بخشی از مقاله

تاریخچه شطرنج

در باره ی پیدایش شطرنج چندین روایت موجود است که تنها تعداد کمی از آن ها معقول و باور کردنی هستند. در ادامه این روایت های مختلف را با هم بررسی می کنیم تا به روایت واحدی دست پیدا کنیم. اولین داستانی که بررسی می کنیم، داستانی است که ثعالبی در شاهنامه ی معروف به ابومنصور نقل می کند. این داستان را فردوسی نیز در شاهنامه با تفصیل بیشتر آورده

است. داستان از این قرار است که وقتی طلحند، پسر نای هندی در جنگ با گو پسر عمو و برادر امی بر سر پادشاهی کشته شد، مادرش از غم او افسرده گشت. گروهی از دانشمندان برای سرگرم کردن مادر و نیز نشان دادن وضعیت جنگی که پسرش در آن کشته شد شطرنج را اختراع کردند. از این داستان اگر به دلیل نبودن مدارک کافی بگذریم، در ادبیات کهن هند دو اثر وجود دارد

که تا حدی قابل استناد هستند. در ادبیات هندی فقط دو اثر قابل قبول وجود دارد که در زیر به طور مختصر به شرح آن ها می پردازیم. نخستین مطلب مربوط به اوایل قرن هشتم میلادی است که به زبان سانسکریت وبا نثری ساده نوشته شده است. سوباندهو(نام این نوشته) درباره ی حکومت اودایانا پادشاه واتسا و ملکه اش مطالبی نگاشته است. در بین این مطالب اشاره ای هم به مهره های شطرنج شده که دقیقا مشخص نیست این مطالب در مورد شطرنج امروزی است یا نوع دیگر

ی از شطرنج، چرا که نوع دیگری نیز هست که با تاس بازی می شود. نوشته ی دیگر مربوط به بانا نویسنده ای هندی است که ضمن شرح دادن چگونگی پادشاهی سری هارشا که در شمال هند حکومت می کرده است، اشاره ای به آموزش شطرنج در دربار او دارد. این نوشته در قرن هفتم میلادی نگاشته شده که کهن ترین نوشته ی مکتوب هندی در رابطه با شطرنج است. اکنون اگر

دو سند قبلی را صددرصد قابل قبول بدانیم، از لحاظ قدمت در مقایسه با کارنامه ی اردشیر بابکان که در آن به وضوح از بازی شطرنج سخن رفته و مورد قبول مورخین برجسته است حدود سه قرن قدیمی تر هستند. حتی اگر این طور فکر کنیم که کارنامه ی اردشیر بابکان در زمان حکومت خسروپرویز(۶۲۸-۵۹۰ ِِِمیلادی) تنظیم و نوشته شده باشد، باز هم این کارنامه حدود یک قرن قدیم

تر نوشته شده است. بنابراین با توجه به آن چه گفته شد و همچنین با جمع بندی عواملی که شرح آن ها گذشت، یعنی قدمت بیشتر اسناد تاریخی ایران، باید پذیرفت که شطرنج بدون تردید از ایران سر برآورده است. اسناد تاریخی این نکته را روشن می کنند که ایران در پیش از اسلام برای پایه گذاری شطرنج گام های موثری برداشته بوده و حتی بعد از اسلام هم تا قرن شانزدهم میلادی استادان ایرانی سهم بسزایی در پیشرفت و گسترش شطرنج داشته اند.


قوانين و مقررات شطرنج
قوانين شطرنج فيده شامل بازى زنده شطرنج است. اين قوانين در هفتاد و يكمين كنگره فيده در

نوامبر2000 در استانبول (تركيه) به تصويب رسيده است و از اول ژوئيه2001 جارى خواهد بود .متن انگليسى اين قوانين، متن معتبر اصلى شمرده مىشود. در متن انگليسى، ضميرهاى مذكر شامل ضميرهاى مؤنث نيز هست .
مقدمه
اين قوانين شطرنج نمى تواند همه موقعيتهاى محتمل را كه ممكن است در بازى پديد آيد شامل شود و نيز نمى تواند تمام مسايل عملى را حل و فصل كند. در حالتهايى كه دقيقاً در مواد قوانين حاضر پيش بينى نشده باشد، مى توان با بررسى موقعيتهاى مشابهى كه در قوانين حاضر مورد بحث قرار گرفته است به تصميم صحيح رسيد. در قوانين شطرنج، فرض بر اين است كه داوران از صلاحيت لازم، قضاوت درست و بي طرفى كامل برخوردارند. مقرراتى كه زياده از حد جنبه تفصيل

ى يابد ممكن است اختيار قضاوت را از داور سلب كند و لذا مانع آن شود كه او با مراعات انصاف، منطق و عوامل خاص به حل مسايل بپردازد.
فيده همه شطرنجبازان و فدراسيونها را به پذيرش اين نظر فرا مى خواند. هر فدراسيون عضو فيده مختار است كه مقررات تفصيلى ترى را به اجرا درآورد، مشروط به اينكه:
الف) به هيچ وجه با قوانين شطرنج رسمى فيده در تعارض نباشد؛


ب) به قلمرو همان فدراسيونها منحصر شود؛
ج) براى هيچ يك از روياروييها] مچ ها [، مسابقات قهرمانى يا انتخابى تحت پوشش فيده، يا مسابقات عنوان گيرى درجه گيرى تحت پوشش فيده اعتبار نيابد.


مقررات بازى
ماده ۱: ماهيت و اهداف بازى شطرنج
۱ـ۱. بازى شطرنج بين دو حريف انجام مى شود كه مهره هاى خود را به نوبت بر يك صفحه مربع به نام صفحه شطرنج حركت مى دهند. بازيكنِ داراى مهره هاى سفيد بازى را آغاز مى كند
"نوبت حركت" بازيكن موقعى است كه حركت حريف او انجام شده باشد.
۱-2 . هدف هر بازيكن قرار دادن شاه حريف در "معرض حمله" است به نحوى كه حريف هيچ حركت قانونى براى اجتناب از "گرفته شدن" شاه در حركت بعد نداشته باشد. بازيكنى كه موفق به اين امر شود اصطلاحاً شاه حريف را "كيش و مات" كرده است و بازى را برده است. حريفي كه شاه او كيش و مات شده است بازى را باخته است.
۱-3 . اگر پوزيسيون طورى باشد كه هيچيك از دو بازيكن نتواند احتمالاً كيش و مات كند، بازى مساوى است.
ماده ۲: پوزيسيون اوليه مهره ها در صفحه شطرنج
۱ـ۲. صفحه شطرنج يك شبكه ۸×8 از ۶۴ مربع مساوى است كه يك در ميان ميان به رنگ روشن و تيره هستند (مربعهاى "سفيد" و مربعهاى "سياه"). صفحه شطرنج بين دو بازيكن قرار مىگيرد، به نحوى كه آخرين مربع سمت راست هر بازيكن سفيد باشد.
۲ـ۲. در ابتداى بازى، يكى از بازيكنان ۱۶ مهره به رنگ روشن (مهره هاى "سفيد") دارد؛ بازيكن ديگر ۱۶ مهره به رنگ تيره (مهره هاى "سياه" دارد).
اين مهره ها عبارتند از:
يك شاه سفيد
يك وزير سفيد
دو رخ سفيد
دو فيل سفيد
دو اسب سفيد
هشت پياده سفيد

يك شاه سياه
يك وزير سياه
دو رخ سياه


دو فيل سياه
دو اسب سياه
هشت پياده سياه
۳ـ۲ . پوزيسيون اوليه مهره ها در صفحه شطرنج به صورت زير است:
2-4 . هشت ستون عمودى مربعها را "ستون " مى نامند. هشت رديف افقى مربعها را "عرض" مىخوانند. خط مستقيمى كه از مربعهاى همرنگ بگذرد و محل تلاقى اين مربعها را به هم وصل كند "قطر" ناميده مى شود.
ماده ۳: حركت مهره ها

 


3-1. مجاز نيست مهره اى را به مربعى حركت داد كه در اشغال مهره خودى است. اگر مهره اى به مربعى حركت كند كه در اشغال مهره حريف است، مهره حريف گرفته مى شود و از صفحه شطرنج خارج مى شود و اين بخشى از همان حركت به حساب مى آيد. در صورتى كه مهره اى بتواند طبق ماده هاى ۳ـ۲ تا ۳ـ۸ مهره اى را بگيرد، اصطلاحاً مىگويند آن مهره به مهره حريف حمله كرده است.
3-2 . فيل در قطرى كه خودش در آن قرار گرفته است به هر مربعى مى تواند حركت كند.
۳ـ۳ . رخ در ستون يا عرضى كه خودش در آن قرار گرفته است به هر مربعى مى تواند حركت كند.
۴ـ۳ . وزير در ستون، عرض يا قطرى كه خودش در آن قرار گرفته است به هر مربعى مى تواند حركت كند.
۵ـ۳ . فيل يا رخ يا وزير نمى تواند از روى مهره اى كه در مسير حركتش قرار دارد عبور كند.
۶ـ۳ . اسب مى تواند به مربعهايى حركت كند كه نزديكترين مربعها به مربع استقرار آن باشد ولى در يك عرض، ستون يا قطر واحد نباشد.
۷ـ۳ . (الف) پياده مى تواند رو به جلو و به مربع اشغال نشده اى كه بلافاصله در همان ستون در مقابل آن است حركت كند، (ب) يا پياده در حركت نخست خود مى تواند همانند حالت الف حركت كند. يا آنكه دو مربع در همان ستون پيشروى كند، مشروط به اينكه هر دو مربع اشغال نشده باشند، (ج) يا پياده مى تواند به مربع تحت اشغال مهره حريف كه به طور مورب در مقابل آن و در ستون مجاور باشد حركت كند و آن مهره را بگيرد. (د) اگر يك پياده حريف در يك حركت دو مربع از مربع اوليه اش پيشروى كرده باشد، پياده اى كه به مربع عبور اين پياده حريف حمله كرده است مى تواند پياده حريف را بگيرد، طورى كه انگار آن پياده حريف فقط يك مربع حركت كرده است. اين

گرفتن را فقط در حركت بعد از اين پيشروى مى توان انجام داد و آن را گرفتن "آن پاسان "] در حين عبور[ مى نامند. (ه) وقتى پياده اى به دورترين عرض نسبت به موقعيت اوليه اش برسد بايد به عنوان بخشى از همان حركت آن را با وزير، رخ، فيل يا اسب همرنگ آن پياده عوض كرد. حق انتخاب بازيكن منحصر به مهره هايى نيست كه قبلاً گرفته شده باشند. اين تعويض پياده با مهره ديگر را " ترفيع " مى نامند و اثر مهره جديد آنى است.

 


۸ـ۳ . (الف) شاه مى تواند به دو صورت مختلف حركت كند، با:
(I) حركت كردن به هر مربع مجاور كه در معرض حمله يك يا چند مهره حريف نباشد. حتى اگر اين مهره هاى حريف قادر به حركت نباشند، مربعهاى مسير حركت آنها در معرض حمله شمرده

مى شوند.
(II) "قلعه رفتن ". اين حركت شاه و يكى از دو رخ همرنگ آن در يك عرض واحد است، و يك حركت شا ه به حساب مىآيد و به صورت زير انجام مى شود: شاه از مربع اوليه اش دو مربع به طرف رخ جابه جا مىشود، سپس آن رخ به مربعى منتقل مى شود كه شاه همان موقع از آن عبور كرده است.
(۱) در حالتهاى زير قلعه رفتن غير قانونى است:
(الف) شاه قبلاً حركت كرده است، يا


(ب) با رخى كه قبلاً حركت كرده است.
(۲) درحالتهاى زير قلعه رفتن به طور موقت ممنوع است:
(الف) مربعى كه شاه در آن قرار دارد، يا مربعى كه شاه بايد از آن عبور كند، يا مربعى كه شاه قرار است آن را اشغال كند، در معرض حمله يك يا چند مهره حريف باشد.
(ب) بين شا ه و رخى كه قلعه رفتن قرار است با آن انجام شود، مهره اى وجود داشته باشد.
هنگامي که شاه در "كيش " است اگر در معرض حمله يك يا چند مهره حريف باشد، ولو اين مهره ها خود قادر به حركت نباشند اعلام كيش اجبارى نيست.
۹ـ۳ . هيچ مهره اى نمى تواند حركتى انجام دهد كه شاه او را در معرض كيش قرار دهد يا آن را در معرض كيش باقى بگذارد.
ماده ۴: عمل حركت دادن مهره ها


4-1 . هر حركت را بايد فقط با يك دست انجام داد.
4-2 . بازيكنى كه نوبت حركت اوست مى تواند يك يا چند مهره را در مربعهاى آنها مرتب كند، مشروط به اينكه ابتدا قصد خود را بيان دارد (مثلاً با گفتن "ژادوب [jadoube] يا "آى اجست" [Iadjust] )
4-3 . به جز آنچه در ماده ۴ـ۲ آمده است، اگر بازيكنى كه نوبت اوست، عمداً در صفحه شطرنج:
(الف) يك يا چند مهره خود را لمس كند، بايد اولين مهره لمس شده اى را كه مى توان حركت داد حركت بدهد، يا
(ب) يك يا چند مهره حريف را لمس كند، بايد اولين مهره لمس شده اى را كه مى توان گرفت بگيرد، يا
(ج) يك مهره از هر رنگ (مهره خود يا حريف) را لمس كند، بايد مهره حريف را با مهره خود بگيرد، يا اگر اين عمل قانونى نبود، اولين مهره لمس شده اى را كه مى توان حركت داد يا گرفت حركت بدهد يا بگيرد. اگر قابل تشخيص نباشد كه مهره خودى اول لمس شده است يا مهره حريف، مهره بازيكن را بايد لمس شده قبل از مهره حريفش به حساب آورد.
۴ـ۴. (الف) اگر بازيكنى عمداً شاه و رخ خود را لمس كند، بايد در آن جناح قلعه برود، به شرطى كه اين كار قانونى باشد.
(ب ) اگر بازيكنى عمداً رخى را لمس كند و سپس شاه خود را لمس كند، مجاز نيست در آن نوبت در آن جناح قلعه برود و موقعيت مشمول ماده 4-3 (الف) خواهد بود.
(ج) اگر بازيكنى به قصد قلعه رفتن شاه را لمس كند يا همزمان شاه و رخ را لمس كند ولى قلعه رفتن در آن جناح غير قانونى باشد، بازيكن بايد حركتى قانونى با شاه خود انجام دهد كه ممكن است شامل قلعه رفتن در جناح ديگر نيز باشد. اگر شاه اصلاً حركت قانونى نداشته باشد، بازيكن مختار است هر حركتى كه قانونى با شد انجام دهد.
۵ـ۴. اگر هيچ كدام از مهره هاى لمس شده را نتوان حركت داد يا گرفت، بازيكن مى تواند هر حركتى كه قانونى باشد انجام دهد.
4-6 . با زيكن به محض آنكه عمداً مهره اى را لمس كند، حق اعتراض به تخطى حريف از هر يك از مواد اين قوانين را از دست مىدهد.


۷ـ۴. وقتى مهره اى، به عنوان حركتى قانونى يا بخشى از حركتى قانونى، در مربعى رها شود، ديگر نمى توان آن را به مربع ديگرى حركت داد. حركت موقعى انجام شده محسوب مىشود كه تمامى شروط مقتضى ماده ۳ تأمين شده باشد.
ماده ۵: اتمام بازى
5-1. (الف) بازيكنى كه با حركت قانونى، شاه حريف را كيش و مات كرده باشد، بازى را برده است. بازى بلافاصله به اتمام مى رسد، به شرطى كه حركتى که موجب پوزيسيون كيش و مات شده است قانونى باشد.


(ب) بازيكن كه حريفش اعلام كند تسليم شده ]يا واگذار كرده [ است بازى را برده است. بازى بلافاصله به اتمام مى رسد.
5-2. (الف) وقتى بازيكنى كه نوبت اوست هيچ حركت قانونى نداشته باشد و شاهش نيز در معرض كيش نباشد، بازى مساوى است. مىگويند بازى "پات" شده است. بازى بلافاصله به اتمام مى رسد، به شرطى كه حركتى كه موجب پوزيسيون پات شده است قانونى باشد.
(ب) هرگاه پوزيسيونى پديدار شود كه در آن هيچيك از دو بازيكن نتواند با سلسله حركتهاى قانونى حريف را كيش و مات كنند، بازى مساوى است. مىگويند بازى به "پوزيسيون مرده" رسيده است. بازى بلافاصله به اتمام مىرسد، به شرطى كه حركتى كه موجب اين پوزيسيون شد ه است، قانونى باشد.
(ج) با توافق دو بازيكن در حين بازى، بازى مساوى مىشود. بازى بلافاصله به اتمام مى رسد. (نگاه كنيد به ماده ۹ـ۱)
(د) اگر پوزيسيون يكسانى بخواهد حداقل براى سومين بار در صفحه شطرنج پديدار شود، يا حداقل سه بار در صفحه شطرنج پديدار شده باشد، بازى مىتواند مساوى شود. (نگاه كنيد به ماده ۹ـ۲)
(ه) اگر آخرين 50 حركت پياپى را هر دو بازيكن بدون جابجايى هيچ پياده اى و بدون گرفتن هيچ مهره اى انجام داده باشند، بازى مى تواند مساوى شود. (نگاه كنيد به ماده ۹ـ۳)
مقررات مسابقه
ماده ۶: ساعت شطرنج
6-1 . " ساعت شطرنج " يعنى ساعتى با دو صفحه نمايش زمان كه طورى به هم ارتباط داشته باشند كه در هنگام واحد فقط يكى از آنها بتواند كار كند.

منظور از "ساعت " در قوانين شطرنج يكى از دو صفحه نمايش زمان است.
"سقوط پرچم " يعنى خاتمه زمان اختصاص يافته به بازيكن.
6-2 . (الف) هنگام استفاده از ساعت شطرنج، هر بازيكن بايد تعداد حداقلى حركت يا كل حركتها را در مدت زمان مشخص شده اى انجام دهد و يا ممكن است مقدار زمان اضافه اى با هر حركت به او تخصيص داده شود. همه اينها بايد پيشاپيش تصريح شود.
(ب) زمانى كه بازيكن در يك مدت صرفه جويى كند به زمان موجود او براى مدت بعدى اضافه مى شود، مگر در شيوه "تأخير زمان".
در شيوه تأخير زمان، هر دو بازيكن "زمان تفكر اصلى" مشخص شده اى دريافت مىكنند. هر بازيكن همچنين "زمان اضافى ثابتى " با هر حركت دريافت مىكند. شمارش معكوس زمان اصلى فقط پس از آنكه زمان ثابت خاتمه يافته باشد آغاز مى شود. اگر بازيكن قبل از خاتمه زمان ثابت، ساعت خود را متوقف كند، زمان تفكر اصلى تغيير نمى يابد، صرف نظر از اينكه چه نسبتى از زمان ثابت مصرف شده باشد.
6-3 . هر صفحه نمايش زمان يك "پرچم " دارد. به محض سقوط پرچم، مفاد ماده ۶ـ۲ (الف) را بايد وارسى كرد.
6-4 . پيش از آغاز بازى، داور محل قرار گرفتن ساعت شطرنج را تعيين مىكند.
6-5 . در زمان تعيين شده براى آغاز بازى، ساعت بازيكنى كه مهره سفيد دارد به كار انداخته مى شود.
۶ـ۶. اگر هيچ يك از دو بازيكن در آغاز مسابقه حاضر نباشند، بازيكنى كه مهره سفيد دارد، تا هنگام ورود خود، كل زمان سپرى شده را از دست مى دهد، مگر آنكه مقررات مسابقه طور ديگرى تصريح كند يا داور طور ديگرى تصميم بگيرد.
6-7 . هر بازيكنى كه بيش از يك ساعت بعد از آغاز پيش بينى شده بازى پشت صفح

ه شطرنج حاضر شود بازنده خواهد بود، مگر آنكه مقررات مسابقه طور ديگرى تصريح كند يا داور طور ديگرى تصميم بگيرد.
6-8 . (الف) در حين بازى، هر بازيكن پس از انجام حركت خود در صفحه شطرنج بايد ساعت خودش را متوقف كند و ساعت حريف را به كار اندازد. بازيكن بايد همواره اجازه متوقف كردن ساعت خود را داشته باشد. تا بازيكن ساعت خود را متوقف نكرده باشد. حركت او كامل به حساب نخواهد آمد، مگر آنكه حركت انجام شده به بازى خاتمه دهد. (نگاه كنيد به ماده هاى ۵ـ۱و ۵ـ۲)
زمان بين انجام حركت در صفحه و متوقف كردن ساعت خود و به كار انداختن ساعت حري
(ب) بازيكن بايد ساعت خود را با همان دستى متوقف كند كه با آن حركت را انجام داده است. نگه داشتن انگشت روى دكمه يا " برفراز آن " توسط بازيكن ممنوع است.
(ج) بازيكنان بايد از ساعت شطرنج به نحو صحيح استفاده كنند. كوبيدن، بلند كردن يا واژگون كردن آن ممنوع است. استفاده ناصحيح از ساعت مشمول جريمه طبق ماده 13ـ۴ خواهد بود.
(د) اگر بازيكنى قادر به استفاده از ساعت نباشد، يك دستيار كه مورد قبول داور باشد. مى تواند توسط بازيكن براى انجام اين عمل انتخاب شود. ساعتها بايد به طور عادلانه توسط داور تنظيم شوند.
6-9 . پرچم موقعى سقوط كرده ( افتاده ) محسوب مى شود كه داور اين امر را مشاهده كرده باشد، يا يكى از دو بازيكن به درستى مدعى چنين امرى شده باشد.
6-10 . غير از موارد مشمول ۵ـ۱، يا يكى از مواد ۵ـ۲(الف)، (ب) و (ج)، اگر بازيكنى تعداد حركتهاى مقرر را در زمان مشخص شده انجام ندهد، بازى را باخته است. اما اگر پوزيسيون طورى باشد كه حريف نتواند بازيكن را هيچ گونه سلسله حركتهاى قانونى ممكن، حتى با ناشيانه ترين حركتهاى بازيكن، كيش مات كند، بازى مساوى است.
6-11 . در صورت عدم هرگونه نقض آشكار، آنچه ساعت نمايش مى دهد قطعى به حساب مى آيد. ساعت شطرنجى كه آشكارا معيوب باشد بايد تعويض شود. داور به هنگام تعيين زمانهايى كه بايد در ساعت تعويض شده نمايش داده شود بايد قضاوت عاليه اعمال كند.
6-12 . اگر هر دو پرچم سقوط كرده باشند و نتوان مشخص كرد كه ابتدا كدام پرچم سقوط كرده است، بازى بايد ادامه يابد.
6-13 . (الف) اگر لازم شود كه بازى قطع گردد، داور بايد ساعتها را متوقف كند.
(ب) بازيكن فقط براى كمك خواستن از داور مى تواند ساعتها را متوقف كند، به عنوان مثال هنگامى كه ترفيع پياده صورت گرفته باشد و سوار مورد نياز در دسترس نباشد.
(ج) در هر مورد داور تصميم مىگيرد كه چه هنگامى بازى از سر گرفته شود.
(د) اگر بازيكنى ساعتها را متوقف كند تا از داور كمك بخواهد داور بايد معين كند كه آيا با

زيكن براى اين كار دليل موجهى داشته است يا نه. اگر آشكار باشد كه بازيكن براى متوقف كردن ساعتها هيچ دليل موجهى نداشته است، بازيكن بايد مطابق ماده ۱۳ـ۴ جريمه شود.
6- 14 . اگر وضعيت غير عادى پيش آيد و يا لازم باشد كه مهره ها به پوزيسيون قبلى برگردانده شوند، داور از قضاوت عاليه خود در تعيين زمانهايى كه ساعتها بايد نمايش دهند استفاده خواهد كرد. او در صورت لزوم، بايد حركت شمار ساعت را نيز تنظيم كند.
6- 15 . استفاده از پرده هاى نمايش، صفحه هاى نمايش، يا تابلوهاى نمايش كه پوزيسيون موجود در صفحه شطرنج، حركتها و تعداد حركتهاى انجام شده را نشان مى دهند و ساعتهايى كه تعداد حركتها را نيز نشان مى دهند، در سالن بازى مجاز است. ليكن بازيكن نمى تواند بر اساس

اطلاعاتى كه به اين صورت نشان داده مى شود ادعايى مطرح كند.
ماده ۷ : وضعيتهاى غير عادى
7-1 . (الف) اگر در حين بازى معلوم شود كه پوزيسيون اوليه مهره ها ناصحيح بوده است، بايد بازى لق شود و بازى جديدى انجام گيرد.
(ب) اگر در حين بازى معلوم شود كه تنها خطا اين است كه صفحه شطرنج بر خلاف ماده ۲ـ۱ قرار گرفته است، بازى ادامه مىيابد اما پوزيسيون حاصل را بايد به صفحه اى كه درست قرار گرفته است انتقال داد.
7-2 . اگر بازى با رنگهاى معكوس آغاز شده باشد بايد ادامه يابد، مگر آنكه داور غير از اين حكم كند.

7-3 . اگر بازيكنى يك يا چند مهره را نامرتب كند ]يا بيندازد[، بايد در زمان خودش پوزيسيون صحيح را اعاده كند. در صورت لزوم، بازيكن يا حريف او بايد ساعتها را متوقف كند و از داور كمك بخواهد. داور می تواند بازيكنى را كه مهره ها را نامرتب كرده است جريمه كند.
7-4 . (الف) اگر در حين بازى معلوم شود كه حركتى غير قانونى انجام شده است، بايد پوزيسيون بلافصل قبل از خلاف اعاده شود. اگر پوزيسيون بلافصل قبل از خلاف را نتوان معين كرد، بازى از آخرين پوزيسيون قابل تشخيص قبل از خلاف بايد ادامه يابد. ساعتها بايد طبق ماده ۶ـ14 تنظيم شوند. در مورد حركت جايگزين حركت غير قانونى ماده ۴ـ۳ اعمال مى شود. سپس بازى بايد از اين پوزيسيون اعاده شده ادامه يابد.


(ب). پس از اجراى ماده ۷ـ۴ (الف)، به جريمه اولين و دومين حركت غير قانونى بازيكن، داور بايد در هر مورد دو دقيقه زمان اضافى به حريف بدهد. به جريمه سومين حركت غير قانونى همان بازيكن، داور بايد او را بازنده اعلام كند.
۷-۵. اگر در حين بازى معلوم شود كه مهره ها از مربعهاى خود خارج شده اند، بايد پوزيسيون قبل از خلاف اعاده شود. اگر نتوان پوزيسيون بلافصل قبل از خلاف را تشخيص داد، بازى بايد از آخرين پوزيسيون قابل تشخيص قبل از خلاف ادامه يابد. ساعتها بايد طبق ماده ۶ـ14 تنظيم شوند. سپس بازى بايد از اين پوزيسيون اعاده شده ادامه يابد.


ماده ۸: ثبت حركتها
8-1 . هر بازيكن در جريان بازى موظف است حركتهاى خودش و حركتهاى حريفش را به طرز صحيح، نوبت به نوبت، حتى الامكان واضح و خوانا با نمادگذارى جبرى (پيوست ه)، روى "برگه ثبتى" كه براى مسابقه مقرر شده است ثبت كند. بازيكن مي تواند، در صورت تمايل قبل از ثبت حركت حر

يف پاسخ دهد. بازيكن بايد قبل از انجام حركت، حركت قبلي خود را ثبت كرده باشد. هر دو بازيكن بايد پيشنهاد تساوى را در برگه ثبت منعكس كنند (پيوست هـ ـ12 ).
اگر بازيكنى نتواند حركتها را ثبت كند، مقدارى زمان بنا به تصميم داور بايد از زمان مشخص شده او كسر شود. اگر بازيكنى قادر به استفاده از ساعت نيست، يك دستيار كه مورد قبول داور باشد، مى تواند توسط بازيكن براى انجام اين عمل انتخاب شود. ساعتها بايد به طور عادلانه توسط داور تنظيم شوند.
8-2 . برگه ثبت بايد در كل بازى در معرض ديد داور باشد.
8-3 . برگه هاى ثبت متعلق به برگزاركنندگان مسابقه هستند.
8-4 . اگر بازيكنى كمتر از پنج دقيقه در ساعت خود زمان داشته باشد و از ۳۰ ثانيه زمان اضافى يا بيشتر كه با هر حركت اضافه مى شود برخوردار نباشد، در اين صورت مجبور به اجراى مقرارت ماده ۸ـ۱ نيست. بلافاصله پس از سقوط يكىاز پرچمها، بازيكن بايد پيش از آنكه مهره اى را روى صفحه حركت دهد، برگه ثبت خود را تا آخرين حركت كامل كند.


8-5 . (الف) اگر هيچيك از دو بازيكن طبق ماده ۸ـ۴ موظف به ثبت حركتها نباشد، داور يا يك دستيار بايد سعى كند حضور داشته باشد و حركتها را ثبت كند. در اين حالت، بلافاصله بعد از سقوط يكى از پرچمها، داور بايد ساعتها را متوقف كند. سپس هر دو بازيكن بايد با استفاده از برگه ثبت داور يا حريف، برگه ثبت خود را تا آخرين حركت كامل كنند.
(ب) اگر فقط يك بازيكن طبق ماده ۸ـ۴ موظف به ثبت حركتها نباشد، بايد به محض سقوط يكى از پرچمها، پيش از آنكه مهره اى را روى صفحه حركت دهد، برگه ثبت خود را تا آخرين حركت تكميل كند. اگر نوبت حركت با بازيكن باشد مى تواند از برگه ثبت حريف خود استفاده كند، اما پيش از

انجام حركت آن را پس دهد.
(ج) اگر برگه ثبت كاملى موجود نباشد، دو بازيكن بايد زير نظر داور يا دستيار، بازى را در يك صفحه ديگر بازسازى كنند؛ داور يا دستيار بايد ابتدا، قبل از انجام بازسازى، پوزيسيون بازى اصلى، زمان

ساعتها و تعداد حركتهاى انجام شده را، در صورت موجود بودن اين اطلاعات، يادداشت كند.
8-6 . اگر برگه هاى ثبت را نتوان تا آخرين حركت كامل كرد تا معلوم شود كه بازيكنى زمان مشخص شده را سپرى كرده است، نخستين حركت بعدى كه انجام شود اولين حركت مدت زمان بعدى محسوب خواهد شد، مگر آنكه شواهدى در دست باشد كه حركتهاى بيشترى انجام شده است.
8-7 . در پايان بازى هر دو بازيكن بايد هر دو برگه ثبت را با درج نتيجه بازى امضا كنند. اين نتيجه

حتى در صورتى كه اشتباه باشد، پابرجا مى ماند، مگر آنكه داور طور ديگرى تصميم بگيرد.
ماده ۹: بازى مساوى
9-1. (الف) بازيكنى كه مى خواهد پيشنهاد تساوى بدهد، بايد اين كار را پس از انجام حركت در صفحه شطرنج، و قبل از متوقف كردن ساعت خود و به كار انداختن ساعت حريف، انجام بدهد. پيشنهاد تساوى در هر زمان ديگرى در حين بازى نيز اعتبار دارد، ليكن ماده 12ـ۵ بايد مورد نظر قرار گيرد. نمى توان پيشنهاد تساوى را به هيچ شرطى مشروط كرد. در هر دو حالت، پيشنهاد را نمى توان پس گرفت و تا زمانى كه حريف بپذيرد يا شفاهاً رد كند يا با لمس يك مهره به قصد حركت

دادن يا گرفتن آن رد كند، يا بازى به نحو ديگرى خاتممه يابد، پيشنهاد تساوى به قوت خود باقى است.
(ب) پيشنهاد تساوى را بايد هر دو بازيكن با نشانه اى در برگه ثبت خود ياداشت كنند (پيوست هـ12).
(ج) ادعاى تساوى بر اساس ماده هاى ۹ـ۲، يا ۹ـ۳ يا 10ـ۲ را بايد پيشنهاد تساوى به حساب آورد.
9-2. با ادعاى صحيح بازيكنى كه نوبت حركت با اوست، بازى هنگامى مساوى است كه پوزيسيونى يكسان، حداقل سه بار (نه لزوماً با تكرار متوالى حركتها): (الف) بخواهد پديدار شود، مشروط به

اينكه بازيكن ابتدا حركت خود را در برگه ثبت بنويسد و قصد خود را براى انجام آن حركت به داور اعلام كند، يا (ب) پديدار شده باشد، و علاوه بر آن نوبت حركت با مدعى باشد.
پوزيسيونها در حالت (الف) و (ب) در صورتى يكسان محسوب مى شوند كه نوبت حركت با همان بازيكن باشد، مهره هايى همسان و همرنگ مربعهايى يكسان را اشغال كرده باشند، و حركتهاى ممكن همه مهره هاى هر دو بازيكن همانند باشند.
اگر پياده اى را قبلاً مىشد آن پاسان گرفت، ديگر نتوان گرفت، يا اگر حق قلعه رفتن به طور موقت يا دايم تغيير كرده باشد، پوزيسيونها يكسان به شمار نمىروند.
9-3. با ادعاى صحيح بازيكنى كه نوبت حركت با اوست، بازى هنگامى مساوى است كه (الف) بازيكن در برگه ثبت خود حركتى را بنويسيد و به داور اعلام كند كه قصد انجام آن حركت را دارد و در نتيجه آن طرفين 50 حركت اخير رابى آنكه پياده اى حركت كرده و مهره اى گرفته شده باشد بازى كرده اند. (ب) آخرين 50 حركت پياپى توسط طرفين انجام شده باشد بى آنكه پياده اى حركت كرده و مهره اى گرفته شده باشد.
9-4. اگر بازيكنى حركت كند بى آنكه ادعاى تساوى كرده باشد، حق ادعاى تساوى طبق ماده ۹ـ۲ يا ۹ـ۳ را در آن نوبت حركت از دست مى دهد.
9-5. اگر بازيكنى طبق ماده ۹ـ۲ يا ۹ـ۳ ادعاى تساوى كند بايد بلافاصله هر دو ساعت را متوقف

كند؛ و مجاز نيست ادعاى خود را پس بگيرد.
(الف) اگر ادعا صحيح تشخيص داده شود، بازى بلافاصله مساوى است.
(ب) اگر ادعا ناصحيح باشد، داور بايد سه دقيقه به زمان باقيمانده حريف اضافه كند. علاوه بر آن، اگر مدعى بيش از دو دقيقه در ساعت خود زمان داشته باشد، داور نصف زمان باقيمانده او را حداكثر به ميزان سه دقيقه كسر مىكند. اگر مدعى بيش از يك دقيقه و كمتر از دو دقيقه زمان داشته باشد، زمان باقيمانده او بايد معادل يك دقيقه شود. اگر مدعى كمتر از يك دقيقه زمان داشته باشد، داور زمان او را تعديل نخواهد كرد. سپس بازى ادامه خواهد يافت و حركتى كه بازيكن قصد انجامش را داشته است بايد انجام شود.


9-6. هنگامى كه پوزيسيونى پديد آيد كه در آن با هرگونه سلسله حركتهاى قانونى ممكن، حتى با ناشيانه ترين بازى، نتوان كيش و مات ايجاد كرد، بازى مساوى است؛ و بازى بلافاصله خاتمه مى يابد.
ماده ۱۰: اتمام سريع بازى
10-1 ."اتمام سريع بازى" عبارت است از آخرين مرحله بازى كه در آن كل بقيه حركتها بايد در زمانى محدود انجام شود.
10-2 . اگر بازيكنى كه نوبت حركت با اوست، كمتر از دو دقيقه در ساعت خود زمان داشته باشد، مىتواند قبل از آنكه پرچم ساعتش سقوط كند مدعى تساوى شود. او بايد ساعتها را متوقف كند و داور را بطلبد.
(الف) اگر داور بپذيرد كه حريف براى بردن بازى به طريقه هاى غير متعارف تلاش نمىكند، يا بردن بازى به طريقه هاى متعارف غيرممكن است، در اين صورت بازى را مساوى اعلام مىكند. در غير اين صورت، تصميم گيرى را به تعويق مى اندازد يا ادعا را رد مى كند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید