بخشی از مقاله
مرتع داري Range Management
تعريف مرتع
مرتع را به انگليسي Range گويند و بطور خلاصه اراضي يا پوششي گياهي است كه به دليل يكسري موانع و مشكلات طبيعي (پستي و بلندي) و يا عوامل اقليمي(دماي پائين، خشكي زياد، ...) براي زراعت و كشاوزي مناسب نيستند لذا براي چراي دام مورد استفاده قرار مي گيرند.
تقسيم بندي مرتع
1-مراتع طبيعي Range land
بشر در ايجاد توليد و خلق اين نوع مراتع دخالتي نداشته است.
2-مراتع دست كاشت Pasture
انسان در خلق اين مراتع دخالت و نقش دارد.
3-علفزارها Grass land
معمولاً پوشش غالب آن از گونه گندميان است و متعلق به مناطق نيمه خشك تا مرطوب و نوعي از اين پوشش ها در مناطق گرم و مرطوب يافت مي شوند كه به آنها ساوان Savan مي گويند. در تمام اين مراتع ساختار و تركيب گونه ها از لحاظ پوشش غالب علفي يا غير خشبي مي باشد.
4-مراتع مشجر
مراتعي هستند كه در كنار گونه هاي غالب بوته اي يا علفي تعدادي هم درخت و يا درختچه حضور داشته باشند. مانند اراضي سياه بيشه در زير ارتفاعات كندوان و يا جاده رشت منجيل و يا ارتفاعات زاگرس. نوعي از اين مراتع مشجر را در گيلان و مازندران كه داراي پوشش جنگلي است علف چر گويند. دامداران محلي از اين مراتع استفاده بي رويه و غلط انجام داده و باعث تخريب پوشش گياهي آن مراتع ميشوند(در فصل رويش گياهي دام ها در آن جا چرا مي كنند و مانع تجديد حيات و در نتيجه تخريب اين مراتع مي شوند).
5-تقسيم بندي مراتع خاص ايران
يكنوع تقسيم بندي مراتع از لحاظ شيوه كاربري سنتي است كه در بين دامداران كوچ رو يا عشايري ايران رواج دارد و از ارتفاعات تا منطق پست ـچنانچه از ارتفاعات شروع كنيم) عبارت خواهند بود از:
الف)مراتع ييلاقي
در مناطق مرتفع، كوهستاني و با دماي پائين و با ميزان بارش نسبتاً زياد واقع شده معمولاً گونه هاي تشكيل دهنده اين مراتع گونه هاي مرغوب و خوش خوراك هستند و كمتر مورد تجاوز و تاخت و تاز قرار مي گيرند(از لحاظ كشاورزي) مانند ارتفاعات كلاردشت، شمال زاگرس، دامنه هاي سبلان، اردبيل و مغان و بخشهائي از زاگرس(سميرم). فشار دام و چرا در اين مراتع كمتر است.
ب)مراتع مياب بند:
مراتعي هستند كه توسط عشاير و يا دامداران كوچ رو در بين ييلاق قشلاق و تغيير مكان بر اساس تغيير فصل و دو مرتبه در طول سال مورد بهره برداري و چراي دام قرار مي دهند بنابراين اين مراتع بيشتر مورد چراي دام و تجاوز دامداران قرار گرفته و تحت چراي مفرط و بيش از اندازه هستند از سوي ديگر اين مراتع بيشتر توسط كشاورزان نيز جهت توسعه كشتديم، و در سالهاي اخير براي اجراي طرحهاي گوناگون نظير طرح طوبي مورد تجاوز قرار مي گيرند. مثل مراتع اطراف تهران، كرج و زنجان و...
ج)مرتع هاي قشلاقي:
در فصل سرد و زمستان مورد استفاه و چراي دام عشاير و دامداران متحرك قرار ميگيرند كه در فصل گرم به قضلاق و در فصل سرد به ييلاق مي روند مانند:مرتعهاي قم، ساوه، مرتع هاي قشلاقي در منطقه هاي پست و گرم معتدل قرار مي گيرند.
6-تقسيم بندي مرتع ها از لحاظ ميزان توليد علوفه(بيوماس گيا
هي)
مجموع توليد حيواني و گياهي را در يك اكوسيستم بيوماس مي گويند كه از منبع حيواني(بافت حيواني) و منبع گياهي(بافت گياهي) تشكيل شده است.
تقسيم بندي مرتع ها از لحاظ ميزان توليد علوفه(ماده خشك) در هكتار به شرح زير است:
الف)مرتع هاي مرغوب:
آنهاييكه ميزان توليد علوفه در هكتار در آنها در يك دوره رويش سالانه 450 كيلوگرم ماده خشك باشد. حدود 19-14 ميليون هكتار از مرتع هاي ايران جزء اين دسته هستند.
ب)مرتع هاي متوسط:
كه مقدار توليد در هكتار آنها در يك دوره رويش ساليانه حدود 150 كيلوگرم ماده خشك(علوفه خشك) است. 30-25 ميليون هكتار از مرتع هاي ايران جزء اين دسته هستند.
ج)مرتع هاي فقير يا مرتع هاي تخريب شده:
اين مراتع اغلب در فلات مركزي و منطقه هاي گرم و خشك ايران واقع شده اند و ميزان توليد ماده خشك آنها در هر هكتار در يك دوره رويش سالانه 50-30 كيلوگرم مي باشد. گستره (سطح) اين مرتع ها در كشور ما 40-30 ميليون هكتار است.
مرتع ها از جهت هاي گوناگون داراي ارزش و اهميت هستند:
دو ركن اساسي در اقتصاد ايران وجود دارد.
ب)از لحاظ حفاظت خاك:
پوشش گياهي بويژه گياهان بوته اي و مرتعي از بروخورد مستقيم قطرات باران يا نيروي محركه و مخرب باد با حاك جلوگيري مي كند. بدين ترتيب از تخريب و جدا شدن خاكدانه ها از همديگر و حمل و جابجايي آنها و نهايتاً از فرسايش خاك كه داراي زيان ها و خسارت هاي زيادي است جلوگيري مي شود.
اين موضوع بويژه در مناطق خشك و نيمه خشك جهان مثل كشور ما داراي نظام هاي بارش فصلي، باران هاي با شدت و مدت كوتاه. اكثراً داراي خاك هاي خشك و مناطق بياباني با ماسه هاي روان و بادهاي تند هستند حايز اهميت مي باشد.
ج)از لحاظ حفاظت آب
پوشش مرتعي نزولهاي آسماني وارد شده بر سطح خاك را هدايت كرده و از جريان سطحي آن و تبديل به هرزاب و وقوع سيل جلوگيري كرده و بطور خلاصه حركت جريان هاي سطحي را كند و زمان تمركز را طولاني و در نهايت باعث نفوذ آب هاي بارش ها به درون لايه هاي زيرين خام و تغذيه سفره هاي آب زير زميني و چشمه ها و قنات ها به ويژه در منطقه هاي خشك و نيمه خشك كشورمان مي گردد.
د)از لحاظ توليد گياهان دارويي و صنعتي
در كشور ما كه از ديدگاه اقليمي و عوارض طبيعي از تغييرها و تنوع بسياري برخوردار است و به همين دليل داراي تنوع گياهي و زيستي بي مانند مي باشد بخش عمده اي از اين گياهان از لحاظ دارويي و صنعتي هم داراي اهميت و ارزش اقتصادي هستند. مانند:گونه هاي گون، آويشن، گل ختمي، بومادران، ريواس، گاوزبان، جاشير، هندوانه ابوجهل، كاسني، شيرين بيان، خاكشير و غيره... .
ه)از لحاظ تفرجگاهي
بسياري از مرتع هاي و پوششهاي مرتعي بويژه در منطقه هاي مرطوب و كوهستاني- ييلاقي براي گذراندن اوقات فراغت مردم و زيبايي منظر مورد استفاده مي گيرند.
در مرتع هاي طبيعي ساختار گياهي از لحاظ تعداد گونه ها داراي تنوع بيشتري ميباشد در حالي كه مرتعهاي دست كاشت از تنوع كمتري برخوردار هستند. در مرتعهاي دست كاشت كيفيت علوفه توليدي بيشتر و بهتر از مرتع هاي طبيعي مي باشد(به دليل انتخاب گونه) انتخاب گونه در مراتع دست كاشت به دست و ميل انسان مي باد شد و حال آنكه در مرتع هاي طبيعي انتخاب گونه ها بوسيله طبيعت انجام مي گيرد. در انتخاب طبيعي به طور معمول گونه هايي انتخاب مي شود كه سازگاري بيشتري با شرايط محيط و نوسان هاي آن دارند چنين گونه هايي ممكن است از لحاظ كيفي از كيفيت بالايي برخوردار نباشد. در انتخاب گونه ها توسط انسان منافع مادي و در آمد و توليد بيشتر(كمي و كيفي) مطرح است و حال آنكه طبيعت ممكن است چنين ملاحظه هايي را مد نظر قرار ندهد. در مرتع هاي مصنوعي يا دست كاشت به طور معمول بيشتر توجه به گونه هاي
مشخصي از گياهان مانند بوآسه (Poaceae) و فاباسه (Fabaceae) مي باشد و حال آنكه در مرتع هاي طبيعي ممكن است گياهاني از خانواده هاي مختلف وجود داشته باشد. بطور معمول دخالت انسان در مرتع هاي طبيعي كم است و در صورت اعمال چنين دخالتي سازگاري بيشتري به گونه هاي گياهي با شرايط محيط و نوسانهاي آن مي دهد. چنين گونه هايي ممكن است از لحاظ كيفي از كميت بالايي برخوردار نباشند. در هر صورت در انتخاب گونه ها توسط انسان منافع مادي و درآمد
توليد بيشتر (كمي و كيفي) مطرح است و حال آنكه طبيعت ممكن است چنين ملاحظه هايي را مد نظر قرار ندهد.
مراتع طبيعي از لحاظ تحويل و توالي گونه ها به طرف مرتع هاي دست كاشت (Pasture) سوق داده خواهد شد. در مرتع هاي مصنوعي (دست كاشت) به دليل دخالت هاي مختلف انسان(دخالت هاي مفيد) بطور معمول فرسايش خاك كمتر انجام مي گيرد. مانند بيشتر مرتع هاي كشورهاي پيشرفته مثل اروپا و آمريكاي شمالي و زلاندنو استراليا و كانادا كه مراتع آن به شكل دست كاشت يا با دخالت انسان اداره ميشوند. بطور معمول روند تحول ها در مراتع طبيعي(توالي
يا جانشيني گونه ها) به سود طبيعت و اكوسيستم است ولي در اغلب موردها انتخاب گونه ها توسط انسان بدون توجه به سازگاري آن با محيط انجام گرفته و فقط هدف توليد علوفه مد نظر ميباشد و به همين دليل در اغلب موارد انتخاب گونه توسط انسان اكوسيستم يا مرتع ممكن است تمام شود. انتخاب طبيعي هميشه گونه هاي مقاومتر و سازگارتر با محيط را مد نظر دارد براي نمونه در حاليكه 20% گياهان زراعي از گياهان 4 كربنه هستند در گياهان خودرو و يا طبيعي مرتعي تا خدود 80% گونه ها ممكن است از اين دسته باشند و در نتيجه توان رقابت و سازگاري بيشتري دارند.
سطح كل مرتع هاي جهان در حدود 3/3 ميليارد هكتار مي باشند كه 3 ميليارد هكتار آن را مرتع هاي طبيعي 13/0 ميليارد هكتار ديگر را مرتع هاي مصنوعي يا دست كشت يا علفزار يا Pasture تشكيل مي دهند.
بيشترين مرتع هاي دست كاشت يا Pasure جهان در كشورهاي اروپايي قرار دارند 49% علفزارهاي دنيا در كشور در حال توسعه واقع شده اند كه سرانه آن با ازاي هر نفر حدود 75/0 هكتار مي
باشد. 30% از علفزارهاي جهان در كشورهاي پيشرفته قرار دارد كه سرانه آن بابت نفر از جمعيت حدوداً 22/1 هكتار مي باشد اما در اين كشورها با وجود پايين بودن ميزان سرانه نسبت به كشورهاي در حال توسعه صادرات پروتئين بيشتر مي باشد. علت بيشتر بودن توليد كشورهاي در
حال توسعه (توليد دامي) برخوردار بودن مرتع هاي آنها از كيفيت بالايي مي باشد. حدود 62% كل مواد غذايي در كشورهاي پيشرفته توليد مي شود و حال آنكه اين كشورها حدود 35% كل جمعيت جهان را در خود جاي داده اند. اما كشورهاي در حال توسعه كه 65% جمعيت جهان را دارا هستند در حدود 38% مواد غذايي جهان را توليد مي كنند و در كشور ما با توجه به رشد جمعيت و اضافه شدن حدود 2-5/1 ميليون نفر درحدود 55-45 هزار تن نياز پروتئين اضافه مي شود براي نمونه در
سال 1365 گوشت مصرفي در كشور ما حدود 700هزار تن بوده است كه در سال 1375به 960 هزار تن افزايش يافته است و پيش بيني مي شود در سال 1385اين ميزان به 1500 هزار تن افزايش يابد.
وسعت مرتع هاي ايران
وسعت مرتع هاي ايران به علت نبود يا فقدان آمارهاي درست و علمي و به ويژه تغييرهاي سريع سطح مزتع ها به دليل تأثير شگرف عاملهاي اجتماعي، اقتصادي و تغيير كابري ها ‚ارهاي مربوط به سطح مرتع هاي ايران بسيار متغيير است و گاهي هم به علت تعريف هاي حقوقي و عرفي و علمي هنگامي و متفاوت از مرتع ها آمراهاي مشخصي در اين زمينه ارايه نمي شود. براي نمونه
طبق پژوهش گروهي از متخصصان ايراني، پاكستاني و ترك گستردگي مرتع هاي ايران 80 كيليون هكتار برآورد شده است و يا طبق تعريف حقوقي و عرفي سده هاي مربوط به 1325 (توسط استاد مهندس كريم ساعي) حدود 120 ميليون هكتار ز زمينهاي (اراضي) ايران مرتع برآورد و تعريف شده اند طبق برآورد pabo كارشناس فرانسوي سازمان خوار بار جهاني (FAO) مرتع هاي ايران بشرح زير تقسيم بندي شده اند:
الف-مرتع هاي فقير و نيمه صحرايي حدود 40 ميليون هكتار
ب-مرتع هاي مرغوب و متوسط حدود 8 ميليون هكتار اراضي رها شده(از لحاظ استعداد كشاورزي مرغوب نيست) همراه چراگاهها حدود 23 ميليون هكتار
د-مرتع هاي حاصل ز آيش اراضي تحت كشت 12 ميليون هكتار
5-اراضي جنگلي تخريب شده و بيشه زارها(علفچر يا مرتع هاي مشجر) حدود 12 ميليون هكتار.
طبق آخرين بررسي و برآوردها كارشناسي وسعت مرتع هاي ايران حدود 90 ميليون هكتار تخمين زده شده استو توليد علوفه خشك سالانه در اين مرتع ها هم در حدود 10 ميليون تن برآورد شده است، كه غذاي موردنياز حدود 4/1(يك چهارم) از دامهاي موجود در سطح مرتع ها را تأمين مي نمايد. نتيجه حضور دام بيشتر از ظرفيت در مرتع ها عبارتست از:
1-فشار بيش از ظرفيت به مرتع ها
2-كاهش ميزان توليد دامها
3-كاهش درصد بره زايي و توليد مثل دامها(در نتيجه سوء تغذيه)
4-افزايش درصد مرگ و مير دامها
5-كاهش مجموع توليد فرآورده هاي دامي در مقايسه با تعداد آنها.
تعريف مرتع داري
مرتع داري علم، فني است كه مرتع دار يا بهره بردار مرتعي براي توليد حداكثر علوفه بدون اينكه آسيب و ضرري به ساير منبع ها و اجزاي اكوسيستم وارد بشود بكار ميگيرد. و يا هدف مرتع دري عبارتست از استفاده و بهره بردري خردمندانه و بهينه از مرتع ها ضمن در نظر داشتن وضعيت مرتع داري از لحاظ كمي و كيفي پوشش گياهي و گونه هاي مرتعي.
سير يا روند Trend
عبارت است از جهتي كه گونه ها در طي مرحله هاي جانشيني يا توالي به سمت آن طي مي كند. اكر حركت از حالت و وضعيت گونه هاي مرغوب يا خوش خوراك بسوي استقرار گونه هاي نامرغوب ياغير خوش خوراك باشد آنرا پس رونده يا پسگرا مي نامند مانند: روندي كه در اكثر مواتع ايران در نتيجه پديده فرسايش حاك ناشي از بهره برداري مفرط و بي رويه از حدود 3-2 دهه پيش آغاز شده است. و اگر تحول گونه هاي آن بر عكس از حالت و وضعيت گونه هاي غير خوش خوراك يا غير مطلوب(گونه هاي زياد شونده يا مهاجم) بطرف استقرار گونه هاي خوش خوراك و مرغوب باشد آنرا روند تكاملي يا پيش رونده مي نامند.
توالي يا تواتر يا جانشيني گونه ها و روندها ممكن است در نتيجه تغيير طبيعي عاملهاي تغيير طبيعي عاملهاي محيط شامل عاملهاي وابسته به اقليم(نور، دما، بارش و باد) و عاملهاي وابسته به خاك يا زمين مانند(ارتفاع، عرض و طول جغرافيايي، شيب و فشار هوا) انجام گيرد كه اينگونه توالي يا روند را توالي طبيعي مي نامند و يا ممكن است توالي گونه ها در نتيجه گوناگوني دخالت هاي نادرست انسان در مرتع ها انجام بگيرد كه در آن صورت اينگونه تحول يا جانشيني گونه ها و روند تغييرها را تحويل غير طبيعي يا به خالت انسان مي نامند.
عوامل تخريب و يبر قهقرايي(پس رونده) مرتع ها در ايران عبارتند از
1-چراي بي رويه و مفرط(بيش از حد ظرفيت) از مرتعها، بهره برداري از مرتع ها در هنگام و فصل رويش گياهي و پيش از انجام مرحله هاي رشد زايشي كه بطور معمول از تجديد زيست(حيات) طبيعي مرتهع جلوگيري مي نمايد و چراي مفرط يا بيش از ميزان ظرفيت توليد مرتعها كه متأسفانه در ايران به شدت رواج دارد هم يكي از دليل هاي تخريب و سير قهقرايي مرتع ها است.
بعلاوه تركيب و ساختار گونه ها هم بطور معمول در تعيين گونه دام براي چرا بسيار مؤثر است كه متأسفانه باز در بهره برداري مرتع هاي ايران مورد توجه قرار نمي گيرد.
2-تغيير كاربردي در مرتع ها و تبديل آنها به زمين هاي زراعي يا باغي و تجاوز به مرتع ها براي شهرسازي و ايجاد شهرك ها و تأسيسات صنعتي و پادگانهاي نظامي و عبور جاده ها و معدن كاوي و استخراج معدن ها از مرتع ها و استخراج انواع شيرابه ها و بهره بردري از شيره ها و صمغ و كتيرا و ساير محصولات فرعي از گياهان مرتعي است.