بخشی از مقاله

روش تحقيق


در ابتداي هر تحقيق ابتدا بايد موضوع آن را معلوم كنيم كه در مورد چه مسئله اي مي خواهيم تحقيق كنيم و ديگري تجزيه و تحليل در مورد موضوع مي باشد .
موضوعات از نظر سطح وسعت به 3دستة :
1) سطح فرد 2) سطح مياني 3) سطح كلان
هر چه سطح به فرد نزديكتر باشد سطح فرد مي باشد ( كم جمعيّت ) مثل اعتياد ، افت تحصيلي
و اگر افراد مورد تحقيق پر جمعيت باشند مثل يك شهر يا كشور ، سازمان . . . سطح كلان محسوب مي شود .


- محقق بايد دغدغه هاي شخصي خود را در هنگام تحقيق كنار بگذارد و آنرا تأثير ندهد و ذهنيات او در هنگام تجزيه و تحليل نبايد تأثير گذار باشد .
- در تجزيه و تحليل بايد از قضاوت ارزشي جلوگيري كند = پيش داوري نكند
فارغ از ارزش بودن
- داده ها بايد خالص و بدون تغيير ارزشيابي شوند .
- محقق بايد از حرفهاي عوام فاصله بگيرد و به مستندات توجه كند .
- محقق مي تواند ارزشهاي شخصي خود را فقط در انتخاب موضوع دخالت دهد كه اين عمل سبب تشويق او به دنبال كردن تحقيق مي شود .
دورة مك كاتيز دورهاي كه افراد مشكوك به كمونيستي را سر به نيست مي كردند .
از مهمترين مفاهيمي كه سي . رايت . ميلز C . R . mils مطرح مي كند :
So ciological Imagination تخيل جامعه شناختي است كه محور حركت هر جامعه شناسي و محقق علوم اجتماعي است .

تبديل مسئلة ذهني به موضوع تحقيق :
ميلز معتقد است كه هر محقق بايد بتواند بين مسائل فردي خود و ساخت اجتماعي پيوندي برقرار كند يعني اگر مسئلة فكري يك محقق فقط مربوط به خود او باشد نمي توان در مورد آن تحقيق كرد ولي اگر اين مسئله مربوط به تعداد افرادي شبيه به او هم باشد آن موقع يك مسئلة اجتماعي تلقي مي شود .
Stracture = ساخت چگونگي و آرايش قرار گرفتن اجزاي يك مجموعة منسجم

Institution = نهادها ساخت جامعه از نهادها تشكيل مي شود :
نهاد دين ، نهاد خانواده ، نهاد آموزشي ، نهادهاي سياسي . . . .
از نظر ميلز مسئله اي را مي توان به عنوان تحقيق مطرح كرد كه بتوان بين جنبه هاي فردي و جنبه هايي كه ناظر ساخت اجتماعي هستند ارتباط برقرار كرد در اين صورت به تخيل جامعه شناختي رسيده ايم . از نظر ميلز شرايط تاريخي را هم بايد در تحقيقات در نظر گرفت زيرا بسياري از مسائل گذشته عين مسائل امروزي شده است .


cimmen sense = عقل سليم يا باورهاي مردمي مثل چشم زخم ، سق سيا ، اعتماد به جن و پري ، اينها مواردي هستند كه تحقيقات در نظر گرفته نمي شود زيرا علمي نيستند .
علوم اجتماعي دچار عوام زدگي است يعني عوام به خود اجازة دخالت و اظهار نظر در مسائل علوم اجتماعي را مي دهند و مانع رشد علوم اجتماعي مي شود . اين عوام زدگي نبايد پژوهشگر را تحت تأثير قرار دهد .

انواع تحقيق :
1) تحقيق پيمايشي survey research :
براي بررسي جمعيّت خاصي كه معرف كل جمعيّت مطالعاتي است از اين روش استفاده مي گردد . چون امكان بررسي تمامي جمعيّت نيست پس نمونه برداري صورت مي گيرد اين نمونه برداري به شكل تصادفي صورت مي‌گيرد.

2) تحقيق ميداني field research :
در اين روش محقق به طور مستقيم در فضاي تحقيق قرار مي گيرد و به طور مشاهده اي ديده ها و شنيده هاي خود را يادداشت مي كند در واقع نوعي مشاهدة مشاركتي است Participation observation مثل رفتن در دستههاي عزاداري ، زندگي كردن در عشاير در اين نوع تحقيق نبايد سوگيري Biasشود يعني حضور محقق در موضوع تحقيق اثر نگذارد يعني خود محقق هم مثل عنصري از تحقيق فرض شود .

3) تحقيق آزمايشي Experimental research :
در محيطي كاملاً كنترل شده 2 گروه را مورد آزمايش و مقايسه قرار مي دهند
با شرايط يكسان فقط براي يكي محرك قرار مي دهند .
واحد تحليل unit of Anolysis اينكه موضوعي را كه انتخاب مي كنيم و اطلاعات جمع آوري شده بايد روي چه مسائلي متمركز شوند .
مثلاً در تحقيق دربارة مدارس ايران واحد تحليل = مدارس
دربارة موضوع فرهنگي در محل واحد تحليل = افراد محل
مقايسة رفتار بين دانشجويان در‹ آزاد و ‹ تهران واحد تحليل = دانشگاه
يا واحد خردتر = دانشجو

متغيير Variable :
صفتي كه در واحد تحليل در حال تغيير است و بررسي مي شود .
در مثال هاي بالا رفتار دانشجويان = متغيير

مراحل تحقيق :
1) انتخاب موضوع 2)توصيف و توضيح موضوع
3)اعلام هدف موضوع 4)جمع آوري اطلاعات 5) طبقه بندي داده ها 6) تجزيه و تحليل آنها 7) نتيجه گيري
نقش شيوة آزمايشي
1) اگر آزمايش شونده آگاه از آزمايش شده باشد دچار سوگيري مي شود و نتيجة درستي ارائه نمي شود و از قبل نوعي آمادگي در خود ايجاد مي كند.
2) يكسان كردن شرايط آزمايش براي 2 گروه دشوار است .
Science علم : شناخت و آگاهي كه از طريق مشاهدة منظم مسائل حاصل مي‌شود .
Paradiym پاراديم : كلية پيش فرضهاي اساسي كه در علم وجود دارد به عنوان مثال وجود نظم در پديده هاي طبيعي در قديم يكي از فرضيات دانشمندان بوده است .
تعريف دوم پارادايم : نظريه ها و انديشه ها و اصول يك رشتة علمي كه قالب فعاليت علمي را مي سازد . مثلاً يك فرد براي پزشك شدن ابتدا كنكور مي دهد بعد مراحل پزشكي را به ترتيب اولويت طي مي كند پس يعني فعاليت او طبق اصولي است كه از سوي ديگران تأييد شده است .
خارج شدن استاد از كلاس سبب بينظمي مي شود – در اين مثال پيش فرض يا پارادايم – وجود نظم در كلاس است .
يا اعتياد والدين سبب افت كاركرد عاطفي خانواده مي شود – پارادايم = كاركرد عاطفي

فرق فرضيه با پيش فرق :
فرضيه موردي است كه هنوز به صحت آن نرسيده ايم ولي پيش فرض از قبل مورد تأييد مي باشد .
اخلاق علمي : شيوه هاي مناسب فعاليت پژوهشياست كه 4 مورد ويژگي دارد
1) universalism عام گرايي در برابر خاص گرايي


Particularism خاص گرايي :
خاص گرايي يعني در پژوهشهاي علمي براي پذيرش يا عدم پذيرش آن پژوهش بايد به ويژگي هاي يك فرد و يا يك دانشمند توجه شود .
مثلاً حرف پيغمبر را به دليل احترام و علاقه اي كه به او داريم مي پذيريم ولي در علم سخن يك دانشمند را به اين دليل نمي پذيريم و يا حرف افراد را به دليل رنگ و نژاد و ثروت نمي پذيريم بلكه به قواعد علمي توجه مي كنيم .


2) Communism اشتراك يا جمع گرايي :
يافته هاي علمي نبايد در مالكيت يك فرد يا دانشمند خاصي بدانيم بلكه بايد همگان از آن استفاده كنند و ممنوع نباشد مثل اختراعات و اكتشافات
3) disintrestedness بي طرفي ( بي علاقگي ) :
يعني نبايد طرز فكر خود را موضوع تحقيقمان دخالت دهيم


4) organized skepticism شك سازمان يافته :
محققين نبايد هيچ يك از يافته هاي علمي را وحي منزل تلقي كنند و بايد اين روحيه را داشته باشند كه يافتة علمي تا زماني معتبر است كه خلافش ثابت نشده باشد و همواره امكان نقض آن وجود دارد .
5) orginality اصل (خالص )
بايد اصل ابتكار و نو آوري در جامعة علمي رعايت شود تا پويايي و جنب و جوش وجود داشته باشد .
ورود تحقيق در علوم :تا قرن 17 علمي به معني امروزي نداشتيم و فقط علوم فلسفي وجود داشت كه از طريق تفكر صورت مي گيرفت و هيچ كار پژوهشي صورت نمي گرفت بعد از عصر رنسانس و شكسته شدن محدوديت علم كه توسط كليسا اعمال مي شد علم شروع به پيشرفت كرد و پژوهشات جايگاهي پيدا كرد- فيزيك شيمي زيست ...

رويكرد پوزيتيويست : يعني هر چيزي را بعداز مشاهده قابل اندازه گيري كنيم چرا نمي توان مسائل اجتماعي را با ابزار علوم فيزيكي مورد بررسي قرار داد ؟
1) علوم اجتماعي ماهيت فيزيكي ندارند
2) نتايج حاصله را نمي توان به همگان تعميم داد
در اين رابطه محقين 3 گروه شدند


1) چون علم متفاوت است پس ابزار شناخت هم بايد فرق كند
2) و عده اي هم معتقد بودند كه علم متفاوت است ولي ابزار مي تواند يكسان باشد
3) و عده اي هم همه به ابزار تجربي معتقد بودند و هم از طريق تفسير
پوزيتيوسيتها فقط چيرهاي قابل مشاهده را جزو علم مي دانستند .
توصيف : تشريح ويژگيهاي يك چيز .


تبيين : بيان علتها چرا آب در سرما يخ مي زند .
در تحقيقات بايد پا را از توصيف فراتر گذاشته و به تبيين مسائل هم پرداخت .

روش قياسي deducation
هرگاه روشي تحقيق ها از كل به جزء باشد و به صورت مقايسه اي صورت گيرد .
مثال : همة قوها سفيدند اين قو هم سفيد است .
همة مردها مغرورند برادر من هم مغرور است .
در روش قياسي اولنظرية عام را بيان مي كنيم و بعد مشاهده را روش استقرا از جزء به كل رسيدن با مشاهدة منظم و آزمون فرضياتي در مورد موضوعي آنرا به كل تعميم مي دهيم . يعني از راه مشاهده به يك فرضية كلي مي رسيم نمونه گيري كردن و آنرا به كل تعميم مي دهيم
از هر دو شيوه در مطالعات استفاده مي شود و از هم جدا نيستند

گفتار تئوريك (نظري ) تعميم بندي گفتار
شامل مقوله هايي است كه از نظر عيني قابل مشاهده نيستند و از لحاظ سنجش شدن بايد تعريف شوند مثل خسيس بودن ، شادي ، غم ، زرنگي ، . .
. .
گفتار مشاهدهاي (تجربي ) : مفاهيميكه در ذهن ما عينيت دارد مثل سن ، كه نسبي و مقايسه اي هستند .

انواع پژوهش از نظر هدف :
1)Basic Research يا fondamental اساسي و بنيادي : تحقيق بنيادي
هدفش افزايش آگاهي و شناخت است تعداد دانش آموزان چپ دست دبستان
2) Applied Research كاربردي : تحقيق كاربردي
به همراه ارائه راه حل ، مسائل مختلف را مورد تحقيق قرار مي دهد
تحقيق در مورد جوانان و بيكاري و ارائه راهكار براي بيكاري

در تحقيقات به لحاظ اخلاقي بايد شرايطي را لحاظ كرد :
1) مخفي بودن انجام تحقيق :افراد تحقيق شونده از انجام تحقيق بي اطلاع باشند . به نظر برخي اين شرط غير اخلاقي است ولي از نظر برخي ديگر براي درست پيش رفتن روان تحقيق اين امر لازم است .


2) اعمال زور و فشار براي انجام تحقيق :اين فشار منشاء فيزيكي ندارد بلكه مي تواند به شكل روانشناختي باشد
تهديد تطميع مثل تخصيص امكاناتي به كارمندان اداره و وادار كردن آنها به همكاري
3)تجاوز به حريم خصوصي ديگران : در هر تحقيقي ممكن است ورود به اطلاعات خصوصي افراد پاسخگو لازم باشد.
مثال پرسش در مورد زندگي خصوصي برخي دانش آموزان براي كمك مالي به آنها
4) دست كاري در نتايج تحقيق : براي ارائة نتايج دلخواه نه نتايج واقعي
5)سرقت ادبي : استفاده از يك منبع بدون ذكر نام صاحب آن
آزمون فرافكن : يعني در مورد موضوع تحقيق مستقيماً در مورد خود فرد پاسخگو سؤال نشود بلكه نظر كلي او در مورد موضوع پرسش شود ،
اساساً اگر تحقيق حوزة رواني افراد در معرض خطر قرار دهد ، محقق بايد شيوة خود را عوض كند .

مؤلفه هاي لازم جهت ايجاد شرايط مساعد براي كار تحقيق يا تضمين امنيت افراد مورد مطالعه :
1) راز داري
2) گمنامي
3) جلب رضايت آگاهانة پاسخگو

1) راز داري : پاسخگو بايد مطمئن باشد كه پاسخهايش به منظور استفاده در پژوهش مي باشد و جاي ديگري استفاده نمي شود .
2) گمنامي : مشخصات پاسخگو فقط از لحاظ متغيرهاي اجتماعي مثل سن و شغل و تحصيلات و . . . پرسيده مي شود نه اسم ونشاني و غيره


3) جلب رضايت پاسخگو : پاسخگو راضي به انجام تحقيق باشد و از هدف تحقيق و ميزان حفظ اسرار آن آگاه باشد .
براي جلب اين رضايت مي توان 2 كار كرد :
1) استفاده از پزسشنامه جهت جلوگيري از نقص در كار تحقيق
2) گمنام نگه داشتن پاسخگو
يكي از مهمترين منابع انتخاب موضوع تجربه هاي شخصي خود محقق است ولي به شرط اينكه دغدغه هاي اجتماعي خود را در محيط زندگي خود بگذارد مثل بيكاري محقق

منابع انتخاب موضوع تحقيق :
1) مسائل و دغدغه هاي شخصي
2) انتشارات : كتاب ، نشريات ، مقالات ، . . .
3) تحقيقات جاري كه در حال انجام شدن هستند : استفاده از اساتيد دانشگاهها – طرحهاي جاري – آمارهاي دولتي و غير دولتي
4) اطلاعات قبلي موجود : همواره اطلاعاتي وجود دارد كه محقق با مراجعه به اين اطلاعات موضوعي را بدست مي آورد ، سالنامه هاي آماري كه در كتابخانه ها موجود است .

معيارهاي نهايي در انتخاب موضوع :
1) تحقيق پذير بودن مسئله : موضوع انتخابي بايد قابليت و امكان تحقيق را داشته باشد .
2) علاقه مندي محقق به موضوع مورد تحقيق : علاقة محقق به دست آمدن نتايج دقيقتري مي شود .


3) كمك به گسترش آگاهيها و شناخت جامعه : يعني به آگاهيهايي دست پيدا كنيم كه در مورد آن كم مي دانستيم و يا اصلاً آگاهي نداشتيم .

مراحل تبديل يك موضوع به تحقيق :
1) بايد جنبهايي از موضوع را كه بيشترين سؤال را در برگيرد تعيين كنيم .
مثلاً اينترنت : مسأله برانگيزترين جنبة آن كدام است .
2) هدف از انجام تخقيق را معلوم كنيم :
اهداف مي تواند : اكتشافي
مطالعات توصيفي
مطالعات تبييني
3)تبديل و بيان موضوع به شكل پرسش
4) طرح و ساخت فرضيه كه به دو صورت است
مطالعات اكتشافي : هدف شناخت زواياي ناشناختة يك موضوع است .
مطالعات توصيفي : هدف ، گسترش شفاف و آگاهيهايي است كه قبلاً در مورد آن بررسي شده است و ما قصد افزايش اين شناخت را داريم .


مطالعات تبييني :هدف پيدا كردن روابط عللي و معلولي بين پديده ها در يك موضوع است . مثل تأثير فقر در بزهكاري ، رابطة استفاده از اينترنت و سطح تحصيلات
البته در مواردي مي تواند اين اهداف به صورت تلفيقي باشد .

تقسيم بندي مطالعات از نظر زمان :
1) مطالعات مقطعي cross sectional study كه در زماني خاص صورت مي گيرد .
2) مطالعات طولي longitudinal study مقطع خاص را در نظر ندارد بلكه در طول زمان صورت مي گيرد .

مطالعات طولي 3 نوع مي باشد :
الف) روند پژوهش (trend study ) يعني در طول زمان مطالعات به شكل روندي صورت مي گيرد . در بين افراد مختلف است .
ب ) روند نسلي ( cohort study ) كه گروه سني خاصي انتخاب مي شوند . ايراد اين روش اين است كه ممكن است به دلايل خاصي مثل جنگ يا زلزله ، مهاجرت تعداد شان كم شود يا زياد شود .
مثال : افررادي كه در گروه سني 10 تا 14 سال قرار دارند و 10 سال آينده 20 تا 24 سال قرار مي گيرند . ويژگي هاي اين نسل در يك مقطع زماني ديگر مورد بررسي قرار مي گيرد . نبايد محدودة تحقيق در مورد دو نسل جدا از هم باشد زيرا 20 تا 24 سالة امروز .
ج ) روند پانل ( panel study ) تفاوت اين روش با روش نسلي اين است كه در اين روش ما يك نسل ثابت را در طول زمان بررسي مي كنيم


مثال : دانش آموزان اول دبيرستان يك مدرسه ، و 3 سال بعد هم همين دانش آموزان را (سال چهارم ) بررسي ميكنيم
از مشكلات اين روش اين است كه ، ممكن است عدهاي فوت شده باشند و يا با آگاهي يافتن از موضوع شرطي شوند و خصوصياتي را به شرط كسب كنند.


مراحل تنظيم طرح تحقيق :
1)تعيين موضوع ( تبديل مسئله به موضوع )
2) عمق بخشيدن به شناخت خودمان از موضوع كه 3 راه دارد :
الف ) با مراجعة به كتابخانه ها و مراكز نگهداري تحقيقات
ب ) مراجعه به افراد آگاه به موضوع
ج ) گفتگو با دوستان آگاه يا روشنفكر خودمان ( همكلاسي )
3) تعريف مفاهيمي كه مورد استفاده قرار مي دهيم : يعني بايد مفاهيم را عملياتي كنيم و دربارة آنها به سادگي توضيح دهيم .


4) تعيين روش جمع آوري اطلاعات : يعني اطلاعات در مورد مفاهيم و خود موضوع را همزمان با چند روش به طور مناسب جمع آوري كنيم .
5) بيان اهداف و اهميت تحقيق : ميزان اهميت تحقيق را بيان كرده و اينكه آيا ارزش تحقيق كردن را دارديا نه و جنبه هاي اهميت آن را معلوم كنيم و انگيزة خود از دنبال كردن آنرا شرح دهيم .
6) عملياتي كردن مفاهيم : يعني مفاهيم تعريف شده به چه صورت عملاً قابليت جمع آوري اطلاعات را دارند .
7) انتخاب نمونه براي انجام تحقيق كه بايد معرف كل باشد و به طور تصادفي انتخاب شوند .

عملياتي كردن مفاهيم
مفهوم : معني هر چيزي
مفاهيم دو دستة (عاميانه ) ( علمي ) هستند
مفاهيم عاميانه مفاهيمي هستند كه به صورت روزمره توسط عام مصرف مي شود مثل كلمة خوشبختي يا افسردگي و يا سعادت اينها مفاهيمي هستند كه معني يكسان ندارند بايد براي آنها نشانه هاي عملي بيان كرد .
يا موفقيت تحصيلي معاني مختلفي دارد و وقتي عملياتي مي شود كه در تعاريف آن جوانب مختلف را در نظر بگيريم .
- تنظيم پرسشنامه اصلي ترين و مهمترين مرحلة تحقيق است .
- در تحقيق بايد يك تئوري يا نظريةداشته باشيم .
در تحقيق 2 عبارت وجود دارد : اعتبار


روايي
اعتبار : بهميزان دقت سنجش يك مفهوم در مورد موضوع ، اعتبار گونه يعني مفهومي را كه براي تعريف كلمه اي استفاده مي كنيم آيا همان كلمه رامي سنجد يا نه به ميزان اين دقت اعتبار مي گوئيم .
مثلاً در مورد خوشبختي وقتي تحقيق مي كنيم ، اينكه آيا واقعاً داريم خوشبختي را مي سنجيم يا نه .
يعني بايد سعي مان در جهت سنجش دقيقاً مفهوم خواسته شده باشد نه چيز ديگري .

انواع اعتبار:
1) اعتبار معيار : ناظر بر ميزان دقت سنجش ما است . آيا ابزارمورد استفاده براي سنجش درست انتخاب شده اند يا نه معيارهايي داريم :
الف ) پيش بيني : مثل كنكور ، ما در كنكور پيش بيني مي كنيم كه افرادي كه در كنكور ممتاز شده اند يا قبول شده اند افرادي هستند كه در دانشگاه نيز موفقيت بيشتري دارند . و اگر تحقيق كنيم كه ميزان موفقيت دانشجويان در دانشگاه با درجة رتبة آنها ارتباط دارد يا نه اگر ابزار درستي انتخاب كرده باشيم معيار ما درست است .


ب) اعتبار معيار همزمان : در هنگام تحقيق هم مي توان فهميد كه آيا رفتار پاسخگو طبق گفته هايش هست يا نه مثل مذهبي بودن .
2) اعتبار محتوي : با بررسي مطالب موجود در آزمون يا تحقيق مي توان ميزان اعتبار آنرا تشخيص داد مثل كنكور
3) اعتبار سازي : شكل پيشرفته تر اعتبار معيار است . قضاوت ما براي سنجش بر اساس شواهد و تحقيقات تجربي انجام مي شود .
روايي : ( پايايي ) باپبات بودن پاسخهاي دريافتي .
يعني اگر يك تحقيق ثابت چندمين بار تكرار شود پاسخها يكسان باشد داراي روايي و پايايي است ولي اگر پاسخها و نتايج متفاوت حاصل شود نشانگر ضعف در سؤالات و نا مشخص بودن آنهاست .
ميزان پايايي معلوم نيست ولي در مورد موضوعاتي كه از نظر مقطع زماني نمي تواند پاسخهاي متفاوتي داشته باشد ، بايد پاسخها ثابت باشد و اگر تغييري در نتيجه حاصل شود مي گوئيم داراي پايايي كمي است .
به اين عدم دريافت پاسخهاي يكسان و ثابت ، خطاي سنجش گويند .


روش سنجش خطا :
1) آزمون مجدد : تكرار كردن آزمون
2) سنجش همسنگي : در همان آزمون اصلي يك سؤال را به شكلهاي مختلف بيان مي كنيم تا به ثبات پاسخها پي ببريم .
بين اعتبار و روايي كاملاً ارتباط برقرار است . اگر سنجشها اعتبار داشته باشند حتماً داراي پايايي هم هستند ولي لزوماً داشتن پايايي ، داشتن اعتبار را به دنبال ندارد .
انواع متغيرها : متغير مطلق متغير اسمي متغير عددي فاصله اي
متغير ترتيبي نسبي


متغير( مطلق ) به وجود يا عدم وجود صفتي درجمعيت خاص اشاره دارد .
متغير هاي عددي ارزش عددي واقعي مي گيرند : سن ، قد ، تحصيلات
متغيرهاي مطلق هم عدد مي گيرند ولي ارزش عددي ندارند مثلاً در فرمها به مردان شماره 1 و به زنان شمارة 2 مي دهند كه به آن كد گويند .
متغير اسمي Nominal : زاري كه وجود يا عدم وجود صفتي را معلوم مي‌كند.
جنس دين مليّت وضعيت تأهل
و پاسخگو به هيچ عنوان در دو طبقه قرار نمي گيرد مثلاً اگر ترك باشد كرد نخواهد بود
متغير ترتيبي ordinal : ضمن دارا بودن ويژگي صفت اسمي ، سلسله مراتبي را مي توان را مي توان براي آن صفت رتبه بندي مي كند . ميزان مخالفت يا موافقت در نگرش سنجي كاملاً موافقم ، موافقم ، مردد ، مخالف ، كاملاً مخالفم . شغل و پايگاه اجتماعي يا رتبه در كنكور كه فاصلة دقيقي بين رتبه ها مشخص نمي باشد مثلاً شاگرد اول و دوم كلاسي مي تواند 3% در معدل و يا بيشتر از آن باشد .
متغير فاصله اي interal : وجود و عدم وجود صفت

را تعيين مي كند و در ضمن آنرا رتبه بندي مي كند و همچنين فاصلة بين 2 رتبه را هم معلوم مي‌كند.
مثل : دماسنج بين 5 تا 10 ، 5 درجه فاصله است
سطح سنجش نسبي Ratio : ضمن دارا بودن ويژگي هاي سطح سنجش فاصله اي داراي نقطة صفر واقعي نيز مي باشد كه نقطة صفر نشانگر عدم وجود آن صفت مي باشد مثل : ميزان تحصيلات كه از صفر است تا 20 تحصيلات ، درآمد ، سن ، اندازة شهر ، ميزان مشاركت نيروي كار هر يك از اين سطح سنجشها براي موارد خاص خود مصرف مي شوند . ولي دقيقترين روش روش نسبي است
در روش نسبي مي توان از ( مد ميانه ميانگين )استفاده كرد
برخي صفات را نمي توان از حالت مطلق خارج كرد مثل جنسيت يا مذهب يا مليت . . . .ولي حتي الامكان بايد صفات را به روش نسبي نزديك كرد .
متغيرهاي عددي به 2 گروه ( پيوسته و ناپيوسته ) تقسيم مي شوند
5/29 = وزن سن يا تعداد فرزندان كه نيم ندارند .


نمودار دايرهاي معمولاً براي نشان دادن روش اسمي در نظر گرفته مي شود و با 100 واحد نمايش داده مي شود .
شاخصهاي گرايش به مركز : ميانگين دقيق نيست زيرا با تغيير فاحش فقط يك متغيير ميزان ميانگين خيلي تغيير مي كند .
آمار توصيفي : اطلاعاتي را دربارة جمعيت آماري به ما مي دهد .
آمار استنباطي: استنباطي كه از اطلاعات داده شده مي كنيم ، هر چه ميزان درآمد بيشتر باشد وزن افراد بيشتر است .


شاخص پراكندگي : انحراف معيار :
ميزان پراكندگي داده ها از يكديگر را نشان مي دهد .

واريانس : ايراد واريانس اين است كه چون برخي از اعداد كوچكتر از ميانگين هستند ، عدد به دست آمده منفي مي شود و براي حذف اين اشكال آنرا به توان 2 مي رسانيم . بزرگي انحراف معيار نشانگر پراكندگي بيشتر اعداد مي‌باشد .
توزيع : هر توزيعي در حالت طبيعي به شكل
زنگوله اي و نرمال است و براي تهية آن حداقل


بين 30 نفر است به شكل تصادفي تحقيق شود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید