بخشی از مقاله

فضايل رسول الله(ص)


لايتحرك ذره الا باذن الله تعالى
در بيان فضيلت حبيب رب العالمين ـ صلى الله عليه و آله ـ اگرچه در هر ملل و مذاهب, فضايل آن برگزيده خداوند متعال مبين و هويداست; چنان كه كتاب هاى سماوى تماما شاهد و براهين بر اين مطلب است كه اشرفيت و افضليت آن مهر سپهر نبوت و رسالت شإن لا يعد و لا يحصى است بلكه تمام آفرينش از فضل او آفريده و هويداست. الذى قال الله تعالى فى حقه: ((لولاك لما خلقت الافلاك والافضال))(1) است. لهذا فضايل حضرتش را از براى هر عارف و عامى دانستن و فهميدن, از اصل ايمان است; لاكن از براى هر كسى رسيله و وسيله آن نخواهد بود كه كتابى به دست بيارند يا افواها از عالمى و عارفى تحصيل نمايند. بنابراين, بعضى از فضايل كه نزديك به فهم عوام است, در اين صفحه مى نگارد تا آن كه عامى امت و مستضعفين ملت هم بى نصيب نباشد.
فضيلت اول;


آن است كه آن حضرت, اول آفرينش است.
فضيلت دوم;
آن كه خداوند جل شإنه از انبيإ عليهم السلام عهد گرفت ك

ه چون زمان او را يابند[ پيروى] او كنند; كما قال الله (و اذ اخذ الله ميثاق النبيين)(2)
فضيلت سيم;
خداوند هر پيغمبرى را به نام خطاب فرموده چنان كه مى فرمايد: يا آدم اسكن...(3) و يا نوح اهبط...(4) و يا ابراهيم اعرض...(5) و يا موسى انى اصطفيتك...(6) و يا داود انا...(7) و يا زكريا انا...(8) و يا يحيى خذالكتاب...(9) و يا عيسى بن مريم اذكر...(10) و حضرت محمد را به اسم خطاب نفرمودند
از براى تعظيم به القاب خطاب فرموده است. مانند: ((يا ايها النبى...))(11) ((و يا ايها الرسول))(12), ((و خاتم النبيين. ..))(13).
فضيلت چهارم;
امم سالفه را روا بود كه پيغمبر خود را به نام خطاب كنند و ((محمد)) را جايز نباشد چنان كه مى فرمايد: (لا تجعلوا دعآء الرسول بينكم كدعإ بعضكم بعضا)(14) زيرا كه در اول, يا محمد يا ابوالقاسم مى گفتند. بعد از اين آيه مباركه, يا رسول الله يا نبى الله خطاب مى كردند.
فضيلت پنجم;
خداوند تبارك و تعالى به بلد آن رسول معظم سوگند ياد كرده است و مى فرمايد: (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد) و به ح(15)يات هيچ كس قسم ياد نكرده جز او; كه مى فرمايد: لعمرك انهم لفى شكرتهم يعمهون(16) و در حق رسالت او قسم ياد فرموده (يس و القرآن الحكيم انك لمن المرسلين)(17) و در اسباب هدايت او فرموده است: (و النجم اذا هوى)(18)
فضيلت ششم;


آن حضرت را جوامع الكلم عطا فرمود, چنان كه فرمود: اعطانى جوامع الكلم((19))
فضيلت هفتم;
هيبت او را يك ماهه راه در دل اعدإ افكند.

 


فضيلت هشتم;
غنايم را بر امم ما تقدم حرام[ كرد] و بر امت او حلال شد.
فضيلت نهم;
تمام روى زمين از براى معبد و مسجد امت اوند[ اويند] جايز داشت و خاك را از براى تيمم به جاى آب اجازه فرموده و امم سابقه را به غير از معبد معين عبادت جايز نبود.
فضيلت دهم;
آن كه بر تمام خلايق مبعوث شد و انبيإ ماتقدم هريك به قومى مبعوث بودند اگر چنان كه اكثر از انبيإ بر انس مبعوث بودند آن حضرت بر تمام جن و انس مبعوث شدند.
فضيلت يازدهم;
آن كه ختم نبوت به وجود مبارك آن حضرت شد. چنان كه به نقل حديث, حضرت عيسى عليه السلام در آخر الزمان از آسمان فرود آيد, نسخ شريعت آن حضرت را نكند متابعت نمايد در امر او.
فضيلت دوازدهم;
آن كه در غزوات, ملائكه حاضر مى شدند و با دشمنان او مخاصمه مى كردند.
فضيلت سيزدهم;
آن كه خداوند آن حضرت را رحمت بر عالميان ساخت چنان كه مى فرمايد: (و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين)(20) اين فيض در حيات و ممات او منقطع نمى شود و در تفسير رحمه للعالمين گفته اند: رحمه للجن و الانس. و قيل: لجميع الناس; رحمه للمومنين بالهدايته و رحمه بالمنافق للاما
فضيلت چهاردهم;

 

 


در زمان بعثت او شياطين از عروج به آسمان ممنوع شدند.
فضيلت پانزدهم;
اسرافيل بر او نازل شده است كه بر هيچ پيغمبرى نيامد.
فضيلت شانزدهم;
در شإن آن حضرت آمده: (انا فتحنا...)(21)
فضيلت هفدهم;
خداوند جل شإنه انبيإ ماتقدم را به سوال عطيتى مى شد و آن حضرت را بى سوال عطإ فرمود.
فضيلت هجدهم;
نكاح زنان آن حضرت را, از بعد از آن حضرت حرام ساخت.
فضيلت نوزدهم;
از قفاى خود چنان مى ديد كه از پيش روى مى نگريست.
فضيلت بيستم;
شريعت او پاينده است تا قيامت و ناسخ شريعت سابقه است.
فضيلت بيست و يكم;
نور خداوند تبارك و تعالى محيط آن حضرت بود چنان كه فرمود: ((اللهم اجعلنى نور مويد))
فضيلت بيست و دوم;
جسم مبارك او سايه نداشت و جامه اش از قوت وجود مباركش نيز سايه نداشت.
فضيلت بيست و سوم;
خداوند جل شإنه او را حبيب خود ساخت.
فضيلت بيست و چهارم;
آفرينش را تمام از هدايت تا نهايت, به جنابش عرضه داشتند تا تمام را مكشوف داشت, اين است بعضى از آن را اخبار فرمود.
فضيلت بيست و پنجم;
آن كه در بهترين قرون انگيخته شد چنان كه مى فرمايد: ((بعثت من خير قرون((
فضيلت بيست و ششم;
وجود مباركش از شراف قبابل است مى فرمايد: ((ان الله اصطفى من ولد ابن ابراهيم....))(22(
فضيلت بيست و هفتم;
آن كه اشراف امم است. قال الله تعالى (كنتم خير امه اخرجت للناس...)(23(


فضيلت بيست و هشتم;
اجماع است[ كه]آن حضرت, حجت قاطع است.
فضيلت بيست و نهم;
امت او بر ضلالت اجماع نكند چنان كه فرموده است: ((لا تجمع امتى على الضلاله. ))(24(
فضيلت سى ام;
آن است كه او را بر ديگر امم گواه گيرند و قبول است.


فضيلت سى و يكم;
امت آن حضرت از ساير امم افزونى دارند. در محشر مى فرمايد: ((انا اكثرالانبيإ تبعا يوم القيامه.))(25(
فضيلت سى و دوم;
چهار دانك از بهشت مخصوص امت آن حضرت است. فرموده است: ((انى لا ارجو ان نكونوا ثلثى اهل الجنه.((
فضيلت سى و سوم;
از بركت وجود مباركش امت او از قحط, هلاك نشود.
فضيلت سى و چهارم;
بر امت او بيگانه و دشمن مسلط نخواهد شد, ان شإ الله. روايت از آن حضرت است كه: از خداوند خواسته ام امت من به وجه عموم قحط هلاك نشوند; مانند امت نوح غرق نشوند; در ميان ايشان خلاف واقع نشود.
فضيلت سى و پنجم;
خداوند رحمن الرحيم تكاليف صعب و مشكل را از امت او برداشته است.
فضيلت سى و ششم;
صفوف امت او را چو ملائكه بداشت. مى فرمايد: ))جعلت صفوفنا كصفوف الملائك

ه.((.
فضيلت سى و هفتم;
خداوند مى فرمايد: (يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى).(26) پس از نزول آيه طيبه, آوازها را پست كردند.
فضيلت سى و هشتم;
بر نمازگزاران فرض است كه چون رسول خدا(ص) او[ آنان] را بخواند, جواب دهد [ دهند] و اين, زيانى به نماز نمازگزار ندارد.
فضيلت سى و نهم;
هديه از هركسى برآن حضرت حلال بود بى كراهت.
فضيلت چهلم;
دروغ بستن بر آن حضرت مثل ساير اكاذيب نيست بلكه از افحش كباير است. چنان چه در نقل است: هر كه عمدا بر پيغمبر(ص) دروغ زند, او كافر است...
فضيلت چهل و يكم;
هركس حضرتش در خواب ببيند[او را ديده است] زيرا كه شيطان به هر صورتى كه باشد, متمثل تواند شد و به صورت آن حضرت نتواند.
فضيلت چهل و دوم;
اول كسى باشد كه در محشر از قبر برخيزد و مى فرمايد: ((انا اول من تنشقت[تنشق] غد الارض.((.


فضيلت چهل و سوم;
رتبت عظمى شفاعت او راست چنانچه بعد از امت خود آن جناب, از ساير امم آن گاه كه از پيغمبران نا اميد شدند, پناه به وجود مبارك آن حضرت برند.
فضيلت چهل و چهارم;
اول كسى كه شفاعتش مقبول افتد آن حضرت خواهد بود; مى فرمايد: ((انا اول شافع و اول شفيع.))(27(
فضيلت چهل و پنجم;
لواى حمد در قيامت مخصوص آن حضرت است; مى فرمايد: ((لوإ الحمد يومئذ بيدى.))(28(
فضيلت چهل و ششم;
اشرف خلايق و پيشواى ايشان است در قيامت.
فضيلت چهل و هفتم;


تمام انبيإ در سايه لواى او باشد; فرمايد: ))آدم و من دونه تحت لوائى.)) و نيز مى فرمايد: ((انا اكرم الاولين و الاخرين((
فضيلت چهل و هشتم;
اول كسى باشد كه در بهشت در آيد. مى فرمايد: ))انا اول من يقرع باب الجنه. ))(29(
فضيلت چهل و نهم;
امت آن حضرت از همه امم زودتر به بهشت درآيند.
فضيلت پنجاهم;
حوض كوثر از مخصوصات آن حضرت است. خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: (انا اعطيناك الكوثر...)(30(
فضيلت پنجاه و يكم;
مقام محمود از براى ذات آن حضرت[ است].خداوند مى فرمايد: (عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا)(31(
فضيلت پنجاه و دوم;
درچه[درجه] وسيله اوراست; فرموده: ((سلوالله لى الوسيله.))(32(
عرض كردند: وسيله چيست؟ فرمودند: اعلإ درچه[ درجه] بهشت است.


فضيلت پنجاه و سوم;
در تاريكى چنان ديدى كه در روشنائى.
فضيلت پنجاه و چهارم;
شئامت كه از افعال شيطان است, از براى آن حضرت نبود.
فضيلت پنجاه و پنجم;
مكس[مگس] در بدن مباركش نمى نشست.
فضيلت پنجاه و ششم;
خلق مباركش از تمام بشر بهتر بود. خدا مى فرمايد: (و انك لعلى خلق عظي

م. )(33(
فضيلت پنجاه و هفتم;
در خلقت و تناسب اعضإ از خلق, اولين و آخرين بود.
فضيلت پنجاه و هشتم;
در صحف و كتب انبيإ مژده ظهور آن حضرت وارد شده, و اهل سير آن را به ساير گويند.
فضيلت پنجاه و نهم;
معجزات پيغمبران تمام از براى آن حضرت بود.
فضيلت شصتم;
خداوند عز اسمه مى فرمايد: اگر نه محمد بودى آدم و بهشت و دوزخ را نيافريدم. به تحقيق كه از عرش, عرش را ايجاد كردم بى قرار و مضطرب بود; بر آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله قرار گرفت.
مروى است كه از حضرت مقدس سوال كردند كه: يا رسول الله! افضليت و شرافت درجه فضل و كمال در حسن و جمال شما راست يا حضرت يوسف را؟ حضرت فرمودند: ((هو اصبح منى و انا اصلح منه((
به نام يوسف قرعه حسن و جمال آمده كه فتنه عالميان شنود. علم و فضل و كمال وخوش خوئى را به ما ارزانى داشتند كه تا رحمت عالميان گشتم (و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين.)(34) كه جبرئيل امين از سدره المنتهى در رسيد و عرضه داشت: يا رحمه للعالمين! در آسمان, يوسف و نور تو را قرعه زدند, حسن جمال يوسف(ع) را رسيد اما بها و نور شرف و قوت و شجاعت و فر هيبت و

غرو همت و زهد و عبادت و حوض و شفاعت و مسئلت و اجابت و قبول و دعوت قرآن و قبله و امانت و ديانت و فراست و ايمان و فضل و احسان و رضاى و صبر و قناعت و شكر و حمد و ذكر و جزإ وافى و كإس اروى و لوإ حمد و حوض مورد مقام محمود و محضر شهود و دار سلام و دلداران كرام و رفعت

انام و حسب شريف ويست معروف و شجره مباركه و شجره راسخه و علو درجات و زبان فصيح و كلام مليح و دل حضور و تن صبور و كرم ظاهر و شرف فاخر و كف بذل جود و ص

ف ركوع و سجود و اقسام شريعت و اعلام طريقت و احكام حقيقت و بلد محرم و مسجد معظم و حج و احرام و زمزم و نماز بيتوته و زكوه مفروضه و روزه رمضان و خواندن قرآن و جمع و جماعت و تهليل و تمجيد و علم و وقار و شفاعت و استغفار و بزرگى و مهترى و مهر و مهر انگشترى و سرورى برهمه انبيإ و صد هزار هزار چندين تو را دادند يارسول الله!
عارفى لطيفه گفته است: اگرچه جمال يوسف(ع) پرده برداشتند, زنان مصر دست ها ببريدند اما هنوز از جمال محمدى(ص) پرده برنداشتند كه هزار مردان مرد زنارها بريدند. اگر امروز در صفت ناقصان عقول پرده از جمال يوسف برداشتند, دست ها بريدند; فردا را در صف رجال الله پرده از جمال محمدى(ص) برداشتند مى شود صدهزار هزار كرور. بلكه تمام عاصيان امت از دوزخ بگذرند چنانچه وارد است كه در آن شب, قرب و كرامت آن سلطان اقليم رسالت خطاب مستطاب رب الارباب جل جلاله به جبرئيل در رسيد كه: اى جبرئيل! محمد(ص) را در هفتاد هزار پرده عزت

ستورى گردانيده ايم امشب يك پرده از آن پرده ها را بردار تا نظاره كيان عالم بالا حسن و جمال محمدى را(ص) نظاره كنند. چون جبرئيل به امر رب جليل يك پرده از هفتاد هزار پرده از جمال با كمال محمد(ص) برداشت, نورى پديد آمد كه در پرتو آن نور, نه عرش را نور ماند و نه كرسى را و

نه آفتاب و نه ماه را و نه ستاره و نه كروبيان عالم قدس را. بعد خطاب آيد كه: اى محمد! تا چند غم امت خورى! امشب يك پرده از هفتاد هزار پرده از جمال تو برداشتيم; نور, قمر, آفتاب, عرش, كرسى, لوح, قلم, ممسه را مضمحل, نابود و ناچيز كرد; فردا كه در عرصات قيامت كه اين هفتاد هزار پرده پرداريم اگر معاصى و ذلات و هفوات امتت در جنب آن ناچيز گردد چه عجب ((الحمدلله الذى جعلنى من امه محمد صلى الله عليه و آله.))(35

(

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید