بخشی از مقاله
ضرورت آشنايي دانشجو معلمان با مسائلي از تولد تا عصر ظهور حضرت مهدي (عج )
چکيده
هدف اين نوشتار ضرورت آشنايي دانشجو معلمان با مسائلي از تولد تا عصر ظهور حضرت مهدي(عج ) مي باشد که به روش مروري و با مطالعه منابع معتبر ؛ سايتهاي اينترنتي و مقالات و کتابهاي مرتبط با موضوع تدوين گرديده است .با توجه به پيکره موضوع بحث (از تولد تا عصر ظهور) رساله حاضر تلاشي است اندک در راه شناخت و ذخيره الهي حجه ابن الحسن (عجل الله تعالي فرجه ) ولادت ايشان ، غيبت ايشان و چگونگي غيبت و دلايل آن که تقريباً در همه مذاهب به نحو عام و مذاهب الهي به نحو خاص از آن ياد شده مورد بررسي قرار گرفته است . يافته ها و بحث اصلي شامل : شناخت امام زمان ، غيبت صغري، کبري آن حضرت ، حکمت و چرايي غيبت و همچنين علايم ظهور آن حضرت مي باشد؛ بعلاوه در آخر بحث نيز به وظايف منتظران مهدي (عج )، ديدگاه اهل سنت در مورد مهدي (عج ) پرداخته خواهد شد. پس از انجام مباحثات در قسمت نتيجه گيري مقاله در مي يابيم که اگرچه ساير مذاهب و مکاتب الهي، بر اين عقيده اند که شخصي در آينده قيام خواهد کرد و همگي بر اين باورند که مي بايست اميد به يک مصلح جهاني و حکومت عدل الهي در جهان بوجود آيد، ولي هر يک از آن مکاتب ، نام و خصوصيات آن مصلح جهاني را بر اساس عقايد فردي خويش معرفي مي نمايند.
واژه هاي کليدي
دانشجو معلمان ،عصر ظهور، حضرت مهدي(عج )، غيبت صغري و کبري، علايم ظهور امام زمان
مقدمه
توجه جهاني به شخصيت حضرت مهدي (عج ) و نقش اساسي او در جهان و جايگاه او در قلوب و بخصوص مسلمانان و به ويژه شيعيان جهان به حدي است که بارها شخصيت هاي مختلف و افراد سرآمد جهان خواسته اند که خود را به جاي آن حضرت معرفي نمايند و بدين وسيله خود را در قلوب منتظرين آن حضرت جاي دهند و به خيال خود جايگاه ايشان را بربايند مانند علي بن باب و... اما همه اين حرکت ها و بازتاب ها در مورد حضرت مهدي (عج ) جز پژواک صدا چيز ديگري نيست و مردم فريب اين جريانات و افکار را نخواهند خورد. اميد است که خداوند توفيق دهد که در اين مورد با استعانت از توفيقات الهي حداقل وظيفه خويش را در حد توان براي شناخت امام زمان انجام داده باشيم . پيامبر (ص ) مي فرمايد: من مات و لم يعرٍف امام زمانهٌ مات مي ته جاهليته ً: کسي که بميرد در حالي که امام زمان خويش را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است . حکمت و چرايي غيبت امام زمان حضرت مهدي عج : حکومت صالحان برزمين ، وعده تخلف ناپذير الهي است : ﴿وعد الله اّلذين
ءامنوا مِنکم و عمِلوا الصّلِحتِ ليستخلِفنّهم فِي الارض ﴾ [٨] و وجود مبارک حضرت ولي عصر - امام زمان حضرت مهدي - (عج ) وقت تولد با قرائت آيه ﴿و نريد ان نمنّ علي اّلذين استضعِفوا فِي الارضِ و نجعلهم اِئمّۀً و نجعلهم الورِثين ﴾[٩]، بر تحقق اين وعده الهي تأکيد ورزيدند؛ اما تحقق چنين وعده مبارکي شروطي دارد که بي تحقق آن ها ظهور امام زمان حضرت مهدي عج دشوار بلکه ناشدني خواهد بود. آري خداي قادر متعالي با امر تکويني «کن » آنچه را اراده سازد محقق ميگرداند: ﴿اِّنما امره اِذا اراد شيءًا ان يقول له کن فيکون ﴾ [١١] و فياضيّت او در گرو هيچ شرطي نيست ، به گونه اي که ميتواند تمام فيوضات خويش را يکباره نازل سازد و هر زمان اراده کند حکومت صالحان را ايجاد فرمايد؛ اما نقص وجودي موجودات مستفيض ، سبب ناتواني آنان در جذب دفعي فيض حق سبحانه ميشود؛ غرض آنکه محدوديت از ناحيه قابل است نه فاعل . در باور راسخ اماميه شکي نيست که اين وعده الهي به دست آخرين ذخيره خداوند و پس از غيبتي طولاني جامه تحقق خواهد پوشيد و غيبت ، خود از شرايط تحقق اين وعده تخلف ناپذير است و بنابر همين باور، حکمتي والا و تدبيري حکيمانه براي غيبت امام زمان حضرت مهدي عج هست که همانا زمينه سازي ظهور حکومت صالحان بر زمين است . بحث و بررسي در حوزه حکمت هاي نهفته در مسئله غيبت امام زمان حضرت مهدي عج ، پسنديده است ؛ ولي نبايد رهزن مقصود نهايي گردد، چرا که هدف از گفت وگو درباره غيبت امام عصر(عج ) - امام زمان حضرت مهدي عج - اولاً و بالذات ، کشف چرايي غيبت آن وجود مبارک نيست ، بلکه آن است که مؤمنِ منتظر، وظيفه خويش را در زمان اين غيبت حکيمانه باز شناسد و آن گاه دريابد که آيا به وظيفه خويش عمل ميکند يا نه . همانطور که در اين مقاله تصويري نسبتاً واضح از تفاصيل ولادت ايشان دلايل غيبت و اسرار نهاني غيبت آن حضرت آورده خواهد شد لذا هدف اصلي اين مقاله و مبحثي که در اين مقاله ارائه خواهد شد در خصوص اثبات وجود آخرين حجت خدا حضرت مهدي (عج ) و بيان سيماي حضرت مهدي در قرآن و نهج البلاغه و کرامات امام زمان مي باشد که از آيات و روايات استفاده شده است و البته در اين موارد به منابع مهم و معتبر اسلامي نيز مراجعه کرده ايم و وجود حضرت مهدي(عج ) بعنوان آخرين حجت خدا بر روي زمين با استفاده از آيات روحبخش قرآن و کلام وحي و همچنين با استفاده از کلام اميرالمومنين (ع ) اثبات خواهد گرديد. پيش از اجراي تحقيق لازم بذکر هست که در مورد هر چه بيشتر شناخته شدن مسيله ، مطالعاتي جامع در مورد مهدويت از کتاب هاي هدايتگران راه نور، زندگاني بقيه الله الاعظم امام مهدي (عج ) و سيماي حضرت مهدي (عج ) در قرآن و نهج البلاغه و کتب اهل سنت ؛ نويسنده عبد الرحيم زارعيان جهرمي که بياني کلي از مهدويت و امام زمان در اين کتاب ها آورده شده ، انجام داده ايم که در طول مقاله نيز بخشي از مطالب ازين کتاب ها آورده شده است . قبلا در مورد وجود امام زمان (عج ) و همچنين اثبات وجودي ايشان در منابع معتبر اسلامي آورده شده که در اينجا به چند نمونه اشاره مي کنيم :مرحوم کليني رضوان الّله عليه در کتاب شريف کافي قبلا در مورد اثبات وجودي امام زمان (عج ) توضيح داده اند.علي اصغر رضواني در کتاب موعود شناسي، صص ٢٦٧-٢٨٣ در مورد وجود امام غيب آورده است .محمد بن طلحۀ شافعي در مطالب السؤل ؛ ابن صباغ مالکي در الفصول المهمۀ؛ ابن حجر شافعي در الصواعق المحرقۀ؛ و ابن خلکان در وفيات الاعيان در مورد ادله تاريخي در مورد ولادت و حيات امام زمان (عج ) آورده اند.(تبيان )
بحث
امام زمان کيست ؟ وي يگانه فرزند امام عسکري عليه السلام يازدهمين امام ش عيان است .
امام مهدي (عج ) در سحرگاه نيمه شعبان ٢٥٥ ق در سامرّا چشم به جهان گشود نام مادرش نرجس يا نرگس است و پس از پنج سال زندگي تحت سرپرستي پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون ، در سال ٢٦١ ق به دنبال شهادت حضرت عسکري عليه السلام ، همچون حضرت عيسي عليه السلام و حضرت يحيي عليه السلام که در سنين کودکي عهده دار نبوّت شده بودند، در پنج سالگي منصب امامت ش عيان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپري شدن دوران غيبت با تشکيل حکومت عدل جهاني احکام الهي را در سرتاسر زمين حاکميت خواهد بخشيد.
ميلاد نور: آخرين امام شيعيان در پانزدهم ماه شعبان ٢٥٥ ق ، علي رغم مراقبت هاي ويژه مأموران حکومت عباسي، در خانه امام عسکري عليه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفيانه آن حضرت بي شباهت به تولد حضرت موسي عليه السلام و حضرت ابراهيم خليل عليه السلام نيست . همان گونه که اين دو پيامبر بزرگ الهي تحت شديدترين تدابير امنيتي فرعونيان و نمروديان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متوّلد شدند، حضرت مهدي (عج ) نيز در حالي که جاسوسان و مأموران خليفه عباسي تمام وقايع خانه امام يازدهم عليه السلام را زير نظر داشتند، در کمال امنيت و بدون آن که دشمنان بويي ببرند، در سحرگاه روز جمعه نيمه شعبان قدم به جهان هستي گذاشتند.
سيماي مهدي(عج ) : پيامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار عليهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدي (عج ) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا عليه السلام در توصيف ويژگي هاي چهره و سجاياي اخلاقي و ويژگي هاي برجسته آن حضرت مي فر ايند: قائم آل محمد (عج ) هاله هايي از نور چهره زيباي او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابي دارد. از نظر ويژگي هاي جسمي شبيه ترين فرد به رسول خدا(ص ) است . نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسيار طولاني دارد، ولي از سيماي جواني برخوردار است ؛ تا آن جا که هر بيننده اي او را چهل ساله يا کمتر تصور مي کند. از ديگر نشانه هاي او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسيار طولاني هرگز نشان پيري در چهره او ديده نخواهد شد.
حجت خدا : روزي عثمان بن سعيد بن عمري به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شيعه به حضور امام عسکري عليه السلام رسيدند تا درباره جانشين آن حضرت سؤال کنند و در آينده از ايجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگيري کنند. راوي مي گويد: وقتي عثمان بن سعيد به حضرت عسکري عليه السلام گفت : آمده ايم تا درباره مطلب مهمي که شما به آن آگاهتريد از شما سؤال کنيم ، حضرت امام عسکري عليه السلام فرمودند: بنشين عثمان ؛ پس از ساعتي امام عليه السلام فرمودند: آيا مي خواهيد بگويم به چه منظوري آمده ايد؟ همه گفتند: اي فرزند رسول خدا، بفرماييد. آنگاه حضرت فرمودند: آمده ايد تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسيد. همه گفتند: آري . در اين لحظه ناگهان پسري که چهره درخشاني چون ماه داشت و از هر حيث به امام عسکري عليه السلام شبيه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پيشواي شما و جان ينم اين فرزند من است . مواظب باشيد پس از من در دين دچار آشفتگي نشويد.
دوران زندگي امام زمان
دوران زندگي امام زمان (عج ) به چهار دوره تقسيم مي شود:
١. از تولد تا غيبت : حضرت مهدي (عج ) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستي پدر بزرگوارشان امام عسکري عليه السلام به صورت نيمه مخفي زندگي کردند. يکي از کارهاي بسيار مهمي که حضرت امام حسن عسکري عليه السلام در اين دوره انجام دادند اين بود که امام مهدي (عج ) را به بزرگان يعه معرفي کردند تا در آينده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
٢. غيبت صغري: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام در سال ٢٦١ ق دوره غيبت صغري آغاز شد و تا سال ٣٢٩ ق ادامه پيدا کرد. در اين دوره حضرت مهدي (عج ) از طريق چهار نائب به ادامه امور مردم مي پرداختند.
٣. دوره غيبت کبري: اين دوران از سال ٣٢٩ ق شروع شد و تا زماني که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در اين دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نايبان عام آن حضرت است و حضرت نايب خاصي براي اين دوره معرفي نکرده اند.
٤. دوره حکومت : پس از ظهور، امام زمان (عج ) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهاني تشکيل خواهند داد که در سايه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
غيبت صغري
پس از اين که امام حسن عسکري (ع ) و يفه ديني و اجتماعي و وظيفه خود نسبت به فرزند گراميش حضرت مهدي (عج ) را به پايان رسانيد و رسالت خويش را در اين مورد به نحو احسن انجام داد و از طرفي او را از خلفاي جور و ستم عباسي پنهان داشت و از طرفي ديگر او را به شيعيان و طرفداران واقعي خويش در تمام عالم اسلام معرفي نمود، اراده الهي تعلق گرفت که آن حضرت را به اجداد گراميش و پيامبر (ص ) ملحق گرداند. لذا در روز هشتم ربيع الاول سال ٢٦١ هجري در سن ٢٨ سالگي دار فاني را وداع و به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
اما در مورد غيبت صغري امام مهدي (عج ) خبر دقيقي و مکان و مبدا خاصي در دست نيست ولي اکثر مورخين زمان شروع غيبت صغري امام (ع ) از سال ٢٦١ هجري يعني از زمان رحلت امام حسن عسکري (ع ) بيان نموده اند و تا سال ٣٢٩ به مدت ٦٩ سال ، پس از رحلت آخرين نواب خاص امام به پايان مي رسد و از آن زمان به بعد غيبت کبري امام شروع و ادامه يافته است . البته مرحوم شيخ مفيد آغاز غيبت صغري را از همان سال تولد حضرت مهدي (ع ) يعني سال دويست و پنجاه و پنج حساب کرده و به اين ترتيب دوران غيبت صغري هفتاد و پنج سال مي شود؛ بديهي است که نظريه مرحوم شيخ مفيد، از اين لحاظ مي باشد که مهدي (ع ) در زمان پدر، حضور و معاشرت چنداني با ديگران نداشته و از نظرها غايب بود. گويا بر حسب همين ملاحظات است که محققاني مانند طبرسي ، سيد محسن امين و سيد صدرالدين صدر آغاز غيبت صغري را از سال ميلاد آن حضرت دانشته و مدت غيبت صغري را هفتاد و پهار سال دانسته اند. به هر حال غيبت صغري از لحظه ي ولادت مهدي موعود (ع ) آغاز مي شود و تا روز وفات چهارمين سفير آن حضرت ادامه مي يابد که دقيقا هفتاد و چهار سال مي باشد. اين دوره شصت و نه ساله يعني دوره غيبت صغري را مي توان دوره آماده سازي شيعيان براي غيبت کبري دانست که طي آن ارتباط شيعيان با امام (ع ) حتي در همين اندازه هم قطع شد و مردم موظف بودند در امور خود به نواب عام آن حضرت ، يعني فقهاي جامع الشرايط و آشنايان به احکام اسلامي مراجعه نمايند. خداوند حکيم ، چنين مقدر فرمود که قبل از غيبت کبري ، مدتي به عنوان غيبت صغري وجود مقدس امام (ع ) از ديدگاه ها پنهان گردد تا شيعيان خود را براي غيبت کبري آماده سازند و با غيبت امام (ع ) انس بگيرند و با وظايف خود در دوران غيبت آشنا شوند. اگر غيبت کبري يکباره و ناگهاني رخ مي داد، ممکن بود موجب انحراف افکار گردد و ذهن ها آماده پذيرش آن نشود؛ اما گذشته از زمينه سازي هاي مدبرانه ي امامان پيشين (ع )، در طول غيبت صغري ، به تدريج ذهن ها آماده شد و بعد مرحله ي غيبت کامل آغاز گرديد. [٢] در مورد غيبت امام زمان
رواياتي از پيامبر (ص ) و ائمه بزگوار شيعه روايت هايي به رسيده است که چند مورد آن را بيان مي کنيم :
پيامبر اکرم (ص ) فرمودند: پس امامشان از آنها غايب شود تا زماني که خدا بخواهد و براي او دو غيبت خواهد بود که يکي از آنها طولاني تر از ديگري است ، بر حذر باشيد هنگامي که پنجمي ن نسل از هفتمي ن فرزندم از ديده ها نا پديد شود.
امام سجاد (ع ) فرمودند: براي قائم دو غيبت است که يکي از آنها طولاني تر از ديگري است ، دومي به قدري طول مي کشد که بيشتر کساني که به غيبت او ايمان داشتند از اعتقاد خود بر مي گردند و فقط کساني بر اعتقاد خود استوار مي مانند که يقين محکم و شناخت صحيح داشته ، و تسليم ما اهل بيت مي باشند. [٣]
امام صادق (ع ) فرمودند: حضرت قائم را دو غيبت است : صغري و کبري، يکي از آن دو (غيبت کبري) در موسم حج حاضر شود و او مردم را ببيند[٤ ]
امام صادق (ع ) مي فرمايد: براي قائم دو غيبت است يکي کوتاه وديگري طولاني، در اولي جز خواص ش عيان از اقامت گاه آن حضرت خبر ندارند و در غيبت ديگر جز دوستان مخصوص با خبر نيستند. [٥]
نمايندگان و نواب خاص حضرت مهدي (عج ) در زمان غيبت صغري
چون ائمه اطهار غالب اوقات تحت نظر خلفاي جور بوده و براي اشاعه احکام اسلامي چندان آزادي عمل نداشتند و از طرفي برهمه مردم خصوصاً افرادي که در شهرها و نقاط دوردست سکني داشتند و تشرف آنها به حضور امام امکان نداشت و يا چه بسا که به وسيله دستگاه خلافت از آن ها براي رسيدن به خدمت امام جلوگيري به عمل مي آمد، لذا ائمه معصومين (ع ) بعضي از اصحاب خود را که مورد وثوق و اعتماد بودند دستور مي دادند که در ميان مردم رفته و اخبار آل محمد (ص ) را بين آنها منتشر ن ايند و برخي هم به سمت وکالت خود به شهرها مي فرستادند تا نياز شيعيان را برطرف نمايند.
پس از رحلت امام حسن عسکري (ع ) و شروع غيبت صغري حضرت مهدي (عج ) نيز انجام چنين امري بيش از ساير زمان ها ضروري به نظر مي رسيد لذا مشخص بود که چنين کساني مي بايست از جانب خود حضرت تعيين و معرفي گردند تا وکالت و نيابت آنان بطور قطع بر ديگران ثابت شود و ديگران و جاه طلبان که در صدد اغواء مردم هستند دعوي چنين مقام و منصبي نن ايند. لذا بعد از وفات امام حسن عسکري (ع ) با شروع غيبت صغري امام در مدت ٦٩ سال چهار نفر از نواب خاص وي بودند که اسامي آنها به شرح زير مي باشد:
عثمان بن سعيد عمروي:
وي وکيل امام حسن عسگري (ع ) بود و پس از درگذشت آن بزرگوار نايب امام حجت گرديد.
ابو جعفر محمد بن عثمان :
پس از وفات عثمان در سال ٢٦٦ هجري، امام حجت فرزند وي لبو جعفر محمد بن عثمان را نيب خويش قرار داد. مدت نيابت محمد ٣٨ سال بود.
حسين بن روح نوبختي
پس از محمد بن عثمان ، حسين بن روح به نيابت رسيد. او که از سال ٣١٤ هجري، بدين سمت منصوب شد، براي مدت ٢٢ سال از جانب امام به عنوان مرجع ش عيان عمل مي کرد.
ابوالحسين علي بن محمد سمري
پس از آن که حسين بن روح ، نداي پروردگارش را اجابت گفت ، امام (ع ) علي بن سمري را به عنوان جانشين او تعيين کرد. علي بن محمد سه سال در اين سمت باقي ماند.
در طول سال هايغيبت صغري چهار فقيه بزرگ ياد شده ، به نيابت از امام نقش رهبري راايفا مي کردند و چه بسا اين مدت براي تربيت امت براي گزينش رهبران خود در دوره غيبت صغري ازميان فقها، کساني را که از نظر خصوصيت ها به نواب اربعه بيشتر نزديک باشند، کافي بوده است ؛ چرا که ضروري بود امت از ميان فقهاي عادل و راسخ در دانش اهل بيت ، و زاهد در دنيا و کساني که تبلور تعاليم مکتب هستند، بتوانند کسي را برگزينند.
شايد حکمت اين امر در اين نهفته باشد که ارتباط الهي از وحي به وصايت (امامت ) و از آن به نيابت خاصه و پس از آن به نيابت عامه ، درجه بندي مي شود. [٦]
غيبت کبري حضرت مهدي (عج )
چون هنگام رحلت ابوالحسن سمري فرا رسيد و مرگ وي نزديک گرديد، به وي گفتند چه کسي را جانشين خودتان قرار مي دهيد او در جواب ، نامه اي از امام مهدي (عج ) بيرون آورد و به مردم نشان داد که متن آن به
شرح زير است :
بسم الله الرحمن الرحيم : اي علي بن محمد سمري خداوند پاداش برادران ديني تو را در مصيبت مرگ تو بزرگ دارد تو اکنون تا شش روز ديگر خواهي مرد پس کارهايت را فراهم ساز و درباره نيابت و وکالت به هيچ کس وصيت مکن تا بجاي تو بنشيند، زيرا غيبت کامل (کبري ) فرا رسيده است ، ديگر تا روزي که خداي تبارک و تعالي بخواهد ظهوري نخواهد بود و از آن پس مدت درازي خواهد بود.
تا اينکه هنگام رحلت آخرين نواب خاص حضرت مهدي (عج ) فرا رسيد و محمد سمري در نيمه شعبان ٣٢٩ هجري قمري درگذشت و جنازه اش در بغداد نزديک شهر ابو عتاب دفن شد و روز وفات محمد سمري مساوي با پايان غيبت صغري و آغازغيبت کبري است که در آن زمان عمر حضرت مهدي ٧٤ سال بود. [٧]
غيبت کبري و فلسفه غيبت امام مهدي (عج )
قبل از هر چيز بايد گفت که علت اصلي و فلسفه غيبت کبري امام به طور يقين و مسلم برکسي معلوم نيست و اين امر يکي از اسرار الهي است که حکمت اصلي آن در پس از ظهور حضرت مشخص خواهد شد.
چنان که شيخ صدوق بن فضل هشامي روايت مي کند که گفت شنيدم که حضرت صادق (ع ) فرمودند:
براي صاحب الزمان ناچار غيبتي خواهد بود که اهل باطل درباره آن شک و ترديد مي کنند. عرض کردم فدايت شوم براي چه ؟ براي امري که ما اجاره نداريم آن را براي شما روشن نمائيم . عرض کردم غيبت او چيست ؟
فرمودند علت غيبت حضرت مانند علت غيبت هايي است که حجت هاي پيامبران خداي تعالي قبلا داشته اند و حکمت غيبت مهدي(عج ) کشف نمي شود مگر پس از ظهور وي ، همان گونه که حکمت کارهاي خضر از سوراخ کردن کشتي و کشتن آن غلام کشف نشد مگر اينکه بعدا مشخص شده و اين امري است که خدا برآن آگاه است و از اسرار الهي و غيبي است که خدا بر آن آگاه است . و وقتي ما دانستيم خداوند عزوجل حکيم است تصديق مي کنيم که تمام کارهاي او از روي حکمت است اگر چه علت آن بر ما کشف نشود.
اسرار غيبت امام زمان حضرت مهدي عج
١. ترس از قتل امام زمان حضرت مهدي عج
برپايه برخي روايات ، خوف از کشته شدن ، از اسباب غيبت وجود مبارک ولي عصر(عج ) - امام زمان حضرت مهدي عج - است ، چنان که امام صادق (ع ) فرمود: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : لابدّ للغلام من غيبۀ. فقيل له : ولم يا رسول الله ؟ قال : يخاف القتل [١١]
ترس ياد شده هرگز خوف مذموم نيست که از ضعف نفس برمي خيزد، بلکه هراسي عقلي است که امري بس پسنديده و در برخي موارد لازم و ضروري است . ترس برخاسته از بستر خود دوستي که سبب گريز از خطر کردن به روز حادثه در مسير حفظ دين و مکتب ميگردد، ضعف نفساني و صفتي ناپسند در برابر شجاعت است ؛ امّا خوفي که سبب حفظ جان آدمي و هدر نشدن و بي اثر