بخشی از مقاله

سيماي نماز در سيره پيشوايان

نماز درياى بيكران منفعت
نويسنده اين رساله مختصر از نظر فكرى و علمى ، قدرت و توان بيان منافع را ندارد .
نمازى كه برنامه هاى ظاهر و باطنش همراه با چهار هزار مسئله است و تا كنون صدها كتاب از طرف عارفان و فقيهان و حكيمان و فيلسوفان و وارستگان و عاشقان درباره آن نوشته شده ، چگونه در قدرت اين فقير تهيدست است كه تمام منافع دنيوى و اخروى آن را بازگو كند ؟
من در اين فصل به طور بسيار مختصر و بدون شرح و تفسير

به منافع نماز اشاره مى كنم و شما را در اين زمينه به كتاب هاى مفصّل ارجاع مى دهم .
در قرآن مجيد مى خوانيم :
* ( وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلّا عَلَى الْخاشِعينَ ) .
از خداى بزرگ در سايه بردبارى و استقامت و نماز يارى جوييد . اين مسئله جز براى اهل خشوع سنگين است .
راستى چه مسئله باعظمت و چه حقيقت ريشه دارى است ، آن هم مسئله اى كه از جانب حضرت حق مطرح شده و تجربه حيات امت اسلامى نيز آن را ثابت كرده است : بردبارى و صبر يكى از علل مهمّ پيروزى بر سختيها ، و نماز كليدى براى حلّ بسيارى از مشكلات .


دانشمند بزرگ شيخ الرئيس ابوعلى سينا مى فرمايد :
هر زمان مشكلى عملى در ضمن مطالعه شبانه برايم پيش مى آمد و از حلّ آن عاجز مى شدم به مسجد جامع شهر رفته دو ركعت نماز بجا مى آوردم ، سپس از خدا مى خواستم مرا به وسيله نور آن نماز مدد كند تا گره از مشكل باز شود . آرى ! پس از بيرون آمدن از مسجد مشكلم حل مى شد و به اندك زمانى به آنچه مى خواستم مى رسيدم .
شهر قم از قحطى ناله داشت ، زمان خشك شده بود ، باغات در شُرف انهدام بود ، مردم از سختى معيشت مى ناليدند ، عوامل مادّى از حل مشكل عاجز بودند ، دولت زمان درمانده بود ، ملت همه چاره اى نداشت . تنها راهى كه براى نزول باران وجود داشت يكى از دستورهاى مهم اسلامى بود : نماز باران !
كمتر كسى به خود جرأت مى داد به اين مهم اقدام كند و به وسيله نماز ، از آسمان باران بياورد . دلى مى خواست آكنده از يقين ، روحى مى خواست ملكوتى كه بتواند با توان

الهى و با بجاى آوردن نماز باران ، به جنگ طبيعت برود .
آن كس كه با كمال اطمينان جرأت قدم نهادن به اين ميدان را به خويش داد مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آية اللّه العظمى حاج سيّد محمّد تقى خوانسارى بود .
من در سنّ سه سالگى ، آن مرد كم نظير را در منزل پدرِ مادرم ديده بودم . آن انسان ملكوتى دست به سرم گذاشت و برايم دعا كرده بود كه من در آينده از عمرم روحانى خدمتگزارى براى اسلام و مسلمين شوم ، و امروز آنچه دارم از دعاى آن فرشته عالم معناست .
او بارها غرق در اسلحه در ميدان جنگ با استعمار در عراق شركت كرده بود .
او براى احقاق حقوق اسلام و مسلمين پافشارى عجيبى داشت .


حضرتش با جمعيت زيادى ، با چشم گريان و دل بريان و سروپاى برهنه ، به سوى منطقه خاك فرج قم حركت كرد . اين واقعه در زمانى اتفاق افتاد كه در جنگ دوم جهانى متفقين در شهر قم قواى نظامى داشتند و از نزديك ناظر اوضاع بودند . ارتش كفر كه تصوّر مى كرد اين جمعيت براى درگيرى آمده خود را آماده دفاع كرده بود ، ولى وقتى از داستان باخبر شد غرق در تعجب گشت كه مگر ممكن است با عملى به نام نماز از آسمان باران آورد ؟!
اما دعاى آن انسان والا و نماز آن مرد الهى اثرش را بخشيد و همچون سيل از آسمان باران نازل شد و اين مسئله به عنوان خبرى مهم و اعجاب انگيز به سراسر جهان مخابره گرديد .
اين واقعه بر سنگ قبر آن آيت حق در شهر قم در مسجد بالاسر حضرت معصومه و در تواريخ آن زمان ثبت شده است .
* اى اهل ايمان ! براى پيشرفت كار خود مقاومت كنيد و به ذكر خدا و نماز توسّل جوييد كه خداوند ياور بردباران است .
* اى رسول من ! آنچه از كتاب آسمانى به تو وحى مى شود بر مردم بخوان ، و نماز را كه عبادتى است بزرگ برپاى دار ، كه همانا نماز اهلش را از هر كار زشت و منكرى باز مى دارد ، و به حقيقت كه ياد خدا بزرگتر است ، و پروردگار پاداش اعمال را از نظر دور نمى دارد.
بى شك ، بين نمازگزار و بى نماز در تمام برنامه هاى ظاهر و باطن فرق است . نمازگزار به خاطر وجوب نمازهاى يوميّه ناچار است از تمام آلودگى هاى ظاهر
در درجه اول و سپس از آلودگى هاى باطن خود را حفظ كند تا شرايط صحت و قبولى تحقّق يابد .
نمازگزار بر خود لازم مى داند كه طهارت بدن و لباس را به خاطر نمازهاى يوميه به طور مرتب حفظ كند ، و مى داند كه به خاطر مباح بودن مكان و لباس و آب وضو و غسل و خاك تيمم بايد از بسيارى از فحشا و منكرات از قبيل دزدى كم فروشى ، غشّ ، در معامله ، غصب ، تقّلب در خريد و فروش ، حيله در كار ، ربا ، معامله حرام ، خوردن مال مردم به باطل ، به دست آوردن ثروت از طريق زور و تجاوز ، و كمك به ظلم و ظالم كناره گيرى كند تا بتواند دو ركعت نماز صحيح و قابل قبول بجاى آورد .
نمازگرا واقعى مى داند كه با لباس حرام ، آب و خاك غير مباح ، مكان غصبى ، و شكم پر از حرام

نمازش پذيرفته نيست .
نماز عمود دين و عماد اسلام است . اگر اين عبادت پرفيض به درستى انجام شود ، نمازگزار را از جميع رذايل و آلودگى ها پاك مى سازد و از هر زشتى و ناپسندى باز مى دارد .
نكته مهمّى كه نبايد ناگفته بماند اين است كه در جميع احكام عبادى اسلام ، رام كردن نفس سركش ، و از ميان بردن خودخواهى و تكبّر ، و اتّصاف به فضيلت تواضع و خشوع و جود و سخا و كرم و شرف ، و حفظ تمام حقوق خالق و مخلوق لحاظ شده است .


اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطبه غرّايى به نام قاصعه « يعنى تحقير كننده متكبران » دارد كه در آن زيانهاى كبر و مفاسد اين خوى زشت را به تفصيل بيان كرده و از مناسك حج ، سپس از نماز و روزه و زكات بام برده و بيان فرموده كه چگونه اين عبادت تكبّر را نابود مى سازد .
كمتر كسى توجّه دارد كه تشريع حكم زكات كه به طور مرتب با آيات نماز همراه است از بين برنده تكبّر و آورنده تواضع است . ولى پس از اندك تأملى روشن مى شود كه اين حكم ، فقرا را با اغنيا شريك مى سازد و به آنان تسلّط در اموال توانگران مى بخشد . و اين شركت دادن فقرا با اغنيا از عظمت و علوّ مقام اغنيا و ذلّت و حقارت تهيدستان مى كاهد و فاصله بين محروم و منعم را از بين مى برد ، تا چه رسد به نماز كه نمازگزار گاه در پيشگاه عظمت پروردگار بى حركت مى ايستد و گاه كمر بندگى خم مى كند و در آخر با شكستگى و فروتنى و حقارت و پستى ، اعضا و جوارح گرامى حتى صورت و پيشانى خود را بر خاك مى سايد و با اين اعمال با نفس خود جهاد مى كند و غرور و تكبر را محو مى سازد و تواضع و تذّلل را به اثبات مى رساند . و البته يك دين جامع و كامل بايد باشد .
خودخواهى منشأ و منبع همه مفاسد است . نخست و در ابتداى كار ، بايد اصل و ريشه عموم بيماريهاى روحى را چاره كرد . همچنان كه اساس همه ترقّيات معنوى و روحى و اصلاحات فردى و اجتماعى ، خداشناسى و خداپرستى است ، خودخواهى و خودپرستى منبع همه بدبختى ها و مفاسد است . خودخواه و خودپرست نمى تواند خداجوى و خداپرست بشود ، پس اميد صلاح و اصلاحى نبايد از او داشت .
نمازگزار واقعى خدا را دوست مى دارد و عاشق دلباخته محبوب حقيقى است و خدا نيز او را دوست خود مى خواند . آيا دوستى خدا با عشق مفرط به ماديّت محض كه اصل هر گناه و خطاست جمع مى شود ؟
نمازگزار يك بار بسم الله و بار ديگر در سوره حمد خدا را به دو صفت رحمان و رحيم مى ستايد و اگر از نمازش غافل نباشد قهراً در كسب اين صفت خدايى و تخلق به اخلاق الهى خواهد كوشيد و در نتيجه ، مهربان ترين مردم خواهد شد و از قساوت و سنگدلى و بيرحمى و بى مهرى بركنار خواهد ماند .
نمازگزار مى داند كه خداوند در كتابش خطاب به تمام پيامبران فرموده كه اول
حلال تناول كنيد ، سپس قيام به عبادت نماييد
نمازگزار مى داند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* خداوند را در فضاى بيت المقدس فرشته اى است كه هر شب ندا مى دهد : هر كس از م

ال حرام بخورد مستحب و واجبى از او پذيرفته نمى شود.
و مى داند كه آن حضرت فرمود :
* كسى كه لباسى را به ده درهم خريد ، اگر در پول آن لباس درهمى از حرام باشد ، خداوند در آن لباس نمازى را نخواهد پذيرفت.
نمازگزار به اين معنا توجه دارد كه داود (عليه السلام) به حضرت حق عرضه داشت :؟ جواب آمد : كسى كه به خاطر جلال من تواضع كند و روزش را به ياد من بگذراند ، به خاطر من از شهوات حرام دورى جويد ، گرسنه را سير كند ، غريب را پناه دهد ، به حادثه ديده رحم نمايد . اين چنين انسانى در مملكت ملكوت همانند خورشيد مى درخشد و من دعايش را مستجاب مى كنم ، آنچه از من بخواهد به او عنايت مى نمايم ، عدم تحمّلش را مى بخشم ، در غفلت چراغ راهش مى شوم ، در تاريكى نورش گشته دستش را مى گيرم . او ميان مردم مانند فردوس در بين بهشتهاست كه نهرهايش هميشگى و ميوه هايش بى تغيير است.
نمازگزار حتماً به اين معنى توجه دارد كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
* كسى كه دوست دارد بداند نمازش قبول است يا نه ، ملاحظه كند كه آيا نمازش او را از فحشا و منكرات باز مى دارد يا نه . به اندازه اى كه نمازش قدرت حفظ او را از مفاسد دارد به درگاه حق قبول است.
جامعه نمازگزار جامعه اى است پاك ، و كشور با نماز كشورى است سعادتمند . در مملكتى كه همه اهل نمازند ، از ظلم و تجاوز و بغى و فحشا و منكرات و فساد و قساوت و بدبينى و بى اعتبارى و دزدى و چپاول خبرى نيست . در آن مرز و بوم كه مردمش متوسل به نمازند از دادگستريهاى عريض و طويل و پرونده هاى جنايى اثرى نيست .
در آن آب و خاك كه سايه نماز بر سر ملت آن است از نزاع و جدال و جنگ و خونريزى و طلاق و جدايى و هجوم به ناموس ملت و بى حجابى سراغى نگيريد .
كشور با نماز ، مأمور مسلّح براى حفظ مال مردم و راحت و امنيّت خانواده ها نمى خواهد .
در ملّتى كه حقيقت نماز حكمفرماست بحثى از زندان و زندانبان نيست ، بدهكار مال مردم را مى دهد ، و طلبكار آسايش و امنيت دارد .
در جامعه با نماز خون و مال و عرض و آبروى مردم محترم است و اين نماز است كه ضامن خير دنيا و آخرت انسان هاست .
كشور با نماز نمونه اى از بهشت آخرت ، و ملت بى نماز دچار انواع بدبختى ها و مفاسد است .
نماز چراغ پرفروغ حيات ، آرام بخش قلب ، معشوق مناجاتيان ، عرصه گاه خوشبختى اهل حق ، نور چشم مشتاقان جمال ، وسيله قرب مقرّبان و دستگيره نجات اميدواران است .
ارزيابى وضع بى نماز
كتاب الهى و روايات اصيل اسلامى درباره مردم بى نماز ، يا آنان كه اين مسئله مهمّ ملكوتى را سبك فرض مى كنند ، نظرياتى دارند كه به قسمتى از آنها در حدّى كه لازم است اشاره

مى شود :
* اى اهل ايمان ! با آن دسته از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به بازيچه گرفتند دوستى برقرار مكنيد و اگر خود را مؤمن مى دانيد از خدا بترسيد . آرى ! چون شما نداى نماز برداريد آن را مسخره و بازى فرض مى كنند . علتش بى خبرى آنان از حقايق اصيل عالم است...


رسول من ! بگو : آگاه سازم كدام قوم را نزد خداى منتقم بدترين پاداش است : كسانى كه خدا بر آنان لعن فرستاد و نسبت به آنها غضب كرد و آنان را به صورت ميمون و خوك مسخ نمود ، و آن كس كه بندگى حق را رها كرد و به عبادت شيطان روى آورد ، در پيشگاه خدا از بدترين منزلت برخوردار است . اينان گمراه ترين مردم از راه الهى هستند .
در اين آيات ، مردمِ جداى از ايمان و نماز ، ملعون و مغضوب حق معرفى شده اند و به آنان وعده عذاب سخت روز قيامت داده شده است .
* آنان كه پس از خداپرستان ، رشته زندگى را به دست گرفته و در ميدان
زودگذر زندگى نماز را ضايع و از شهوات پيروى نمودند ، بزودى كيفر گمراهى خويش را خواهند ديد.
* بندگانى كه در بهشت الهى غرق نعمت اند از دوزخيان مجرم مى پرسند : به خاطر چه برنامه اى به جهنم افتاديد ؟ پاسخ مى دهند : از نمازگزاران نبوديم ، از پاافتادگان را طعام نداديم ، با اهل باطل به بطالت نشستيم ، و روز قيامت را تكذيب كرديم!!
حضرت صادق (عليه السلام) از رسول الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند :
* كسى كه نماز را سبك انگارد به خدا قسم در كنار حوض بر من راه ندارد(3) .
و نيز آن حضرت از پيامبر بزرگوار روايت مى كند :
* شيطان تا زمانى كه مردم به نمازهاى واجب يوميّه و ادايش در وقت اهميت مى دهند ترسناك است و آه و ناله دارد ، اما زمانى كه نماز را ضايع كنند آنان را به راحتى در بدبختى هاى بزرگ مى كشاند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
* لا حَظَّ فِى الاِسْلامَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(4) .
آن كه نماز ندارد از اسلام بهره ندارد .
و نير فرمود :


* لِكُلِّ شَىْء آفَةٌ وَ آفَةُ الدّين تَرْكُ الصَّلوةِ.
براى هر چيزى آفتى است كه آن را نابود مى كند و آفت دين ترك نماز است .
ابو بصير مى گويد :


* براى تسليت گفتن به سبب شهادت حضرت صادق (عليه السلام) به خانه آن جناب رفتم ، اُم حميده چون مرا ديد به سختى گريست ، من هم گريه كردم . سپس گفت : اگر امام را هنگام مرگ مى ديدى تعجب مى كردى ، ديده گشود و گفت : تمام خويشان مرا جمع كنيد . همه را حاضر كرديم ، فرمود : آن كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت ما نمى رسد.
موانع نماز
قرآن مجيد و روايات بر اين معنى گواهند كه در راه به پاداشتن نماز موانعى وجود دارد كه مسلمانان بايد سعى كنند از آنها دور مانده و به هنگام برخورد با آن موانع به مبارزه برخيزند و تا سرحدّ سركوبى آنچه نمى گذارد انسان وارد بارگاه نماز شود به كوشش و جهاد ادامه دهند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید