بخشی از مقاله
مقدمه :
يا صاحب زمان ادركنا
سخن از ((مهدي ))(عج), سخن از ((هدايت )) است .
سخن از ((غيبت )) ,حديث ((جستجو)) است .
سخن از ((انتظار)), روايت ((حركت و پويايي)) است .
سخن از ظهور بحث از اشتياق رهايي است .
شوق رهايي ,حركت مي افريند , و نتيجه جستجو ,حصول هدايت است .
شيعه بودن با جمود و شكون سازگار نيست.شيعه يعني پيرو و لازمه پيروي جهت گيري رفتار و روش و شكل گيري سلوك و عمل است .
شيعه مهدي (عج) بودن , با گمراهي و بي تفاوتي در برابر انحرافات نمي سازد .
و انتظار ظهور داشتن , با ماندن در تاريكي ها و تسليم در برابر وضع موجود قابل جمع نيست .
ولات امام زمان (عج)
بنا به دريافتهاي مردم وآمادگيهاي افكار از عصرهاي پيشين , نسبت به قيام و و انقلاب آن حضرت دوران بارداري امام همچون حضرت موسي مخفي و پنهان از نظرها بود به نحوي كه ((حكيمه)) عمه آن حضرت مي گويد : ((امام حسن عسگري عليه السلام , به من فرمود :شب را پيش ما بمان , امشب جانشين من متولد مي شود,عرض كردم از كه متولد مي شود ؟ من در نرگس نشان حملي نمي بينم ؟ فرمود : مثل او مانند مادر موسي (يوكابد) است . تا هنگام ولادت از حمل او اثري نيست" من با نرگس خوابيدم و طلوع صبح نزديك شد و نرگس در حالي كه مي لرزيد به سوي من آمد ,بنه سينه چسباندم و بر او , سوره اخلاص (قل هو الله) و قدر (انا انزلناه…) و آيه الكرسي خواندم , پس طفل در شكم مادر ب من جواب داد و با من هم صدا شد, ديدم خانه روشن گشت , چون نگاه كردم ديدم رو به قبله افتاده است . من طفل را به نزد ابومحمد بردم روي زانويش قرار داد و به او فرمود : فرزندم با اذن خدا سخن بگو ! طفل لب گشود و بعد از استعاذه و آغاز كلام به نام خدا فرمود : ((و نريد ان نمن …)) آنگاه سلام و صلوات بر پيامبر و ائمه هدي فرستاد و يكايكي ايشان را نام برد . سپس امام به من فرمود : او را به مادرش برگردان كه چشمش روشن شود ,و بداند وعده خدا حق است )). آن حضرت تميز و ختنه شده متولد شد و بر ذراع فرخنده را همچنان كه از ديرباز كوشزد شده بود : جاء الحق و .. .تقويم زمان اين روز فرخنده نيمه شعبان المعظم نشان مي دهد . بدور از چشمان همه خفاشان شب رست روزگار با سپيده صبح نغمه حيات را متنزنم مي شود . اين مولود را جز چشم ستارگان و ديده فرشتگان و مادر و عمه اش حكيمه , چشمهاي ديگري نظاره گر نشد چه بسا همه چشمها در خواب بودند و نديدند. و اين راز عظيم الهي بعد از تولد نيز مكتوم مي ماند و امام عسگري عليه السلام به تعداد معدودي از دوستان و شيعيان خبر مي دهد و بعد از انتشار خبر ولادت آن حضرت دشمنان حصول اطلاع نموده و دوستان و شيعيان خاص كتمان مي كنند و در پناه پدر پنهان از چشمهاي زندگي را سپري مي كند و در سن پنچ سالگي سايه پر مهر پدر افول نموده و غبار يتيمي بر سيماي ملكوتي اش مي نشيند و اين كودك حجت بالغه الهي مي شود همچنان كه به يحيي پيامبر در كودكي حكمت داده شد و عيسي مسيح در گهواره به پيامبري برگزيده شد .
و خدا به آنجناب حكمت و فضل الخطاب (علم به تمام واژگان و زبانها) عنايت فرمود و او را آيت و نشانه عالميان قرار مي دهد . و تا پايان غيبت صغري و قطع سفارش و فوت نواب اربعه ان حضرت (عثمان بن سعيد المعري ,محمد بن عثمان سعيد العمري, ابوالقاسم حسين بين روي ,و ابوالحسن علي بن محمد السمري) به فاصله هفتاد سال از زمان . زعامت مسلمين را به عهده گرفته وحجت خدا بر بندگانش محسوب مي شد. و به خاطر جو اختناق و خفقان حاكم برجامعه جاممعه شيعيان بر سبيل رمز ((الغريم))مي گفتند و آن حضرت را مقصود داشتند و به نامهاي : حجت ,قائم, مهدي, خلف صالح و صاحب الزمان ناميده مي شد . پس از اين مدت مديد و حصول شرايط لازم براي غيبت طولاني , عدم احساس خلاءفكري و عقيدتي در بين شيعه و رشد عقلاني و … نيابت انتصابي را به اجتهاد و فقاهت تحول مي بخشد و از آن پس روي نهان ساخته و چهره در افقهاي ملكوتي در هم مي كشد و با نور الهي و فروغ بي پايان خويش به گرمادهي روشني و هدايت خويش به امر خدا مي پردازد تاحجت الهي بر مردم در همه عصرها و دورانها تمام گردد و روز موعود فرار رسد . و با قيام پرشورش وعده محتوم حق را محقق سازد . ((ان شاء الله الرحمن))1.
برخي از ويژگيهاي ظاهري امام زمان (عج)
- شبيه پيامبر (ص)
حضرت مهدي (عج) سيمايي چون سيماي پيامبر(ص) دارد در رفتار و گفتار و سيرت نيز شبيه و همانند اوست .
امير المومنين (ع) روزي به امام حسين نظر افكنده به اصحاب خود فرمودند :
((در آينده خداوند از نسل او مردي را پديد مي اورد كه همانام پيامبر شماست و در ويژگيهاي ظاهري و سجاياي اخلاقي به او شباهت دارد .))
- زيبا و خوش صورت :
زيبايي اگر به اعتدال و تناسب اعضاي چهره يا به گيرايي نگاه و نورانيت صورت و جذابيت آن باشد همگي در وجود نازنين يادگار پيامبر (ص) به وديعت نهاده شده است .
- گشاده پيشاني :
پيشاني بلند و گشاده اش بر هيبت و وقار چهره زيبايش مي افزايد و چنان نوري بر چهره و جبين او پيداست كه سياهي موهاي سر و محاسن شريفش را تحت الشعاع قرار مي دهد .
4- ميانه قامت :
قامتي نه دراز و بي اندازه و نه كوتاه برزمين چسبيده دارد بلكه اندامش معتدل و ميانه است .
5- داراي دو خال مخصوص :
خالي بر چهره دارد كه بر گونه راستش همچون دانه مشكي ميان سفيدي بر صورتش مي درخشد و خالي ديگر بين دو كتفش متمايل به جانب چپ بدن دارد .
درباره شمايل ظاهري امام زمان (عج) پاره اي صفات ديگر از مجموعه روايات وارده در اين باب مي توان بدست اورد :
- آن حضرت رنگي سپيد كه آميختگي مختصري با رنگ سرخ دارد .
- از بيداري شب ها چهره اش به زردي مي گرايد .
- چشمانش سياه و ابروانش به هم پيوسته است و در وسط بيني او بر آمدگي كمي پيداست .
- ميان دندانهايش گشاده و گوشت صورتش كم است .
- ميان دو كتفش عريض است و شكم و ساق او به امير المومنين (ع) شباهت دارد .
- در وصف او وارد شده : ((المهدي طاووس اهل الجنته . وجهه كالقمر ادري عليه جلابيت النور )) .
((حضرت مهدي عليه السلام طاووس اهل بهشت است , چهره اش مانند ماه درخشنده است و گويا جامه هايي از نور بر تن دارد )).
((اللهم ارني الطلعه الرشيده و الغره الحميده و اكحل ناظري بنظره مني اليه )) .
((بار خدايا ! آن جمال با رشادت و پيشاني نوراني ستايش شده را به من بنمايان و چشمم را به نگاهي به او سرمه كن )).
غيبت امام زمان (عج)
غيبت امام زمان (عج)از وقتي كه پيشواي يازدهم شيعيان حضرت عسكري (ع) در سال 260 هجري قمري در گذشت و مقام امامت و رهبري امت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند وي حضرت مهدي موعود (عج) منتقل شد دشمنان امام براي قتل حضرت كمر همت بستند و لذا به فرمان الهي بعد از تدارك مراسم به خاك سپاري پدردر سرداب منزل غايب گرديد .
غيبت امام زمان (عج) به دو مرحله تقسيم گرديد : مرحله كوتاه ,كه بدان غيبت صغري گفته اند و مرحله دراز مدت ,كه بدان غيبت كبري گفته مي شود . ((غيبت صغري)) از سال 260 كه سال وفات امام عسكري (ع) است , آغاز گرديد و در سال 329 كه سال وفات آخرين نماينده اوست پايان يافت .
اين غيبت از دو جهت محدود بود : 1- جهت زماني 2- جهت شعاعي .
از نظر زماني بيش از 70 سال (69 سال و شش ماه و پانزده روز) به طول نينجاميد و از اين رو ((عيبت صغري )) ناميده شد . و از نظر شعاعي نيز اين غيبت , غيبتي همه جانبه نبود و شعاع و دامنه آن محدود بود يعني در طول مدت 0 7ساله اين غيبت اگر چه امام زمان از نظرها پنهان بود ليكن اين غيبت وپنهاني , نسبت به همه كس نبود بلكه كساني بودند كه به صورتي با امام در تماس بودند . و اينان نايبان خاص امام بودندو كارهاي مردم را مي گذارنيدند نامه ها و سئوالات مردم را به نزد مامام مي بردند – يا مي فرستادند – و پاسخ امام را به مردم مي رساندند . و گاهي گروهي از مردم به وسيله آن نايبان خاص به ديدار امام دوازدهم (عج)راه ميافتند .
البته برخي از مورخين آغاز غيبت صغري را از هنگام ولادت امام مهدي (عج)به شمار آورده اند يعني از سال 255 آغاز و درسال 329 ختم شده كه با اين حساب دوره غيبت صغري 75 سال خواهد شد . از اين رو امام زمان (ع) بنا بر قول مشهور هنگام غيبت كبري يك انسان كامل 75 ساله بودند . ولي پس از در گذشت آخرين سفير خصوصي آنحضرت اين راه نيز به روي مردم بسته شد و فقهاي اسلام به عنوان مرجع رسمي و نايبان عام حضرت در امور ديني و دنيوي معرفي شدند و به خاطر بسته شدن همه تماسهاي خصوصي و طولاني بودن زمان غيبت نام آن را غيبت كبري نهاند .
امام صادق (ع) در اين رابطه فرموده است : ((حضرت قائم (عج) دو غيبت دارد : يكي طولاني (كبري ) و ديگري كوتاه (صغري) .))
در واقع ((غيبت صغري)) مقدمه ((غيبت كبري)) و زمينه سازي براي آن بود . و اگر يك مرتبه غيبت كبري واقع مي شد باعث تعجب و حتي انكار عده اي واقع شده و موجب انحراف افكار مردم مي گرديد و قبول قطع رابطه مستقيم با امام (عج) چنانچه در غيبت كبري واقع شده براي اكثر مرم دشوار بود .
اما حضرت در مدت 70 سال غيبت كوتاه به وسيله نيبان خاص خود با مردم ارتباط برقرار مي كرد و حتي به بعضي از افراد اذن زيارت مي فرمود تا به تدريج ايشان را با غيبت طولاني خود آشنا و مانوس گرداند .
همچنين از روايات چنين استفاده مي شود كه علت و فلسفه واقعي غيبت آن امام بر بشر پوشيده است و جز خدا و پيشوايان معصوم عليهم السلام كسي نيست به آن اطلاع كافي و كامل ندارد . چنانچه عبدالله بن فضل هاشمي روايت كرده كه از حضرت صادق شنيدم مي فرمود : صاحب الامر غيبتي دارد كه ناچار از آن است به طوري كه اهل باطل در آن ترديد مي كنند .
عرض كردم : يابن رسول الله ! چرا غيبت مي كند ؟ فرمود : به علتي كه به ما اجازه نداده اند آشكار سازيم . عرض كردم : چه حكمتي در غيبت اوست ؟ فرمود : همان حكمتي كه در غيبت سفيران و حجتهاي پيش از او بوده است حكمت غيبت قائم ظاهر نمي شود مگر بعد از آمدن خود او چنان كه حكت سوراخ كردن كشتي توسط خضر و كشتن آن بچه و تعمير ديوار براي حضرت موسي (ع) ظاهر نگشت مگر موقعي كه خواستند از هم جدا شود .
اين روايت و روايات ديگر مثل اين اشاره دارد كه علت واقعي غيبت حضرت را نمي توان گفت و هر سبب و علتي كه بيان مي گردد هر چند مي تواند علت باشد امام علت حقيقي نيست .
اما بعضي از علل غيبت حضرتش را كه مي توان با اسناد به روايات ذكر نمود بدين ترتيب مي باشند :
- امتحان و آزمايش : غيبت آن حضرت سبب مي شود تا نفاق پنهان عده اي آشكار شود و ايمان حقيقي محبان وشيعيان واقعي امام (ع)در كوره ولايت امام غايب از ناخالصي ها و دورويي ها و سست مايه ها جدا وآكنده شود و در يك كلام مومن از منافق معلوم گردد .
جعفر جعفي گويد : به امام باقر (ع)عرض كردم : فرجشان كي خواهد رسيد ؟ فرمود (( هيهات ,هيهات ! فرج نخواهد رسيد تا شما غربال شويد ( و سه بار تكرار كرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاك و مخلص باقي بمانند )) .
و نيز موسي بن جعفر (ع) فرمود (( هنگامي كه پنجمين فرزند امام هفتم غايب شد مواظب دين خويش باشيد تا مبادا كسي شما را از دين خارج كند اي پسرك من ! براي صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد بود به طوري كه عده اي از مومنين از عقيده خود برمي گردند همانا خدا به وسيله غيبت بندگانش را امتحان مي نمايد .))
- بيعت نكردن با ستمكاران : در روايات متعددي يكي از علل غيبت امام (ع) عدم بيعت با كسي بيان شده است . حسن بن فضال مي گويد : علي بن موسي الرضا(ع)فرمود : گويا شيعيانم را مي بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام عسكري) در جستجوي امام خود همه جا را مي گردند اما او را نمي يابند . عرض كردم كه به چه دليل؟ فرمود : زيرا امامشان غايب مي شود عرض كردم : چرا غايب مي شود ؟ فرمود : براي اينكه وقتي با شمشير قيام نمود بيعت كسي در گردنش نباشد .
3-ترس از گزند دشمنان : گفته شد كه با تولد مهدي موعود (عج) همه ستگران و ظالمان به وحشت افتادند و از انجا كه مرگ و انقراض حكومت ظالمانه و اعمال غير انساني خود را در دست پرتوان امام (عج) مي دانستند و مي دانند لذا جان امام مهدي (عج) تهديد مي شود لذا در روايات يكي ديگر از علل غيبت حفظ جان جضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذكر شده است . چنانچه زراره بن اعين از امام صادق (ع) روايت كند كه فرمود : اي زاره ! قائم ما ناچار از اين است كه غيبت كند.عرض كردم : براي چه ؟فرمود : از جان خود بيم و ترس دارد . پس حضرت با دست به شكم خود اشاره كرد .
البته بديهي است كه اين تماس با عدم اراده خداوند به ظهور آن حضرت توام است و گرنه او نيزمانند پدران بزرگوارش از كشته شدن در راه خدا ترسي ندارند .
شيخ طوسي (ره) مي نويسد: هيچ علتي مانع از ظهور آن حضرت نيست جز اينكه مي ترسد كشته شود . زيرا اگر جز اين بود جايز نبود كه پنهان شود بلكه ظاهر مي گشت و هر گونه ناراحتي و آزاري را متحمل مي شد . زيرا مقام رفيع امامان و همچنين انبياي عظام و بزرگواري آنها به واسطه ناملايماتي بود كه دراين راه دين خدا متحمل مي شدند .
وظايف و تكاليف شيعيان در دوران غيبت امام زمان (عج)
با توجه به احاديث خاندان وحي در عصر غيبت وظايف و تكاليفي براي شيعه مشخص و معين نموده اند كه بخشي از آنها بدين ترتيب است .
- معرفت و شناخت آن حضرت : يكي از وظايف شيعه نسبت به امام زمان (عج) به دست آوردن شناخت صفات و آداب و ويژگيهاي آن جناب وعلائم حتمي ظهور او مي باشد . زيرا آن حضرت امام واجب الاطاعه, وبر هر كس كه اطاعتش واجب است بايد صفاتش را بشناسد تا با شخص ديگري كه مقام او را به دروغ و ستم ادعا مي كند اشتباه نگردد .بنابراين شناخت و دانستن صفات مولايمان حضرت حجت (عج) واجب است .
- انتظار فرج و ظهور آن حضرت
- محزون بودن از فراق آن حضرت : اين امر يكي از نشانه هاي دوستي و اشتياق به امام است . امام رضا (ع) مي فرمايد : چه بسا زنان جگر سوخته مومنه و چه بسيار مردان مومن جگر سوخته خواهند بود آنگه كه (ماء معين) امام زمان مفقود و غايب گردد .
- دعا كردن براي آن حضرت
- صدقه دادن به نيابت از آن حضرت : اين امر نشانه مودت و دوستي آن جناب ولايت اوست .
- حج رفتن به نيابت آن حضرت : اين كار بين شيعيان در روزگار قديم متداول بوده است . حاجيان معمولاً در مراسم عبادي – سياسي حج بعد از انكه اعمال واجب خود را انجام دادند سعي مي كنند اعمال حج را به نيابت از طرف محبوبترين افراد خود نيز انجام دهند . حضرت مهدي (ع) كه محبوبترين افراد نزد شيعيان است هر كس شايسته تر است كه به نيابت از آن حضرت حج به جاي آورده شود .و به طور مسلم اين عمل باعث مي شود كه حج خود او نيز بيشتر مورد قبول حق تعالي قرار گيرد . ولي بايد توجه داشت كه پول حجي كه نيابتاً از امام زمان (عج) انجام مي گيرد حتماً پاك و بدون شبها باشد .
- قيام هنگام شنيدن نام آن حضرت : شايسته است يك شيعه واقعي هر گاه نام مبارك آن حضرت خصوصاً ((قائم)) برده مي شود برخيزد و به احترام آن امام تمام قد بايستد چنانچه سيره بعضي از امامان معصوم – عليهم السلام – ما چنين بوده است .
- دعا براي حفظ ايمان :چون عصر غيبت خطرات بسيار و اموراج خطرناكي خانه دل انسان را تهديد مي كند لازم است كه ضمن تلاش جدي براي تخلق به اخلاق الهي دست به دعا بلند كرد و از خداوند استمداد نمود .
- سعي در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهي از منكر : از جمله وظايف مهم شيعيان و شيفتگان جضرت حجت (عج) اصلاح جامعه خود است . البته بديهي است كه كسي مي تواند در رابطه اين امر موفق باشد كه خودسازي را مقدم برديگر سازي بداند و به خود بيشتر بپردازد . سعي و تلاش در راه اصلاح ديگران و مبارزه با كجرويها و فسادها و اهتمام به امر به معروف و نهي از منكر به منظور اصلاح جامعه و تربيت انسانهاي صالح و شايسته وظيفه عاشقان در عصر غيبت است .
- تزكيه و خودسازي ك پاكسازي درون از صفات پليد و زيور دادن آن به وسيله اخلاق پسنديده از جمله وظايف زمان غيبت حضرت ولي عصر (عج) از اين جهت است كه درك فضيلت صحبت او و قرار گرفتن دراعداد اصحاب آن جناب بستگي به آن دارد .
انتظار (حركت در سايه صلاح و …)2
بحث انتظار فرج يك بحث ديني , فلسفي,اجتماعي و اسلامي است ,پيام نوربخش قراني و پيروز طي نهايي ايمان است . تبلور اميد و قوت و غلبه حتمي صالحان و پرهيزكاران و قطع دست ستمگران براي هميشه براي هميشه از تاريخ است . نويد آينده درخشان و سعادت بشر در سايه حكومت عدل گستر بزرگ دادگر جهان است . ايمان به ظهور منجي ايمان به زيبايي و عشق به همه نيكيهاست بدون باور اين ظهور پيروز و اميد بخش ابعاد روح انسان محكوم به شكست است ,زيرا علاقه انسان به كمال نيكي ,عدالت,زيبايي, احسان , و فضيلت و … علقه و علاقه اي است , اصيل وجاودان و انتظارظهور بزرگ مصلح جهاني آخرين نقطه اوج و عروج اين عواطف و احساسات پاك انسانيست . و اين عشق واسطه تبين اصل مساله انتظار نخست به نوع سازنده , نيروبخش و اصلاحگر,سپس به نوع مخدر و ويرانگر آن نظري مي افكنيم .
الف - انتظار سازنده :
انتظار گوشزد شده در تعاليم اسلامي با اعتقاد به ولايت ائمه در هم آميخته و با دخالت در سرنوشت و اصلاح امور اجتماعي با جهاد و مبارزه و پادياري توام است . از اين ديدگاه انتظار نوعي آينده نگري و دور انديشي است . و اين مفهوم را مي رساند كه شخص منتظر از وضع موجود نگران و چشم به راه بهبود است . يعني : عنصر ((نفي)) و ((اثبات)) را در درون خود مي پروراند . وضع موجود و نابساماني را ((نفي)) و ساماندهي اوضاع را در درون خود مي پروراند وضع موجود و نابسامان را نفي و ساماندهي اوضاع را در آينده ((اثبات )) مي كند . و حكايت از روح سازندگي و عامل تحرك و بيداري وكسب آمادگيهاي روحي ومعنوي وجسمي و مادي است . چون هميشه انتظار مرداف با آمادگي كامل بوده است. مثلاً : انتظار سال تحصيلي سال جديد فصل كاشت و برداشت ازدواج تولد آمدن ميهمان ومسافر و … همگي نشان از رغبت و شور وشوق و فراهم نمودن مقدمات و سبب آمادگي را به همراه دارد .