بخشی از مقاله

مقدمه:
گياهان انگلي گياهاني هستند كه رابطه انگلي با گياهان ديگر داشته و حيات آنها وابسته به ساير گياهان مي‌باشد. اين گياهان متجاوز از 300 گونه گياهي بوده و درون 8 راسته، 17 تيره و 186 جنس قرار دارند. از ميانه اين تيره‌ها تنها 8 تيره به شرح زير داراي انگلهاي مهمي از نظر كشاورزي هستند.
1- Scrophulariaceae (تيره گل ميمون):
جنسهاي Striga (علف جادو) و Alectra و تعدادي ديگر نيز كه اهميت كمتري داشته و نيمه پارازيت هستند از اين خانواده بشمار ميروند. اين گياهان انگل ريشه بوده و بسياري از نباتات زراعي مثل غلات و بقولات را در مناطق حاره مورد حمله قرار ميدهند.


2- Orobanchaceae (تيره گل جاليز):
جنسهاي Orobanche (گل جاليز) كه انگل بقولات و جاليز و سبزيجات بخصوص در حوزه مديترانه مي‌باشند و همچنين جنسهاي Aeginetia و Christisonia از اين خانواده‌اند. همه اين گياهان انگل كامل بوده و بر روي ريشه گياه ميزبان فعاليت ميكنند.
3- Santalaceae (تيره صندل):
شامل تعدادي از جنشهاي نيمه انگلي سبزينه‌دار و درختي هستند كه روي درختان جنگلي بسر ميبرند ولي جنسهاي علفي مانند Thesium نيز از اين خانواده بشمار ميروند كه روي ريشه نباتات زراعي فعاليت دارند.
4- Balanophoraceae:
گياه Thonningia sanguinea يك گياه دائمي انگل است كه در مناطق باران

خيز روي ريشه درختان زندگي ميكند.
5- Convolvulaceae (تيره پيچك صحرايي):
Cuscuta يا سس كه يك انگل كامل از اين خانواده مي‌باشد. بعضي از مؤلفين نيز آنرا در يك خانواده جداگانه با نام Cuscutaceae رده‌بندي مي‌كنند.
6- Lauraceae (تيره برگ‌بود):
جنس Cassytha از اين خانواده است كه به Cuscuta شباهت دارد.

7- Viscaceae and Loranthaceae (تيره دارواش يا شيرينك):
دو خانواده نيمه انگلي سبزينه‌دار سهتند كه به انگليسي Mistletoes ناميده ميشوند و به قسمت‌هاي هوايي درختان و درختچه‌ها حمله مي‌كنند. يكي دو خانواده ديگر نيز از Mistletoes وجود دارد كه اهميت اقتصادي خاصي ندارد.
در بعضي از تيره‌ها همه جنس‌ها انگل يا نيم‌انگل هستند. و در بعضي ديگر از تيره‌ها محدودي از جنس‌ها زندگي انگلي دارند.
بدين معني كه گياه انگل به دليل نداشتن كلروفيل، برگ و ريشه بطور كامل به ميزبان خود (Holo parasitism) وابسته مي‌باشند. و تمامي مواد موردنياز خود را از گياه ميزبان درريافت مي‌كنند. مثل گيالهان انگل سس و گل جاليز در برخي موادر اين ارتباط انگلي كامل نيست، بلكه به صورت نيمه‌انگلي (Hemiparasitism) مي‌باشد.
اين گياهان انگل داري ريشه، برگ و اندام سبز مي‌باشند و قادرند برخي از مواد را خودشان از محيط دريافت كرده و يا سنتز كنند. با اينحال برخي از مواد آلي موردنياز را كه خود قادر به ساختن آن نمي‌باشند، بايستي از گياه ميزبانت دريافت كنند. مثل گياه انگل دارواش، استرگيا و ... (A)
؟؟؟؟؟؟؟
انگلهاي گلدار يكي از مشكلات مهم كشاورزي در اغلب نقاط جهان بشمار ميروند. اين گياهان قادرند تا تمام محصول يك مزرعه را نابود سازند. علاوه بر آن بدليل توليد بذر فراوان موجب آلودگي شديد مزرعه شده و به لحاظ دوام اعجاب‌اگيزي كه اين بذور در خاك دارند و گاه متجاوز از پنجاه سال است زمين را براي مدت مديدي از حيز انتفاع خارج ساخته و زارع را مجبور به كشت نباتاتي ميكنند كه احتمالاً از نظر اقتصادي و يا مسايل ديگر مطلوب او نيست. علفهاي هر

ز انگلي بدليل تنوعي كه دارند اغلب محصولات زراعي را در خطر آلودگي قرار ميدهند.
غلات به استراگيا، صيفي‌جات و جاليز و يونجه و توتون و باقلا به گل جاليز، بسياري از نباتات دولپه‌اي به سس و درختهاي مختلف به انواع دارواش آلوده ميشوند و صدها گونه گياه انگلي روي نباتات خودرو فعاليت دارند كه خود خطري بالقوه براي محصولات زراعي محسوب ميگردند. در كشور ما اگرچه اين گياهان از ديرباز مورد توجه بوده و تحقيقاتي رد زمينه بيولوژي و مبارزه با آنها صورت گرفته است اما بدليل كمبود متخصص پيشرفتها كافي نبوده و سبب شده است تا آلودگيهايي كه بوجود ميآيد زارعين را به مشكل لاينحلي مواجه سازد.

اصطلاحات و لغاتي كه در توصيف گياهان انگلي بكار ميرود:
Parasite (انگل): گياهاني كه بخشي يا تمامي نيزا غذاي خود را از گياهان ديگر بدست مي‌آورد.
Hemi – parasite يا Semi – parasite (نيمه انگلي): گياهي است كه بصورت نسبي پارازيت بوده و سبزينه‌دار است و توانايي كربن‌گيري را دارد و ممكن است انگل اختياري و يا انگل اجباري باشد.
Holoparasite (انگل كامل): گياهي كه زندگي كاملاً انگلي دارد. بدون كلروفيل است و بنابراين قادر به توليد مواد آلي نيست.
Obligate parasite (انگل اجباري): گياهاي كه قادر است بدون وجود ميزبان تثبيت شده و رشد نمايد.
Facultative parasite (انگل اختياري): گياهي كه قادر است بدون ميزان نيز تثبيت شده و رشد نمايد ولي بطور معمول بصورت پارازيت مواد غذايي موردنياز خود را از گياهان ديگر دريافت مي‌كند.
Haustorium (مكينه): بافتي است كه انگل را با گياه ميزبان مرتبط مي‌سازد. معمولاً بافتي متورم است كه تركيبي از بافت انگل و ميزبان است. اين بافت وظيفه انتقال مواد غذايي از ميزبان به انگل را عهده‌دار است.
دامنه ميزباني: اصطلاح بكار برده شده براي كليه گياهاني است كه ميتوانند ميزبان يك انگل باشند، بطور دقيق‌تر، يك توده، نژاد و سا سوية بخصوص از گونه خاصي از يك انگل ، اهميت اين اطلاعات در استفاده از تناوب براي كنترل انگل با حذف كليه ميزبانهاي محصولي و علف هرز ميباشد.
در مورد گونه‌هاي سس بايد تفاوت بين ميزبان‌هاي اوليه و ثاونيه مشخص گردد. ميزبانهاي اوليه گياهاني هستند كه سس ميتواند از زمان جوانه‌زني روي آنها مستقر شود. ميزبانهاي ثانويه گياهاني هستند كه سس نميتواند از هنگام جوانه‌زدن روي آنها مستقر شود ولي پس از استقرار روي ميزبان اوليه، ميتواند مكينه‌هاي خود را داخل ميزبان ثانويه نمايد و به رشد خود ادامه دهد.


سس
سس يك گياه كاملاً انگلي مي‌باشد كه داراي ريشه وب رگ نيست و مواد غذايي مورنياز خود را بطور كامل زا گياه ميزبان ميگيرد. بذر گياه سس به مدت بسيار طولاني در خاك

مي‌ماند و گاه تا 13 سال در خاك دوام مي‌آورد و قادر به جوانه‌زدن مي‌باشد.

فهرست مندرجات
1- رده‌بندي علمي گياه سس
2- طريقه گسترش
1 ، 2 انواع سس
2،2 راههاي عمومي مبارزه با سس


3،2 مناعب
رده‌بندي علمي گياه سس

با نام علمي (Cuscuta) از خانواده (Cuscutaceae) كه بعضي‌ها از آن به عنوان تنها عضو انگلي خانواده (Convolvulacrae) (پيچك) ياد مي‌كنند.

مشخصات كلي سس:
دادِر نام انگليسي سس است و معني لغوي آن «لرزش ضعيف» است. ظاهراً ارتباطي بين معني لغوي و سس وجود ندارد. ليكن اين انگل واقعاً باعث ضعف ميزبان خود مي‌گردد. دليل اين امر انحراف مسير قندها از ميزبان به انگل مي‌باشد. به طوريكه بسياري از اوقات ميزبان قادر به تشكيل ميوه نمي‌گردد. (F)
اسم جنس آن Cuscuta) با خانواده Cuscutaceae تعلق داشته كه بعضي‌ها از آن به عنوان تنها عضو انگلي خانواده (Conrolvulacea) (پيچك) ياد مي‌كنند. و تقريباً در تمام نقاط دنيا گسترش دراد. گاه آن را ...


سس Dodder
سس با اسم جنس Cuscuta به خانواده Cuscutaceae تعلق داشته و تقريباً در تمام نقاط دنيا گسترش دارد. گاه آن را زلف شيطان، پيچش جهنم و ابريشم شبدر نيز مي‌نامند، نام محلي (اذري) اين گياه انگل ابريشم مي‌باشد. اين گياه فاقد ريشه، برگ و كلروفيل بوده و داراي ساقه‌هايي به رنگهاي مختلف زرد، نارنجي تا سفيد و گلهايي كوچك و ميوه دوحجره‌اي مي‌باشد. سس داراي 160 گونه شناخته شده است كه هر يك از آنها ميزبان‌هاي مشخصي دارند و به گياهان علفي و درختي حمله‌ور مي‌شوند. در ايران گزارش شده كه سس قادر است به سيب، گلابي، گيلاس و مو حمله كرده و موجب خشك شدن آنها گردد. سس در ايران روي گياهاني نظير يونجه، هميشه بهار، اطلسي، گل ميمونف كتان، خارشتر، شب‌بو، ريحان، پنيرك و ... اهميت دارد.

چرخه زندگي
بذر گياه سس به مدت طولاني در خاك مي‌ماند و گاه تا 12 سال در خاك دوام مي‌آورد و قادر به جوانه‌زدن مي‌باشد. (E)

 

 

كليد شناسائي سس‌هاي مهم:
A داراي يك خامه، دوكلالة نگهدارنده (بخش Monogyna):
كلاله كوتاهتر از خامة كشيده شدهف گلها 8-6 ميليمتر، سفيدرنگ با حاشيه صورتي. كاسبرگ خيلي كوتاه. كپسول مخروطي 8-5 ميليمتر، بذر 5/3-3 ميلي‌متر. محل رويش بيشتر در مركز و شرق آسيا ................... C.reflexa
خامهو كلاله هم‌قد و بسيار كوتاه، گلها 4-3 ميلمتر، كاسبرگ داراي قسمت هاي گوشتي و پهن، تقريباً هم‌اندازه لوله جام. كپسول كشيده و مخروطي به طول 6 ميليمتر. بذر 5/3-3 ميليمتر . اكثر در خاورميانه .......... C.monogyna
خامه تقريباً دو برابر كلاله، گلها 4-3 ميليمتر بصورت دسته‌هاي بلند، گاهي با نقطه‌هاي قرمز، كاسبرگ خيلي كوتاهتر از لولة جام و قسمت‌هاي آن باركيتر از گونة قبل. بذر 3-2 ميليمتر . محل رويش بيشتر در اروپا ............ C.Lupuliformis
خامه خيلي بلندتر از كلالة كوتاه، گلها 6-3 ميلي‌متر بصورت دسته‌هاي بلند، بذر 3 ميلي‌متر بيشتر در منطقة شرق آسيا .................... C. Japonica
B داراي دو خامه، كلالة خطّي بدون دكمه (بخش Cuscuta) پوشش گل اغلب چهار قسمتي:
گلها 3-2 ميلي‌متر با دمگل در كپه‌هاي 8-3 گل. كلاله تقريباً بدون پايه. كپسول گرد و احاطه‌شده توسط جام. بذر حدود 25/1 ميلي‌متر. بيشتر در مناطق غرب و مركزي آسيا .................... C.Pedicellata
گلها 2-5/1 ميلي‌متر، بدون دمگل و در كپه‌هاي متراكم 6-4 ميلي‌متري؛ قسمت‌هاي جام داراي كلاهك‌هاي ايستاده. كپسولهاي گرد . بذر حدود 1 ميلي‌متر. بيشتر در منطقه شرق مديترانه .................... C.palaestina

پوشش گل غلب پنج‌قسمتي:
قسمت‌هاي كاسبرگ گوشتي (لااقل در انتها)، گلها 5/2 – 5/1 ميلمتر بصورت كپه‌هاي كپه‌هاي 6-5 ميلي‌متر و بدون دمگل. كپسولهاي گرد داخل جام . بذر حدود 1 ميليمتر. رويش در كيله مناطق .................. C.planiflora

قسمت‌هاي كاسبرگ نازك:
گلها 3 ميلي‌متر در كپه‌هاي 15-10 ميلي‌متري. خامه و كلاله كوتاهتر از تخمدان. كپسول تقريباً گرد. بذر حدود 2/1 ميلي‌متر. بصورت گسترده فقط در مزارع كتان.................... C.epilinum
ساقه باريك و قرمز رنگ. گلها 4-3 ميليمتر در كپه‌هاي متراكم 10-7 ميلي‌متري. خامه و كلاله كمي بلندتر از تخمدان. بذر حدود 1 ميلي‌متر. بيشتر در اروپا يافت ميشود ......................... C.epithymum.

C دو خامه، سرسان، دكمه‌دار (بخش Grammica):
گلها جودانه‌اي و پوشيده از برجستگيها، 5/2-2 ميلي‌متر و داراي دمگل مشخص. بذر حدود 5/1 ميلي‌متر. بيشتر در منطقه آمريكاي مركزي و شمالي و كارائيبر گلها جو

 

دانه‌اي نيستند: ........................... C.indecora


كپسول داخل جام:
گلها 4-2 ميلي‌متر، داراي دم، بصورت كپه‌هاي غيرمتراكم، كمي جو دانه‌اي، قسمتهاي جام خوابيده. جام بصورت كلاهك روي كپسول باقي ميماند. بذر حدود 5/1 ميلي‌متر. بيشتر در منطقه آمريكاي شمالي: ........... C.gronovii
گلها 5/3-2 ميلي‌متر در كپه‌هاي متراكم. قسمت‌هاي جام گوشتي در انتها كپسول 4-3 ميليمتر در داخل جام و مجري. بذر 2-1 ميلي‌متر. بيشتر در منطقه شرق آسيا ......................... C.chinensis

كپسول آشكار:
گل 2 ميلي‌متر بصورت كپه‌هاي متراكم. قسمت‌هاي جام گرد در انتها. بذر حدود 5/1 ميلي‌متر. كپسول‌ گاهي داري جو دانه‌هاي قرمز. فرورفتگي‌هاي مشخص بين خامه‌ها. داراي دو رديف فلس در زير پرچم‌ها. در اروپا و آسيا ...... C.australis
گلها 3-2 ميلي‌متر بصورت كپه‌هاي 12-10 ميلي‌متري. قسمت‌هاي جام پوشيده نشده است. فلسهاي زيرپرچم آشكار و شرابه‌اي . بذر 5/1-1 ميلي‌متر. تقريباً در كليه نقاط دنيا ................. C.campestis

چرخه زندگي:
بذرهاي سس در مزرعه و يا مخلوط با بذور گياهان ديگر زمستان گذراني كرده و در فصل زراعي جوانه زده و ساقه‌هاي زرد رنگ خود را توليد مي‌كند. اين ساقه فاقد ريشه است و با رشد خود به دنبال ميزبان مي‌گرددف در صورت نيافتن ميزبان چند هفته به حالت دورمانت در زمين باقي مانده و سپس از بين مي‌رود. در صورت مؤفقيت در پيدا كردن ميزبان، روي ساقه، چند دور مي‌پيچد و هاستوريوم‌ها يا مكينه‌هايي را توليد مي‌كند و از طريق آنها مواد غذايي موردنياز خود را از ميزبان دريافت مي‌كند. هر بوته سس حدود 3000 بذر بوجود مي‌آور كه قادرند پس از آنكه روي زمين ريخته شوند جوانه زده و فرد جديدي را بوجود آورند. بذور سس ممكن است توسط حيوانات، آب، ادوات كشاورزي، كودهاي حيواني (پس از خورده شدن و دفع توسط حيوان)، باد

و بذور آلوده گياه ميزبان انتشار يابند.


طريقه گسترش:
بذر سس هنگامي كه در شرايط مساعد قرار مي‌گيرد جوانه مي‌زند و يك ساقه زير زميني توليد مي‌كند كه اين ساقه زيرزميني بطور بسيار جالبي در خاك حركت مي‌كند تا به ريشه گياها ميزبان برسد. نحوه حركت سس به اين صورت است كه پس از اينكه تمامي محتويات بذر صرف رشد ساق زيرزميني شد جوانه انتهايي ساقه زيرزميني انرژي خود را براي رشد از خود

ساقه ميگيرد به اين صورت كه مواد غذايي موجود در انتهاي ساقه زيرزميني را ميگيرد و صرف رشد خود ساقه زيرزميني مي‌كند به اين تزتيب از نتهاي ساقه زيرزميني كاسته و به ابتداي آن اضافه مي‌شود و ساقه زيرزميني روبه جلو حركت مي‌كند. جهت حركت هم‌اتفاقي است اين حركت تا به آنجا ادامه مي‌يابد كه يا ساقه زيرزميني به ريشه گياه ميزبان مي‌رسد و با ترش

 

ه آنزيمهايي دوياره سلولي را شكافته و اندام مكنده خود را وارد ريشه مي‌كند و از مواد غذايي ساخته شده توسط گياه ميزبان براي رشد و توليد مثل خود استفاده مي‌كند و يا در اين مدت به هيچ گياهاي برخورد نمي‌كند و مواد غذايي خود را تماماً استفاده مي‌كند و از بين ميرود. ساقه سس زرد رنگ مي‌باشد و روي طيف وسيعي از گياهان رشد مي كند و باعث از بين رفتن يا ضعيف شدن گياه ميزبان مي‌شود.

كنترل سس:
- استفاده از بذر سس‌گيري شده هنگام كاشت محصول
- در صورت استفاده از كود حيواني بايد حتماً از نوع پوسيده آن استفاده شود تا اگر به بذر سس آلوده باشد از ميان برود.
- علف‌هاي هرز واسطه مناسبي براي اتصال سس ب محصول مي‌باشند لذا كنترل علف‌هاي هرز و باغ يكي از بهرتين راه‌هاي مبارزه با سس مي‌باشد.
- از تعليف دام در محل‌هاي آلوده به سس بذر نشته خودداري شود زيرا اين بذرها مي‌توانند توسط فضولات دام به مناطق ديگري انتقال يابند.
- سس را قبل از به بذر نشستن به هر طرق ممكن نابود نماييد: مكانيكيف شيمياييف سوزانيدن و غيره. زيرا همين بذرها خاك را براي سال آينده آلوده مي‌سازد.
- هر قطعه از رشته‌هاي سس در طول فصل بهار و تابستان به تنهايي مي‌تواند رشد كرده و آلودگي ايجاد نمايد. لذا به هنگام مبارزه مكانيكي كليه سس‌هاي كنده شده بايد در جايي به دور از محصول جمع‌آوري و روي آن نيز خاك ريخته شود. يا بهتر اين كه سوزان

يده شوند تا بذرهاي موجود نيز از ميان بروند.
- ايجاد تناوب زراعي در زمين‌هاي آلوده به سس با كاشت محصولات مقاوم مانند: گندمف جو، ذرت و يا سويا.
- شخم عميق بذرهاي جديد سس را به عمق خاك مي‌برد و از جوانه زدن آنها جلوگيري به عمل مي‌آورد. زمين‌هاي كه به اين منظور شخم‌زده مي‌شود بايد تا چندين سال بعد شخم عميق زده نشوند تا از بالا آمدن بذور دفن شده جاوگيير به عمل آيد. البته اين عمل باعث مي‌شود تعدادي از بذرهاي دفن‌شده در عمق در بهار جوانه‌هاي سس را نابود مي‌سازد.
- كنترل سس‌هاي حواشي مزرعه با رشو‌هاي توصيه شده (مكانيكي، شيميايي، سوزانيدن و غيره) براي پيشگيري از انتقال بذر آن از طرق كانل‌هاي آبياري، حيوانات و غيره.
تأخير در آبياري محصول تا حد زيادي كه به آن آسيبي وارد نشود و در نتيجه خشك نگه داشتن خاك تا عمق 2 سانتيمتر مانع از جوانه زدن بذر سس مي‌شود.


فصل دوم
گل جاليز Broomrape
مشخصات كلي گل جاليز:
نام انگليسي گل جاليز از ارتباط اين گياه با گونه‌هايي از Broom گرفته شده است. اسم جنس آن Orobanche Spp با تيره Orobanchaceae تعلق داشته كه شامل 14 جنس بوده و همگي پارازيت اجباري بوده و فاقد كلروفيل مي‌باشد. ساقه‌اي گوشتي و زردرنگ داشته كه حاوي گل به صورت سنبله يا خوشه بوده و به جاي برگ داراي فلسهاي كوچكي مي‌باشد. (G)
گل جاليز انگل مطلق ريشه گياهان دولپه بوده و به دليل فقدان برگ و كلروفيل با جذب آب و مواد غذايي از گياه ميزبان ......
گل جاليز انگل مطلق ريشه گياهان دولپه بوده و به دليل فقدان برگ و كلروفيل با جذب آب و مواد غذايي از گياه ميزبان سبب كاشه رشد عملكرد پژمردگي و در نهايت مرگ آن ميشود. كاهش عملكرد بسته به شدت حمله اين انگل به ميزبان بين 5 تا 100 درصد مي‌باشد و در برخي موارد زارعين به دليل شدت آلودگي زمين كشت شده را رها مي‌كنند. مي‌توان به افتابگردان، گلرنگ، بادمجان، گوجه‌فرنگي، توتونف عدس، باقلا، نخود، كلزا و هويج به گياه ميزبان وارد نموده و علوه بر اين ارتباط مستحكم مورفولوژيكي – فيزيولوژيكي نيز بين انگل و ميزبان سبب شده كه روش‌هاي كنترل اين انگل مشكل شود از اين رو بايد به دنبال راهكارهاي ويژ‌ه اي بود.
كليد تشخيص اگونه‌هاي گل جاليز:
الف- ساقه‌هاي هوايي معمولاً منشعب گلها داراي براكتئول:


گياه منشعب (بجز معدودي) معمولاً 15 تا 20 سانتيمتر ازتفاع، گاهي تا 30 سانتيمترف گلها عموماً از سمت بيروني بطور يكنواخت ابي روشن يا ارغواني، لوبهاي پائيني داراي دو برآمدگي سفيدرنگ، لوله گل در پائين باريك و بطرف دهانه گل فراخ ميشود. طول آن كمتر از دو سانتيمتر، بساكها صاف يا بندرت در پائين مو دارند. بصورت پارازيت روي بسياري از محصولات بخصوص گوجه‌فرنگي ........ O.ramosa
مانند بالايي ولي جام گل عموماً بزرگتر از 20 ميليمتر، بساكها بدون مو بندرت مودارف ميزبان مشابه گونه فوق ....... O.ramosa ssp . mutelli or O.mutelli
ساقه‌ها منشعب، ارتفاع 20 تا 30 سانتيمتر بعضي اوقات بيشتر، جام گل مشابه فوق گاهي برزگتر در هر حال هميشه بزرگتر از 20 ميليمتر، بساكها داراي موهاي متراكم، انگل بسياري از محصولات مخصوصاً گوجه‌فرنگي و كدوئيان ................. O.aegyptiaca
ب – ساقه معمولاً غيرمنشعب (تك‌شاخه‌اي)
بوته‌ها در سطح زمين غيرمنشعب هر چند گاهي انشعاباتي در پائين دارند. 20 تا 30 سانتيمتر ارتفاعف جام گل تا 20 ميليمتر طول، لوله گل زرد يكنواختف در پائين متورم با دهانه‌اي باريك و كوچكف لوبها 1 تا 2 ميليمتري با رنگ آبي يا صورتي مشخصف مادگي ميايل به سفيدف پرچمها متصل به بالاي لوله گلف حداقل چهار ميليمتر از پايه، انگل گياهان تيره سيب‌زميني (بخصوص گوجه‌فرنگيف توتون، بادمجان) و گياهان تيره كاسني (بخصوص آفتابگردان) ........... O.cernua
برته‌ها غيرمنشعب تا 50 سانتيمتر ارتفاع (گاهي 100 سانتيمتر)، گ

ل تا 25 ميليمتر طول، لوله گل اغلب مخلط با رنگ صورتيف حداقل در طول رگهاف دهانه لوله گل با لوبهاي بطول 2 تا 3 ميليمتر، معمولاً سفيد، مادگي معمولاً صورتي، پرچمها متصل به پائين لوله جام كمتر از 3 ميليمتر تا نهنجف انگل بسياري از گياهان بخصوص بقولات . .............. O.minor
گياه غيرمنشعب، ستبرف معمولاً بيش از 100 سانتيمتر طول لوله، گلها 20 تا 30 ميليمترف معمولاً سفيد متصل به لوبهاي شديداً برگشته و پنج ميليمتري كه طول گل را به 5/1 تا 2 سانتيمتر مي‌رساند. در حالت تازگي معطرف مادگي سفيد، زرد يا مايل به صورتي، پرچمها متصل به 2 تا 4 ميليمتري از پايه، انگل چندين گياه بخصوص باقلا و عدس .................... O.crenata

گونه‌هاي زيادي از گياهان خودرو بعنوان ميزبان ذكر شده‌اند كه به خا

نواده‌هاي اسفناج Chenopodiaceae، بارهنگ (Plantaginaceae)، علف مار (Capparidaceae)، نعناع (Labiatae). كتات (Linaceae)، پنيرك (Malvaceae)، هفت‌بند (Polygonaceae) تعلق دارند. در ميان گياهان تك لپه‌اي گزارشاتي در مورد آلودگي پياز و ذرت به ايت پارازيت وجود دارد ولي بطور كلي گياهان تيره غلات مصون محسوب مي‌شوند.

جوانه‌زني:
گل جاليز انگلي اجباري است با ذخيره غذايي مختصر در بذر و براي جوانه‌

زني نياز به تحريك از طريق ترشحات ريشه ميزبان دارد بدين ترتيب اطمينان وجود دارد كه در چند ميليمتري بذري كه جوانه ميزند ريشه ميزبان براي چسبيدن به آن يافت ميشود. علاوه بر آن بذرها، يك دوره يك تا دو هفته‌اي را براي آماده شدن براي جوانه‌زني لازم دارند.
در زمينه تحريك‌كننده‌هاي طبيعي جوانه‌زني در گل جاليز مؤفقيت كمي حاصل شده است. اين موضوع به دو مسئله مربوط است يكي كم‌بودن مقدار ماده مترشحه و ماً ميزبان آن باشد. عصاره ريشه‌هاي جوان كتان و ذرت توانسته‌اند تحريك‌كننده جوانه‌زني بذر گل جاليز باشند اما نشان داده شده است كه عصاره ريشه بوته‌هاي جوان باقلا در جوانه‌زني گل جاليز O.crenata كم‌تأثير بوده است و جوانه‌زني خوب تا قبل از اينكه بوته‌ها 45 روزه شوند حاصل نشده است.
نظريه‌اي ديگر كه هنوز با ثبات نرسيده، اين است كه ترشح ماده تحريك‌كننده بستگي به رشد بوته باقلا دارد بعبارت ديگر اگر باكتري ريزوبيوم به ريشه باقلا حمله كرده باشد بذر انگل بهتر جوانه ميزند كه اين هم تازه چند هفته پس از رويش انجام ميگيرد. ادعا ميكند كه غده‌هاي ازتي روي ريشه تنها نقاط اتصال انگل O.crenata به باقلا محصوب ميشود ولي اين نظر توسط محققين ديگر تءييد نشده است.


بذور گل جاليز قادرند تا 13 سال در خاك مزرعه به حالت دورمانت باقي بمانند. نكته مهم اين است كه جوانه‌زني بذور در اين انگل در اثر تحريك توسط ترشحات ريشه گياه ميزبان صورت مي گيرد. پس از جوانه‌زني، ريشه اوليه توليد مي‌شود كه با ريشه گياه ميزبان مرتبط مي‌شود و يك برآمدگي در اين نقطه بوجود مي‌آيد، از اين برآمدگي رشته‌هايي به داخل گياه فرستاده مي‌شود و انگل از مواد غذايي موجود در ميزبان استفاده كرده و اتصالات خود را مداوماً توسعه ميدهد. اين ارتباط انگلي موجب پيدايش كلروز و نيز ضعف در ميزبان مي‌شود.

كنترل گل جاليز:
روشهاي كنترل گل جاليز به منظور دستيابي به كمترين خسارت حاصل از

گونه‌هاي گل جاليز به روش‌هاي زير قابل ارائه مي‌باشد:
1- بهبود حاصلخيزي خاك به منظور تقويت غذايي گياه ميزبان.
2- كاربرد كو آلي (حيواني) كاملاً پوسيده و عاري از بذر گل جاليز و ساير علفهاي هرز. خسارت گل جاليز در خاكهاي ضعيف كمتر است و مصرف كود مرغي يا شيميايي به خصوص ازت تأثير مثبت در كاهش اين انگل دارد. زيرا ازت مستقيماً به خصوص ازت تأثير مثبت در كاشه اين انگل دراد. زيرا ازت مستقيماً روي جوانه‌زدن بذر گل جاليز و نه از طريق تأثير روي مهربان تأثير مي‌گذارد.
3- كاشت زودهنگام گياه كژميزبان به منظور استقرار سريع و مناسب آن.
4- با توجه به اينكه بذر جاليز بسيار ريز (حدود 3/0 ميليمتر) مي‌باشد و انتقال آن توسط باد، آب پرندگان و ساير جانوارن را راحتي انجام مي‌‌گيرد بايستي به هر نحو ممكن از انتقال و يا انتشار ان در مزرعه و يا سطح منطقه پيشگيري نمود.
5- بذر گل جاليز به وسيله پوشش نسبتاً سختي پوشيده شده و شرايط بسيار سخت محيطي و اقليمي نظير گرما، سرما، خشكي و غيره را به خوبي تحمل مي‌نمايد بنابراين دوره پاياني ان در خاك حتي در صورت عدم حضور ميزبان بسيار طولاني مي‌باشد. در صورت امكان انجام تناوب يا گردش زراعي با گياهان غيرميزبان مي‌بايست طولاني مدت و بيش از 4 سال باشد. معمولاً گياهاني از تيره غلات مي‌توانند براي انجام تناوب مناسب باشند.
6- بذر گل جاليز فقط در صورت ترشحات تحريك‌كننده ريشه ميزبان جوانه مي‌زند، پس لازم است دور آبياري را كوتاه مدت يا مقدار آب ضروري و موردنياز گياه ميزبان تنظيم و اعمال گردد. در صورت وجود آب روان با فواصل زماني كمتر (دور آبياري كوتاه) ترشحات ريشه ميزبان به سادگي و با سرعت از محيط اطراف ريشه شسته مي‌شوند و در نتيجه تحريك بذر گل جاليز براي جوانه زني كمتر مي‌گردد البته بايستي اين نكته مهم را در نظر داشت كه در هر بار آبياري هم نياز آبي ميزبان تأمين مي‌گردد و هم اينكه بايستي مواظب بود كه آب آزاد فراوان و بيش از حد موجب آلودگي ريشه

طوقه ميزبان به ساير عوامل بيماريزاي خاكزي مانند قارچ‌ها نگردد.
7- بذر گل جاليز فقط در صورتي مي‌تواند جوانه بزند كه ريشه ميزبان زنده در كنار آن باشد زيرا ريشه ميزبان در حالت طبيعي ترشحات تحريك‌كننده اي دارد كه باعث مي‌شود بذر گل جاليز جوانه بزند در چند سال گذشته اين ترشحات ريشه ميزبان به صورت مصنوعي در آزمايشگاه ساخته شده است. اگر اين مواد مصنوعي در خاك زراعي محلول‌پاشي گردد، گل جاليز حتي بدون حضور گيا

ه ميزبان جوانه مي‌زند و چون ميزبان وجود ندارد و گل جاليز از نظر تغذيه كاملاً وابسته به گياه ميزبان مي‌باشد از گرسنگي خواهد مرد.
- ضد عفوني خاك سبتر در سطوحي مانند خزانه‌ها و گلخانه‌ها يا شاسي‌ها به وسيله سموم گازي قابل توصيه مي‌باشد كه اين عمل چند هفته پيش از كاشت گياهان ميزبان بايس

تي انجام و سپس تهويه خاك گردد.
8- يكي ديگر از وشهاي كنترل گل جاليز با عدف پيشگيري از توليد و انتشار بذر آن قطع كردن يا بريدن پايه‌ها از محل زير محور گل آذين مي‌باشد بايد دقت نمود كه در صورت كشيدن و بيرون آوردن پايه‌اي مسن گل جاليز، چندين پايه جوان و جوانه‌هاي تازه گل آن كه در زير خاك قرار دارند به شدت تحريك به رشد مي‌شوند و همگي با جمعيت و تراكمي بيش از پيش به يكباره فعال مي‌شوند و مشكل چند برابر خواهد شد. ضمن اينكه پايه‌ها و گل آذينهاي گل جاليز حتماً بايستي پيش از اينكه توليد بذر نمايند در خارج از مرعه جمع‌اوري و پس از خشك شدن سوزانده شوند تا از پراكندگي جلوگيري شود.
9- مبارزه زراعي با اين انگل به اينصورت است كه قبل از كشت گياه اصلي گياهان ميزبان ديگري را به عنوان گياه تله در زمين مي كاريم كه عمدتاً از آفتاب‌گردان و خردل استفاده مي‌شود و هنگامي كه گلهاي جاليز نيز با اين گياهان رشد كردند زمين را شخم ميزنيم به اين ترتيب تعداد زيادي از گلهاي جاليز از بين ميروند و بعد اقدام به كشت اصلي مي‌كنيم. عمل شخم را بايد قبل از بذر دادن گلهاي جاليز انجام بدهيم.
10- تعدادي از قارچهاي خاكزي و هوازي اخيراً به عنوان عوامل كنترل‌كننده طبيعي گل جاليز در جهان وايران شناسائي شده‌اند در دو ساله‌ اخير ماده‌اي بيولوژيك به نام اوروسايد در ايران توليد شده كه ايزوله‌اي از قارچ فوزاريوم Fusarium oxysurmum مي‌باشد و در حال حاضر با توجه به امتحاني كه اين ماده بيولوژيك پس داده است بهترين، كارآمدترين، بي‌خطرترين و «مؤثرترين روش براي مبارزه با اين گياه انگل مي‌باشد.
اساساً رعايت نكات ذكر شده مانند رعايت تناوب زراعيف بهداشت زراعيف عدم اجازه عبور و مرور بيش از حد در مزرعهف استفاده از كود آلي كاملاً پوسيده تغذيه و تقويت غذايي گياهان و آبياري مناسب همگي براي كنترل و مديريت بسياري از عوامل زيان‌اور مانند انواع آفات، بيماريها و علفهاي هرز جزء توصيه‌هاي عمومي و اوليه مي‌باشد.

فصل سوم:
دارواش Mistletoes
دارواش گياه نما انگلي است با برگهاي سبز و داراي كلروفيل و فتوسنتز كننده و فاقد ريشه و براي جذب آب و مواد معدني به ميزبان متصل مي‌شود. نام جنس دارواش Loranthus و Viscam مي‌باشد واژه دارواش در فارسي و گيلكي به معني «علف درخت» است و يكي از مشخصات بارز دارواشها ترد بودن ساقه آنهاست. شايد به خاطر اينكه احتياجي به قوي بودن ندارند. اي

ن گياه انگل درختان است و در درختاني مثل سيب، گلابيف اقاقيا، تبريزي، افرا، مهرز، زالزالك و ... ديده مي‌شود (D)
اين گروه از گياهان شامل چند خانواده از جمله لورانتاسا و وسيكاسا مي‌باشد. اين دو خانواده گاهي تحت عنوان يك خانواده لورانتاسا ياد مي‌شود.
از خانواده اورانتاسه و ويسكاسه، گاهي تحت يك خانواده لورانتاسه ياد ميشود ليكن مع

مولاً تحت عنوان دو خانواده جداگانه قرار مي‌گيرند. اين دو خانواده از طريق رويان از يكديگر تشخيص داده ميشوند: رويان گياهان خانوادة ويسكاسه مانند آليوم‌ها و رويان لورانتاسه‌ها مانند پُليگونوم ميباشد امام مشخصات ساده‌تر اين دو خانواده از قرار زير است.
• لورانتاسه: گلها دو جنسي (به ندرت دو پايه)، بساك پرچم بصورت چاك‌باز ميشود.
• ويسكاسه: گلها تك‌جنسي (تك يا دو پايه)، پوشش گل كاسبرگ مانند، بساك پرچم بذون ميله و توسط روزنه‌هائي باز ميشود.
مهمترين اثري كه تقريباً كليه دارواشها روي ميزبان خود دارند مصرف آب آنها و ايجاد استرس كم‌ابي در ميزبان است. بدين ترتيب در سرايط فراواني آب خسارت به حداقل كاهش مي‌يابد. ولي اگر آلودگي به انگل توأم با كم‌ابي باشد ميتواند باعث خشك شدن شاخه‌ها، و يا تمام ميزبان شود.
كليد شناسائي جنس‌ها Arceutobium M.Bieb
1- برگها مانند ....
2- برگها پايدار، قطعات جام 4 عدد با تعداد پرچم 4 Viscuml
3- برگها در زمستان خزان مي‌كنند قطعات جام 6 عدد، تعداد پرچم 6 Loranthus طريقه گسترش: پدرآن توسط پرندگاني از قبيل داركوب در تنه درختان قرار مي‌گيرد و جوانه مي‌زند و رشد مي‌كند. اين گياه داراي گل‌هاي زيبايي مي‌باشد كه حتي بعضي مواقع بخاطر گل‌هاي زيباي آنرا از بين نمي‌برند و اجازه رشد آن را روي درخت مي‌دهند. بعضي از پستانداران مانند گوريل و فيل علاقمند به تغذيه از دارواش مي‌باشند.(F)

چرخه زندگي:


فشردگي ايجاد شده توسط انگل همان پاية نگاهدارنده است كه به شكل يك ديسك روي شاخه ايجاد ميشود و خيلي محكم به اطراف بافت محيطي مي‌چسبد. از زير و مركز پايه برآمدگيهائي ايجاد ميشوند كه به داخل پوستة درخت نفوذ ميكنند. مكانيسم‌ اين عمل تركيبي است از فشار مكانيكي و تولدي آنزيم. مكينه‌هائي كه در اينجا تشكيل ميشوند خود را مستقيماً به آوندهاي چوبي ميرسانند و بدين ترتيب ارتباط بين ميزبان و انگل برقرار ميشود. بعد از برقراري اين ارتباط شاخه‌هاي انگل شروع به رشد مي‌نمايند: گاهي از محل بافت انتهائي واقع در پايه و گاهي نيز از تودة مكينه‌ها. بعضي اوقات هر دو نوع شاخه با هم تشكيل ميشوند. يك منطقه مريستم در مجاورت لايه زاينده ميزبان تشكيل ميگردد تا همزمان با ضخيم شدن شاخه‌هاي ميزبان مكينه‌ها نيز بتوانند رشد نمايند.
مكينه‌هاي ثانوي از مكينه‌هاي اوليه به سوي زير و يا روي پوست درخت ميزبان منشعب ميشوند و به ترتيب با نامهاي رسته‌هاي پوستي و ريشه‌هاي روي پوستي شناخته ميشوند. اي انشعابات مكينه‌هاي سه‌گوشي با فاصله ايجاد مينمايند كه مانند مكينه‌هاي اصلي به داخل آوندهاي چوبي نفوذ مي‌نمايند.
گرچه بذر گونه‌هاي Aceuthobium مانند ساير دارواش‌ها از يك مادة چسبناك پوشيده شده است، ولي مكانيسم توزيع آنها كاملاً متفاوت ميباشد. يك فشار قوي داخل ميوه باعث ميشود كه ميوه از شاخه و بذر از ميوه جدا شود . در اين وضعيت بذر با سرعتي معادل يكصد كيلومتر در ساعت بفاصله 6-5 متري و گاهي 30 متري پرتاب شود.

كنتـــرل
هـــــرس
هرس تنها طريق كنترل مستقيم اكثر دارواشها است، وبنابراين فقط براي درختان پرارزش مانند درختان ميوه و تزئيني مناسب ميباشد. بريدن انگل به تنهائي براي هرس كافي نيست زيرا دوباره از محل اتصال به ميزبان رشد مينمايد – به كاريكاتور شكل 2-6 مراجعه شود. بهمين دليل براي هرسف شاخه را بايد 20-15 سانتيمتر زير انگل قطع نمود. بعضيژ‌ها توصيه مينمايند كه پس از قطع نمودن شاخه، محل برش با پلاستيك كدر پوشانيده شود تا بدينوسيله از رشد دوباره انگل جلوگيري بعمل آيد. ليكن اينكار همواره مؤفقيت‌آميز نميباشد.
نظر به اينكه دارواش بيشتر تمايل به چسبيدن به شاخه‌هاي جوان را دارد، بنابراين هرس نمي‌تواند زيان فراواني به درخت وارد آورد. البتهف پيدا كردن محل آلودگي و بريدن آن بوسيله اره مناسب ممكن است كمي مشكل باشد. در مورد درختان هميشه سبز، بهترين زمان براي هرس زماني است كه انگل به گل نشسته باشد، زيرا در اين زمان بهتر ديده ميشود. براي درختان خزان‌كننده، طبيعتاً بهترين زمان هرس پس از برگ ريزان است كه انگل بخوبي مشخص م

ي‌گردد. توصيه ميشود درختان معمولي آلودة اطراف باغ نيز جهت پيشگيري از آلودگي دوبارة باغف هرس گردند.
گاهي اوقات كه رسوبت زياد محيط خسارت انگل را به حداقل ميرساند شايد انجام هرس از نظر مادي اقتصادي نباشد ولي در ساير مواقع هزينه هرس به صرفه خواهد بود.

سايه
اكثر دارواشها براي فتوسنتز نياز به نور كافي دارند. بنابراين سايه‌اندازي به هز شكل ميتواند در رشد انگل وقفه ايجاد نمايد و اين خود يك نوع كنترل زراعي محسوب ميگردد.

حاصلخيزي و مديريت:
وقتي انگل روي شاخه‌هاي جوان در بالا و يا كنار درخت مستقر ميشود، ادامة رشد آن بستگي به اين دارد كه درخت ميزبان بتواند با رشد سريعتر شاخه‌هاي اطراف روي آن سايه بياندازد، يا نتواند. بدين ترتيب يك درخت سريع‌الرشد ممكن است مانع رشد انگل و بعكس درخت كند رشد مشوق رشد آن شود.

پيشگيري


براي پيشگيري از آلوده شدن باغ به دارواش بايستي درختان آلودة اطراف را هرس نموده و يا بريد . راه ديگر، از ميان بردن پرندگان عامل توزيع بذر انگل ميباشد ليكن اين امر با مشكلات اكولوژيكي مواجه خواهد بود، ضمناً هيچ وسيله‌اي تاكنون براي دفع اين پرندگان شناخته نشده است. (F)

فصل چهارم
استراگيا Witch Weed
مشخصات كلي
اين گياه با جنس Striga گياه نيمه انگلي است كه به ذرت، ذرت خوشه‌ايف نيشكر، برنج، توتون، بادام زمين و ... ديده مي‌شود و قادر است 25 تا 50 درصد و يا تمام محصول را از بين ببرد . اين گياه جزو انگل‌هاي قرنطينه در ايران مي‌باشد.
Witch Weed ممكن است از كلمات مختلفي از زبان لاتين با معاني متفاوت مثل Striate (شياردار) Harshly hairy (شديداً مودار)، Lean (بي‌منفعت) يا Witch (ساحره) مشتق شده باشد. اما كلمه Witch گوياتر و منعكس‌كننده نحوه خسارت آن نيز هست. بدين معني كه خسارت آن يش از آنكه در سطح زمين ظاهر گردد وارد شده است. بي‌ترديد اين كلمه منشاء نام عمومي آن در زبان انگليسي (Witch week) نيز مي‌باشد. خسارت زيادي كه استراگيا به ميزبان‌هاي خود وارد مي‌آورد تنها يكي از جنبه‌هاي است كه اين انگل را از مشكل آفرين‌ترين علفهاي هرز انگلي ميسازد. ساير ويژگيهاي آن مثل توليد بذر زياد به ميزان چند صد هزار در هر بوته، دوام زياد بذر كه به بيش از 20 سال در يك مزرعه ميرسد و رجحان خاكهاي فقير و مناطق كم‌باران نيز موجب ميگردد تا اين انگل بصورت يك مسئله مهم براي ميليونها زارع خرده‌پا در مناطق نيمه‌خشك آفريقا و قسمتهايي از آسيا درآيد. از آنجا كه بهره‌برداري بيشتر و كشت متوالي زمين موجب گسترش و شدت يافتن مسئله مي‌گردد، كوشش فوري و همه جانبه‌اي براي جلوگيري از آلودگي بيشتر مزارع و سرايت آن به مناطق تازه ضرورت مبرم دارد.
تيره گل ميمون Scrophulariace مشتمل بر گونه‌هاي آزاد (Autotrophic) و گونه‌هاي انگلي (Heterotrophic) مي‌باشد. از گونه‌هاي غيرپارازيت آن گل ميمون و سيزاب را مي‌

توان نام برد و مهمترين جنس از جنسهاي انگلي اين خانواده Striga است. (A)
جنس استراگيا احتمالاً حدود 35 گونه دارد كه از ميانه آنها لااقل 11 گونه به نباتات زراعي حمله مي‌كنند. غالباً اظهار مي‌شود كه بذر استراگيا مي‌توانند تا 20 سال در مزرعه زنده بمانند (A)

كليد تشخيص گونه‌هاي استراگيا:


الف – رگبرگها روي كاسبرگها 5 يا 6 (يك رگه روي هر كاسبرگ)
گياه در حدود 520 سانتيمتر ارتفاع (بعضي اوقات بيش از يك متر). سنبله متشكل از گلهاي صورتي بسيار، هر گل بقطر 1-2 سانتيمتر عرض. طول جام گل 5/1-2 سانتيمتر. از وسط يا كمي بالاتر خميده (در آفريقا شرقي از به بالا)،
براكته‌هاي زير هر گل 2-3 ميليمتر عرض. پوشيده از مو، انگل غلات در آفريقا و كشورهاي غربي ...................... S.hermonthica
گياه تا 50 سانتيمتر ارتفاع، سنبله متشكل از تعداد كمي تا بسيار گلهاي صورتي به قطر يك سانتيمتر ، لوله گل 1-5/1 سانتيمتر، گل حداقل از بالاي طول خميده، براكته‌هاي زير گل فقط 1-2 ميليمتر پهنا، اغلب بدون مو، انگل غلات، فقط در آفريقا ...................... S.aspera
گياه 15-30 سانتيمتر، گلها سفيد ، مجتمع در سنبله‌هاي نسبتاً متراكم همزمان 2-6 گل باز شده. قطر گل 5/0-1 سانتميتر. خشك آن مايل به آبي. پارزايت غلات فقط در اسيا ............. S.densiflora
گياه 15-30 سانتيمتر ارتفاع، گلها كرم تا زرد. گاهي صورتي روشن. خشك آن سياهرنگ براكته‌ها بمراتب بزرگتر از كاسه گل اغلب پارازيت غلات فقط در آفريقا ............. S.passargei
گياه 15-30 سانتيمتر، برگها فلس مانند و تمامي گياه اغلب سبز روشن و يا مايل به صورتي با كلروفيل كم. گلها معمولاً ارغواني تند ولي گاهي سفيد بصورت سنبله‌اي با 2-6 گل در يك زمان. قطر گل 5-0-1 سانتيمتر. انگل لوبيا چشم بلبيف توتون، سيبزميني شيرين در آفريقا ....... S.gesnerioides

 

ب- 10 تا 14 رگبرگ روي كاسه (اصولاً 2 رگه روي هر كاسبرگ)
گياه 15-30 سانتيمتر ارتفاع، گلها قرمز سفيد يا زرد تا 6 عدد باز شده در هر زمان 5/0-1 سانتيمتر پهنا. پارازيت غلات در آفريقا، آسيا و آمريكا ...................... S.asiatica


ج- رگبرگ كاسه گل بطور معمول 15 عدد (3 عدد روي هر كاسبرگ)
گياه 15-30 سانتيمتر طول برگها باريك بدون دندانه مشخص، گلها سفيد، 2 تا 6 عدد باز شده در يك زمان، 5/0تا 1 سانتيمتر قطر. انگل غلات فقط در آسيا .......... S.angustifolia
گياه حدود 50 سانتيمتر طول، يكساله، برگها تا 5-1 سانتيمتر پهنا. دندانه‌هاي خشن، گلها 1-2 سانتيمتر پهنا. ارغواني سالموني و پريده رنگ. ندرتاً موهاي زبر بر روي رگبرگهاي كاسه. انگل بعضي از غلات فقط در آفريقا .......... S.Forbesiiيمتر پهنا با دندانه‌هاي ريزگلها آجري ارغواني با 2 سانتيمتر پهنا لوله گل بطول 2 سانتيمتر. درست از محل لوب گل خميده. كاسه پوشيده از موهاي نرم كوتاه، انگل نيشكر فقط در آفريقا ............. S.latericea

جوانه زني:
جوانه‌زني بذور استراگيا و ساير انگلهاي اجباري ريشه بسيار پيچيده بوده و از نظر اكولوري گونه و برنامه‌ريزي مبارزه با آن واجد اهميت است. S.hermonthica و بسياري از گونه‌هاي ديگر استراگيا پارازيتهاي اجباري محسوب مي‌شوند و بذور آن با ذخيره مواد غذايي خود توانايي رشد محدودي دارند. بذر نورسته بدون ميليمتري ظرف چند روزي از بين خواهد رفت. لذا جوانه‌زدن در فاصله‌اي چند ميليمتري از ريشه براي بذر امري حياتي است. بهمين دليل جوانه‌زني بذر نياز به مواد تحريك‌كننده‌اي دارد كه ريشه سبز ميزبان مناسب ترشح ميشود.

محرك‌هاي طبيعي جوانه‌زني
خصوصيات شيميايي مواد محرك ميزبانهاي اصلي تنها پس از دهها سال تلاش كه از دهه 1940 به اينطرف آغاز شد مشخص شده است. اولين محرك طبيعي كه با مؤفقيت سواسازي و تشخيص داده شد استرايگول (Strigol) نام دارد . اين ماده با رقت تا محرك بذر S.asiatica است ولي از يك ميزبان طبيعي انگل بدست نيامده بلكه از ريشه پنبه تهيه شده است.
پنبه يكي از بسياري از نباتات غيرميزبان (ميزبانهاي دروغي False – host) بشمار ميرود كه مواد محرك جوانه‌زني بذر استراگيا را ترشح ميكنند و آلوده به انگل نميشود.
سالها پس از كشف استرايگول گروه ديگري از مواد تحريك‌كننده از ريشه ميزبان واقعي يعني سورگوم بدست آمده اين مواد كه سورگولئون‌ها (Sorgoleons) ناميده ميشوند ساختمان بنزوكوئينون دارند.
اخيراً ماده محرك ديگري از ريشه سورگوم بدست آمده است . اين ماده از نظر ساختمان شيميايي شباهت نزديكي با اسرتايگول دراد و سورگولاكتون Sorgolactone نامگذاري شده است. (شكل 1-5)
ثابت شده است كه اين ماده نه تنها روي S.asiatica و S.hermonthica مؤثر است بلكه گل جاليز Orobanche aegyptiaca و Alectra vogelii را هم تحريك به جوانه‌زني ميكند. (A)

 


ساختمان مواد تحريك‌كننده. (a) استرايگول ؛ (b) سورگولاكتون ؛ (c) الكترون ؛ (d) CR24 : (e) سورگولئون

انتقال به ميزبان:
پس از جوانه‌زدن بذر S.hermonthica در چند ميليمتري ريشه ميزبان ضرورت دارد تا با ميزبان تماس برقرار كند تا قادر به آلوده ساختن آن باشد هر گاه جهت رشد جوانه خارج شده از بذر كاملاً تصادفي فرض كنيم احتمال برخورد آن با ريشه نازك ميزبان حدود 10% برآورد شده است ولي مسلم است كه در جريان تكامل گرايش شيميايي (Chemtropisme) و يا ساير امكانات جهت‌يابي اين شانس را افزايش داده است.
البته اين تأثير به تنهايي كافي نيست (مثلاً بذوري كه دور از ريشه جوانه بزنند نميتوانند واكنش نشان داده و در جهت مناسب رشد كنند ضمناً محققين ديگر نتوانسته‌اند اين موضوع را هر چند كه يكي از پديده‌هاي مهم طبيعت است با ثبات برسانند . (1961) Williams اظهار ميدارد كه گرايش شيميايي ميتواند نتيجه درجات متغيري از PH در اطراف ريشه باشد.
پس از تماس جوانه با ميزبان رشد طولي ريشه چه متوقف و بلافاصله تشكيل اندامي نام مكينه (haustorium) آغاز ميگردد اين مرحله ميتواند تحت تأثير ماده ايجادكننده باشد.

كنترل استراگيا:
اين يك روش است كه اجراي آن براي همه زارعين ممكن است و بايستي در رأس مسايل ترويجي در مناطق آلوده قرار گيرد و هدف از اجراي آن كه شامل دو مورد زير است براي زارعين تشريح گردد. يكي جلوگيري از خسارت بيشتر انگلهاي موجود و هدف دوم جلوگيري از بذر دادن آن و شدت

يافتن مسئله در اينده مي‌باشد.
گرچه بيشتر خسارت انگل قبل از رويش گياه وارد مي‌شود ولي باز هم مي‌توان با كندن آن تا حدودي از خسارت جلوگيري كرد (Carson 1988) . كندن استراگيا در زمان رشد رويشي آن از نظر حفظ محصول مؤثرتر است (Ogborn , 1984) ولي تجربه نشان داده است كه رويش مجدد از محل شكستگي قسمتهاي زيرزميني انجام مي‌گيرد و زارعين نيز از رفت و آمد مكرر در مزرعه خود براي كندن انگل اكراه دارند . بنابراين كندن گياه به منظور جلوگيري از خسارت در همان محصول نمي‌تواند كار هميشگي بوده و نبايد اين جنبه از فايده وجين دستي توصيه اصلي باشد.

تناوب، گياهان ميزبان و گياهان تله
كشت گياهان غير ميزبان و يا آيش گذاشتن مزارع آلوده يكي از ساده‌ترين راههاي كنترل انگل محسوب مي‌گردد اما در عمل اين كار آسان نيست و حتي در مواردي غيرعملي است . در گذشته معمول بود كه اراضي آلوده براي مدت 10-20 سال بدون كشت رها ميشد و در اين مدت بسياري از بذور انگل موجود در خاك از بين رفته و پس از آن زمين با آلودگي قابل قبول مجدداً تحت كشت غلات قرار ميگرفت. امروز بدليل افزايش جمعيت اين كار بندرت عملي است و آيشهاي كوتاه مدت و يا كشت گياهان غيرميزبان در دروه‌هاي كوتاه‌مدت براي نابودي بذور انگل در خاك كافي نخواهد بود.


كشت محصولات غير ميزبان در اراضي آلوده به دو صورت ميتواند مؤثر واقع گردد. يكي عدم تحريك انگل و در نتيجة عدم افزايش بذور جديد به ذخيره موجود در خاك و دوم تحريك بذور موجود به جوانه‌زدن و در نتيجه كاهش بذر موجود در خاك.

تاريخ كاشت
در مكانهايي كه بارندگي فصلي نباشد ميتوان با تأخير انداختن زمان كاشت ميزان آلودگي به استراگيا را كاهش داد زيرا حداكثر رويش در اوايل فصل كاشت صورت ميگيرد. بديهي است تأخير در كاشت خود ميتواند منجر به كاهش محصول گردد و بهمين دليل امكان عملي ساختن تغيير تاريخ كاشت را محدود ميسازد. مگر آنكه آلودگي بحدي بالا باشد كه چاره‌اي جز تأخير زمان كاشت بمنظور امكان بهره‌برداري از زمين وجود نداشته باشد. (G)

مصرف كوهاي ازته
فراواني و خسارت استراگيا روي غلات در خاكهلي فقير بيشتر و در جلوگيري از خسارت آن ازت مؤثر است. ولي هنوز مشخص نيست كه ازت چگونه از فعاليت استرايگا ميكاهد. از عواملي كه در اين كار دخالت دارند ميتوان به:

الف) كاهش ترشحات ريشه
ب) اثر مستقيم در از بين بردن جوانه‌ها و بذور انگل در خاك.
ج) تغيير دادن نسبت ريشه به شاخ و برگ گياه ميزبان
د) كاهش فشار اسمزي در انگل نسبت به ميزبان.
هـ ) اثر بازدارندگي ازت در توسعه و رشد انگل.
و) افزايش سايه‌اندازي ميزبان.

سوزاندن
اتش زدن كاه و كلش در مناطق حاره چندان معمول نيست زيرا اينگونه بقاياي گياهي براي تعليف دام مور استفاده قرار ميگيرد. از طرفي در مزارع آلوده به استرايگا آنقدر كاه و كلش هم كه بتواند آتش قابل توجهي بر پا كند وجود ندارد البته باز هم بعنوان يك روش براي از بين بردن بخشي از بذور انگل مطرح خواهد بود.
ارقام مقاوم و متحمل
ازقام مقاوم از ديرباز چاره اصلي مبارزه با استراگيا محصوب ميشود. اگر چنين ارقامي از نباتات ميزبان وجود داشته باشد مشكل زارعين براحتي حل خواهد شد. متأسفانه با تمام تلاشي كه در اين راه انجام گرفته است تنها ارقام نسبتاً مقاومي از سورگوم در اختيار گروه محدودي از زارعين قرار دارد. (G)

فصل پنجم
اكوفيزيولوژي گياهان انگلي:
تعريف اكوفيزيولوژي : در اكوفيزيولوژي گياهي فرآيندهاي اكولوديكي براساس مباني ف فيزيولوژيكي تشريح مي‌شود و در حقيقت اين دو شاخه از علوم در هم تلفيق شده‌اند.(h)

پراكنش گياهان انگلي:
در هر اكوسيستمي حداقل يك گياه انگلي وجود دارد و اين نكته بيانگر گسترش وسيع گياهان انگلي در نقاط مختلف كره زمين مي‌باشد. گياهان انگلي خانواده Orobanchac

eae عمدتاً در عرض‌هاي جغرافيايي شمالي، اقليم‌هاي مديترانه‌اي و شمال آفريقا پراكنده هستند و به نظر مي‌رسد كه انتشار آنها از خاورميانه و شمال آفريقا به ساير مناطق جهان صورت گرفته است. گياهان انگلي خانواده SCROPHULARICACEAE (گل ميمون) كه مهمترين آن Striga مي‌باشد در مراتع و سيستم‌هاي كشاورزي مناطق گرمسيري ديده مي‌شوند.
گياهان انگل خانواده Cuscutaceae در اغلب مناطق دنيا وجود دارند. اما ترجيحاً مناطق معتدل و نيمه گرمسيري را براي رشد و نمو انتخاب مي‌كنند.
دارواشها (Mistletoes) هم از جمله گياهان انگلي هستند كه عمدتاً در مناطق گرمسيري كره زمين پراكنده هستند و فقط تعداد معدودي از گونه‌هاي آنها در مناطق معتدل معتدل يافت مي‌شوند.

تقسيم‌بندي گياهان انگلي از لحاظ نحوه عمل
الف) انگل‌هاي كامل (Holoparasite): گونه‌هايي كه فاقد كلروفيل بوده و فتوسنتز نمي‌كنند و مواد فتوسنتزي را به صورت كامل از گياه ميزبان دريافت مي‌كنند. از اين گروه گياهان مي‌توان به سس و گل جاليز اشاره كرد.
ب) گياهان نيمه انگلي (Hemiparasaite): گونه‌هايي كه داراي كلروفيل بوده و قادرند به مقدار كمي فتوسنتز انجام دهند و مي‌توانند بخشي از چرخه زندگي را مستقل طي كنند. از اين گروه گياهان مي‌توان به دارواش‌هاي خانواده Loranthaceae و Visicaceae اشاره كرد.

ارتباط بين انگل و ميزبان
براي اين كه رابطه مناسبي بين انگل و ميزبان برقرار شود بايد مراحل نموي زير انجام شود:
الف) جوانه زدن بذر گياه انگل
ب) انتخاب ميزبان
ج) اتصال به آن
د) نفوذ به درون بافت ميزبان
ه) سازگاري بين گياه انگل و ميزبان

جوانه زدن
جوانه‌زدن انگل‌هاي ريشه نظير گل جاليز و استرايگا بسيار اختصاصي است. بذور اين گياهان زماني جوانه مي‌زنند كه مواد محرك شيميايي توليدذ شده توسط ريشه گياه ميزبان را دريافت كنند (شكل 5). مواد محرك جوانه‌زني پس از تمايز ريشه‌هاي گياه ميزبان از آنها ترشح مي‌شوند و بيشترين تأثير آنها در ناحيه 3 تا 6 ميليمتري اطراف ريشه مي‌باشد. بذور انگل‌هاي ريشه قبل از اينكه به مواد محرك شيميايي ميزبان واكنش نشان دهند، يك دوره پيش‌آماده‌سازي

را بايد طي كنند. اين دوره كه طول آن در بين گونه‌هاي مختلف متفاوت است در دما و رطوبت خاصي انجام مي‌شود و در واقع در طي اين دوره بازدارنده‌هاي جوانه‌زني از بذر خارج شده و توازني بين آنها و مواد محرك جوانه‌زني به وجود مي‌آيد. مدت زمان لازم براي تأثيرپذيري بذر گل جاليز از مواد محرك جوانه‌زني ريشه ميزبان پس از آماده سازي بين 24 تا 48/ ساعت مي‌باشد.
تاكنون مواد شيميايي كه براي تحريك جوانه زدن بذر گل جاليز استخراج شده است ناچيز بوده كه اين مسئله به دليل مقدار بسيار كم و فراريت اين مواد مي باشد. از اين موارد مي توان Alectrol و orbanchol اشاره نمود. در سال 1972 تركيبي به نام strigol از ريشه گياه پنبه استخراج شد كه موجب جوانه زدن بذر استريگا شد(1972، Cook etal).
Sorgolactone وResorcionol‌تركيباتي ديگر هستند كه مي توانند موجب تحريك جوانه زني بذر استريگا شوند و از ريشه گياه سورگوم استخراجشده اند. بر اساس آزمايشاتانجام يافته بذور استريگا به مدت 20 سال و بذور گل جاليز به مدت 13 سال بدون دريافت مواد محرك، قوه ناميه خود را حفظ نموده بودند(1991، Link etal)
در انگل ساقه نظير سس و دارواش فراهم بودن درجه حرارت و رطوبت مناسب برايجوانه زدن آنها كافي استو نيازي به جضور ميزبان نمي باشد.
تاثير نور:
در آزمايشات متعدد مشاهده شده كه وجود نور يا تاريكي اثر چنداني در جوانه زدن بذور سس و گل جاليز ندارد و هر دو گياه انگلي مذكور قادرند در شرايط نوري وتاريكي جوانه بزنند. كميت و كيفيت نور بر پارازيت شدن انگل‌هاي ساقه نظير سس و دارواش تأثير چشمگيري دارد. اما در انگل‌هاي ريشه نظير گل جاليز و استرايگا كه پارازيت شدن در زير خاك رخ مي‌دهد، نور تأثيري ندارد.
شدت نور و كيفيت نور بر پارازيت شدن سس تأثير دارد. باز شدن گياهچه و پيچيدن به دور ميزبان كاملاً وابسته به نور است. وجود نور قرمز (Red) و كاهش نور مادون قرمز (Far Red) كه تحت تأثير فيتوكروم انجام مي‌شود در پارازيت شدن سس بسيار حياتي است (1976 ، Kujawski Trucott).
در يك آزمايش ديگر وقتي بذرهاي سس در گلخانه و در زير نور فلورسنت تحت

آزمايش قرار گرفتند بذرها جوانه زدند ولي نتوانستند به دور ميزبان بپيچند. علت اين مسئله به كم بودن مقدار نور قرمز در نور فلورسنت نسبت داده شد (1975، Lane Kasperbauer) نتايج يك تحقيق ديگر حاكي از اين بوده كه بذور سس در زير كانوپي يونجه سبز شدند، اما اتصال آنها به ميزبان با يك تأخير 7 تا 10 روزه و كاهش 90 درصدي همراه بود. تعدادي از گياهچه‌هاي سس هم كه به دور ميزبان پيچيده بودند نتوانستند با ميزبان ارتباط برقرار كنند (1984 awson,).

تأثير درجه حرارت
در جنس گل جاليز (Orobanche sp.) دهاي مطلوب براي جوانه زدن 5 تا 15 درجه س

انتيگراد دماي خاك و دماي مطلوب رباي اتصال به ميزبان 10 تا 20 درجه سانتيگراد دماي محيط گزارش شده اتس دماهاي بالاتر از 35 درجه سانتيگراد براي رشد گل جاليز مطلوب نمي‌باشد. شايد يكي از دلايل فراواني حضور گل جاليز در مناطق معتدل همين مطلب باشد. دماي مطلوب براي جوانه زدن و اتصال به ميزبان در جنس سس (Cuscuta sp.) 20 تا 25 درجه سانتيگراد دماي محيط گزارش شده است. شايد هم به اين علت باشد كه سس در مناطق نيمه گرمسيري مشاهده مي‌شوند. در استرايگا دماي مطلوب براي رشد اين انگل 30 درجه سانتيگراد گزارش شده است و يكي از دلايل حضور استرايگا در مناطق گرمسيري مي‌تواند همين نكته باشد (1993 Parker and Riches, ) .

تأثير رطوبت خاك
فراهم بودن رطوبت خاك در حد مطلوب (Field Capacity) شرط اوليه براي جوانه‌زدن بذور گياهان انگلي است. اما بالا بودن رطوبت خاك موجب كاهش اكسيژن و اختلال در تنفس بذر مي‌شود. علاوه باين در انگل‌هاي ريشه‌اي موجب رقيق‌شدن و حتي شسته شدن مواد محرك جوانه‌زني هم خواهد شد. آزمايشات متعدد نشان داده است . كه جوانه زدن گياهان انگلي با شرايط رطوبتي كم سازگار مي‌گردد. جوانه زدن برخي گياهان انگلي در شرايطي كه پتانسيل اسمزي خاك به مقدار 29 Mpa /1- بود ، در حد مطلوب انجام شد.

انتخاب ميزبان
الف) انگل‌هاي ريشه: انتخاب ميزبان در انگل‌هاي ريشه تحت تأثير ترشحات ريشه ميزبان انجام مي‌شود كه به آن اصطلاحاً Chemotropism گفته مي‌شود. در اين پديده انگل‌هاي ريشه پس از جوانه زدن، ميزبان را انتخاب نموده و در صورت سازگاري‌هاي مورفولوژيكي و فيزيولوژيكي با ميزبان به آن اتصال مي‌يابند (شكل 8).


ب) انگل‌هاي ساقه: انتخاب ميزبان در انگل‌هاي ساقه تحت تأثير پديده Thigmotropism انجام مي‌شود و برخي تفاوتهاي مورفولوژيكي موجب مي‌شود كه آنها روي گياهان خاصي پارازيت شوند. به عنوان مثال در دارواش گونه Visicum album تفاوت‌هاي موجود در شكل پريدرم يك عامل تعيين كننده در نفوذ يا عدم نفوذ انگل به درون ميزبان است. (1979 Salle).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید