بخشی از مقاله

موضوع

بنام خدا چگونه در هر محیطی برنده باشیم؟ پرسشی که پاسخ آن وابسته به دو عامل اصلی است عامل اول، درك اینکه با تغییر محیط،می بایست تغییر کنیم،چرا که نوع نگرش و عملکرد فعلی ، لزوما، پاسخگوي محیط تغییرکرده نخواهد بود. واقعیت دنیاي کسب و کار بیانگر آنستکه، اغلب مدیران در مقابل تغییر - ات - استقامت می کنند،که به نظر نگارنده یکی از دلایل اصلی آن را می توان ترس از بی ثباتی محیط دانست. تفکري درست در عین حال غلط . چرا درست؟، براي اینکه وقتی تکنیک - هاي - برخورد با تغییر محیط را نمی دانید، باید هم ترس داشته باشید. و غلط بدین دلیل که تنها چیزي که در بازار ثبات دارد، تغییرات است.

عامل دوم، نحوه اجرا کردن تغییرات است. مسلم است با روحیه ضعیف، بی حسی، عدم تمرکز و عدم هم افزایی ، هیچ تغییري رخ نمی دهد و فقط در حد حرف زدن باقی می مانید. شما نیازمند اجرا کردنی سریع و حرفه ایی هستید، چرا که همیشه زود دیر می شود. پس براي آنانکه می توانند درك کنند که با تغییر محیط بازار به سمت خوبی و یا مخصوصا بدي،نیازمند تغییراتی هستند و بجاي آنکه به دنبال عامل و یا مقصر تغییرات بگردند دنبال راه کار می گردند.

سرنخ هایی در این مقاله آورده شده است که هم با تجربیات حدود بیست ساله مدیریتی اینجانب بعنوان مشاور مدیریت و مدیر عاملی در بخش صنعت و خدمات، هم خوانی دارد وهم به لحاظ دو سال همکاري و مطالعه دستاوردها و محصولات موسسه بین المللی فرانکلین کاوي صحه گذاري می گردد. و بدین لحاظ می توان این مقاله را تا حد زیادي کاربردي تلقی نمود.

قابل ذکر است مطالبی مانند آنچه که در ادامه آمده است،اغلب مورد توجه افرادي قرار می گیرد، که بدون توجه به سطح و جایگاهی که هستند، فقط و فقط مصمم و متعهد واقعی به پیروزي در کسب و کار شان می باشند، و بدون عذر و بهانه - که معمولا حربه مردمان عامی است - و با روحیه اي سر شار از مقاومت، صبوري، تحمل و امیدواري هدف و یا اهداف خود را دنبال می کنند و اعتقاد دارند هر چقدر محیط کسب و کارشان سختر می شود - هرچند که برایشان خوشایند نیست و حتی براي وجود چنین محیطی افسوس می خورند - در ذهنشان ،مبارزه با رقیب سرسختري را آغاز می کنند که شکست دادنش کار هرکسی نیست.

درست فهمیدن و بکار بردن این اصول در عمل - نه حرف - ، از همین امروز و نه فردا، باعث می گردد مسیر دستیابی به نتایج را در شرایط خوب و بد کسب و کارتان شناسایی نمایید و راه بلد بازار کسب و کار خود گردید.

اصل اول:با کسب و کارتان، تعیین تکلیف کنید:یعنی به صراحت پاسخ دهید - در قالب یک فرد، تیم و یا یک شرکت - کدامیک از موارد زیر با شما، تیمتان و یا شرکت تان همخوانی دارد؟آیا شما بازنده هستید؟یعنی توانایی خود را براي کسب موفقیت به هر دلیلی از دست داده اید. و در موقعیت فعلیتان، احتمالا از نظر مالی مشکلات فراوانی دارید.موفقیتی براي شما در بازار تصور نمی گردد و فقط دارید دست وپا می زنید که اصطلاحا حفظ آبرو کنید. که می تواند ریشه در ضعف شدید مدیریتی شما داشته باشد و یا بسیار بدشانسی آورده اید. هرچه که هست شما جزو بازندگان بازار محسوب می گردید.

اگر این چنین است:راه کارعملی

شما راهی ندارید جز آغاز مسیر جدید و متفاوت. در واقع خود را گول نزنید، و بپذیرید که یا مسیر را از اول به اشتباه آمده اید و یا اصلا فرمول موفق شدن در این مسیر کسب و کار را بلد نبودید. و لذا پیشروي بیشتر بمعناي از دست دادن منابع - زمان و سرمایه - و تخریب بیشتر است. بجاي تن دادن به عادات ذهنی وابستگی به کار - که به آن بازیچه کار شدن می گویند - با واقع بینی و مشورت با خبرگان، تصمیم درستی اتخاذ کنید. فقط فراموش نکنید معمولا خیلی زود دیر می شود.

آیا سرگردان هستید؟

یعنی توانایی براي موفق شدن دارید و حتی موفقیت هاي کم مالی هم دارید، ولی در اکثر مواقع بر سر دو راهی قرار می گیرید و بعضا هم نمی دانید از کدام راه بروید. در شرکتتان، تقریبا هر روز به ایده تجاري جدیدي فکر می شود و براي آن وقت صرف می کنید.چرا که معتقدید که به هر حال می بایست کاري انجام داد نمیشه که بیکار نشست!. وقتی هم به پشت سر خود، تیم و سازمانتان نگاه می کنید، سرشار از پروژه هاي بازیست که قرار است یکروز بسته شوند اما هیچ کس نمی داند چرا آن روز نمی رسد؟ ذهنتان هم مانند تلویزیونی گشته که در آن واحد می خواهد چندین کانال را با هم ببیند.

راه کار عملی

اولا، شما و دیگر مدیران می بایست دو آزمون تخصصی بدهید: یکی آزمون با هدف شناخت عارضه ایی بنام عدم تمرکز فکري و تکانش گري - اقدام بدون فکر - در بین مدیران. و دومی آزمون یا همان سنجش میزان تمرکز و هم افزایی کاري ، حال حاضر سازمانتان . این دو آزمون تخصصی بطور عملی در شما و دیگر همکارنتان آغازگر تغییرات موثر خواهند بود و از نتیجه آنان شگفت زده می شوید..
دوما، راهی جز ایجاد تمرکز کاري ندارید. یعنی اینکه می بایست بتوانید: شفافیت کاري داشته باشید. - قسمت سخت فکر کردن -

بتوانید به شفافیت بیان دارید دنبال چه می گردید؟،در طی چه مدت؟ به کمک چه کسانی؟ در کجا؟ از چه موقع ؟ و چگونه؟ و از پشت یک شیشه شفاف به کارتان نگاه کنید و نه از پشت یک شیشه مات.تعهد کاري داشته باشید.حرف زدن که کاري و خرجی ندارد! دارد؟ بعضی ها فقط در حرف زدن تعهد دارند و در عمل داستانسرایی بیش نیستند.تعهد واقعی لازم است تا حرکتی آغاز گردد. باید روش ایجاد آنرا - که حتی در فرهنگ بد کاري ما ایرانی ها به نسبت قابل قبولی جواب می دهد - فرا بگیرید.تفسیر کاري داشته باشید.

اگر نتوانید کارتان را به جزئیات تفسیر کنید و شاخص هاي موفقیت آن را نتوانید اندازه گیري کنید. شما از آن کار چیزي جز ادعا بیشتر نمی دانید. این قانون را در ذهن خود حک نمایید: اگر کاري را نمی توانید اندازه گیري کنید،چیزي زیادي در مورد آن نمی دانید.و براي اینکه بتوانید آنرا اندازه گیري کنید باید بتوانید بخوبی آنرا تفسیر کنید. شما باید بدانید چه نوع کارهاي بر روي ما اثر گذارند و چه نوع کارهاي از ما اثر پذیرند. شما باید بدانید شاخص اندازه هدف و شاخص پیشبرنده کار در کاري که شما و همکارانتان انجام می دهید چه هستند و چه روندي دارند.

انضباط کاري داشته باشید

وقتی اساس جهان هستی ما که عظمتش حدي ندارد بر اساس نظم شکل گرفته است چگونه که امکان دارد با بی نظمی به نتیجه ایی برسیم. اصول نظم کاري خود را بخوبی بشناسید و به آن عادت کنید. و موارد ایجاد کننده بی نظمی را هم بخوبی شناسایی کنید و تحت کنترل داشته باشید. هر نوع بی نظمی و آشفتگی را از ریشه بزنید. با تفکر منظم شما حداقل پرت را در یک جامعه نامنظم می دهید و با تفکر غیر منظم حداکثر را.

آیا در حال صعود هستید؟

یعنی در مسیر مشخص کاري قرار دارید، موفقیت هاي مالی خوبی را هم کسب کرده اید و قله موفقیت را هم می بیند - احتمالا استراتژیک محورید - ، پس توان اجرایی خود را افزایش دهید چرا که شما بخوبی می دانید که زود دیر می شود. اما چگونه؟برنده بودن اصول و قانون خاص خود را دارد و گرنه همه برنده بودند. غیر از این است؟

راه کار عملی

اول : بر اساس روشی تحت نام ارزیابی توان اجرایی - xQ - از شاخص اجرایی خود با خبر گردید و نواحی که در آنان ضعف اجرایی دارید را شناسایی و راه کار ارائه دهید. دوم: با اصول و عادات اجراي خوب آشنا گشته و آن را به همگان یاد دهید.سوم : از تکنیک مربیگري اجراي حرفه ایی، در تمامی لایه هاي سازمانی خود استفاده نمایید. چهارم : دوباره خود را ارزیابی اجرایی نماید تا از تقویت توان اجرایی خود مطمئن گردید.

آیا برنده هستید؟

یعنی از نظر اقتصادي مضمون مالی شما، در فاز توسعه سرمایه بوده و سهم خوبی را از بازار کسب کرده اید، و عملا در قله قرار دهید. حال اگر امپراطور صنف و یا حرفه کاري خود هستید، بدون شک از توان اجرایی بالایی برخوردار هستید و اگر با امپراطوري فاصله دارید لازم است از اصول اجراي حرفه اي - اصولی که ویژه سطح کاري شماست - برخوردار گردید و از تکنیک هاي خاص آن برخوردار گردید. هر چند که حتی اگر امپراطور صنف خود هم باشید باز در مقایسه با دیگر امپراطوري ها نیازمند مقایسه و بهبود توان اجراي خود خواهید بود.

راه کار عملی

با اصول و ابزار اجراي حرفه ایی خود را به امپراطوري برسانید و در امپراطوري باقی بمانید. یکی از مهمترین علل شکست استراتژي ها ضعف در اجراست. اصل دوم : اجراي برترداشتن یعنی قدرت داشتن. وقتی بر اساس اصل اول می دانید چه کاره اید، حال وقت خود را هدر ندهید. افراد، تیم ها و سازمان هایی که برنده می باشند، اهداف بلند مدت ساده و اهداف کوتاه مدت شفافی دارند و قویا آن را دنبال می کنند. شما وهمکارانتان براي برنده بودن باید بخوبی بدانید در خصوص اهداف چه کاري باید انجام دهید و نحوه درست انجام دادن امور را بلد باشید.اجرا مسئولیتی نیست که با واگذاري مسئولیت توان اجراي امور سازمان خود به دیگران و پرداختن به اموري دیگر، شماي مدیر ارشد، به نتیجه برسید، بلکه مسئولیتی است که واگذاري مسئولیتی آن یعنی پذیرش ریسک بالا.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید