بخشی از مقاله
مالزی
درجه حرارت متوسط در سراسر سال در تمام كشور بالاست. متوسط درجه حرارت در نواحي پست بين 78 تا 82 درجه فارنهايت (25 تا 28 درجه سانتيگراد )است. ميزان رطوبت نيز بالاست و در حدّ ميان 82 تا 86 درصد ميباشد. در نتيجه آب و هواي منطقه گرم و مرطوب است.
ب- مالزي شرقي
مالزي شرقي در همان عرض جغرافيايي مالزي قارهاي واقع شده است و بنابراين آب و هواي مشابه دارد. درجه حرارت بالا، رطوبت ، بارانهاي شديد و الگوي آب و هوايي موسمي شمال شرقي و جنوب غربي از ويژگيهاي آن است. در نواحي ساحلي حداقل درجه حرارت بين 72 تا 76 درجه فارنهايت (22 تا 24 درجه سانتيگراد) و حداكثر درجه حرارت بين 88 تا 92 درجه فارنهايت (31 تا 33 درجه سانتيگراد) ميباشد، ولي درجه حرارت درون جزيره به دليل وجود ارتفاعات به مراتب كمتر است. متوسط ريزش باران ساليانه در ايالت صباح بين 60 تا 120 اينچ است، در حالي
كه بيشتر قسمتهاي ايالت ساراواك ريزش باراني بين 100 تا 160 اينچ در سال است.
بادهاي موسمي شمال شرقي موجب ريزش بارانهاي سنگيني در سواحل جنوب غربي ساراواك وشمال و شمال شرقي ايالت صباح ميشود. بادهاي موسمي جنوب غربي تاثير عمدهاي بر آب و هواي جنوب غربي صباح ميشود. سيلاب بخصوص در ساحل غربي ايالت صباح امري دائمي است. هيچ يك از دو قسمت مالزي در كمربند طوفاني قرار ندارند ولي سواحل كشور گاهي اوق
ات در معرض طوفانهاي شديد قرار ميگيرد.
7- شهرهاي بزرگ:
مالزي داراي 14 ايالت و سه منطقه فدرالي است كه مهم ترين شهرهاي آن عبارتند از: جوهوربارو (مركز ايالت جوهور)، آلورستار (مركز ايالت كداح)، كوتابارو(مركز ايالت كلانتان)، ملاكا(مركز ايالت ملاكا)، كوانتان (مركز ايالت پهنگ)، كنگر (مركز ايالت پرليس)، كوچينگ (مركز ايالت ساراواك)، شاه عالم (مركز ايالت سلانگور)، و كوالالامپور (مركز منطقه كوالالامپور).
8- بنادر مهم:
بندر پينتولو، بندر جوهور، بندر كمامان، بندر كوآنتان، بندركوچين، بندر لابوآن، بندر لنكاوي، بندر مالاكا، بندر پيننگ، بندر كلانگ وبندر صباح.
فصل دوم: جغرافيايي انساني
1- سابقه تاريخي تشكيل جمعيت
مردم بومي مالزي در واقع از حدود 6000 سال پيش در اين منطقه ساكن شدهاند. تحقيقات باستان شناسي شواهدي از تمدنهاي عصر برنز و نيز فرهنگهاي كهن را در مالزي نشان ميدهد. هنديها در قرن دوم پيش از ميلاد به مالزي مهاجرت كردهاند. نه تنها مالزي، بلكه بيشتر مناطق جنوب شرقي آسيا بيش از هزارسال نفوذ و ورود هنديها را مشاهده بودهاند و درواقع خون و فرهنگ هندي با عناصر بومي آن منطقه عجين شده و تركيب جديدي رابه وجود آورده است كه خود منجر به برپايي دولتها و امپراتوريهايي در منطقه شده است. در طول هزار سال اول پس ازميلاد حداقل سي دولت كوچك در ساحل شرقي مالزي تشكيل شده است. درقرن 15 ميلادي با ورود اسلام به مالزي تحول جديدي در تمام منطقه ايجاد شد.
مركزيت مالزي درجنوب شرقي آسيا از نظر جغرافيايي باعث شده است تا اقوام مختلفي به ت
دريج به مالزي مهاجرت كنند و تنوع خاصي به تركيب جمعيتي آن نبخشند. علاوه بر نژاد مالايو كه اكثريت جمعيت كشور را تشكيل ميدهندو غالباً مسلمان هستند، تعداد بي شماري چيني و سپس گروههاي ديگر هندي از قرن نوزدهم به دليل منافع اقتصادي و نيازهاي استعمار انگليس، به اين كشور مهاجرت كردهاند.
اقليتهاي نژادي ديگري نيز به مالزي مهاجرت كردهاند كه از جمله ميتوان بنگاليها، پاكستانيها و عربها را نام برد. بنابراين مالزي از كشورهايي است كه خصيصة چندنژادي دارد.
2- جمعيت :
جمعيت مالزي تا سال 4-2 ميلادي برابر با 25 ميليون و 450 هزار و 482 تو برده است. جنس هنگام تولد معادل 16 درصد پسر و 25 درصد دختر ميباشد در مالزي نيز هنچون كشورهاي در حال توسعه توجه خاصي به كاهش ميزان باروري شده است و فعاليتهايي از طريق مجمع ملي برنامه ريزي خانواده به عمل آمده است. با وجود اين سرعت رشد جمعيت در حال حاضر به مراتب بيش از 2% پيش بيني شده است.
3- تراكم جمعيتي:
0 تا 14 سال 4/33% (حدود 4 ميليون نفر مرد و حدود 3 ميليون و 800 هزار نفر زن) 15 تا 64 سال 1/62% (حدود 7 ميليون و 300 هزار نفر مرد و حدود 7 ميليون و 200 هزارنفر زن).
65 سال به بالا 5/4% (حدود پانصد هزار نفر مرد و حدود 597 هزار نفر زن).
4- رشد جمعيت و پراكندگي آن
الف- مالزي شرقي
رشد جمعيت در مالزي شرقي نسبتاً بالاست. ميزان باروري گروههاي عمده قومي مالزي شرقي از 1945 تا 1960 رو به افزايش بود، ولي در طول دهه 1970 شديداً رو به كاهش گذاشت. به گونهاي كه در حال حاضر متوسط ميزان باروري حدود 32 نفر در هزار است. ميزان مرگ و مير نيز كا
هش يافته و تا حد كمتر از 5 در هزار نفر رسيده است.
تا قبل از جنگ رفت و آمد مردم به مالزي شرقي آزاد بود و در نتيجه رشد جمعيت بالا بود، ولي امروزه مهاجرت به مالزي شرقي و يا ترك آن عامل مهمي در تغييرات جمعيت نيست. رشد جدليل رشد طبيعي جمعيت بود تا مهاجرت.
تراكم جميعت در مالزي شرقي بيشتر در نواحي ساحلي و اطراف رودخانهها است و اراضي تپهاي و مرتفع داخلي كشور جمعيت اندكي دارد. پراكندگي جمعيت در ساراواك حدود 27 نفر (10 نفر در هر كيلومتر مربع) و در ايالت صباح 38 نفر در مايع مربع است. در ايالت ساراواك تمركز جمعيت در جنوب غربي اين منطقه را به مهمترين بخش كشور تبديل كرده است. خارج از اين منطقه هر منطقهاي به جز ميري اوربان پراكندگي جمعيت ناچيزي دارد. در صباح نيز در جمعيت انبوهي در سواحل ساكن شدهاند، ولي تراكم جمعيت ساكن كنار رودخانهها كمتر از مورد مشابه در ايالت ساراواك ميباشد. نصف جمعيت ايالت در قسمت ساحلي باريكه غربي و يا سن داكان، يعني پايتخت سابق، زندگي ميكنند. قسمتهاي عمده داخلي ايالت صباح و ساحل شرقي آن جمعيت اندكي دارند. مالزي شرقي هنوز قابليت جذب جمعيت را داردو ميتواند علاوه بر اينكه ضريب طبيعي رشد جمعيت خود را حفظ كند، قسمتي از جمعيت مالزي غربي را نيز جذب نمايد.
ب- مالزي غربي
آمارهاي مربوط به مالزي غربي تغييرات قابل توجهي در بهبود وضعيت بهداشتي و بهسازي را نشان ميدهد و به همين دليل رشد جمعيت شديداً افزايش يافته است به گونهاي كه بعد از دهه 1960 ميزان مرگ و مير همه نژادها كاهش يافته و از 12 در هزار، در بعد از دهه 1950 به 6 در هزار در 1980 رسيده است. چينيها كمترين ميزان مرگ و مير را دارند در حالي كه روستاييان مالايايي بالاترين ميزان مرگ و مير را در سطح كشور دارند.
ازدهه 1960 تاكنون ميزان باروري كاملاً رو به كاهش گذاشته است كه خصوصاً در ميان چينيها كاملاً مشهود است. بعد از چينيها كمترين ميزان باروري متعلق به هنديها و پاكستانيها و در مرتبه بعدي به گروههاي مالايايي تعلق دارد.
ميزان باروري از 8/4 در سال 1970 به 6/3 در 1980 رسيده است. ميزان رشد جمعيت در مالزي شبه جزيرهاي كند است و به حدود 6/2% در سال ميرسد. علت ميزان متوسط رشد جمعيت غلبه ضريب تولد بر مرگ است كه كاملاً رو به كاهش بوده و از 5/3% در 1956 به حدود 4/2% در 1980 رسيده است. به هر صورت ميزان رشد ساليانه جمعيت ايالت صباح و ساراوارك به نحو چشمگيري بيش از مالزي غربي است.
5- اقوام و نژادها وروابط آنها:
الف- مالزي غربي
موقعيت مالزي به عنوان يك گذرگاه اصلي و مهم در آبهاي جنوب شرقي آسيا باعث شده است تا اقوام و نژادهاي مختلف از نقاط ديگر آسيا در اين كشور جمع شوند. امروزه به طور كلي چهار گروه مختلف: ارانگ اصلي، مالايو، 58 درصد، چيني24 درصد، و هند و پاكستاني 8 درصد در مالزي زندگي ميكنند.
گروه ارانگ اصلي كوچكترين گروه است و به لحاظ قومي به گروههاي جاكيون، سمانگ، و سنويي تقسيم ميشود. اين گروهها اساساً پيرو مذاهب سنتي هستند ولي بخشي از آنها نيز اسلام آوردهاند. قوم مالايو كه هم در شبه جزيره و هم در جزيره زندگي ميكنند، بيش از نيمي از جمعيت مالزي را تشكيل ميدهند و به لحاظ سياسي مهمترين گروه كشور هستند. آنها زبان و فرهنگ مشترك دارند و قوياً به اسلام پايبندند بنابراين اسلام ويژگي مهمي است كه نژاد مالايو را از اقوام ديگر متمايز ميسازد.
چينيها كه حدود 3/1 جمعيت شب جزيره را تشكيل ميدهند و گروه همگوني هستند از استانهاي جنوبي چين به مالزي مهاجرت كردهاند. ولي نسبت به مالايوها از نظر زبان و مذهب كمتر همگن ميباشند. مهمترين گروههاي فرهنگي و زباني چينيهاي مالزي به قرار زير اس:
- گروه هوك كين كه از استان فوكين مهاجرت كردهاند.
- گروه كانتونيها از منطقه كانتون استان كوانگ تونگ مهاجرت كردهاند.
- گروههاكاكه از ناحيه واقع در ميان كانتون و سواتو مهاجرت كردهاند.
- گروه تي چيو كه از استان كوانگ تونگ مهاجرت كردهاند
- گروه هايناتس از جزيرهاي به همين نام مهاجرت كردهاند.
- گروه كوانگ سي از استاني به همين نام مهاجرت كردهاند
- گروه هوك چيو از استان فوكين مهاجرت كردهاند.
گروههاي هندي، پاكستاني و تاميلي كه از شبه قاره هند به مالزي مهاجرت كردهاند، حدود 10% جمعيت مالزي غربي را تشكيل ميدهند. علاوه بر اين گروههاي كوچكي از اروپاييها امريكاييها، استرالياييها عربها و تاميليها در مالزي زندگي ميكنند.
ب- مالزي شرقي
جمعيت مالزي شرقي از نظر قومي به مراتب از مالزي غربي متنوعتر است. دولت سعي ميكند تا آنها را در هفت گروه قومي در ساراواك و هفت گروه در صباح تنظيم كند، در حالي
كه در حقيقت 25 گروه قومي در ساراواك و صباح، صرفنظر از بسياري قبايل كوچك زندگي ميكنند. گروه قومي عمده ساراواك چينيها هستند كه 3/1 جمعيت را تشكيل ميدهند. چينيهاي ساراواك از استانهاي جنوبي چين مهاجرت كردهاند، و بنابراين ريشه منطقهاي مشتركي با چينيهاي شبه جزيره دارند ولي تفاوت اندكي درگويش خود دارند. گروههاي هاكا و فوچو روي هم رفته 3/2 جمعيت چينيهاي ساراواك را تشكيل ميدهند.
6- زبان
الف- زبان رسمي
زبان رسمي مردم مالزي، ملايو است البته با لهجههاي گوناگون. گفتني است زبانهاي بومي نيز در اين كشور به خصوص در شرق آن بسيار رايج بوده است كه از جمله مهمترين آنها زبانهاي ايبان و كدازن ميباشد.
ب- زبانهاي غير رسمي:
بسياري از مردم مالزي، به ويژه قشر تحصيل كرده با زبان انگليسي آشنائي دارند، طوري
كه تكلم با اين زبان در كشور رايج است. چيني تبارهاي اين كشور به زبان چيني و هندي تبارها به زبان تاميلي نيز تكلم ميكنند.
ج- اقوام و زبانها:
قوم اورانگ اصلي به زبان باستاني مالايو تكلم ميكنند، در حالي كه قوم سيمانگ و سنيويي به زبان مون خري صحبت ميكنند. چينيهاي مالزي به زبان مادري خود يعني سبك كانتون يا ماندرين صحبت ميكنند ولي نظر به گوناگوني اقوام، گويشهاي متفاوتي دارند. گروه بابا چيني به زبان محلي مالايو تكلم ميكنند ولي از نظر آداب و رسوم، عادات و شيوههاي زندگي چيني باقي ماندهاند. برخي از چينيها نيز زبان انگليسي و يا مالايو را در محاورات شفاهي خود به كار ميبرند. مدارس چيني زبان نيز تا سطح دبيرستان در مالزي وجود دارد.
هنديها، پاكستانيها و تاميليها به لحاظ زباني با تاميلي، تلوگو، وزبانهاي هند و اروپايي يعني پنجابي، بنگالي، پشتو تكلم ميكنند. گروههاي بومي قومي مالزي شرقي به زبان آسترونزين تكلم ميكنند. زبان تكلم قوم ايبان، سوماترايي مالايي قبل از اسلام است.
يكي از مسائل مهم كه مانع از وحدت ملي كامل مالزي ميشود و بعضاً اختلافاتي را ميان نژادهاي مهاجر مخصوصاً چينيها و مالايوها به وجود ميآورد، اجباري بودن آموزش زبان مالايو نيز عدم امكان به كارگيري وسيع زبان محلي از سوي اين اقوام است.
فصل سوم:
جغرافيايي سياسي
1- موقعيت ژنوپليتيك وژنواستراتژيك
كشور مالزي در قلب جنوب شرقي آسيا واقع شده است و به دو بخش جغرافيايي تقسيم
گرديده است، مالزي شبه جزيرهاي و مالزي شرقي مشتمل بر ايالتهاي صباح و ساراواك در شمال جزيزره بورنئو. اين دو قسمت در فاصلهاي به مسافت 650 كيلومتري، به واسطه درياي چين جنوبي، از يكديگر جدا شدهاند.
همسايگان مالزي شبه جزيرهاي، سنگاپور و تايلند هستند.ايالتهاي صباح و ساراواك با رشته كوههاي كليمانجارو در اندونزي هم مرز بوده و از سوي ديگر ساراواك با كشور كوچ
ك بروئني همسايه است.
مالزي شبه جزيرهاي 40% زمينهاي اين كشور را تشكيل ميدهد. همچنين رشته كوههاي متعددي از شمال به جنوب در اين منطقه وجود دارد. جلگه حاصلخيز وسيعي از سمت سواحل غربي وجود دارد كه در امتداد شرق نازك ميشود. بخش صباح و ساراواك جنگلهاي وسعي پوشيده شده است و شبكههاي آبي متعددي در آن وجود دارد.
رودخانه همچنان به عنوا مهمترين راه حمل و نقل ساكنان دو بخش جدا شده ميباشد بيشتر از 60% از اين كشور پوشيده از جنگلهاي انبوهي است كه در طول سال بارندگيهاي بسيار زياد است. گفتني است در اين كشور تنها در منطقه شبه جزيره بالاكان 8000 گونه گياهي وجود دارد.
2- اهميت استراتژيك كشور در منطقه
كشور مالزي در منطقه حاصلخيز آسياي جنوب شرقي با معادن سرشار زميني و زيرزميني خود از ديرباز مورد توجه قدرتهاي سياسي و اقتصادي بوده اس. علاوه بر وجود منابع و ذخاير فراوان در مالزي، اين كشوربر سر راههاي تجاري دريايي مهمي (از جمله تنگه مالاكا) قرار دارد كه دو اقيانوس هند و آرام را به هم متصل ميسازد و خصوصاً مناطق آسياي غربي و خاورميانه از اين طريق قادر به تماس با شرق آسيا، ژاپن و ساحل غربي قاره آمريكايي ميباشند.
همچنين مجاورت مالزي با كشورهاي كمونيستي هند و چين بر اهيم استراتژيك اين كشور ميافزايد.
با توجه به اينكه مالزي از دو ناحيه جدا از هم (شبه جزيره مالزي و مالزي شرقي) تشكيل شده است كه از نظر ويژگيهاي اقتصادي اجتماعي امكاناتي برابر ندارند و نيز اين كشور مرزهاي طولاني (زميني ودريايي) با تايلند، اندونزي، برونئي و فيليپين دارد. مسئله حفظت امنيت ملي وتماميت ارضي همواره از اهميت خاصي در سياست اين كشور برخوردار بوده است.
3- نقش تعيين كننده هريك از عوامل جغرافيايي و منابع طبيعي
مالزي به دليل دارا بودن منابع طبيعي فراوان از توليد كنندگان مهم مواد اوليه (مثل قلع، كائوچو و نفت) در منطقه آسياي جنوب شرقي ميباشد. و به دليل قرار داشتن بر سر راههاي دريايي و نيز موقعيت خاص جغرافيايي كشور ( دو تكه بودن سرزمين و هم مرز بودن با كشورهاي تايلند، اندونزي، برونئي و فيليپين به ناچار به دنبال يافتن توان دفاعي كافي براي حفظ امنيت ملي و تماميت ارضي
كشور است. وجود اختلافات مرزي با اندونزي و فيليپين و مهاجرتهاي غير قانوني كارگران اندونزيايي به مالزي و نيز بحراني بودن بالقوه منطقه مرزي مالزي و تايلند كه غالباً صحنه فعاليتهاي چريكهاي كمونيست و جدائي طلبان مسلمان تاينلدي است، باعث ميشود كه اين كشور در يك رقابت منطقهاي با همسايگان خود، همواره به دنبال به دست آوردن قدرت كافي براي حفظ منافع ملي
خود باشد تا خطرات ناشي از تهديدهاي بالقوه عليه خود را به حداقل برساند.
فصل چهارم
اوضاع اجتماعي ، فرهنگي و آموزشي
1- اوضاع اجتماعي
الف- خصوصيات ويژه اجتماعي
يكي از خصوصيات عمده مالزي تنوع قومي اين كشور است كه مانع از تقسيم بندي طبقاتي ميشود كه آثار مهم سياسي و اجتماعي به وجود ميآورد. در واقع تنوع قومي بر تقسيم بندي طبقاتي پيش دستي گرفته است. برخي از صاحبنظران معتقدند گروههاي حاكم بر مالزي از تقسيمات قومي به آن علت پشتيباني ميكنند تا بتواند زماني را كه به نظر آنه تقسيمات طبقاتي به مرحله ظهور ميرسد، به تعويق اندازند. البته اين فرض خيلي بعيد است زيرا تنوع و تقسيمات قومي نيرومندتر از آن است كه نياز به پشتيباني و تقويت داشته باشد.
دلايل تاريخي براي عدم وجود تقسيمات و تعارض طبقاتي موثر وجود دارد. درواقع عوامل موثر در تعيين منزلت اجتماعي نظير احترام به بزرگسالان، آموزش ، ثروت و مالكيت، اقتدار مذهبي و غيره كه جزو آداب سنتي مالزي است، هنوز نفوذ گستردهاي دارد. به يك معني حاكمان و رهبران مالزيايي مسئله احترام و وفاداري در يك سيستم و روش فئودالي گونه را در گذشته حفظ كردهاند. كما اينكه از حدود دو هزار سال پيش رسم بوده است كه جوايز و نشان افتخار به سلاطين و حكام اعطا ميشده و به اين وسيله موقعيت اجتماعي آنها تثبيت ميشده است كه امروزه هم همين سنت مورد احترام و اجرا است. شواهد نشان ميدهد كه حداقل چهار رهبر اوليه سازمان متحد ملي مالزي از خانوادههاي سطح بالا بودند.
با اين حال وجود طبقات اجتماعي با معرفي برنامههاي جديد اقتصادي شكل ملموستري به خود گرفته است. در جامعه امروزين مالزي ثروتمندان مالايو، تاجران، و آريستوكراتها به روشني از طبقه متوسط شامل خدمه شهري و گروههاي شغلي، و نيز طبقه پايين نظير كشاورزان و نيز كارگران قابل تميزند.
علاوه بر اين وجود مقر نسبتاً گسترده در ميان كشاورزان قابل ملاحظه است. هر چند فرهنگ مالايو تحت تاثير فرهنگهاي هندي و بودايي افراد را به سه گروه حاكم، افرادوالامقام و عامه مردم تقسيم ميكند، با اين حال امكان تحرك اجتماعي براي افراد وجود دارد و مردم عادي ميتوانند از راههاي مختلف از جمله با انتخاب شدن در مجامع ايالتي و پارلمان از منزلت بالاتري برخوردار شوند.
يكي از مشخصههاي جامعه مالزيايي تفاوتي است كه ميان ساكنان شهرها و روستاييان مشاهده ميشود. همچنين در جوامع شهري نخبگان غربگرا موقعيت برجستهاي دارند و در روستاها نيز افراد برجسته و زمين داران ثروتمند از چنين منزلتي برخوردارند.
ب- روابط عاطفي و رواني مردم با يكديگر
مردم مالزي خصوصاً افراد مالايو نژاد همانند بسياري از ساكنان اصلي منطقه آسياي جنوب شرقي از روحيه آرام و مسمالمت جويانهاي برخوردارند، ولي خود را صاحبان اصلي مالزي ميدانند و از مهاجرت اقوام چيني و هندي و ديگر اقوام به اين كشور خرنسد نيستند.
در واقع مسائل نژادي از همان ابتداي استقلال مطرح بود. ائتلاف حاكم در مالايا پس از استقلال، شامل بر كارمندان دولتي مالايو و اشراف از يك طرف و تجار چيني و هندي و متخصصان از سوي ديگر بود. هنگام استقلال، در نتيجه مصالحهاي سياسي توسط چينيها كه نمايندگي آنها را جامعه چينيهاي مالايا به عهده داشت و كنگره هنديهاي مالايا به نمايندگي هنديها، حق حاكميت سياسي مالايوها و حقوق و امتيازات ويژهاي براي آنها در مقابل كسب شهروندي كامل و نقش داشتن در دولت به رسميت شناخته شد.
از آنجايي كه به لحاظ تاريخي اقليتهاي چيني و هندي با كار خود رد معادل قلع و كشت كائوچو موجبات شروع موج توسعه اقتصادي كشور را فراهم آورند، ولي مالايوها همچنان به فعاليتهاي سنتي خود يعني ماهيگيري و كاشت برنج و توليد ميوه ادامه داده و تمايلي به كار در شرايط سخت و طاقت فرساي معادن و مزارع كائوچو نداشتند، در نتيجه از همان آغاز نوعي جدايي بين آنها به
وجود آمد كه تاثيراتي بر روابط اجتماعي آنها داشت.
در حقيقت مشاركت گروههاي مهاجر آسيايي در بخش مدرن اقتصادو اجتناب مالايوها از اين بخش به طور ارادي و هم در نتيجه سياستهاي استعماري انگليس سرانجام منجر به تقسيم مناقشه برانگيز درآمدها و اشغال گروههاي نژادي بود، به گونهاي كه سهم مالايوها در صنعت و تجارت بسيار كم بود. در جريان بحرانهاي مربوط به ناتواني دولت در به دست آوردن 3/2 اكثريت آراء شورشهاي نژادي بين چينيها و مالايوها در كوالالامپور در گرفت و به دنبال آن وضعيت اضطراري اعلام شد كه از 1957 تا سال 1960 ادامه يافت. بنابراين متعاقب بازگشت حكومت پارلماني به كشور موادي به قانون اساسي اضافه شد كه بحث د رمورد مسائل حسصاس نژادي نظير حقوق مالايوها، مذهب و موقعيت سنتي سلاطين مالايو و سلطان را ممنوع ساخت. همين تحول بود كه تاثير خاصي برروند مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي مالايو به جاي گذاشت و باعث سياست تازه اقتصادي شد.
ج- نقش زنان در جامعه
تا قبل از دهه 1980زنان مالزيايي بيش از 3/1 نيروي كار كشور را تشكيل ميدادند ولي موقعيتهاي اجتماعي مهم را نسبت به زنان فيليپيني كمتر داشتند، و نيز در امور تجاري كمتري از زنان تايلندي فعال بودند. در طول دهه 1970 سهم زنان در امور اداري و تكنيكي فقط 2% در مقايسه باسهم 2% مردان بود.
تنوع قومي در مالزي باعث شده است تا نقش زنان مالايو در نيروي كار كشور كاملاً متفاوت از زنان چيني باشد. از نظر سنتي زنان مالايو بيشتر در امور كشاورزي بخصوص در زمينه وجين مزارع و كشت فعاليت دارند. با گسترش تكنولوژي و توسعه ماشينيسم، نياز به نيروي كار كاهش يافته است. در نتيجه بخشي از زنان به شهرها مهاجرت كرده در صنايع الكترونيك مشغول به كار شدهاند كه خود منجر به بروز مشكل نحوه اسكان آنها گرديده است.
زنان مالايايي در گسيختن از فرهنگ و مذهب روستايي و انطباق با اصول و مباني زندگي شهري و اشتغال صنعتي چه بسا با مشكلاتي مواجه شدهاند، با وجود اين بيشتر آنها زندگي شهري را با همه مشكلاتي كه دارد به زندگي در روستا ترجيح ميدهند. بر عكس زنان چيني سهم كمي از اشتغال در كارخانهها را دارند و غالباً در شركتهاي تجاري چيني فعاليت ميكنند.
اين حقيقت را بايد مورد نظر قرار داد كه از نقطه موفقيتهاي شغلي، زنان در ردههاي پايينتري نسبت به مردان قرار دارند و تبعيضهايي در پرداخت دستمزد در مقابل كار مساوي و نيز امنيت شغلي در
مورد آنان وجود دارد. علاوه بر اين براي تصدي مشاغل تكنيكي، مديريت و خدمات برجسته شهري، اشتغال در امور قضايي، مطبوعات ووسايل ارتباط جمعي مجال كمتري داشتهاند. با تقويت موضوع سازمان متحد ملي مالزي در دولت، زنان مالايو موضوع بهتري نسبت به غير مالايوها در موقعيتهاي سياسي به دست آوردهاند، با اين حال شاخه زنان سازمان نقش اندكي در تصميمگيريهاي سياسي حزبي دارد.
آمار نشان ميدهد كه از نظر آموزشي زنان با مردان برابر نيستند، زيرا اولاً ميزان بيسوادي دو برابر مردان است، ثانياً تعداد مرداني كه دوره دوم سيستم آموزشي مالزي را طي كردهاند بيشتر از زنان است، ثالثاً تعداد مرداني كه دوره سوم سيستم آموزشي مالزي را گذراندهاند دو برابر زنان ميباشد.
اختلاف موقعيت زنان روستايي و شهري همچون بسياري از كشورهاي در حال توسعه متفاوت است. نقش زنان روستايي غالباً در حد وظايف سنتي است ولي در اجتماعات شهري زنان تحصيل كرده ميتوانند تا منصبهاي بالاي اداري و حتي وزارت نيز ارتقا يابند.
در زمينه حضور زناندر صحنه سياسي اين كشور، لازم به ذكر است كه تعداد سياستمداران زنان در مالزي نشان دهنده عدم توجه به شناخت و آگاهي از اين قشر ميباشد. در حال حاضر تنها 9 نفر از 180 عضو مجلس نمايندگان مالزي زن ميباشند و از 461 نفر اعضاي مجلس قانونگذاري ايالتها فقط 12 نفر زن هستند. در هيات وزيران نيز تنها دو وزير زن و سه معاون وزير زن وجود دارند.
همچنين در مالزي سازماني به نام سازمان هوا تاسيس شد كه كار آن حمايت از حقوق زنان ا
ين كشور است. در مقدمه اساس نامه اين سازمان آمده است كه از سياست ملي زنان به منظور توسعه عدالت، آزادي و حقوق بشر براي آحاد زنان اين كشور حمايت ميشود.
د- وضعيت بهداشت عمومي
وزارت بهداشت مالزي مسئول ارائه خدمات بهداشتي و درماني است. در اين كشور 93 بيمارستان دولتي وجود دارد كه در مجموع شامل 25201 تحت ميشود. به علاوه بيمارستانهاي خصوصي متعددي نيز در مالزي داير است. همچنين تعداد زيادي مراكز بهداشتي و درماني در نقاط مختلف كشور وجود دارد.
ارائه خدمات بهداشتي ودرماني در مناطق روستايي دور دست بر عهده تيمهاي پزشكي است و اين گروهها به صورت سيار و مستقر در اين مناطق فعاليت دارند. در مالزي به طور متوسط براي هر 339 نفر يك تخت بيمارستاني وجود دارد.
2- اوضاع فرهنگي:
الف- تاثير فرهنگها
حضور همزمان سه جريان فرهنگي عمده در مالزي كه به ترتيب اهميت و نفوذ عبارتاند از: فرهنگ مالايو، فرهنگ چيني و فرهنگ هندي، بافت فرهنگي متنوعي را در اين كشور به وجود ميآورد كه خالي از مخاطرات بالقوه سياسي و اجتماعي نيز نميباشد.
پيوند ميان دين اسلام و قوم مالايو سبب شده است كه اين فرهنگ از هويت مستقل و متمايزي برخوردار شود، خصوصاض كه جمعيت افراد مالايو نژاد نيز نسبت به جمعيت ساير نژادها، از اكثر برخوردار است. بنابراين جريان فرهنگي غالب در مالزي اختصاص به فرهنگ مالايو دارد، اگرچه وج
ود فرهنگهاي چيني و هندي در كشور مانع از آن است كه اين غلبه به صورت كامل و همه جانبه باشد.
هر يك از سه جريان فرهنگي اصلي در مالزي هنوز هويت اصلي خويش را حفظ كردهاند ولي همزيستي آنها و تاثير متقابل در يكديگر باعث پيدايش تغييراتي دربرخي مظاهر هر يك شده است. به نحوي كه بعضاً به صورت پديدههايي بين فرهنگي و تعديل يافته نمودار ميشود. براي مثال گرايش افراد چيني الاصل به فعاليتهاي اقتصادي و اشتغال بيشتر آنها در مشاغل تجاري و خصوصي باعث پيدايش نوعي فرهنگ سوداگرانه متمايل به ارزشهاي غربي در ميان آنها شده است.
اين روحيه در طبقات متوسط مالايوها يعني در قشرهاي تحصيل كرده و بوروكرات و نيز در ميان شهر نشينان شاغل در بخش خصوصي و تجاري تاثير قابل توجهي نهاده و دامنه نفوذ آن نسل جوان مالايوها را نيز تحت تاثير قرار داده است.
ب- مهمترين رسانهها و نشريات
مطبوعات مالزي در مقايسه با ساير كشورهاي منطقه آسياي جنوب شرقي از آزادي نسبي برخوردار هستند، اما دولت تلاش ميكند ضمن تصويب قوانين جديد، كنترل بيشتري بر نشريات داشته باشد. آزادي بيان در مطبوعات، تا زماني كه مخل وحدت و منافع ملي و ضد دولت نباشد، رعايت ميشود. مواردي چون زبان ملي، حقوق افراد مالايو نژاد، موقعيت خاص سلاطين و اعضاي خانواده سلطنتي در اين مقوله قرار دارد.
مالزي داراي روزنامهها و نشريات متعددي است كه به زبانهاي گوناگون ملايو، انگليسي، چيني و تاميلي منتشر ميشود. اولين روزنامه اين كشور در سال 1806 در پنينگ منتشر شد. جرايد مالزي در ابتداي انتشار، عمدتاً به زبان انگليسي بودند اما اكنون غالب نشريات به زبان ملايو منتشر ميشود.
در اين كشور 63 عنوان روزنامه انتشار مييابد كه 42 مورد در شبه جزيره مالزي و 21 مورد در ايالات صباح و ساراواك منتشر ميشودو پرشمارگانترين آنها عبارتند از:
• روزنامه نيواستريتز تايمز (به زبان انگليسي)
• روزنامه بريتاهاريان (به زبان ملايو)
• روزنامه اتوسان ماليزيا (به زبان ملايو)
• روزنامه نانيانگ سيانگ پائو (به زبان چيني)
• روزنامه استار (به زبان انگليسي)
• روزنامه مالاي ميل (به زبان انگليسي)
همچنين 63 عنوان مجله و نشريه از سوي سازمانهاي مختلف دولتي و نهادهاي خصوصي در زمينههاي گوناگون منتشر ميشود كه 45 عنوان به زبان ملايو، 9 عنوان به زبان انگليسي 8 عنوان به زبان چيني و يك عنوان به زبان تاميل ميباشد.
ج- خبرگزاريهاي داخلي و خارجي
آژانس ملي خبري مالزي برناما در 1967 تاسيس شده است. وظيفه اين موسسه ارائه خدمات خبر (خبر، عكس، بررسي و نشريه) به نشريات و ساير رسانههاي گروهي است كه در خارج از كشور دفاتري دارد.
خبرگزاري خارجي در مالزي دفاتري دارند كه عبارتند از:
- آژانس خبري فرانسه
- آسوشيتد پرس آمريكا
- سرويس خبري اينترپرس ايتاليا
- فيجي پرس ژاپن
- پرس تر است هند
- رويتر انگليس
- خبرگزاري تاس شوروي
- آژانس خبري جمهوري خلق چين
- آژانس خبري تائي از تايلند
- يونايندپرس بين المللي امريكا
- آژانس خبري جمهوري خلق چين
- و آژانس خبري جمهوري آلمان
رسانههاي گروهي:
الف- راديو:
سازمان اصلي راديوي مالزي تحت كنترل دولت است و راديو تلويزيون مالزي نام دارد. اين سازمان در كوالالامپور واقع شده است.
بخش ماوراي بحار راديو مالزي (صداي مالزي) برروي موج كوتاه برنامههايي به زبان عربي khz15295، برمهاي khz6100، انگليسي khz6175، اندونزيايي khz6175، تائي khz6100، تانگالونگ khz1476، و ماندارين khz11885 پخش ميكند. زبانهاي ويتنامي، لائوسي، فمر وژاپني نيز بخشي ديگر از برنامهظهاي راديو مالزي راتشكيل ميدهد.
راديوي مالزي داراي 6 شبكه داخلي است كه هفتهاي 1416 ساعت برنامه به زبانهاي مختلف پخش مينمايد. اين راديو برنامه خاصي نيز براي خارج كشور دارد. براساس آمارها حدود 80% از جمعيت بزرگسال مالزي (حدود 2 و 6 ميليون نفر) جزء شنوندگان برنامههاي راديو هستند و 71% از مردم داراي گيرندههاي راديويي ميباشند.
ب- تلويزيون:
صدا و سيماي مالزي در سال 1963 تاسيس شد. تا پيش از اين مدت، برنامههاي راديويي و تلويزيوني از طريق سنگاپور دريافت ميشد. در سال 1970 نخستين ايستگاه ماهوارهاي زميني مالزي آغاز به كار كرد و سپس با تاسيس ايستگاه ماهواره زميني ايالت صباح در سال 1975 امكان پخش برنامهها در ايالات صباح و ساراواك نيز به وجود آمد.
تلويزيون مالزي داراي 4 شبكه دولتي است كه هفتهاي 117 ساعت برنامه پخش ميكند. در حال حاضر 55% از برنامهها، توليد داخل و محلي است كه دولت مالزي تلاش دارد اين نسبت رابه 60% افزايش دهد. برنامههاي شبكه 2 مالزي آموزشي است و هر روز براي دانشآموزان پخش ميشود.
در سال 1984 اولين شبكه تلويزيوني خصوصي در مالزي تاسيس شد كه بخشهايي از ايالات غربي شبه جزيره مالزي را تحت پوشش خود گرفت. طبق قانون اساسي، دارندگان كانالهاي رادويويي وتلويزيوني خصوصي دز مالزي بايد از دولت مجوز بگيرند و سالانه مبلغي را به دولت بپردازند.
كانالهاي اقوام ديگر برنامههاي خود را به زبان قومي پخش ميكنند و موظفند كه زبان مالايي و انگليسي را در زير نويس برنامههاي خود ارائه كنند.
طبق آمار، تعداد بييندگان برنامههاي تلويزيوني مالزي؛ بالغ بر 92% از جمعيت بزرگسال (حدود 2، 7 ميليون نفر) ميباشد و 49% از مردم (حدود 2، 11 ميليون نفر) داراي گيرندههاي تلويزيوني ميباشند. توليدات و برنامههايي كه تلويزيون مالزي پخش ميكند مطابق با موازين اسلامي نيست. امور مذهبي در برنامههاي تلويزيون در حد اذان و پخش نماز جمعه و عيد است و اين برنامهها به صورت بسيار مختصر ارائه ميگردد.
پخش برنامههاي غير اخلاقي و غير شرعي در تلويزيون منع قانوني نداردو در صد فراواني از برنامههاي تلويزيون به اين مقوله اختصاص داده شده است. شبكه كابلي آستر و در مالزي داير است كه بيشتر مردم در شهرهاي مالزي مشترك اين شبكه ميباشند كه در مقايسه با شبكههاي رسمي، از بي بند و باري بيشتري برخوردار است.
ج- ميزان كنترل دولت بر رسانههاي گروهي
در جامعه چند نژادي مالزي، دولت در جهت كاهش مخاطرات سياسي داخلي و حفظ وحدت و امنيتي ملي نظارت و كنترل موثري را بر وسايل ارتباط جمعي اعمال ميكند تا احتمال بروز هر گونه تشنج و ناآرامي از ميان برود.
وزارت اطلاعات مالزي مسئوليت اصلي امور مربوط به وسايل ارتباط جمعي را برعهده دارد. مهمترين وظيفه اين وزارتخانه ترويج و تبليغ سياستهاي حكومتي نظير ايدئولوژي ملي و يا سياست ج
ديد اقتصادي در جهت نيل به وحدتو همبستگي ملي است همچنين مبارزه با فعاليتهاي ضد ملي از جمله وظايف بخشهاي مختلف اين وزارتخانه است.
وزارت اطلاعات مالزي در جهت انجام وظايف فوق به كنترل مطبوعات، اخبار منتشر شده از سوي آژانس ملي خبري، فيلمها و برنامههاي راديو تلويزيون ميپردازد، در عين حال اموري نظير صدور اجازه انتشار مطبوعات و كنترل آگهيهاي تبليغاتي و نيز آموزش كاركنان شاغل در واسيل ارتباط جمعي را عهدهدار است. وظيفه كنترل كتابها و نشرياتي كه از خارج وارد ميشود به عهده وزارت اطلاعات است.
لازم به ذكر است كه مطبوعات مالزي در مقايسه با ساير كشورهاي منطقه آسياي جنوب شرقي از آزادي بيشتري برخوردارند، ولي دولت تلاش ميكند ضمن تصويب قوانين جديد، كنترل خود را بر نشريات مخالف افزايش دهد.
3- نظام آموزشي
آموزش ابتدايي و متوسطه در مالزي رايگان است كه وزارت آموزش و پرورش مسئوليت آن را به عهده دارد. علاوه بر آن موسسات آموزشي خصوصي هم وجود دارند كه زير نظر وزارت آموزش و پرورش فعاليت ميكنند.
زبان اصلي در تمام سطوح آموزشي زبان مالايو است و زبان انگليسي به عنوان زبان دوم تدريس ميشود. آموزشهاي زبانهاي چيني و تاميل نيز در مدارس خاصي رايج است.
ميزان هزينه دولت در خصوص آموزش كودكان حدود 4895 ميليون دلار مالزي و يا 4/17% كل بودجه دولت بوده است. تعداد ثبت نام دانش آموز در مدارس مالزي حدود 3608490 نفر بوده است براي ثبت نام در مدارس ابتدايي وجهي دريافت نميشود، ولي در دوره دوم متوسطه هر دانش اموز ميبايست مبلغي در حد 5/7 تا 15 دلار مالزي در ماه پرداخت كند.
براساس نظام آموزش مالزي مدت تحصيل در دوره ابتدايي شش سال است كه از شش سالگي شروع ميشود. دوره متوسطه خود به دو دوره تقسيم ميشود: مرحله اول يك دوره سه ساله است كه در آن آموزشهاي عمومي و پيش حرفهاي شامل رشتههاي مختلف فني و هنري ارائه
ميشود كه در پايان دانش آموزان در يك امتحان عمومي شركت ميكنند. مرحله دوم كه مدت آن دو سال است، آموزشهاي عمومي و حرفهاي را در بردارد و در پايان آن نيز امتحاني عمومي از دانش آموزان گرفته ميشود. يك دوره پيش دانشگاهي دو ساله نيز در نظام آموزشي مالزي در نظر گرفته شده است.
تعداد دانش آموزان مالزيايي بر اساس آمار در مقطع ابتدايي حدود 2269764 نفر ودر مقطع متوس 339108/1 نفر بوده است.
در مالزي مركزي براي ترويج زبان و ادبيات مالايو و انتشار كتابهايي در اين زمينه ايجاد شده است. در شهرهاي مختلف مالزي مراكزي براي آموزش علوم اسلامي داير است كه مهمترين آنها در ايالات كلانتان واقع است و دولت بر نحوه فعاليت و نوع مواد آموزشي اين مدارس نظارت ميكند. طلاب اين مركز كه بعضاً از كشورهاي مجاور ميباشند، پس از اتمام تحصيلات خود به عنوان معلم علوم اسلامي مشغول به كار ميشوند. تعدادي از آنها نيز جهت تكميل تحصيلات به مراكز اسلامي كشورهايي نظير عربستان سعودي و مصر عزيمت ميكنند.
الف- دانشگاهها:
مهمترين دانشگاههاي مالزي عبارتند از:
دانشگاه بين المللي اسلامي- دانشگاه ملي مالزي- دانشگاه مالايا- دانشگاه كشاورزي مالزي- دانشگاه علوم مالزي- دانشگاه تكنولوژي مالزي- دانشگاه شمالي مالزي.
ب- كتابخانهها:
1- كتابخانه شوراي بريتانيا در 1948 تاسيس شده است كه داراي 33500 جلد كتاب است
2- كتابخانه عمومي كوالالامپور در 1966 تاسيس شده است كه مشتمل بر 45000 جلد كتاب است.
3- بنگاه كتابخانه عمومي دولتي كداه
4- بنگاه كتابخانه عمومي كلانتان
5- بنگاه كتابخانه عمومي مالاكا
6- آرشيو ملي اسناد مالزيا
7- كتابخانه ملي مالزي
8- بنگاه كتابخانه عمومي پنانگ
9- كتابخانه دولتي صباح
10- كتابخانه دولتي ساراواك
11- كتابخانه عبدالرزاق
12- كتابخانه عمومي سلانگور
فصل پنجم اديان و مذاهب
1- درصد پيروان اديان، مذاهب و فرقههاي ديني
دين رسمي مالزي در اسلام، و اكثريت مردم اين كشور پيرو آن هستند ولي با توجه به تنوع قومي و نژادي جامعه مالزي، اديان ديگري نيز همچون آيين بودا، هندو، مسيحيت و برخي اديان ابتدايي، داراي پيرواني ميباشند.
تقريباً تمام ملايوهاي مالزي كه اكثريت جمعيت اين كشور را تشكيل ميدهند، مسلمان و پيرو مذهب شافعي و اقليتي شيعه هستند. البته در ميان افراد ساير نژادها نيز تعداد كمي پيرو دين اسلام ميباشند. در واقع نوعي پيوند تاريخي فرهنگي ميان قوم ملايو و مذهب اسلام وجود دارد، به گونهاي كه هر يك از اين دو ويژگي ديگري را به ذهن متبادر ميكند.
براساس آمار رسمي در سال 1994 درصد پيروان مذاهب در مالزي بدين شرح ميباشد:
مسلمانان 56%، بوديسم 4/17% ، كنفسيونيسم و تائوييسم 6/11% هندوييسم 7% و بيش از 8% نزديك به يك ميليون نفر از جمعيت مالزي مسيحي هستند.
2- تاريخچه رشد هر يك ازديان و مذاهب
دين رسمي مالزي اسلام است و اكثريت مردم اين كشور پيرو آن ميباشند. ولي اقوام و نژادهاي جامعه مالزي پيرو اديان و مذاهب ديگري هستند كه ذيلاً به شرح آنها ميپردازيم.
الف- اسلام
اسلام هميشه عنوان عنصر كليدي در هويت فرهنگي مالزي را دارا بوده و پايدارترين و غير قابل نفوذترين خصيصه قومي را به وجود آورده است. علاوه بر اين اسلام توسط هر قومي به گونهاي خاص آن قوم دريافت و ادراك شده است تا برخورداري از يكدستي جهاني. به لحاظ تاريخي در شرايط كنوني اسلام بيش از هر فرهنگ ديگري مانع همگرايي گروههاي غير مالايو در جامعه مالزي بوده است، هر چند كه اين مولفه در ايالت ساراواك و ايالت صباح ملايم و در نوسان ميباشد.
اين مانع به دليل اينكه غير مالايوها از تغيير دين اكراه دارند نيست. در دهههاي اخير و به عنواننتيجه فرعي ناسيوناليسم مالايو، نه فقط به ويژه توسط چينيها تغيير دين به اسلام انجام نگرفته است، بلكه حتي تحولات اجتماعي منجر به ايجاد طبقه غير رسمي خاصي از مسلمانان شده است كه گاهي اوقات از برگزاري نماز و دعا در مساجد مجزا حمايت ميكنند. مالايوها هنوز بيشتر با عربها احساس خويشاوندي ميكنند تا مالزياييهايي كه به اسلام گرويدهاند.
سابقه ورود اسلام به منطقه جنوب شرقي آسيا به قرن هفتم ميلادي باز ميگردد. اهميت
اقتصادي اين منطقه باعث جلب تاجران مسلمان ايراني و عرب گرديد، به طوري كه رفته رفته با افزايش تعداد مسلمانان، افراد بومي با اسلام آشنا شدند و ضمن پذيرش آن، خود به ترويج اين مذهب جديد پرداختند و به اين ترتيب مناطق مسلمان نشين بسياري در آن نواحي (از جمله مالزي) پديدار شد كه از جمله ميتوان به حكومت سلطنتي مالاكا در قرن پانزدهم ميلادي اشاره كرد.
اسلام در طول پانصد سال گذشته قسمت مهم فرهنگ مالايو را تشكيل ميدادهاست. ولي به هر حال با سنتهاي پيش از اسلام و نير اعتقادات سنتي شامل مفاهيم سياسي هندو گره خورده است.
اين مفاهيم مربوط به جامعه فئودالي شديداً طبقه بندي شده ميان حاكم و تابع است كه براساس تفاوت شديد ردههاي اجتماعي انجام ميگرفت. در پايينترين سطح معلمان مذهبي دهكده، مدارس اسلامي را اداره ميكردند. (از قبيل مدارس روستايي پاندوك نوعي از مدارس مذهبي كه در نتيجه اقامت در اراضي تازه توسط گروههاي مهاجر ايجاد شد.) در عين حال پيشوايان محلي (امام) بر انجام آداب مذهبي نظارت ميكردند. امامان به واسطه قواعد، آداب عبادت و تعهدات (نظير فتاوي و جمع آوري عشريه) با قضات مسلمان و دادگاهها كه با علماي با نفوذ مذهبي سرو كار داشتند، رابطهاي منظم برقرار ميكردند و علماي مذهبي هم به نوبه خود شوراهايي براي مشورت در خصوص قواعد و موضوعات مذهبي تشكيل ميدادند.
نتيجه عملكرد، سلسله مراتب منظمي از كارگزاران مذهبي بود كه وظيفه آنها پشتيباني از اسلام و حقوق عرضي، و نيز تعهد به حفظ نهادهاي شبه فئودال حكومت بود. اين سيستم همچنان مستمراً عمل ميكرد و در طول دوران استعمار بريتانيا منظمتر و شديدتر است.
ب- آيين بودا
بيشتر پيروان آيين بودا، افراد چيني الاصل مالزي هستند. پيشينه اين مذهب به آغاز قرن نهم
ميلادي و امپراتوري (سري ويجايا) در سوماترا باز ميگردد كه از همان دوران نفوذ تدريجي آيين بودا در شبه جزيره مالزي آغاز شد. در قرن پانزدهم با استقرار جامعه چينيها در شهر ملاكا اين مذهب از نفوذ بيشتري برخوردار گرديد و بالاخره با مهاجرت چينيها به مالزي در قرن 19 و نيز سالهاي مقارن جنگ جهاني دوم، آيين بودا به عنوان يكي از مذاهب رسمي كشور به رسميت شناخ
ته شد. بوداييهاي چيني شامل افراد چيني شبه جزيره مالزي و چينيهاي ساكن ايالت ساراوارك هستند.
ج- آيين هندو
فرهنگ هندي از دير زمان تاثير زيادي بر منطقه جنوب شرقي آسيا داشته است. پيش از
ورود اسلام به منطقه آيين هندو كه توسط بازرگانان هندي وارد اين سرزمين شده بود، دين رسمي و اشرافي حاكمان مالزي بود. ولي پيروان كنوني اين مذهب در مالزي عمدتاً اخلاف مهاجران هندي قرن نوزدهم و سالهاي قبل و بعد از جنگ جهاني دوم ميباشند.
د- مسيحيت
براساس آمارهاي رسمي 1987 ، حدود 7% جمعيت مالزي (يك ميليون نفر) مسيحي هستند. نفوذ اين دين در مالزي نتيجه تماس اروپاييان با منطقه بوده است. از آغاز قرن شانزدهم با شروع سلطه استعمارگران پرتغالي بر اين سرزمين، مسيحيت وارد كشور شد.
سپس در قرن هفدهم در دوران تسلط هلنديها اين نفوذ ادامه يافت و بالاخره در قرن نوزدهم با شروع حاكميت انگليس، فعاليت مبلغان مذهبي مسيحي شدت گرفت. با وجود فعاليتهاي وسيع مبلغان مسيحي در مالزي و اقداماتي مثل تاسيس مركز پزشكي و مدارس مذهبي و غير مذهبي انگليسي زبان، گرايش قابل توجهي نسبت به مسيحيت در ميان مردم اين كشور به وجود نيامد و تنها تعدادي از افراد بومي و نيز چينيهاي بودايي به آن گرويدند.
هـ - ساير اديان و مذاهب
از ميان اديان ديگري كه در مالزي پيرواني دارد ميتوان آيين كنفسيوس، تائوئيسم، آنيميسم را در ميان چينيها و مذهب سيك را در ميان هنديها نام برد.
3- تشيع
الف- پيشينه و وضعيت شيعيان مالزي
در مورد پيشينه پيدايش شيعه در مالزي، برخي بر اين باورند كه با ورود اسلام به
منطقه
جنوب شرق آسيا، به وسيله تجار مسلمان ايراني، عرب و هندي در اوايل قرن پانزدهم ميلادي، ايالت مالاكا ، به عنوان مركز اسلامي در اين منطقه، فعاليت خود را آغاز كرد.
حضور جمعي از سادات در ميان اين بازرگانان، زمينه ساز آشنايي مردم منطقه بادين اسلام و پيامبر اكرم(ص) و خاندار وي و اهل بيت (ع) شد. در آن زمان بيشترين تبليغ مكتب تشيع در ايالات جوهور، ترنگانو پهنگ، كلانتان، پرليس و كداح بود و اكنون نيز در اين مناطق و برخي ايالات ديگر خانوا
دههاي شيعي سكونت دارند.
همچنين در سميناري تحت عنوان (سمينار امام علي (ع) ) وان محمد صغير عبدالله، يكي از استادان دانشگاه ملي مالزي اسنادي خطي ارائه كرد كه اين اسناد بيانگر اين مسئله بود كه پيش از اشغال منطقه جنوب شرق آسيا به وسيله هلنديها و انگليسيها، مردم اين منطقه از مريدان امام علي (ع) و امام جعفر صادق(ع) بودهاند و اين خود سندي بر سابقه وجود شيعه در اين منطقه ميباشد.
در مورد قانوني بودن شيعه در مالزي، سند قانوني نيز موجود است در اين سند كه در صفحه 44 قانون اساسي ايالت، سلانگور آمده بيان شده است كه:
(حكم شرعي (در اين ايالات) به اين معنا است كه قوانين اين ايالت پذيراي مذاهب حنفي، مالكي، حنبلي و شيعه (زيديه وجعفريه) ميباشد.)
اين سند خود بيانگر آن است كه مذهب شيعه در اين ايالت، در سال 1991 جزو اديان رسمي به شمار ميرفته است.
پيوست شماره 2
البته گفتني است با توجه به اينكه مسلمانان مالزي شافعي مذهباند، بخشي از شيعيان نيز طبق سنت آنها عمل كرده و در واقع تقيه ميكنند. در حال حاضر مكتب تشيع در ميان اقشار مختلف جامعه مالزي جاي پاي خود را يافته و افراد مختلف با جايگاههاي اجتماعي متفاوت مانند استادان و دانشگاهيان، طلاب ، احزاب سياسي، افراد عادي و مستقل ، پيرون اين عقيده و مكتب ميباشند.
براساس شواهد موجود، مذهب اهل بيت(ع) توانسته است در چند ايالت مالزي نفوذ پيدا كند و نور اهل بيت ،(ع) بر اين سرزمين بتابد، كه از آن جمله ميتوان به ايالات ملاكا، پراك، كلانتان، جوهور، پولاوپينگ، كوالالامپور و سلانگور اشاره كرد.
امروزه آمار رسمي از تعداد شيعيان مالزي در دست نيست، ليكن تخمين زده ميشود كه تعداد شيعيان مالزي بالغ بر ده تا پنجاه هزار نفر باشد. اين جمعيت، اقليت كوچكي از جامعه مالزي را تشكيل ميدهد و در سالهاي گذشته نيز دستخوش تغييرات فراواني شده است. علما و اساتيد دانشگاهي زيادي در مالزي هستند كه شيعه مذهباند ولي بعضي، شيعه بودن خود را آشكار نميكنند. حكومت مالزي نيز بنا به دلايلي كه در ظاهر جنبه جلوگيري از تفرقه مسلمانان مالزي دارد، رسماً با شيعيان و كساني كه تظاهر به شيعي بودن ميكنند، برخورد ميكند.
شيعيان مالزي طبق پژوهشها و مطالعات قسمت امور اسلامي وزارت نخست وزيري و كوالالامپور به سه دسته تقسيم ميشوند:
• شيعه طيبي بهراء: اين دسته از شيعيان در اصل از هندوستان به مالزي مهاجرت كردهاند و تعدادشان به حدود 200 تا 400 نفر ميرسد.
• شيعه اسماعيله آقا خان: اين گروه معروف به kedai peegbai هستند و در اطراف لمبه كلانگ lembah kelang فعاليت دارند و تعداد آنها كمتر از شيعيان بهرا است.
• شعيه جعفريه يا اماميه اثنا عشر: دولت مالزي پيدايش اين گروه از شيعيان را به پيروزي انقلاب اسلامي ايران نسبت داده است، يعني در سال 1979.
در اين كشور تمام اقليتهاي مذهبي به جز شيعه در تبليغ دين خود و انجام امور مذهبي
آزاد ميباشند. همچنين اين اقليتها در پوشش و داشتن مراكز مذهبي آزاد هستندو همگي معابد و اماكن مذهبي دارند، حتي دولت براي بازسازي و نوسازي اين مراكز مذهبي مساعدت مالي ميكند و يارانه نيز پرداخت مينمايد. ليكن شيعيان از اين حق و مساعدت محروم ميباشند. در حقيقت ميتوان گفت كه شيعه بودن در مالزي جرم به شمار ميآيد و از سوي دولت مقابله شديد با شيعيان و تعاليم آنها ميشود.
دولت مالزي پس از برخورد جدي با الارقم، اقدام به زمينه سازي در خصوص برخورد جدي با شيعيان كرد. بازوي اجرايي دولت مالزي در اين رابطه آقاي عبدالحميد عثمان است كه يكي از مخالفان، سرسخت شيعه در منطقه و مالزي ميباشد. وي عهده دار برنامههاي برخورد جدي و تدوين برنامههاي جديد جهت جلوگيري از روند رو به رشد شيعه در مالزي است.
دولت با اعمال سياستهاي گوناگون، كاهش و مهار اسلام سياسي را در دستور كار قرار داده است و به شدت از آن پرهيز ميكند و مانع رشد آن ميشود.
همچنين دولت مالزي شيعيان را تهديدي براي امنيت ملي ميداند و درصدد تشديد فعاليتها بر ضد اين گروه و تنزيل يا حذف جايگاههاي علمي يا شغلي شيعيان در دولت و موسسات آموزشي عالي است.
به دليل حضور برخي عناصر و هابي در مراكز اسلامي ذي نفوذ رويكردهاي خصمانهاي بر ضد تعاليم شيعه اتخاذ شده است و دلايل و انگيزههاي برخي روحانيون مالزي در ضديت با تعاليم شيعه به سه دسته تقسيم ميشود:
1- سرسپردگي روحانيون مالزي به وهابيت و ترس از رواج شيعه به عنوان عمدهترين مانع در راه ترويج عقايد انحرافي وهابيت،
2- تعصبات خشكي مذهبي و بي اطلاعي از مذهب شيعه
3- ابراز همگرايي نسبت به واكنشهاي دولت در برابر دشمن مشترك وفرضي.
سرمايه گذاري خارجي عامل اصلي رشدو حركت اقتصادي دولت مالزي به حساب ميآيد و چنين تبليغ ميشود كه رشد افكار انقلابي و شيعه ميتواند باعث متضرر شدن سرمايه گذاران خارجي شود و به واسطه همين امر فشار خارجي از اين ناحيه بر دولت مالزي وارد ميگردد. از اين رو دولت مقابله با افكار شيعه را به نوعي فراز از اين فشارهاي خارجي دانسته و براي خشنود نمودن سرمايه گذاران خارجي و رشد اقتصادي خود، مقابه با شيعه را هدفي اقتصادي و سياسي ميداند. به طور كلي ميتوان دلايل نگراني حكومت مالزي از رشد شيعه را اين گونه برشمرد:
• - نشر افكار شيعه در ميان اساتيد دانشگاهي كه موجب گرايش دانشجويان به تشيع و در نهايت گرايش مردم عادي به مذهب تشيع خواهد شد.
• رواج تشيع باعث بر هم زدن ثبات سياسي كشور و از ميان رفتن وحدت ملي نژادهاي مختلف خواهد شد، زيرا حكام مركزي بر اين باورند كه مذهب شيعه باعث تفرقه و نفاق بين مسلمانان ميشود. آنان وقايع پاكستان را به عنوان نمونه در اين زمينه ذكر ميكنند.
• رشد تفكر شيعي باعث به خطر افتادن تفكر غربي و منافع اقتصادي و سياسي غرب ميگردد.
• تفكر شيعي در حقيقت مقابله با تفكر وهابي در منطقه است.
اگرچه شيعياين در گذشته در مالزي مراكزي داشتهاند، اما در حال حاضر به دليل فشارهاي دولت، تشكيلات مذهبي، حزبي و مركز ديني متمركزي ندارند. به اين لحاظ انجام امور فرهنگي و فعاليتهاي مذهبي و سياسي شيعه در مالزي بسيار ضعيف انجام ميشود.
شيعيان در منازل خود به انجام امور مذهبي ميپردازند كه اين قبيل مراسم به صورت غير علني و در دستههاي كوچك برگزار ميگردد. در بعضي ايالات، شيعيان با سعي و تلاش خود بر
نامههاي منظم مذهبي را برپا ميدارند و سعي در حفظ اين برنامهها دارند كه همان گونه كه ذكر شد اين برنامهها محدود به گروههاي كوچك خانگي و به صورت غير علني ميباشد و دولت مالزي هم مطلع بوده ولي بحمدالله از برگزاري مراسم در منازل به صورت غير علني ممانعت نميكند.
فعاليتهاي فرهنگي علني شيعيان از سال 1376، با تهاجم دولت مالزي به اين جامعه و دستگيري تعدادي از سران آنها، تا حد زيادي كم شده است و در سالهاي اخير، تنها شاهد فعاليت گروههاي كوچك شيعيان، مانند برگزاري جلسات قرآن و احكام، ايجاد سايتهاي اينترنتي بودهايم.
فعاليتهاي اجتماعي شيعيان نيز در سالهاي اخيرع انسجام و وجدت بيشتري نسبت به گذشته به خود گرفته است. در مالزي مدرسه علميه و حوزهاي كه به شكل خوزههاي علميه شعيه معمول در قم و نجف باشد، وجود ندارد بلكه از آنجا كه مسئوليت برخي مدارس با افرادي است كه از نظر فكري نزديك به شيعه هستند، از اين رو به همين مدارس، مدرسههاي ديني شيعه اطلاق ميگردد.
وجود اين گونه افراد در سطوح مديريتي و حتي استادي اين مدارس، تا حدودي باعث تغيير و تحول در آن شده و زمينه را براي نزديكي هر چه بيشتر آنها به حوزههاي علميه شعيه آماده ميسازد.
در مورد تقليد شيعيان مالزي، بايد گفت كه برخي از آنان مقلد مرحوم آيت ا... العظمي گلپايگاني هستند و برخي ديگر هم از مرحوم آيت ا.... العظمي اراكي تقليد ميكنند. پس از فوت مرحوم آيت ا... العظمي اراكي جمعي از طلاب جنوب شرق آسيا طي نامهاي به مقام معظم رهبري ضمن عرض تسليت، درخواست انتشار رساله ايشان را نمودند و مردم اين مناطق را به مرجعيت ايشان ارجاع دادند.
ضمناً برخي از شيعيان هم از آيت ا... سيستاني تقليد ميكنند و برخي هم باقي بر تقليد از مرحوم امام خميني (ره) و آيت الله خوئي (ره) هستند. با اين حال، كمبود رهبريت ديني در ميان شيعيان باعث شده است كه اختلافات داخلي ميان شيعيان ايجاد شود.
شيعيان مالزي را از لحاظ طبقات اقتصادي ميتوان به سه دسته تقسيم كرد.
• طبقه بالا: يعني ثروتمندان، كه حدود 30% از شيعيان را در برميگيرد.
• طبقه متوسط: شامل كارمندان عادي، و افراد داراي مشاغل تجاري، ولي در حد متوسط است كه 60% شيعيان را در برميظگيرد.
• طبقه پايين: كه بيشتر افراد نيازمند و با در آمد بسيار پايين ميباشند كه 10% شيعيان مالزي در اين طبقه قرار ميگيرد.
بيشتر شيعيان مالزي در شركتهاي خصوصي غير دولتي مشغول به كار هستند زيرا در اين شركتها آزادي بيشتري دارند. شيعيان اگر بخواند در پستهاي دولتي شاغل باشند، بايد تقبه كنند. تعدادي از افراد كه پستهاي دولتي دارند، خود را از جمع شيعيان كنار كشيدهاند وبسيار كم با آنها رفت و آمد ميكنند.
وضعيت اقتصادي شيعيان مالزي متوسط و رو به پايين است ولي علي رغم اين مسئله، اتحاد آنان و كمكهاي- هر چند ناچيز- جمع آوري شده از ناحيه اين جامعه، توانسته است بخشي از مشكلات خانوادههاي افراد دستگير شده شيعي توسط دولت را برطرف كند. البته برخي تجار و بازرگانان به پشتيباني مالي در مورد فعاليتهاي مذهبي شيعه ميپردازند كه تعداد آنها اندك است و كمكهاي آنها نيز به دليل ترس از دولت بسيار مخفيانه و با تقيه صورت ميگيرد.
ب- فعاليتهاي ضد شيعي در مالزي
تعرضات ضد شيعي بيشتر از سوي دولت يا عوامل وابسته به دولت صورت ميپذيرد، براي نمونه برخي از افرادوابسته به مركز اسلامي مالزي يا شوراي علماي اين كشور، اقدام به نوشتن مقالات ضد شيعي و درج آن در جرايد ملايو زبان، به ويژه روزنامه پر شمارگان ملايو زبان (بريتاهاريان) نمودهاند متعاقب اين حركتها دولت نيز تعدادي از طلاب و شيعيان را دستگير كرده است.
برگزاري كلاسها وجلسات توجيهي براي كارمندان دولت، در خصوص گروههاي به اصطلاح منحرف اسلامي، از جمله شيعه، از ديگر اقدامات بازدارنده دولت است. همچنين جلساتي از طرف مركز اسلامي مالزي، براي توجيه نيروهاي نظامي در كوالالامپور برگزار شد و در نمايشگاهي در پوسات اسلام نيز در همين رابطه نوارهايي با محتواي ضد شيعي به فروش رسيد. موارد ياد شده را ميتوان از اقدامات ديگري دانست كه نقش دولت در هدايت آنها به وضوح قابل مشاهده است.
در سالهاي گذشته برخي از مسئولان مالزي در يك اقدام هماهنگ ضد تفكرات شيعي موضع گيري كردند و با اين عمل قصد محدود ساختن فعاليت شيعيان را دارند. در همين راستا آقاي عبدالحميد عثمان وزير مشاور در دفتر نخست وزيري مالزي كه به عنوان يكي از عاملان اصلي و سردمداران ضد شيعي دولت شناخته شده، قبل از عيد فطر سال 2002 اعلام كرد كه فعاليتهاي شيعيان و اقدامات آنها در انتشار تعاليم شيعه در سطح جامعه، و به حد خطرناكي رسيده و دامنه آن به دانشگاهها كشيده شده است و بايد با اين موضوع برخورد جدي شود.
4- نفوذ اديان در اوضاع سياسي جامعه
تنوع و تعداد اديان و مذاهب در جامعه چند نژادي مالزي از مسائل مهمي است كه حيات سياسي اين كشور را تحت تاثير قرار ميدهد. علاوه بر خطر بالقوه درگيريهاي نژادي ميان مالايوهاي حاكم بر كشور با ساير گروههاي نژادي، بخصوص چينيها، كه هراز گاهي در صحنه سياسي مالزي بروز ميكند، امكان وقوع درگيريهاي مذهبي ميان پيروان عقايد ديني گوناگون همواره وجود داشته است.
نمونهاي از اين اختلافات مذهبي، در درگيريهايي كه ميان مسلمانان و مسيحيان ايالت صباح در انتخابات 1985 رخ داد به شكل بسيار حادي بروز كرد.
مذهب اسلام مهمترين مذهب كشور است كه نفوذ قابل ملاحظهاي دارد. تفكر اسلامي نقش بسزايي در اوضاع سياسي جامعه دارد. در اوايل دهه 1970 ميلادي تضادهايي ميان پيروان اسلام سنتي و طرفداران تفاسير راديكال اسلام و يا مپوريستها بروز كرده احياي اسلام مالزيايي شديداً تحت تاثير قيامهاي اسلامي بود كه رابطه نزديكي با بحرانهاي اعراب و اسرائيل و حتي جريانات نفتي اوايل دهه 70 داشت.
انگيزههاي نيرومندتري كه درسالهاي بعد منجر به احياي انديشههاي راديكال شد از جمله اين پيشگويي بود كه مرحله شكوفايي جديدي در 1400 هجري قمري (نوامبر 1979) شروع خواهد شد و مهمتر از همه بروز انقلاب اسلامي ايران در اين تفكر نقش داشت. بنيادگرايان مسلمان مالزي معتقد بودند كه فرد نميتواند مسلمان باشد مگر اينكه از لحاظ عبادي فراتر رود و در نظام كامل سياسي و تحت مقررات حقوقي و اقتصادي اسلام زندگي كند.
بنيادگرايي اسلامي مالزي در جنبش (دعوت) خلاصه ميشود. هدف جنبش (دعوت) فقط تبليغ اسلام براي غير مسلمانان نيست، بلكه ميكوشد تا از طريق وحدت در ميان مسلمانان و حذف موضوعاتي كه باعث اختلاف ميشود، همبستگي و پيوستگي آنها را استحكام بخشد.
در واقع جنبش دعوت طيفي كوچك از مسلمانان است كه ميخواهند از نظر سياسي گروههاي بزرگتري ايجاد كرده و از تحركات افراطي به نوعي نظامي گري معتدل برسند. بعضي گروهها با جنبش دعوت در مورد تفسير اسلام و قرآن معاوضه دارند. از جمله اين گروهها بايد دارالاكرم را نام برد كه در 1969 تشكيل شده است.
پيروان اين گروه در نزديكي كوالالامپور به طور دسته جمعي زندگي ميكنند. لباسهاي عربي ميپوشند و سعي ميكنند كاملاً سنتهاي اسلامي را رعايت نمايند. گروه معارض ديگر جنبش جوانان مسلمان مالزي است كه در اوت 1971 تاسيس شد. اين گروه حدود 35000 نفر عضو داردو كمتر به رعايت دستورات مذهبي پاي بند است.
جنبش جوانان مسلمان خواهان ايجاد تغييرات در سياستهاي دولت براي پيروي از اصول اسلام، و يا ايجاد دولت اسلامي در مالزي است. رهبران جنبش ويژگي دولت اسلامي مورد دعوي خويش را به طور مشخص بيان نميكنند، ولي معتقدند كه اين دولت بايد به تدريج ايجاد شده و به حقوق غير مسلمانان احترام بگذارد.
5- سياست مذهبي حكومت
طبق قانون اساسي مالزي، اسلام دين رسمي كشور است ولي افراد در انتخاب دين و انجام مراسم ديني آزاد هستند و حتي پيروان ساير اديان اجازه تبليغ اعتقادات مذهبي خود را دارند . البته تبليغ ساير اديان در ميان مسلمانان مجاز نيست.
پادشاه، نخست وزير و حاكمان ايالات مركزي بايد مسلمان باشند ولي اعضاي كابينه ميتوانند از ميان پيروان ساير اديان نيز انتخاب بشوند. در عين حال حاكمان ايالات در مناطق خود حكم رهبر مذهبي را دارند و پادشاه پيشواي مذهب اسلام در ايالت خود (پادشاه مالزي به تناوب از ميان حاكمان ايالات انتخاب ميشود) و نيز ايالات مالاكا، پنانگ، صباح و منطقه فدرال است.
دو منطقه فدرال مالزي عبارت اند از: كوالالامپور در ايالت سلانگور و لابوان در ايالت صباح. در ايالت ساراواك به دليل در اقليت بودن مسلمانان، چنين مقامي وجود ندارد.
حكومت مالزي خواهان ايجاد هماهنگي در امور مذهبي جامعه و اعمال كنترل بر فعاليتهاي پيروان مذاهب مختلف (مخصوصاً مسلمانان) براي رسيدن به جامعهاي متعادل و با ثبات است. براي اين منظور سازمانها و ارگانهاي رسمي خاصي نظير شوراي ملي امور اسلامي و كميته فتوا ايجاد شدهاند كه وظيفه اصلي آنها كنترل فعاليتها و امور اسلامي و هماهنگ كردن آنها با هدفهاي حكومت ميباشد.
امور همچون نظارت بر مدارس مذهبي غير دولتي و مواد آموزشي آنها، كنترل كتابهاي مذهبي منتشر شده، انتشار كتابها و نشريات مذهبي، ارائه آموزشهاي مذهبي در سطوح مختلف و صدور فتوي در زمينه مسائل گوناگون، همه در حيطه وظايف بخش امور مذهبي حكومت مالزي است.
6- روابط پيروان اديان و مذاهب مختلف با يكديگر
روابط ميان پيروان اديان گوناگون در مالزي، وضعيت نسبتاً متعارفي دارد. هر چند كه احتمال درگيريهاي ناشي از اختلاف مذهبي، منتفي نميباشد ولي مذهب به منزله يكي از سرچشمههاي نزاع آفرين ميان اقوام مختلف مطرح نيست. از سوي ديگر دولت نيز تلاش دارد تا با اعمال كنترل و هدايت فعاليتهاي مذهبي احتمال وقوع چنين درگيريهايي رااز ميان ببرد و با تعيين حدود وظايف گروههاي مختلف، آرامش و تعادل را حفظ كند.
7- آداب و سنن مذهبي و ميزان پايبندي مردم به مذهب
تعاليم اسلام در مالزي با فرهنگ بومي اين منطقه آميخته شده و شكل خاصي به خود گرفته است. به گونهاي كه عناصر از اين فرهنگ را ميتوان در مراسم مختلف مسلمانان مالزي (مث
لاً جشن عروسي) مشاهده كرد. نماز جماعت در مساجد مختلف برگزار شد. ائمه جمعه نيز در سراسر كشور به اقامه نماز جمعه ميپردازند كه در شهر كوالالامپور اين مراسم در مسجد نگارا (مسجد ملي مالزي) برقرار و خطبه نماز به نام پادشاه خوانده ميشود. البته متن خطبههاي ائمه جمعه از سوي دولت تهيه و تنظيم ميگردد.
8- نقش مذهب در تحولات اجتماعي و فرهنگي
پيوند تاريخي فرهنگي ميان مذهب اسلام و نژاد مالايو هويت اصلي فرهنگ مالايو را تشكيل ميدهد. صبغه اسلامي اين فرهنگ در مظاهر گوناگون آن متجلي است كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
رعايت حجاب اسلامي توسط زنان مسلمان، اجراي احكام و رعايت سنن اسلامي در زندگي خصوصي افراد مانند (تولد، ازدواج، طلاق و مرگ) منزلت برجسته سادات، حجاج، روحانيون و معلمان مذهبي، اهميت قرائت قرآن خصوصاً در ماه مبارك رمضان.
مسلمانان مالزي خصوصاً در دهههاي اخير از نيروهاي فعال در صحنه سياسي كشور بودهاند و اكنون نيز حزبها و جمعيتهاي اسلامي نقش مهمي در مسائل سياسي و فرهنگي دارندو شخصيتهاي برجستهاي از روحانيون، روشنفكران و استادان دانشگاه را در خود جاي ميدهند.
مسلمانان مالزي همواره در مسائل بين المللي مربوط به جهان اسلام مثل قضيه فلسطين و افغانسان مواضع مثبتي اتخاذ نمودهاند.
همچنين ساير مذاهبي كه در مالزي وجود دارد مثل مسيحيت و آيينهاي بودا و هندو همواره در روند تحولات اجتماعي اين كشور تاثير داشتهاند كه نمونهاي از آن در تلاش اقوام مختلف براي كسب قدرت بيشتر در عرصههاي اقتصادي و سياسي نمايان است.
بر اين نكته بايد افزود كه امكان وقوع تنشهاي مذهبي ميان پيروان اديان مختلف در مالزي هيچگاه منتفي نبوده و بعضاً نيز محقق شده است، ولي مسائل مذهبي برخلاف مسائل نژادي عامل مهمي در ايجاد درگيريهاي داخلي ميان اتباع اين كشور به شمار نميآيد.
فصل ششم
اوضاع اقتصادي و سياسي
اوضاع اقتصادي
1- ويژگيهاي سيستم اقتصادي
مالزي يكي از غنيترين كشورها از نظر منابع طبيعي در آسياي جنوب شرقي و يكي از بزرگترين صادر كنندگان قلع، كائوچوي طبيعي و چوبهاي سخت استوايي و از اولين توليد كنندگان روغن نخل در جهان و در عين حال صاحب منابع عظيم نفت و گاز طبيعي است.