بخشی از مقاله

ارائه مدلی به منظور اندازه گیری و سنجش توسعه منطقه ای با نگرشی بر کشور مالزی (مورد خاص شهر سمنان)

چکیده:

توسعه یعنی فرآیند بهبود با توجه به مجموعه ای از شاخص ها، معیارها و ارزش ها. توسعه فرایندی است با ابعاد و اهداف گوناگون. در معنای وسیع کلمه، این ابعاد شامل جوانب سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است. مفهوم توسعه به صورت عام و توسعه اقتصادی به صورت خاص ، یکی از مهم ترین و بحث انگیزترین مسائل و چالش ها در میان کشورهای جهان و به خصوص کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم) مانند ایران می باشد. نوسعه اقتصادی آرمان ملی و مردمی تمامی کشورهاست. توسعه تابعیت مستقیمی از ارزشها و اعتقادات یک جامعه داشته، و از مهمترین مسائل و چالشهای فراوری بشر عصر حاضر است.توسعه ، زندگی بهتر و انسانی تر را به مردم کشورها هدیه می کند. دستیابی به توسعه اگر چه کاری مشکل و پیچیده است اما غیرممکن نیست و نباید از تلاش در راه رسیدن به آن مأیوس شد.

در مقاله حاضر، با هدف ارائه یک افزار تحلیلی به منظور ارزیابی توسعه یک منطقه، ضمن مروری مختصر و مستند بر ادبیات موضوعی مربوط به توسعه، شاخصها و معیارهای مختلف و متعدد ارزیابی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته ، و در نهایت به ارائه مدلی به منظور اندازه گیری و سنجش توسعه منطقه ای با نگرشی بر کشور مالزی ( مورد خاص شهر سمنان) اقدام شده است. در پایان مقاله نیز ، موارد مذکور جمع بندی شده و در قالب بحث و نتیجه گیری ، کاربردهای مدیریتی و پیشنهادات مرتبط با آن جهت پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ، ارائه شده است.

کلید واژه : توسعه، مدل، اندازه گیری و سنجش.


-1 مقدمه

توسعه، فرایندی با ا بعاد و اهداف گوناگون است. در معنای وسیع کلمه، این ابعاد شامل جوانب سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است. توسعه تابعیت مستقیمی از ارزشها و اعتقادات هر جامعه داشته و از مهمترین مسائل و چالشهای فراوری بشر عصر حاضر است. نوسعه اقتصادی آرمان ملی و مردمی تمامی کشورهاست. توسعه تابعیت مستقیمی از ارزشها و اعتقادات یک جامعه داشته، و از مهمترین مسائل و چالشهای فراوری بشر عصر حاضر است.توسعه ، زندگی بهتر و انسانی تر را به مردم کشورها هدیه می کند. دستیابی به توسعه اگر چه کاری مشکل و پیچیده است اما غیرممکن نیست و نباید از تلاش در راه رسیدن به آن مأیوس شد.

در مقاله حاضر ، با توجه به مسئاله ای که در بند ششم مقاله آمده است در پاسخ به این سئوال که چگونـه مـی تـوان سـطح توسعه یک منطقه را مشخص کرد؟ پس از مرور مختصر و مستند ادبیات موضوعی مربوط به توسعه ، شاخصـها و معیارهـای مختلـف و متعدد ارزیابی آنبا توجه به این که مالزی از کشورهای نسبتاً موفق اسلامی در توسعه اقتصادی است و هدف این کشور ایجـاد جامعـه ای پیشرفته با گسترش دانش و فن آوری است و تجارب عدیده ای در مراحل مختلف سیاستگذاری،انتقال فن آوری و سـرمایه گـذاری مستمر در بخش های صنعت، آموزش و تربیت نیروی انسانی هماهنگ با اهداف توسـعه ملـی دارد، مـی تـوان در بسـیاری از مـوارد از تجارب گرانبهای این کشور اسلامی استفاده کرد ، مورد مطالعه و بررسی قرار خواهند گرفت و در نهایت به ارائه مدلی به منظـور انـدازه گیری و سنجش توسعه منطقه ای با نگرشی برکشور مالزی مبتنی بر شرایط، امکانات، متغیرهای اقتصادی و فرهنگ بومی (مورد خاص شهر سمنان) اقدام خواهد شد.

- 2 تعاریف توسعه

همانند موضوعاتی نظیر روش شناسی تحقیق (ظهوری، (1378 به علت نسبی بودن اصول، قوانین ، قضایا و تئوری های مکشوفه در علوم انسانی، منابع مطالعاتی و تحقیقاتی، شیوه ها ، نظرات و دیدگاه های متفاوتی را در مورد تعریف یک پدیده اجتماعی و انسانی عنوان می کنند به گونه ای که تشتت آراء در مباحث علوم انسانی به حدی است که نمی توان در مورد پدیده خاصی ، نظری واحد و قطعی را ارائه کرد. وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از توسعه( طاهری، 1378، (12 از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده که می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و از سویی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که می تواند زمینه ارائه مدلها، تئوری ها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد.( احمدپور، 1381، 3( مستند به گفته فوق الذکر ، ذیلاً به ذکر چند مورد از تعاریف مختلف ارائه شده در مورد توسعه پرداخته می شود:

توسعه یعنی نوگرایی و مدرن شدن. و مدرن شدن یعنی تغییر زندگی انسان و تغییر خود انسان. توسعه یعنی بهبود ابعاد مرتبط به هم جوانب مختلفی نظیر: سطح میزان محصول و در آمد ملی، شرایط تولید، سطح زندگی( تغذیه، مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش) شرایط و محیط کار، نهادها و سیاستها (Streeten,1972) در این تعریف توسعه با نگرش برآورده کردن نیازهای اساسی زندگی مردم مورد توجه قرار گرفته است یعنی تغییر مبانی علمی و فنی تولید(عظیمی، (1371 تا مدتها، توسعه فقط بر مبنای دیدگاه صرف اقتصادی و به معنای توانایی اقتصادی ملی برای ایجاد و تداوم رشد سالانه تولید ناخالص ملی با نرخ های 5 تا 7 درصد و بیشتر مورد توجه قرار می گرفت. از این دیدگاه ، توسعه، بر حسب تغییر برنامه ریزی شده در تولید و اشتغال مورد بررسی قرار می گرفت. به این ترتیب که سهم بخش کشاورزی در تولید و اشتغال کاهش یافته ولی سهم بخش صنعت افزایش یابد(تودارو، .(1383 اما امروزه. توسعه توسعه به عنوان جریانی چند بعدی در نظر گرفته می شود که مستلزم وقوع تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی، تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری، ریشه کن کردن فقر مطلق و غیره است. توسعه در اصل باید نشان


دهد که مجموعه نظام اجتماعی باید هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته های افراد و گرو ه های اجتماعی در داخل نظام ، از حالت نا مطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق می یابد.(تودارو، (1383 توسعه اقتصادی فرایندی است که در آن یک سری تحولات و تغییرات بنیادی در ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه به وقوع می پیوندد.( روزبهان، (1381 جرالد میر در سال 1995 توسعه را رشد اقتصادی توأم با تحول و تغییر در دو حوزه ارزشها و نهادها، و فنی می داند ( متوسلی، (1382 در مجموع می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که توسعه یعنی فرایند بهبود با توجه به مجموعه ای از شاخص ها، معیارها و ارزش ها . توسعه یعنی فرایند بهبود در مبانی علمی و فنی تولید و دگرگونی و پیشرفت در سطح زندگی، شرایط کار و نحوه مدیریت نهادهای سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی هر کشور به طور بنیادی و اساسی با رویکردی سیستماتیک و کل گرا.

علاوه بر توسعه ، از منطقه نیز تعاریف و تعابیر مختلف و متفاوتی شده است( وزارت امور اقتصاد و دارایی، (1375 منطقه عبارت است از ناحیه یا نواحی جغرافیایی که مردم در سطح تمدن معینی برای تحقق آرزوهای خود و دستیابی به منابع مادی بدان احتیاج دارند( کیاوند، ( 1373 بانک جهانی منطقه را اینگونه تعریف کرده است: تمام نواحی ای که از نظر ویژگیهای قومی ، نژادی، دینی، مذهبی، فرهنگی ، تاریخی و سنتها همگن باشند تشکیل یک منطقه را می دهند((World Bank,1972 منطقه ممکن است بر اساس - 1عوامل سیاسی ، فرهنگی ، تاریخی، قومی و نژادی. -2 بخشهای مختلف اقتصادی و بافت هر کدام - 3ویژگی های طبیعی و جغرافیایی -4 حوزه آب ریز -5 نوع فعالیت های اقتصادی و درجه پیشرفت -6 ارزش های حاکم و غیره تقسیم بندی و تعریف شوند. و به قول والتر ایسارد هر تعریفی از منطقه یا شهر یه مسئله خاصی بستگی دارد که باآن سرو کار داریم.(وزارت امور اقتصادی و دارایی، (1375

-3 ضرورت و اهمیت توسعه

توسعه در ابتدا بصورت عام مفهومی به معنای رشد اقتصادی دارد. به عبارت دیگر محور توسعه، رشد اقتصادی قلمداد میشود و توسعه اقتصادی از این رهگذر آمال توسعه پنداشته میشود. در این تقریر توسعه روندی است که منجر به افزایش درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی شده و باعث بهبود سطح زندگی بهتر برای مردم محروم می گردد . پس از ناکارآمدی توسعه اقصاد محور، توسعه اقتصادی در کنار توسعه اجتماعی در دستور کار توسعه قرار میگیرد که ناکارآمدی این نوع از توسعه، گذار به توسعه مشارکتی و همه جانبه را باعث میشود (چامسکی،.(1389 مفهوم توسعه به صورت عام و توسعه اقتصادی به صورت خاص، یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مسائل و چالش ها در میان کشورهای جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم) مانند ایران می باشد. به گونه ای که کارشناسان و دانشمندان رشته های مختلف علمی تظیر اقتصاددانان ، سیاستمداران ، جامعه شناسان، مدیران و غیره دیدگاههای مختلف و متفاوتی در مورد ماهیت و علل توسعه نیافتگی، و راه های غلبه بر آن ارائه می دهند. (طاهری، (1378 توسعه اقتصادی آرمان ملی و مردمی تمام کشورهاست. همه مردم تمایل دارن تا ظرفیت و توان مادی ، معنوی و انسانی کشورشان افزایش یابد تا در پناه این ظرفیت ها و توانائی های به وجود آمده، کشوری قدرتمند و سرافراز در جامعه جهانی داشته باشند. (متوسلی، (1382 توسعه، زندگی بهتر و انسانی تر را به مردم کشورها هدیه می کند. توسعه ، به دنبال سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود علمی در راستای تعالی ملت هاست. این ارزش ها عبارتند از: معاش زندگی ، اعتماد به نفس، و آزادی. اینها نمایان هدف های مشترکی هستند که به وسیله تمام افراد در جوامع مختلف دنبال می شوند. (تودارو، (1383

مستند به چند مورد اشاره شده دربالا و موارد زیاد دیگری که بیان آنها از حوصله این بحث خارج است باتوجه به اینکه همه نویسندگان و دانشمندان به شکلی از اهمیت توسعه ولزوم توجه به آن در جوامع سخن رانده اند و آن را جزو آرزوها و آمال کشورها و ملتها و بالطبع مناطق مختلف داخل کشورها قلمداد کرده اند میتوان گفت کشور مالزی هم که از دهه 1970 تاکنون برنامههای اقتصادی خود را طی چشماندازهای 10 و 20 ساله برنامهریزی کرده است، پیشرفتهترین و توسعهیافتهترین کشور اسلامی است؛ نقطه

 


عطف توسعه این کشور این است که به لحاظ اسلامی هم شاخصهای خوبی دارد و اسلام را بعنوان دینی متمدن و موافق توسعه می شناسد وبدلیل این نقاط مشترک فرهنگی که با کشور ما دارد میتوانیم در برنامهریزیهای توسعه خود از آن استفاده کنیم.

-4توسعه و ابعاد آن

توسعه فرایندی است باابعاد و اهداف گوناگون. در معنای وسیع کلمه ، این ابعاد شامل جوانب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. توسعه تابعیت مستقیمی از ارزش ها و اعتقادات هر جامعه دارد و با توجه به اینکه ارزشها و ایده آل ها و یا به عبارتی شرایط مطلوب و مورد نظر هر جامعه با جوامع دیگر فرق می کند لذا می توان گفت که هیچ الگوی عمومی و جهان شمولی برای سنجش و اقدام در مورد ارزشها و بالطبع آن توسعه وجود ندارد. (طاهری، (1378 در کشور مالزی توسعه مبتنی بر اسلام وجود دارد که براین اساس بجای انسان مدار بودن آن که به دلیل دو ویژگی انسان که همان سوداگری و لذتگرایی است، توسعه دچار آسیب میگردد آیات قرآن، اصول اخلاقی و ایمان، علم و عمل را مد نظر قرار داده و به معاد توجه دارد؛ در این مدل، که »االلهمحور« است، انسان به عنوان مخلوق »االله« دیده شده که باید شرایط بازگشت او به فطرت و عمل به میثاق ازلیاش فراهم شود تا راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت فعلی تدوین و آسیبهای اجتماعی و اخلاقی را اصلاح نماید(پسران قادر،.(1389

نتیجه اینکه از نظر مفهومی ، توسعه جنبه نظری و ارزشی داشته و از جامعه ای به جامعه دیگر، و از زمانی به زمان دیگر در حال تغیر است. به عبارت دیگر، دیدگاه ارزشی افراد در تبیین توسعه و درجات آن در هر جامعه مهم بوده و افراد نیز در مورد آن دیدگاه های مختلف و متفاوتی دارند. در یک تعریف کلی ، توسعه اقتصادی را رشد اقتصادی همراه با تغییر و تحولات کیفی تعبیر کرده اند. به عبارت دیگر ، توسعه اقتصادی ، ابعاد کمی و کیفی تغییر در متغیرهای اقتصادی را نه به صورت مکانیکی، بلکه به صورت ارگانیکی و زیستی دربرمی گیرد. و در تعریف دیگری، توسعه اقتصادی را ارتقای فراگیر و همه جانبه سطح زندگی و رفاه جامعه دانسته اند. ( متوسلی، .(1382 توسعه اقتصادی فرایندی است که در آن یک جامعه از مرحله ای به مرحله بالاتر ی از پیشرفت اقتصادی می رسد. این فرایند از طریق یک رشته تغییرات در ساختارهای اقتصادی و غالباً ساختارهای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی رخ می دهد. (روزبهان، .(1381اگر چه در غالب بحث ها و مستندات موجود در ادبیات موضوعی مربوط به توسعه، از این واژه عموماً در قالب توسعه

اقتصادی نام برده می شود اما نکته مهم قابل ذکر این است که توسعه اقتصادی همواره و همیشه با دیگر ابعاد آن یعنی توسعه اجتماعی،فرهنگی و سیاسی همراه است. این نوع شناسی از ابعاد توسعه، تقسیم بندی است که به علت قسیم و کامل بودن آن، عموماً در ادبیات مربوط مورد استفاده قرار می گیرد.

-5 رشد و توسعه

توسعه و رشد مفاهیمی متفاوت از یکدیگر هستند. می توان بدون توسعه، رشد اقتصادی داشت. همچنین می توان بدون رشد ، توسعه اقتصادی داشت. (Streeten,1972) ممکن است در کشوری تولید ناخالص ملی سرانه افزایش کرده باشد اما نابرابری در درآمدها بیشتر شده باشد، فقرا فقیرتر شده باشند و سایر اهداف توسعه بدتر شده باشند. چنین حالتی را رشد اقتصادی با توسعه منفی می نامند. زیرا با وجودی که درآمد سرانه افزایش یافته است اما وضع اقتصادی توده مردم بدتر شده، و هیچ پیشرفتی در تغییر رفتار و عادات مردم و نهادها متناسب با آرمانهای مدرن گرایی به وجود نیامده و یا بدتر شده است. برعکس ، ممکن است در جامعه ای توسعه وجود داشته باشداما در کوتاه مدت رشداقتصادی منفی باشد. مثلاً جامعه ای که در حال تجدید ساختار در نهادهای اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی به منظور توسعه خود در آینده ممکن است در کوتاه مدت به علت از بین رفتن نظام تولید و توزیع قبلی و یا هر تغییر کوتاه مدت دیگر، تولید ناخالص ملی سرانه کاهش پیدا کرده باشد. می توان استدلال کرد که رشد اقتصادی نتیجه و موارد توسعه اقتصادی است. توسعه جریانی هموار، خطی و ساده نیست بلکه آن جریانی نامتعادل، غیر خطی و پیچیده است.(طاهری،(1378 رشد اقتصادی یک کشور عبارت است از افزایش تولید ملی واقعی سرانه آن کشور در طول یک دوره معین. رشد


بیشتری دارای بعد کمی است در حالیکه توسعه اگر چه ممکن است دارای بعد کمی نیز باشد اما در اصل دارای ابعا کیفی است. در واقع توسعه دارای ابعاد گوناگونی است که رشد فاقد آنها است. (روزبهان، (1381

در مجموع می توان اینگونه نتیجهگیری کرد که توسعه مفهومی کیفی تر و پویاتر از رشد است. در حالیکه رشد عموماً به تغییرات کمی و مشخص تأکید دارد برعکس آن ، توسعه به تغییرات کیفی و همه جانبه تأکید داشته و اعتقاد بر این است که رشد در بلند مدت در داخل ظرف توسعه به وقوع می پیوندد.

-6 بیان مسئله و مدل مفهومی

مسئله یعنی تفاوت بین وضع موجود و مطلوب. به عبارت دیگر، مسئله یعنی فاصله بین جایی که هستیم و جایی که می خواهیم باشیم. مسئله وقتی حل می شود که توانسته باشیم وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تبدیل کرده باشیم((Huber,1980 وضع موجود و مطلوب در مقاله حاضر شامل نامشخص بودن و مشخص بودن مدل اندازه گیری و سنجش توسعه منطقه ای با نگرشی بر کشور مالزی (مورد خاص شهر سمنان) می باشد که به عنوان مسئله مقاله حاضر در نظر گرفته شده است.

هر مدل مفهومی به عنوان نقطه شروع و مبنایی جهت انجام مطالعات و تحقیقات است به گونه ای که متغیرهای مورد نظر تحقیق و روابط میان آنها را مشخص می کند( .(Edward et al,2000 به عبارت دیگر می توان گفت که به صورتی ایده آل ، مدل مفهومی یا همان نقشه ذهنی (Maastricht school of management, 2001) و ابزار تحلیلی ( میرزایی، (1377 یک استراتژی جهت شروع و انجام تحقیق است به گونه ای که انتظار می رود در حین اجرای تحقیق ، متغیرها، روابط و تعاملات بین آنها مورد بررسی و آزمون قرار گرفته، و حسب ضرورت تعدیلاتی در آنها انجام شده و عواملی نیز از آنها کم و یا به آنها اضافه شده باشد. .(Sautter & Leisen, 1999) به منظور برنامه ریزی جهت اجرای تحقیق حاضر، می توان از مدلهای مفهومی مختلفی استفاده کرد. در هر صورت ذیلاً به چند مدل مفهومی معروفتر اشاره می شود.

همان گونه که قبلاً نیز اشاره شده است توسعه مفهومی چند بعدی و چند وجهی است. به همین جهت دانشمندان رشته های مختلف علمی از جهات مختلف و متفاوتی به موضوع نگریسته اند. به موازات تحول در نحوه نگرش به توسعه و مسائل توسعه نیافتگی، طی زمان شاخصهای توسعه نیز روندی تکاملی طی نموده و بر پیچیدگی آن افزوده شده است. شاخص های اولیه سنجش توسعه یافتگی، فقط معیارهای اقتصادی را مورد توجه قرارمی داده اند. اما عدم توان پاسخ گویی و شمول قابل قبول آنها جهت ارزیابی پدیده ای چند وجهی ( توسعه) ، باعث گسترش اجزا شاخصها ودر نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی توسعه شد. طرح غالب این شاخصها نیز سازمانهای بین المللی بوده اند که به منظور نظارت بر وضعیت کشورها در هر مقطع زمانی (ایستا) و تحول شرایط زندگی آنها طی زمان( پویا) ، شاخص هایی را معرفی می کردند. در مجموع اینکه معیار انتخاب شاخصها باید توان نمایش تغییرات کمی و کیفی کشورها باشد.( متوسلی، (1382 بر این اساس تعیین اینکه چه معیارها و شاخصهایی را می توان برای اندازه گیری و سنجش توسعه یک کشور، منطقه ، استان و یا یک محدوده در نظر گرفت به گونه ای که مورد قبول همگان باشد امری تقریباً محال است. برخی از دانشمندان شاخصها و معیارهایی نظیر درآمد کافی خانوارها، سطح اشتغال، نرخ باسوادی، امکان برخورداری از فرصت مشارکت در اداره جامعه، استقلال ملی وغیره را برشمرده اند. (طاهری، (1378 گونار میـردال دانشمند و اقتصاددان فقید هلندی، شاخصهای زیر را که وی آنها را آرمانهای نوشدن می نامید به عنوان معیارهای سنجش و اندازه گیری توسعه برشمرده است: خردگرایی، توسعه دانش، افزایش بهره وری، ارتقاء سطح زندگی، برابری اقتصادی و اجتماعی، بهبود نهادها و رفتارها و عادات و رسوم، استحکام و قوام ملی، دموکراسی، انضباط اجتماعی. استریتن معتقد است که توسعه یک جامعه بر اساس میزان و درجه ارضاء نیازهای افرادش سنجیده می شود .(Streeten,1972 ) نظر وی درباره توسعه، امروزه، به نگرش توسعه از بعد نیازهای اساسی معروف است. شاخص های معرف و سنجش توسعه، برخی منفرد و ساده و برخی ترکیبی و پیچیده هستند.عموماً اینگونه گفته می شود که شاخصهای ترکیبی معرف بهتری از وضعیت توسعه اقتصادی و رتبه بندی آنها هستند. تودارو و تیروال6 مجموعه ای از شاخص های

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید