بخشی از مقاله

چکیده:

بحث از چگونگی پیدایش ایمان دینی و علل و عوامل تقویت و تداوم آن ازاهمیتی ویژه برخوردار اس ت . بررسی این مسأله افزون بر این که از جنبه نظر ی ،سبب دستیابی به فهم عمی ق تری از مفهوم ایمان می شود و آشنایی با آن به عنوان مسأله ای وجودی ، خود نقش مؤثری در تحول درونی انسان دارد، از جنبهعملی نیز می تواند در جهت ارایه راهکاری مناسب برای ایجاد و گسترش آن درجامعه به ما کمک کند. این نوشتار در پی تبیین رابطه متقابل ایمان و فضایل اخلاقی است.با توجه به افزایش وکاهش پذیری حقیقت ایمان بر پا یه تحولات نفس - قلب - آدمی، به بررسی مقوماتمندرج در ساختار معنایی آن م ی پردازد.

نویسنده کوشیده است به سه پرسش در این زمینه پاسخ دهد: آیا فضایل اخلاقی در ایجاد ایمان به خدا نقش دارد یا خیر؟ آیا ایمان در پیدایش و ایجاد فضایل اخلاقی نقش دارد یا نه؟ و آیا ایمان در ایجاد حسن و ارزش در فعل اخلاقی مؤثر است یا خیر؟ نویسنده در هر سه زمینه به دیدگاهها و ادله هر یک پرداخته و مورد ارزیابی قرار داده است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که در سؤال نخست، فضایل اخلاقی در پیدایش ایمان از لحاظ نظری نقش دارد، اما از نظر عملی و عینیت خارجی نقشی ندارد؛ مگر بر اساس مطلق توفیق الهی. در سؤال دوم ایمانقطعاً در پیدایش فضایل اخلاقی نقش دارد، اما با مکانیسم خاصی که در مقاله توضیح داده شده است. و در رابطه با سؤال سوم نظر نویسنده این است که ایمان در ایجاد صفت حسن و ارزش عمل نقش ندارد.

واژه های کلید ی : ایمان ، فضایل اخلاقی، مقومات معنایی ، ساختار ایمان، تحولات نفس

مقدمه

در میان متفکران مسلمان ، ماهیت ایمان و لوازم آن پیوسته مورد توجه بوده است . اهمیت این مسأله پیش از هر چیز به سبب نقش محوری مفهوم ایمان و معنای مقابل آنیعنی کفر در میان مفاهیم قرآنی است . ورود فرق اولیه اسلا می به این مباحث ، در وهله نخست نه به انگیزه های کلامی ، بلکه به منظور موضع گیری های عملی - استفاده های سیاسی و اجتماعی - بوده - 7، ص : - 34 و بحث های اولیه درباره نسبت میان ایمان و عمل باهمین انگیزه صورت گرفته است . مسأله اساسی برای متکلمان مسلمان در این دوره، پاسخ به این سؤال بوده است که آیا مفهوم عمل در ساختار معنایی ایمان مندرج است یا خیر .

دراین باره ، آنان به طور کلی دو نظریه را بیان کرده اند: نظریه اول متعلق به کسانی است که عمل را داخل در مفهوم و ماهیت ایمان می دانند - مانند خوارج و معتزله و اهل حدیث - و نظریه دوم مربوط به افرادی است که عمل را خارج از ماهیت ایمان ، ولی از لوازم ذاتی آن معرفی کرده اند این افراد، خود به دو گروه تقسیم می شود؛ گروهی قلمرو ایمان و عملرا کاملاً جدا از هم می پندارند - مرجئه - و جماعتی که عمل را از لوازم ذاتی ایمان می دانند - اغلب متکلمان شیعی - ، دسته اخیر ایمان را تصدیق قلبی و عمل را از لوازم آن و اقرار زبانی. - 43 این نظریه با استناد به آیاتی از قر آن که "قلب " را - را بیانگر آن می دانند - 5، ص : 9جایگاه ایمان و "طبع" و "ختم" - مهر نهاد ن - بر آن را سبب کفر و بی ایمانی معرفی می کنند - نحل101 / و 101 ، جاثیه 24 / ، مجادله 22 / ، حجرات - 13 / و نیز آن دسته از آیاتی، که با عطف عمل بر ایمان، مقتضی نوعی مغایرت میان ایمان و عمل هستند - بقره 277 / نساء123 / ، عصر - 4 / به اثبات می رسد.

البته در این نظریه خارج بودن عمل از ماهیت ایمان به هیچ وجه به معنای کم اهمیت بودن عمل نیست ، بلکه نقش عمل صالح به عنوان لازمه ایمان در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان همواره مورد قبول و تأیید است. مسأله دیگری که در این باره مورد توجه متکلمان مسلمان قرار گرفته، نسبت میان ایمان و معر فت است . آنان دربار ه این که آیا معرفت از عناصر ذاتی در ساختار معنایی ایمان است یا خیر ، و نیز درباره چگونگی این معرفت، نظریات متفاوتی ابراز کرده اند. این نظریات را می توان ابتدا به دو دسته تقسیم کرد:

الف - نظریه کسانی که معرفت را عنصر ذاتی در ماهیت ایمان می دانند.

ب - نظریه کسانی که معرفت را عنصری خارج از ماهیت ایمان معرفی می کنند .

گروه اخیر صرف اقرار زبانی را برای تحقق ایمان ، کافی می دانند - کرامیه - .1 اما گروه نخست خودقابل تقسیم به دو گروه هستند:

الف: گروهی که ایمان را تنها معرفت عقلی معرفی م یکنند. 2

ب: گروهی که افزون بر معرفت، عناصر دیگری مانند خضوع قلبی و محبت خدا را نیز داخل در آن می شمارند. در میان این جماعت، باز در تعداد این عناصر اختلاف نظر وجود دارد. گروهی افزون بر موارد بیان شده، ترک استکبار نسبت به خدا را هم از عناصر ذاتی مندرج در معنای ایم ان شمرده اند - 11 ، ص : . - 79 بیشتر این گروه ها معرفتمندرج در ماهیت ایمان را متناسب با سایر عناصر آن، معرفتی قلبی معرفی کرده اند. شکی نیست که صرف انتساب به ایمان و اسم مؤمن بر خود نهادن، هیچ فردی را داخل در ساحت حقیقی ایمان نم ی کند و هیچ گاه کام جان او را از حلاوت آن شیرین نمی سازد . ادعای ایمان کردن بدون داشتن حالات و روحیات ایمانی و عمل نمودن به مقتضای آن ،یکی از آسیب های جدی در جوامع دینی است و تعداد افرادی که از روی تظاهر و ریا این ادعا را دارند در این جوامع کم نیستند .

بنابراین باید پرسید : ایمان دینی در کدام فضای روحی و روانی رخ می دهد و چگونه می توان عمل صالح را از لوازم ذاتی آن معرفی کرد؟چگونه می توان از ورود کسی به ساحت حقیقی ایمان ، و نیز از ساز و کار تحقق ایمان و حفظ و تقویت آن سخن به میان آورد؟بدون شک، بذر ایمان در هر زمینی نمی روید؛ رویش ایمان و بالیدن آن نیازمند وجودمجموعه ای از علل و شرایط درونی و بیرونی است . منظور از شرایط بیرونی مجموعه عوامل محیطی و اجتماعی است که زمینه تحقق ایمان را فراهم می سازند و مراد از شرایط درونی کلیه عواملی است که زمینه درونی تحقق آن را به عنوان فعل ارادی نفس به وجود می آورند. بحث از همه این عوامل دامنه ای گسترده دارد و جا دارد که موضوع رساله مفصل یقرار گیرد . اما آن چه در این مقاله مورد بحث است، بررسی نسبت میان ایمان و فضایلاخلاقی است که به نظر ما تبیین درست آن ، پاسخ هایی را برای سؤالات بالا در بر خواهدداشت.

به نظر م ی رسد که تحلیل مفهوم ایمان دینی و شناخت اجزا و عناصری که از مقومات معنایی آن به شمار می آیند در تبیین این نسبت دخالت مستقیم دارند. این تحقیق از جنبه نظری می تواند موجب دست یابی به فهم عمیق تری از حقیقت ایمان و آثار درونیو بیرونی آن گردد و از جنبه عملی در رسیدن به راهکاری مناسب برای ترویج و گسترش آن، به ما یاری رساند . ایمان روح دین داری و پایه اصلی زیست مؤمنانه آد می را فراهم می آورد و در تأمین سعادت واقعی او نقش اساسی دارد . بررسی این موضوع ما را با عمی ق ترین ساحت های وجودی انسان آشنا م ی سازد و پایه اساسی تحول درونی او را باز می نمایاند. ایمان از مسایل وجودی ای است که آشنایی با آن به خودی خود می تواند در تحول درونی آدمی مؤثر باشد . از نظر قرآن و متفکران مسلمان ، این حقیقت ریشه در فطرت و هویت آدمی دارد و هویت آدمی، هویتی تعلقی و ربطی ، و به تعبیر دقیق تر ، عین ربط و فقر وجودی است - 19 ، ص : . - 439

از همین روست که احساس نیاز روحی به ایمان داشتن و تعلق به مبدأ هستی و تمایل به کمال مطلق در سرشت او نهفته است و زمینه تحقق کمالات حقیقی را در او فراهم می آورد و از همین منظر است که ایمان و اخلاق خاستگاه واحدی می یابند. ایمان بر پایه نوعی دل بستگی و جاذبه معنوی و محبت درونی میان کانون دل و کمال مطلق قرار دارد و اخلاق دینی نیز از همین آبشخور سیراب می شود . هدف پیامبران الهی نیز چیزی جز پایبندی به این میثاق فطری و یادآوری نعمت های فراموش شده الهی در وجود بشر به منظور بهره بردا ری از آن ها در جهت رشد و اعتلای شخصیت وتحصیل همه کمالات انسانی نبوده است - 19 ، ص : .4 - 34 اخلاق جمع خلق در فارسی به معنای خوی و منش است و در اصطلاح علمای اخلاق، مجموعه صفات و ملکات روحی و نفسانی است که منشأ صدور افعال مناسب به آسانی و بدون به کار گیری فکر و اندیشه می شود و مراد از فضایل اخلاقی، صفات و ملکات مثبتی است کهعمدتاً از راه تکرار اعمال شایسته و بر پایه استعدادهای روحی و معنوی آدمی تحقق می یابند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید