دادن ، ساختن دگرگون کردن و نیز شکفتگی استعداد های مادر زادی او انجام میشود .
تعاریف دیگری نیز در تربیت هست که از جمله اینست که
تربیت عبارتست از پرورش عضوی مفید برای جامعه .
• از نظر اسلام میتوان گفت تربیت عبارتست از هدایت و اداره جریان ارتقائی و تکاملی بشر ، یا ایجاد هیئت تازه در فرد بمنظور فراهم آوردن زمینه جهت رشد و تکامل همه جانبه .
هدف از تربیت :
بر این اساس که تصویر شد هدف تربیت سازندگی و آفرینندگی مداوم و تلاش برای تعدیل و تعادل بین نیازها و تمایلات است . و در جمع غرض اینست که دست فرد را گرفته و زمینه رشد او را از هر سو بدانگونه فراهم کنند که به نقطه مورد نظر برسد .
دو مفهوم از کلمة تربیت :
در تعاریف فوق ما دو مفهوم آموزش و پرورش را در هم گنجانده و از آن به تربیت یاد کردیم ولی می دانیم ـ برای هر یک از دو مفهوم تعاریف دیگری وجود دارد .
منظور از آموزش یا تعلیم تلقین سلسله مطالب ، وارد کردن فرد به فراگیری و حفظ مسائلی بمنظور انتقال از حالت جهل به دانائی است و یا بنا به تعریف اسلام آموزش یک جریان مداوم و همه جانبه است برای انتقال انسان از جهل به علم در تمام جنبه های زندگی .
و تعریف پرورش : عبارتست از هدایت و اداره جریان ارتقائی و تکاملی بشر ، ایجاد هیئت تازه در فرد بمنظور فراهم شدن زمینه جهت رشد و پیشرفت . و بنا به تعریف دیگر پرورش عبارتست از مراقبتی مداوم از حیات در حال رشد و نمو آن و ایجاد تغییر در فرد به منظور یافتن قدرت درک مسائل ، یافتن استقلال فکری و . . . (اصغري 1383)
سابقه ی تاریخی تربیت:
تربیت به معنی آموزش . پرورش دادن و پرورش یافتن ، تاریخی بس قدیم دارد و از روزگاران گذشته در بین جامعه انسانی وجود داشته است . ولی به صورت علمی که بر اساس روشی اندیشیده انجام شود و فرد را از نقطه ای به نقطه دلخواه برساند دانشی است جدید که مبتنی بر علم تربیت است .
علم تربیت :
دانشی است که در سایه آن آدمی قادر به ایجاد رشد و تحول در همه جنبه ها از جسمی ، فکری ، عقلی ، عاطفی ، سیاسی ، اجتماعی ، مذهبی ، اخلاقی . . . در خود یا دیگری میشود .
این شاخه از دانش بشری خود بدو بخش قابل تقسیم است : تربیت نظری ، تربیت عملی . در تربیت نظری بحث از منشاء افعال و رفتار ، ماهیت جسم و جنس آدمی ، ماهیت عقل و اندیشه ، قواعد و قوانین حاکم بر رفتار و کردار آدمی و . . . است و در تربیت عملی استفاده از
مسائل تربیت نظری در جنبه عمل و اجراست که طبعاً در آن از روش ، ابزار و عامل بحث به میان می آید .(اصغري 1383)
وظیفه ی تربیت :
درباره وظیفه و کاربرد تربیت مسائل مختلفی را میتوان عرضه کرد که از جمله عبارتست از :
1- جنبه هدایت :
مهمترین وظیفة تربیت هدایت و اداره جریان ارتقائی جنبه های مختلف جسمی . فکری . روانی انسان . انتقال میراث بشری از آداب و رسوم افکار و عقاید . سنن و ارزشهای دینی و اخلاقی و اجتماعی و طرز فکر عملی . راه درست اندیشیدن ، نیکو زیستن و جسم و جان سالم داشتن است .
2- جنبه سازندگی :
تربیت وظیفه دارد در آدمی سازندگی و آفرینندگی و سازمان دادن ایجاد کند و او را از مرحلة حیوانی به مرحله ی انسانی کامل و متحرک و مؤثر رسانده و جهت بقای وجود ، صیانت نفس ، انجام وظایف والدینی ، زندگی اجتماعی آماده نماید بدانگونه که قادر باشد زندگی خود و دیگران را دلنشین سازد . تربیت وظیفه دارد به افراد انسان بخاطر تمایزش با حیوان درس همزیستی ، تعاون ، خیر خواهی بیاموزد . قوا را بیدار ، غرائز را تعدیل و با پرورش جامع الاطراف آن را بثمر رساند . (اصغري 1382)
3 - جنبه تحول آفرینی:
در قدیم گمان میکردند که انسانها ، خجول ، مستبد و . . . بدنیا می آیند . البته این امری تا حدودی بعلت نقش وراثت قابل قبول است ولی واقعیت اینست که تربیت حتی وراثت را هم تحت تأثیر قرار میدهد و نقش آنرا خنثی میسازد . امروزه قائلند که تربیت قادر به ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط مادی و معنوی بوده و موجد تغییرات فکری ایجاد مهارتها ، ترکیب سنتهای کهنه و نو برای پدید آوردن ارزش های مطبوع و در جمع توانائی برای دگرگونی ها است . (اصغري 1383)
4- دادن آگاهی لازم :
تربیت وظیفه دارد از یکسو دانش لازم را به فرد برای یافتن گمشده خویش بدهد و از سوی دیگر او را به روابط و کیفیات زندگی و نیز حسن و قبح اشیاء ، منافع و مضار امور آگاه سازد و را
ه مناسب برای وصول به سعادتمندی را به او عرضه کند .
5- ساختن ابعاد انسانی:
و بالاخره با دیدی وسیعتر میتوان گفت تربیت وظیفه دارد سه جنبه آدمی رابسازد :
تن ، مغز ، روان . بدانگونه که در سایه آن فرد موفق به ایجاد رابطه ای صحیح بین خود و خدا و جهان گردد ، در جنبة فردی میل وصول به ارزش های عالی ، قدرت ابتکار و تصمیم گیری در او پدید آمده و زندگیش بر اساس معیار ها و ضوابط اندیشیده ، مبتنی بر استقلال شخصیت ، رعایت عدالت ، شناخت زیبا و انتخاب احسن گردد . در جنبه اجتماعی زندگیش بر کنار از هر گونه پیشداوریها و مبتنی بر اخلاق و فضایل انسانیت شود انسانی گردد . که در راه جامعه بوده و برای جامعه عضو مفید و مؤثر باشد .
اگر تربیت نباشد :
آدمی اگر در زندگی بدون تربیت بماند موجودی وحشی و خطرناک خواهد شد و در کشاکش دو نیروی خیرو شر هضم میشود و بدی بر او غلبه می نماید . بررسیهایی که درباره انسانهای وحشی و کودکان پرورش یافته با حیوانات بعمل آمده نشان داده است که نه تنها آنان خوی انسانی نداشته بلکه بعدها در اثر تربیت حتی زیر نظر مربیان زبر دست نتوانسته اند با جامعه سازگار شوند و حالت متعادلی پیدا کنند . (اصغري 1383)
دامنه و قدرت نفوذ تربیت :
بدین سان که تصویر شد تربیت شیوه انسان سازی و سازندگی است و تنها از طریق آنست که انسان انسان می شود و آدمی از حضیض حیوانیت به اوج انسانی می رسد و متعالی می گردد . نظر بر جریان تربیت پذیری و آمادگی فطری انسان بدین امر دامنه و
نفوذ تربیت وسیع و فوق العاده قوی است . قدرت نفوذش بدان حد است که دانشمندی می گفت تربیت را در اختیارم بگذارید تا جهان را بر افروزم .
نظر به چنین قدرت و نفوذ است که اولاً تربیت باید در اختیار افراد صالح قرار گیرد تا از آن به
نفع فرد و جامعه استفاده کنند ، ثانیاً هر فرد صالحی هم شایسته عهده دار شدن این وظیفه نگردد . زیرا رعایت فنون و نکاتی در تربیت ضروری است که آگاهی و خبرگی لازم دارد . بعبارت دیگر قبل از اینکه فرد به امر تربیت اقدام نماید باید مسائلی را در این زمینه بداند و هدف و خط مشی اندیشیده ای برای خود در نظر گیرد . مسا له انسان سازی آن اندازه بی اهمیت نیست که هر فرد چشم و گوش بسته و نا آگاه و بی تعهد برآن گماشته شود . ضایعات ناشی از تربیت غلط خطراتی عظیم برای جوامع انسانی و زیانهای غیر قابل جبرانی برای بشر ببار می آورد . بهر حال قدرت تربیت انسان را که دارای استعدادی پنهان و شخصیتی مرموز و کتابی ناگشوده است به مرحله تجلی و ظهور میرساند و استعداد بالقوه او را به مر حله فعالیت در می آورد . (اصغري 1383)
عوامل مورد بحث در تربیت:
تربیت علم و فرهنگ و توسعة استعدادهاست .
موضوع آن : انسان با همه ابعاد وجودی اوست از جسم و جان ، مغز و روان .
هدف آن : سعادت انسان در همه ابعاد است .
عاملان آن : مربیان و محیط فرهنگی است .
فایده و لزوم تربیت
مقدمه در فواید تربیت
ـ در جنبه فردی
ـ در جنبه اجتماعی
ـ در جنبه اقتصادی
ـ در جنبه سیاسی
ـ در جنبه فرهنگی
ـ در جنبه معنوی
ـ لزوم تربیت
ـ در جنبه فردی
ـ درجنبه اجتماعی
ـ در جنبه اقتصادی
تربیت با چنین نفوذ و اهمیتی که دارد میتواند مفید و یا زیان بخش باشد . بدان حد که زمینه را برای سعادت فرد و جامعه و یا بدبختی و انحطاط آن ها فراهم نماید . از طریق تربیت میتوان جامعه ای آقا و آزاد ساخت یا جامعه ای برده و منحط . در این بحث بررسی نقش تربیت از دید مثبت و فواید آن با رعایت اختصار مطرح است .( علاقمند 1381)
در جنبه فردی :
تربیت برای آدمی مفید است زیرا عامل رشد و ارتقاء فکری ، جسمی و روانی است . از طریق آن زمینه برای رشد و پرورش تن ، مغز ، شخصیت ، ایجاد اعتماد بنفس ، شناخت خود ، یافتن یک فلسفه صحیح حیاتی برای زندگی بهتر فراهم میشود . از راه تربیت میتوان آدمی را به پذیرش تعهد ، قبول مسؤولیت و انضباط واداشت . ذهن را از اوهام و خرافات و اندیشه را از رؤیا های خطرناک
تخیلات ناروا پاک کرد . با وسیلة تربیت آدمی را از واقع گرائی به تخیلات ناروا پاک کرد . با وسیلة تربیت می توان آدمی را از واقع گرائی به هدف گرائی و از جادو گرائی به دانش خواهی سوق داد. تربیت رابطه فرد را با خود ، با آفریدگار خود و با جهان بمعنی اعم کلمه روشن می کند و راه مسیر و تلاش او را جهت می دهد . و در سایه آن آدمی به مقام شامخ انسانی دست پیدا می کند .
در جنبه اجتماعی :
تربیت عامل رشد بدنی و وسیله ای جهت پرورش عضوی مفید و مؤثر برای جامعه خود و جامعه انسانی است . ایجاد روح خیر خواهی برای جمع سازش به هنگام ضرورت ، آشنایی بوضع خود و جامعه ، همدردی و تعاون و تفاهم از راه تربیت امکان پذیر است .
تربیت آدمی را به وظایفی که در قبال جامعه خود دارد و نیز حقوقی که او بر گردن اجتماع دارد آگاه میکند . پیشرفت های اجتماعی ، تغییرات و تحولات اجتماعی از راه تربیت ممکن میشود . و بطور خلاصه تربیت کلید گشاینده مسائل انسانی است و از نقطه نظر کلی محیط را برای ترقی اجتماعی و زمینه را برای رشد فکری توده فراهم میسازد .
در جنبه اقتصادی :
پرورش فردی که مولد بمعنای اعم کلمه باشد و بتواند به رفع نیازمندیهای خویش اقدام کند و دارای تطابق و سازگاری شغلی باشد کمال ضرورت را دارد . و این از راه تربیت امکان پذیر است . تربیت عامل رشد اقتصادی از دیدهای متعدد است : از دید بهداشت می دانیم که از راه تربیت میتوان به حفظ تندرستی و سلامت توده اقدام کرد و این امر از یکسو مایه ایجاد قدرت بیشتر برای تولید زیادتر است و از سوی دیگر مایه جلوگیری از اتلاف ثروت برای درمان بیماریها و تلف شدن نیروی انسانی است . تربیت اندیشه و فکر را رشد میدهد و شخص را آماده میسازد که حداکثر کوشش خود را در بروز استعدادها و بهره مندی از آن در طریق کار مصروف دارد که نتیجه اش تولید بهتر و بیشتر و کشف و اختراع خواهد بود . بهمین نظر است که برخی از بزرگان توصیه می کنند :
بجای اینکه برای فرزند خود پول پس انداز کنید آن را در راه تربیتشان خرج کنید .
زیرا ارزنده ترین سرمایه گذاری ها آنست که دربارة افراد انسانی ( و تربیت آنها ) خرج شود .
در جنبة سیاسی :
تربیت میتواند مفید باشد و افرادی بپروراند که به مسائل روز آگاه و به جریانات و نظامات سیاسی مطلع باشند ، تربیت میتواند در فرد اندیشة سیاسی ، و روح عدالت آن را ایجاد کند ، در رابطه اش با حکومت توانا و در زمینه وظایف متقابل فرد و هیئت حاکمه او را آگاه نماید . تربیت قادر است آدمی را به اصول دفاع از آزادی های فردی و اجتماعی و اجرای عدالت اجتماعی آشنا و وادار نماید . برای مردم حکومت عادل فراهم کند و جامعه را بسوی صلح و سعادت سوق دهد . بسیاری از نابسامانیهای سیاسی بخاطر آنست که مردم از وضعی که در آنند آگاه نیستند و از حقوق و وظایف متقابلی که بین دولت و ملت است خبر ندارند .
درجنبه فرهنگی :
از طریق تربیت میتوان تجارب نسل گذشته را به نسل نو منتقل ساخت و میراث فرهنگی خود را حفظ و نگهداری نمود . ما نیازمندیم که میراث فرهنگی بشر دائم در حال رشد و توسعه باشد و از کاربردهای آن برای بهتر کردن شرایط زندگی استفاده شود و چنین امری تنها از راه تربیت امکان پذیر است . و بالاخره از راه تربیت میتوان زمینه پیشرفت را برای آینده و موقعیت را برای پخش و گسترش تمدن حقیقی و تکمیل و توسعه انسانی آن فراهم نمود .
و خلاصه در جنبه معنوی :
تربیت میتواند رابطه انسان را با آفریدگار و با پدیده ی ماوراء ماده معین کند و بر اساس ضوابطی قرار دهد ، بدانگونه که آدمی در مسیر زندگی با تکیه بر آن ضوابط قادر به ادامه زندگی بوده و در کشاکش مسیر حیات به آن متکی گردد و آرام یابد .( ابطحي 1384)